نام پژوهشگر: میثم قدوسی

اثرات تغییرات الگوی بارش، کاربری اراضی و بهره برداری از سد ونیار بر هیدرولوژی حوضه آبریز آجی چای و ورودی آن به دریاچه ارومیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1391
  میثم قدوسی   سعید مرید

دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه داخل کشور بوده که طی سال های اخیر شاهد کاهش چشمگیر در تراز سطح آب می-باشد. دلایل متعددی مانند تغییر اقلیم، خشکسالی های مستمر، توسعه سطح زیر کشت و تغییر کاربری اراضی و احداث سدها برای آن ذکر شده است، ولی کمتر در کنار دلایل ارائه شده، مستندات و ادله علمی مربوط نیز همراه بوده است. تحقیق حاضر تلاشی است تا با این نگاه به این مهم بپردازد و در این راستا به بررسی اثرات تغییرات سری های زمانی بارش و دما و کاربری اراضی، همراه با نقش بهره برداری از سد ونیار بر روی رودخانه آجی چای بر دریاچه می پردازد. بدین منظور تعدادی از روش-های غیرپارامتری آماری و مدل مفهومی swat (soil and water assessment tools) همراه با اطلاعات زمینی از ایستگاه های بارانسنجی، دماسنجی، آبسنجی و ماهواره ای مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحلیل روند وجود رفتار عمومی یکسان را برای بارندگی نشان نداد. بطوریکه در مقیاس سالانه در 8 ایستگاه روند افزایشی و در 7 ایستگاه روند کاهشی مشاهده شد که تنها ایستگاه های تبریز و هریس شاهد کاهش معنی دار بارندگی بوده اند. اما روند عمومی دما در حوضه افزایشی بود که مجدداً تنها روند ایستگاه تبریز به لحاظ آماری معنی دار بود. در خصوص دبی رودخانه ها، ایستگاه های ونیار و آخولا هر دو روند کاهشی داشتند. برای روندزدایی سری ها دو روش مبتنی بر شیب خط و سری فوریه بکار گرفته شدند که در روش اول تفاوت ارقام قبل و بعد روندزدایی زیاد و در روش دوم اصلاً تفاوتی نداشتند. برای حل این مشکل روشی ترکیبی در تحقیق پیشنهاد شد که در آن روش اول با کمک شیب خط تایل-سن و تنها در سال های بعد از وقوع روند به انجام می رسد که نتایج منطقی تری حاصل شد. این روش، میانگین بلند مدت بارندگی حوضه را بعد از روندزدایی از 328 به 339 میلیمتر و دمای آن را از 05/11 به 6/10 درجه سانتیگراد تغییر می دهد. در بخش اثرات تغییرات کاربری اراضی تصاویر landsat سال های 1976، 1989، 2002 و 2008 به عنوان ورودی به مدل swat معرفی گردید و تحت اطلاعات ورودی یکسان مدل ها در محدوده مربوط به سال کاربری واسنجی شدند. هر چهار مدل برای سال های 1976 تا 2008 اجرا شدند. نتایج خروجی این چهار مدل حاکی از کاهش قابل توجه حجم آب خروجی از حوضه به میزان 51% و افزایش تبخیر و تعرق واقعی به میزان 13% طی این سال ها بود. اثرات تغییرات بارش و دما تحت سه سناریو شامل 1) استفاده از داده های دما و بارش که هر دو روندزدایی شدند، 2) استفاده از داده های دمای پایه و بارش روندزدایی شده و 3) استفاده از داده های دمای روندزدایی شده و بارش پایه می باشند که با دوره پایه مقایسه شدند. نتایج این بخش نشان داد که بیشترین افزایش حجم آب خروجی از حوضه برابر با 4/11% در سناریو 2 نسبت به سناریو پایه (دما و بارش پایه) بوده است. ضمن اینکه در سناریوهای 1 و 2 تبخیر و تعرق واقعی افزایش یافت. در مورد بهره-برداری از سد ونیار نیز نتایج نشان داد که این عامل منجربه 21% کاهش حجم آب خروجی از حوضه و 6/1% افزایش تبخیر و تعرق واقعی خواهد شد. به طور کلی مقایسه عوامل مورد بررسی نشان داد که تغییر کاربری اراضی نقش به مراتب موثرتری بر وضعیت دریاچه نسبت به عوامل اقلیمی داشته است. همچنین، بهره برداری از سد ونیار نیز بر این مشکلات خواهد افزود و شاهد کاهشی تا 21% در ورودی های به دریاچه خواهیم بود.