نام پژوهشگر: امیرحسن زرنانی

بررسی تاثیر سلولهای بنیادی استرومایی خون قاعدگی افراد طبیعی و مبتلا به اندومتریوز بر تولید و عملکرد سلولهای دندریتیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1391
  محمود بزرگمهر   امیرحسن زرنانی

مقدمه: وجود نوع جدیدی از سلولهای بنیادی استرومایی به تازگی در خون قاعدگی نشان داده شده است. سلولهای بنیادی استرومایی خون قاعدگی (menssc) خصوصیات مشترکی با سلولهای بنیادی مزانشیمی دارند. درعین حال، این سلولها خصوصیات منحصر بفردی دارند که باعث برتری آنها نسبت به سایر سلولهای بنیادی می شود. با این وجود، تاثیرات سلولهای menssc بر ابعاد مختلف سیستم ایمنی هنوز به خوبی مشخص نیست. بنابراین، در مطالعه حاضر ما بر آن بودیم که تاثیر سلولهای menssc را بر تولید و عملکرد سلولهای dc بررسی نماییم. از سوی دیگر، به تازگی پیشنهاد شده که سلولهای menssc نقش مهمی را در بیماری اندومتریوز ایفا می نمایند. لذا، هدف دیگر ما پاسخ به این سوال بود که آیا سلولهای menssc افراد طبیعی و اندومتریوز به طور متفاوتی روی تمایز dc از مونوسیت اثر می کنند یا خیر. مواد و روش ها: سلولهای menssc از خون قاعدگی خانم های طبیعی و اندومتریوز جدا شدند. سلولهای مونوسیت در حضور یا عدم حضور menssc به سمت dc تمایز داده شدند. سلولهای dc از لحاظ وضعیت تمایز، بلوغ و عملکرد مورد بررسی قرار گرفتند. بعلاوه، menssc طبیعی و اندومتریوز نیز از لحاظ تاثیر بر تولید dc مقایسه شدند. نتایج: dc های تولید شده در حضور menssc خواص تعدیل کنندگی ایمنی داشتند که در مواردی شامل بیان شاخصهای سطحی، تولید سایتوکاین، توانایی تحریک سلولهای آلوژن و قدرت القاء سلولهای t تنظیم گر تجلی پیدا کرد. تاثیرات مهاری menssc در سطح پایین تری در نبود تماس سلولی نیز مشاهده گردید. به نظر می رسد که سایتوکاین های il-6 و il-10 تا حدودی مسئول اثرات مهاری menssc باشند. نتایج ما، تفاوت معنی داری را بین menssc طبیعی و اندومتریوز از نظر تاثیر روی تولید dc نشان نداد. نتیجه گیری: در مطالعه حاضر، برای نخستین بار تاثیر مهاری menssc بر تولید و عملکرد dc نشان داده شد. با توجه به نقش مهمی که dc در تنظیم پاسخ های ایمنی ایفا می نماید، می توان menssc را به عنوان کاندیدی مناسب برای استفاده در کارهای بالینی آینده در نظر داشت. عدم مشاهده تفاوت معنی دار بین menssc طبیعی و اندومتریوز در توانایی آنها در مهار تبدیل مونوسیت به dc می تواند به دلیل عدم وجود فاکتورهای موجود در ریزمحیط بدن در سیستم مورد مطالعه باشد. این مشکل احتمالا با اضافه کردن مایع صفاقی افراد طبیعی و اندومتریوز به هم کشتی ها مرتفع میشود. بدین وسیله، شاید بتوان مدلی آزمایشگاهی داشت که به ریز محیط بدن نزدیکتر بوده تفاوت های menssc طبیعی و اندومتریوز را پررنگ تر سازد.