نام پژوهشگر: محمد رضا نصیر سلامی
الهام محمدی هاشم هاشم ناد
چکیده " امروزه تقریباً هر کسی که در مراکز ... شهری زندگی می کند به طور غریزی فقدان چیزی را در زندگی خود احساس می کند، این احساس مستقیماً به خاطر ایجاد محیط مصنوعی است که تا سر حد امکان طبیعت از آن حذف شده است" نصر افزایش ساخت و ساز در شهر ها و به خصوص در کلان شهر ها ، نابودی محیط زیست و بتبع آن فضای سبز را موجب شده است و همچنین با در نظر داشتن این مساله که طراحی نا مناسب وظوابت کلیشه ای، طبیعت شهر ها را تهدید می کند و باعث لطمه زدن به محیط طبیعی و سبز می شود و آلودگی هوا را نیز به دنبال خواهد داشت وچه بسا زندگی انسان را تهدید خواهد کرد. پس می توان معماری سبز را راهکاری مناسب برای تعامل طبیعت با ساختمان دانست. طراحی پایدار یا طراحی سبز از موضوعات بسیار جنجالی و بحث برانگیز در جهان امروز است . بدون تردید یکی از موارد مهمی که انسان همواره با آن دست و پنجه نرم می کند ، نحوه نگرش و برخورد با منابع انرژی و تعامل بین منابع و اثرات ناشی از این مصرف است. در نگرش پایدار، طراحی به گونه ای انجام می شود که این سه مورد در یک چرخه ارتباطی صحیح قرار گرفته و بتوان در آینده نیز از نتایج مصرف منابع در حال، بهره مند شد. به عبارت د یگر این نوع طراحی بدون داشتن نگرشی درست و تعریفی مشخص امکان پذیر نیست. اصطلاح پایداری "sustainability" برای نخستین بار در سال 1986 توسط کمیته جهانی گسترش محیط زیست، تحت عنوان" رویایی با نیازهای عصر حاضر بدون به مخاطره انداختن منابع نسل آینده" مطرح شد. چشم انداز زیست محیطی جهان باید خاطرنشان کرد، مفهوم طراحی پایدار یک مفهوم عام بوده و در بسیاری از زمینه ها از جمله معماری، طراحی گرافیک، کشاورزی، ماشین آلات و هرآنچه که با محیط زندگی انسان سروکار دارد، به کاربرده می شود. می توان هدف از این نوع طراحی را کاهش آسیب های محیطی، به حداقل رساندن مصرف منابع انرژی و هماهنگی هرچه بیشتر با طبیعت دانست. به معنای دیگر، فلسفه طراحی پایدار، پشتیبان و مشوق نگرش ها و تصمیم هایی است که درهرمرحله از طراحی، ساخت و سپس مصرف، تاثیرات منفی بر محیط زیست وسلامت استفاده کنندگان را نیزدرنظرگرفته باشد. این نوع طراحی از اصولی خاص تبعیت می کند که رعایت آنها ضروری است: مدیریت منابع انرژی، طراحی با قابلیت بازگشت به چرخه زندگی، طراحی برای انسان. درنتیجه تحقیقات شروع به طراحی و خلق فضای کالبدی سکونتگاهی هماهنگ با محیط طبیعی و بهر گیری از امکانات و قابیلیت های محیط خصوصاً دید ومنظر و پاسخ گویی مناسب به پارامتر های اقلیمی و محیطی وطراحی عرصه های زندگی منطبق بر نظریه ها و اصول و مبانی طراحی مسکن پایدار و مجموعه های مسکونی، کردم.
ازاده داودی محمد رضا نصیر سلامی
درشهر تهران با رشد جمعیت نیاز به مسکن خصوصا مسکن ارزان قیمت افزایش یافته در نتیجه ساخت مسکن در قالب مجتمع مسکونی پاسخ مناسبی به این مساله است.اما نکته قابل توجه این است که با سرعت گرفتن ساخت وساز کیفیت کاهش پیدا کرده وارامشی که در خانه های سنتی وجود داشت در خانه های امروزی نمی توان یافت.بنابراین یکی از مسائل مهم این تحقیق پاسخ به این سوال است که چگونه می توان مسکنی ساخت که علاوه بر تامین نیازهای کمی به کیفیت ان نیز توجه داشته و بر اساس ویژگی ها ونیاز های روحی وجسمی شکل گرفته باشد.با توجه به اهداف تحقیق که شامل 1-پاسخکویی به مشکلات کلانشهرها از نظر الودگی ها و در زمینه خدماتی که بایستی با مجتمع مسکونی رابطه مستقیم داشته باشد.2-صرفه جویی در انرژی با استفاده از تاسیسات هوشمند 3-ساخت مجتمع مسکونی همساز وهمگام با اقلیم و طبیعت است.پس وارد کردن بحث معماری پایدار وبام سبز در طراحی مجتمع مسکونی می تواند راه حل مناسبی جهت ساخت مسکن با کیفیت باشد.
