نام پژوهشگر: سعید فرآهانی فرد

مقایسه تطبیقی کارآیی بانک های اسلامی و بانک های غیر اسلامی (مطالعه موردی: تأثیر بحران 2007 بر بانک های اسلامی و غیر اسلامی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده علوم اقتصادی 1391
  سارا بایی   سعید فرآهانی فرد

آشفتگی عظیمی که از آگوست سال 2007 در بازار مسکن و بازار های مالی ایالات متحده آمریکا پدیدار شد، در سال 2008 نیز ادامه یافت، و در ماه سپتامبر این سال با به تصویر کشیدن یک بحران مالی ویرانگر، بازار های مالی بین المللی و اقتصاد بسیاری از کشور های جهان را در معرض آسب های جدی قرار داد. در جریان این بحران مالی بانک های اسلامی آسیب چندانی ندیدند. برخی از اقتصاددانان بر این عقیده اند که دلیل عدم آسیب بانک های اسلامی به علت نبود تعامل اقتصادی با دنیاست. ولی اقتصادانان مسلمان این ادعا را نپذیرفته اند زیرا کشورهای اسلامی به دلیل برخورداری از بیشترین ذخایر و منابع ارزشمند انرژی، عضوی از اقتصاد جهانی محسوب شده و در تعاملات اقتصادی جهان حضوری فعال داشته اند با این وجود از بحران اخیر کمترین آسیب را دیده اند. اصلی ترین مساله در نظام بانکداری اسلامی که آن را از دیگر نظام های بانکی متمایز کرده، دیدگاه این نظام در برابرربا (بهره) و سفته بازی است، و همین مسأله سبب شده تا از کارآیی بیشتری نسبت به نظام سرمایه داری در مواجهه با بحران های مالی برخوردار باشد. در این مطالعه ابتدا دلایل وقوع بحران را عنوان کرده و ریشه اصلی بحران بر اساس نظریه چرخه های رکود کینز و فرضیه شکنندگی مالی مینسکی بررسی می شود، و با بیان دیدگاه نظام اقتصادی اسلام در خصوص دو عامل مبنایی بحران(ربا و سفته بازی)، ویژگی ها و دلایل کارآیی بانکداری اسلامی در مقابل بانکداری غیر اسلامی معرفی می گردد. در خاتمه برای اثبات این موضوع، با استفاده از مدل ccr کارآیی 50 بانک اسلامی و50 بانک غیر اسلامی را طی سال های 2008 و 2009 محاسبه و بانک های کاراتر مشخص گردیده اند. نتایج نشان می دهد، با برآورد کارآیی 100 بانک در سال های 2008 و 2009 با استفاده از مدل ccr، که از این تعداد 50 بانک اسلامی و 50 بانک غیر اسلامی (خاور میانه) بوده است، تنها 11 بانک در سال 2008 کارآ شده اند که همه جزء بانک های اسلامی بوده اند. همچنین در سال 2009 تنها 8 بانک کارآ شده اند که در بین آن ها تنها یک بانک غیر اسلامی وجود دارد و این نشان از وضعیت ضعیف بانک های غیر اسلامی در مقایسه با بانک های اسلامی طی سال های بحران مالی 2009-2007 می باشد.

تحلیل مقایسه ای مبانی نظری استقلال بانک مرکزی در اقتصاد متعارف و اقتصاد اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده علوم اقتصادی - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  رحمن بایزیدی   محمد اسماعیل توسلی

بانک مرکزی به نهادی اطلاق می شود که مسئولیت کنترل سیستم پولی کشور را عهده دار و یک بانک تجاری نیست ، نرخ بهره، میزان پول در گردش، تورم و حتی بیکاری و توزیع درآمد را می تواند در اهداف فعالیت خود قرار دهد. در برخی از کشورها (مثلاً ایران) این بانک به عنوان بازوی پولی دولت عمل می کند، ولی در برخی از کشورها این بانک مستقل از دولت و سیاست های دوره ای دولت ها به اهداف کلان خود می پردازد. درجه استقلال بانک های مرکزی از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. بانکهای مرکزی با مطالعه وضعیت اقتصادی کشور، متناسب با شرایط موجود اقدام به اجرای سیاستهای پولی می‏کنند؛ انتخاب سیاستهای سنجیده و استفاده از ابزارهای موثر از مسایل مهم و پیچیده اقتصادی به شمار می‏آید. در این میان استقلال بانک مرکزی به عنوان یک اصلاح نهادی مهم دیده شده است. به همین دلیل تحقیقات علمی زیادی در این زمینه انجام شده است. برخی از این تحقیقات به بررسی رابطه منفی بین استقلال بانک مرکزی، انحراف از رشد بلندمدت و رابطه مثبت بین استقلال بانک مرکزی و مهار تورم می پردازند. بر اساس نظریه ای که استقلال بانک مرکزی را قبول دارد، اگر بانک مرکزی مستقل باشد، سیاست هایش را بر اساس واقعیت های اقتصادی شکل می دهد. این مسئله باعث می شود که سیاست های آن بر اساس اولویت های سیاسی کوتاه مدت دولت نباشد. اما گروهی دیگر از اقتصاددانان این تمرکز روی استقلال بانک مرکزی را سبب اختلاف بین سیستم پولی و سیاست مالی می دانند که برای کل اقتصاد هزینه بر است. فرضیه رایج دیگر در این زمینه، استقلال بانک مرکزی را عاملی مثبت در مدیریت اهداف و وظایف بانک مرکزی می داند. اما فرضیه دیگر این استقلال را مایه انفصال سیاست مالی و پولی به ضرر ساختار کلی اقتصاد به دلیل ناهماهنگی بین سیاست ها می داند. هدف در این تحقیق اینست که به بررسی استقلال بانک مرکزی در تطابق با اصول نظام اقتصادی اسلام بپردازیم. این بررسی از مجرای اصولی مانند عدالت اقتصادی انجام می شود. تا در این زمینه به مبانی نظری بایسته ای برسیم. همچنین خصوصیات بایسته بانک مرکزی در زمینه تعهد، شفافیت و مسئولیت پذیری در قبال مردم نیز بررسی گردیده است. ضرورت این استقلال برای نظام اسلامی و کشور ما نیز بررسی می گردد. فرضیه اساسی تحقیق این است که بر اساس مبانی اسلامی می توان استقلال بانک مرکزی را بصورت الگویی عملی در اقتصاد اسلامی درآورد. همچنین در این تحقیق از روش اسنادی استفاده شده و از نظر ماهیت روش عقلی، نقلی، تجربی می باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بر اساس دستورات اسلام در مورد عدالت و نهی از مخدوش کردن واحد محاسبه و حفظ کیل و وزن استقلال بانک مرکزی به دلیل کنترل تورم و ثبات اقتصادی که تاثیر مثبت بر موارد عنوان شده در بالا دارند، می توان بصورت الگویی عملی درآورد.