نام پژوهشگر: عظیمه رحمانی
عظیمه رحمانی طاهره خوشحال دستجردی
یکی از دلایل پیدایش و شکل گیری زبان عرفانی،رویکرد تأویلی است که در قرآن وجود دارد؛ زیرا در قرآن، بخش زیادی از مفاهیم در قالب داستان بیان شده است. تفاسیر عرفانی نیز که غالباً صورت تأویلی دارند، از داستان های قرآنی در تبیین مفاهیم عرفانی بهره برده اند.در این میان،داستان حضرت یوسف(ع)، از جمله داستانهایی است که وجوه عرفانی فراوانی دارد و از شخصیتها و حوادث داستان در راستای بیان مفاهیم عرفانی بهره گرفته شده است. در این داستان، بعد از حضرت یوسف(ع)، شخصیتی که جنبه عرفانی دارد و توسط عرفا جهت تبیین مقامات و تجارب و دریافتهای عرفانی مورد استفاده قرار گرفته،شخصیت زلیخاست. عرفایی چون ابوالفضل میبدی، نجم رازی، هجویری، عین القضات، عزالدین محمود کاشانی، قشیری، غزالی، پیر جمالی اردستانی و...،مقامات و مراتب والایی برای وی قائل شده اند. این مقامات از عالیترین درجات عرفانی هستند که راه یافتن بدان بدون عنایت پروردگار و تحمل ریاضت و رنج فراوان امری ناممکن است. عرفا زلیخا را نماد یک طالب حقیقی و عاشق پاکباز می دانند که در راه معشوق همه مال و جمال و مقام خود را از دست داد و چون استعداد و آمادگی رسیدن به وصال محبوب حقیقی را داشت، یوسف و جمال او به منزله پلی شد تا وی را به جمال حقیقی و عشق الهی که منشأ همه زیباییها و کمالات است رهنمون شود.