نام پژوهشگر: صدیقه سیجانی
صدیقه سیجانی ژانت هاشمی آذر
پژوهش حاضر به منظور بررسی مقایسه ای تأثیر داستان های اجتماعی با محتوای انسانی و محتوای بی جان بر مشارکت و همکاری کودکان مبتلا به سندرم آسپرگر انجام گرفته است. در این پژوهش از طرح آزمایشی( درون گروهی) یا روش خط پایه( طرح ab) به صورت تک آزمودنی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه ی کودکان مبتلا به سندرم آسپرگرو یا درخود ماندگی با عملکرد بالا در شهر تهران است. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 4 کودک درخود مانده با عملکرد بالا به عنوان شرکت کنندگان پژوهش انتخاب شدند که در مورد 2 نفر داستان های اجتماعی با محتوای انسانی و 2 نفر دیگر داستان های اجتماعی با محتوای بی جان اجرا شد. همچنین با استفاده از پرسشنامه مهارت اجتماعی (ssrs) داده ها و نمرات پیش آزمون و پس آزمون محاسبه گردید و با فرمول درصد بهبودی درصد پیشرفت شرکت کنندگان مشخص گردید. سپس داده ها بر روی نمودار ترسیم شد. نتایج پژوهش نشان داد که هر دو مداخله( محتوای انسانی و محتوای بی جان) موثر بودند. ولیکن داستان های اجتماعی با محتوای بی جان تأثیر بیشتری را نسبت به محتوای انسانی نشان دادند که می تواند ریشه در جنبه های عصب شناختی و ویژگی های فردی کودکان درخود مانده داشته باشد. بنابراین، استفاده از داستان های اجتماعی با محتوای بی جان برای آموزش این کودکان می تواند مداخله ای مفید و تأثیر گذار باشد.