نام پژوهشگر: حمیدرضا عریضی سامانی
نسترن عسکری پور حمیدرضا عریضی سامانی
هدف از انجام این پژوهش، تعیین رابطه بین پهنای نقشی با تواناییهای شناختی و ویژگیهای شغلی مدیران بوده است. در این پژوهش از پرسشنامههای تحلیل سمت مدیریتی و حرفهای برای سنجش پهنای نقشی، آزمونهای استعداد عمومی برای سنجش تواناییهای شناختی و پرسشنامه ویژگیهای شغلی برای سنجش ویژگیهای شغلی مدیران استفاده شده است. نمونه آماری این تحقیق در مطالعه اول 86 مدیر در سه شرکت صنعتی شامل 59 نفر در یک شرکت صنعتی دولتی در کرمان، 16 نفر در یک شرکت صنعتی نیمه دولتی در تهران و 11 نفر در یک شرکت صنعتی نیمه دولتی در اصفهان بوده است و در مطالعه دوم، 15 مدیر یک شرکت دولتی در ساری به این افراد افزوده شدهاند. افراد نمونه هر دو مطالعه از بین مدیرانی که دارای شرح شغل رسمی و حداقل یک سال سابقه کار بودند به صورت تصادفی انتخاب شدند. روش تحقیق استفاده شده، توصیفی از نوع رابطه ای بوده و دادههای حاصل با استفاده از روشهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از مطالعه اول نشان داد که بین پهنای نقشی با تواناییهای جورکردن ابزار، جورکردن شکل، تجسم فضایی، واژگان، استدلال عددی و محاسبه رابطهی معنی دار وجود داردp<0.05)). نتایج حاصل از مطالعه دوم نشان داد بین پهنای نقشی با خودمختاری، تنوع مهارت، هویت وظیفه، بازخورد، ارتباطات بین فردی و روابط دوستانه رابطه معنیدار وجود دارد(p<0.01). نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیر ارتباطات بین فردی ویژگیهای شغلی، ابعاد قضاوت و روابط بین فردی پهنای نقشی را پیشبینی میکند(p<0.001)، متغیر هویت وظیفه ویژگیهای شغلی، بعد برنامه ریزی پهنای نقشی را پیش بینی میکند(p<0.01)، همچنین متغیرهای ارتباطات و روابط دوستانه ویژگیهای شغلی، بعد ارتباطات پهنای نقشی را پیش بینی میکند(p<0.01). به منظور افزایش اثربخشی فعالیتهای کاری در شرکتهای صنعتی باید با شناخت پهنای نقشی مشاغل، انتخاب افراد دارای تواناییهای شناختی مورد نیاز مشاغل با توجه به پهنای نقشی تعیین شده و طراحی شغلی برمبنای رویکرد ویژگیهای شغلی زمینه ارتقاء انگیزه کارکنان را فراهم آورد.
سولماز جوکار مهرداد کلانتری
آرتریت روماتوئید (ra) یک بیماری خود ایمنی مزمن است که بالاترین میزان شیوع را در میان بیماریهای التهابی روماتیسمی دارد و اغلب یک جریان درد و ناتوانی پیش رونده را به دنبال دارد. بیماران مبتلا به ra پریشانی روانشناختی بیشتری را در مقایسه با افراد سالم تجربه می کنند به طوریکه 2 تا 3 بار بیشتر از جمعیت عمومی دچار افسردگی می شوند و تقریبا 20% این بیماران دچار اضطراب شدید هستند. سیر غیر قابل پیش بینی همراه با عود و بهبود های مکرر و مفاصل آسیب دیده، به کاهش خود بسندگی، وابستگی در انجام فعالیت های روزانه، و کاهش توانایی کار منجر می شود. علاوه بر عوامل جسمانی که بیشترین تاثیر را در وضعیت سلامت این بیماران دارند، تغییرات روانشناختی همچون احساس بی پناهی، ناامیدی و افسردگی نیز نقش مهمی در این زمینه ایفا می کنند. هدف این پزوهش ارزیابی اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری مدیریت استرس(cbsm) در کاهش علائم اضطراب و افسردگی و بهبود وضعیت سلامت در بیماران مبتلا به ra بود. روش: تعداد 24 نفر از بیماران که بر مبنای پرسشنامه ی افسردگی، اضطراب و استرس (dass) دارای