حسن شهبازی محمد رضا نصیر سلامی
انسان از نخستین روزهای خلقتش به دنبال سرپناه و محلی امن و آرامش بخش بوده است تا بتواند در آن سکنی گزیند مسکن که یکی از مهمترین نیازهای انسان است به دلیل بر شب و روزافزون جمعیت شهری در کشور ما نیاز به آن شدیدا افزایش یافته است و به همین دلیل لزوم احداث مجتمع های مسکونی به علت آسان نمودن خدمات دهی شهری وجود دارد. افزایش ساخت مسکن باعث گردیده که به ابعاد کمی و کالبدی آن توجه زیاد می شود به ابعاد و غیرکالبدی آن، کمتر توجه شده و یا به کلی به فراموشی سپرده شود.به طوری که در بسیاری از موارد، در مجتمع های مسکونی بدون توجه به عوامل اجتماعی و فرهنگی و زیست محیطی طراحی و به گونه ای ناسازگار با طبیعت و ساکنین مجتمع ساخته می شوند که این موضوع نه تنها مشکلاتی برای ساکنین به وجود می آورد، بلکه آسیب فراوانی به محیط زیست وارد می کند.خوشبختانه امروزه با مطرح شدن مباحث مربوط به توسعه پایدار می توان با پژوهش در این زمینه و ارائه راه کارهایی مناسب، امیدوار به حل این مشکلات در مجتمع های مسکونی بود.یکی از مضوعات بسیار مهم در بحث مربوط به مجتمع های مسکونی پاسخ دادن به این سوال مهم است که چگونه می توان در این گونه پروژه ها (طراحی و ساخت مجتمع های مسکونی) مباحث مربوط به یک اجتماع پایدار را به طور مناسب به کار گرفت و از مزیت آنها بهره برد؟بنابراین انجام دادن پروژه های پژوهشی و شناخت مباحث مربوط به اجتماع پایدار، همچنین وارد کردن آنها بر فرآیند طراحی معماری مسکن و ساختمان ها جهت تامین مسکن مناسب برای قشرهای مختلف اجتماع، از اهداف اصلی این پایان نامه می باشد. یکی از اهداف اصلی این رساله دست یافتن به روش ها و نظریه های طراحی محیط های مسکونی است که توانایی برآوردن نیازهای ساکنین را دارد و می تواند باعث افزایش کیفیت زندگی آنها و ارتقای روابط و تعاملات اجتماعی بین همسایگان گردد.
فرشته احمدی نژاد علیرضا بندر آباد
توسعه روزافزون جمعیت شهری و جایگزینی رویکردهای کیفی به جای توجه به استانداردهای کمی باعث طرح موضوعاتی نظیر کیفیت زندگی شهری و زیست پذیری شهری شده است که در مقیاس ها، قلمروها و ابعاد مختلف قابل بررسی است. شهرک گلستان واقع در منطقه ?? شهر تهران از جمله سکونت گاه های جدید و واقع در جهت توسعه شهر تهران است که با توجه به توسعه های متعددی شهرک مانند در غرب تهران به خصوص در منطقه 22، لزوم سنجش و ارزیابی این نوع از سکونتگاه ها در قلمروهای مختلف بر پایه مشارکت مردمی (بعد ذهنی) و استاندارد های برنامه ریزی (بعد عینی) ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش با توجه به چارچوب نظری حاصل از اشتراک قلمروهای کیفیت زندگی و شهر زیست پذیر، این شهرک در دو بعد عینی و ذهنی در قلمروهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیبایی شناختی، دسترسی و حمل ونقل و خدمات شهری مورد بررسی قرارگرفته است. هدف از این پژوهش سنجش میزان زیست پذیری شهرک گلستان در دو بعد عینی و ذهنی و شناسایی عوامل مهم و موثر در ارتقای کیفیت زندگی در آن می باشد که بدین منظور با استفاده از مدل تاپسیس میزان برخورداری عینی و رضایت ذهنی در قلمروهای مختلف اندازه گیری گیری شده است. نتایج مدل تاپسیس میزان رضایت کلی در همه قلمروها را عدد 0.51 نشان می دهد که با توجه به طیف لیکرت این شهرک در وضعیت متوسط قرار دارد و بررسی قلمروها در بعد عینی نشانگر برخورداری بسیار مناسب در عرصه مسکن (0.86) و برخورداری نامناسب (.35) در قلمرو کالبدی است ، از سویی دیگر بررسی رضایت ذهنی نشانگر مناسب تر بودن وضعیت قلمروهای مسکن (0.58) و محیط زیست (0.67) نسبت به وضعیت اقتصادی (.44) و اجتماعی (0.46) است و در نهایت با توجه به همبستگی 0.28 بین رضایت ذهنی و برخورداری عینی رابطه معناداری بین دو بعد عینی و ذهنی کیفیت زندگی مشاهده نمی شود که این عدم توافق، نشانگر عدم تعریف مناسب سرانه ها و شعاع های دسترسی استاندارد می باشد و اهمیت برنامه ریزی مشارکتی برپایه نظر مردم را بیش از پیش نشان می دهد.