نام پژوهشگر: محمود فتحعلی
افضل بلوکی مسعود آذربایجانی
موضوع تحقیق، بررسی و حل تزاحمهای اخلاقی از دیدگاه راس، هِر، آیتالله مطهری و آیتالله مصباح است. تزاحم اخلاقی موقعیتی است که هم زمان، دو یا چند وظیفهی اخلاقی متوجه فاعل است و به دلیل محدودیّت ظرفیّتها، توان امتثال همهی آنها را ندارد و ناچار به گزینش است. تزاحم، گاه در مصادیق یک قاعدهی اخلاقی ایجاد میشود، مانند لزوم نجات جان دو نفر که در حال غرق شدن هستند و نمیدانیم کدام یک مقدم است و گاه در مصادیق چند حکم اخلاقی، مانند وقتی که نجات جان انسانی منوط به تصرف غصبی از ملک دیگری باشد. در این پژوهش که روش آن توصیفی ـ تحلیلی و نقادی است، معیارها و چگونگی حلّ تزاحم را از دیدگاه چهار متفکر مذکور مورد تحلیل و نقادی قرار داده و سرانجام با تمسک به متون دینی و قواعد اصولی و ذکر معیارهای ترجیح در متزاحمان، نظر خود را تبیین نمودیم. نکات ذیل از جمله نتایج حاصل از این تحقیق است: 1- وجه مشترک اندیشمندان مذکور توجه به قاعدهی اهمّ و مهمّ است. 2- مهمترین نقص راهحلهای مطرح شده از سوی چهار متفکّر مذکور، عدم ارائه معیاری جامع در حلّ تزاحم است. 3- برای حلّ تزاحم، باید شرایط پیش از انجام فعل(انگیزه) و پس از آن(نتیجه و هدف) و هنگام عمل و مطلوبیت نفسالأمری را مدّ نظر داشته باشیم. 4- توجه به قواعد اصولی و ظرفیتهای فرا اخلاقی، به عنوان مبانی حل تزاحم اهمّیّتی ویژه دارد. 5- توجه به هدف نهایی انسان که همان تقرب الهی است، در رهایی از تزاحم نقشی اساسی دارد.
مجید ابوالقاسم زاده حسن معلمی
معرفت شناسی اخلاق به عنوان یکی از مسائل فرا اخلاق و نوعی از معرفت شناسی مقید یا مضاف با نگاهی عقلی و از بیرون، مفاهیم و قضایای اخلاقی را مورد بررسی معرفت شناختی قرار می دهد. مسائل معرفت شناختی متعددی از قضایای اخلاقی می توان ارائه کرد که مهم ترین آنها توجیه یا معیار اثباتی صدق آنهاست. این رساله که نظریه بداهت قضایای اخلاقی را دنبال نموده است، با روشی کاملاً عقلی و معرفت شناختی ابتدا عقلی بودن و سپس یقینی بودن قضایای اخلاقی را اثبات کرده و در نهایت برخی از قضایای اخلاقی را از بدیهیات شمرده است. با فحص نسبتاً کاملی که در آثار و آراء حکمای اسلامی به ویژه قائلان به بداهت انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که دو قضیه «عدل حسن است» و «ظلم قبیح است» از سنخ اوّلیات است که بر اساس نظریه «مبناگرایی»، همه معرفت های نظری اخلاق به این دو قضیه پایه مبتنی می گردند. همچنین انسان برخی مصادیق این دو قضیه را به طور حضوری در خود می یابد. از این رو، برخی قضایای اخلاقی از قبیل وجدانیات نیز به شمار می روند. این قضایا در هر دو صورت خودْ موجّه و دارای صدق ذاتی است و نیاز به اثبات ندارد. با تقریر خاصی که از نظریه بداهت ارائه شده، می توان به خوبی از این نظریه دفاع کرد و به دیدگاه های مخالفان آن؛ یعنی قائلان به شرعی بودن، مشهوری بودن و نظری بودن قضایای اخلاقی پاسخ داد. همچنین برخی قضایای اخلاقی تحت هر شرایطی ثابت و مطلق هستند. لکن برخی دیگر متناسب با تغییر شرایط، تغییر می کنند اما چون این شرایطْ واقعی هستند از این رو موجب نسبیت گرایی نمی شود.