علائم اضطراب و افسردگی بودند به طور تصادفی به دو گروه گواه (12=n) و آزمایش (12=n) تقسیم شدند که بعد از ریزش تعداد نمونه به 8 نفر در هر گروه کاهش یافت. گروه آزمایش به مدت 10 هفته در جلسات گروهی مدیریت استرس شرکت کردند و کتابچه هایی به آنها داده شد که حاوی تکالیف خانگی در این زمینه بود. گروه گواه مدخله ای دریافت نکرد. پرسشنامه ی dass و فرم کوتاه مقیاس اندازه گیری تاثیر آرتریت – ویرایش 2 (aims2-sf) به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و در دوره ی پیگیری یکماهه در هر دو گروه به کار برده شد. یافته ها: تحلیل ها نشان داد که در دو مرحله ی پس آزمون و پیگیری میانگین نمرات اضطراب و افسردگی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری (0/0001>p) کاهش پیدا کرده است و همچنین بهبودی معناداری (0/0001>p و 0/05>p) در زیر مقیاس های وضعیت سلامت گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه مشاهده شد. نتیجه گیری: مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری می تواند به عنوان یک درمان الحاقی در کنار درمان های استاندارد ra، در زمینه ی کاهش اضطراب و افسردگی در این بیماران موثر واقع شود.
سیدمیثم دیباجی حمیدرضا عریضی سامانی
هدف این پژوهش، بررسی تفاوت ابعاد روان شناختی نگرش کارکنان نسبت به متغیرهای سازمانی، تعهد سازمانی و تعارض کار-خانواده با توجه به الگوهای مکانی و زمانی کار بوده است. بدین منظور دو پژوهش انجام گرفت که پژوهش اول با هدف بررسی نقش الگوهای مکانی در منطقه ی دو عملیات انتقال گاز و پژوهش دوم با هدف بررسی نقش الگوهای زمانی کار در شرکت پلی اکریل ایران انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش اول شامل کلیه ی کارکنان منطقه ی دو عملیات انتقال گاز در سال 1389 و جامعه ی آماری پژوهش دوم کلیه ی کارکنان شرکت پلی اکریل در سال 1390 بوده است. نمونه-آماری به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. مقیاس های پژوهش عبارت بودند از: مقیاس تعیین شیوه ی کُنش روان نژندانه ی سازمان (1384)، عدالت سازمانی ادراک شده(1993)، تعهد سازمانی(1996)، حمایت سازمانی ادراک-شده(1986)، تعارض کار-خانواده(1996)، رضایت شغلی(2000) تعارض بین فردی در کار(1998). داده های پژوهش در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش اول نشان داد که تنها بین تداخل کار-خانواده بین کارکنان اقماری و غیر اقماری تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون z فیشر نشان داد که رابطه ی بین هیچ کدام از متغیرها در کارکنان اقماری و غیراقماری تفاوت معناداری ندارد. نتایج پژوهش دوم نشان داد که تنها بین تداخل خاناده-کار از متغیرهای پژوهش دوم در کارکنان شیفت و روزکار تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون z فیشر نیز نشان داد که رابطه ی رضایت شغلی و تعارض کار-خانواده در کارکنان شیفت و روزکار متفاوت است. با توجه به نتایج به دست آمده به شرکت های دارای الگوی کار اقماری شیفت پیشنهاد می گردد که مداخلات موثری را برای ارتقای حمایت ادراک شده از طرف سازمان در مورد مسایل خانوادگی به کار بندند.
سعید گودرزی ابوالقاسم نوری
چکیده ندارد.
فرنگیس بهارلویی بردشاهی ابوالقاسم نوری
چکیده ندارد.
سحر جهانبخش گنجه حمیدرضا عریضی سامانی
چکیده ندارد.
نجمه امیدی ارجنکی حمیدرضا عریضی سامانی
چکیده ندارد.