نام پژوهشگر: حمید رضاییان
سمیه قادری حمید رضاییان
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه سبک های دلبستگی و مهارت های اجتماعی با احساس تنهایی و پیش بینی احساس تنهایی به وسیله سبک های دلبستگی و مهارتهای اجتماعی در میان دانشجویان بود. نمونه مورد مطالعه 300 نفر دانشجوی دختر (160 نفر) و پسر (140 نفر) دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاههای تهران، علامه طباطبایی و شهید بهشتی بودند؛ که با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش را سه پرسشنامه: مقیاس سبک های دلبستگی بزرگسالان (arsq)، مقیاس تنهایی اجتماعی، عاطفی بزرگسالان (selsa) و پرسشنامه مهارتهای اجتماعی ایندربیتزن و فوستر بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل رگرسیون، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با احساس تنهایی خانوادگی و اجتماعی رابطه معکوس دارد. سبک دلبستگی هراسان، رابطه معکوس با مهارت های اجتماعی دارد. سبک های دلبستگی و مهارت های اجتماعی، احساس تنهایی را پیش بینی می کنند. همچنین نتایج نشان داد که پسران، سبک دلبستگی ایمن و تنهایی اجتماعی بیشتری نسبت به دختران دارند و دختران از سطح مهارت اجتماعی بالاتری برخوردار هستند.
سمانه سیاه خانی نوش آبلادی طیبه زندی پور
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی روان نمایشگری (سایکودراما) بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دبیرستانی شهرستان کاشان می باشد . روش پژوهش حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل است . در این پژوهش در ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ، مدارس حاشیه ای شهر انتخاب شدند . سپس با استفاده از نمونه گیری تصادفی ، دبیرستان دخترانه ربیعی انتخاب شد . در این دبیرستان از بین کلیه دانش آموزان سال اول ، 100 نفر بطور تصادفی با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری ( باس وپری ، 1992 ، به نقل از لنگری ، 1378 ) مورد سنجش قرار گرفتند . دانش آموزانی که بالاترین نمره پرخاشگری را کسب کردند بصورت تصادفی در دو گروهِ 9 نفری کنترل و آزمایش قرار گرفتند . برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد . نتایج پژوهش حاکی است که روان نمایشگری بر کاهش پرخاشگری کلی r= 90/1(p<0/001) ، پرخاشگری فیزیکی r= 81/8(p<0/001) ، پرخاشگری کلامی r= 39/9 (p<0/01) ، خشم r= 88/5 (p<0/001) و خصومت r= 88/2 (p<0/001) موثر بوده است . یافته های فرعی پژوهش نشان می دهد که متغیرهای جمعیت شناختی سن ، تحصیلات پدر و معدل هم درکاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر موثر است .
لیلا بنیانیان حمید رضاییان
هوش معنوی از جمله سازه های روانشناختی است که اخیرا روانشناسان پژوهش های بسیاری در این رابطه انجام داده اند . پژوهش حاضر که از جمله طرحهای توصیفی و از نوع همبستگی است، با هدف بررسی رابطه هوش معنوی، میزان تاب آوری و رضایت از زندگی انجام گرفته است. نمونه مورد مطالعه شامل 297 دانش آموز دختر در مقطع سوم دبیرستان (شاخه نظری) در مدارس منطقه 5 تهران می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های هوش معنوی عبداله زاده و همکاران ، تاب آوری کانر و دیویدسون(cd-ris) و رضایت از زندگی دانش آموزان هوبنر (mslss) استفاده گردید . داده های پژوهش با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس یک طرفه مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج بررسی فرضیه های تحقیق حاکی از آن بود که متغیر هوش معنوی با رضایت از زندگی و تمام زیر مقیاسهای آن (رضایت از خانواده، دوستان، مدرسه، محیط زندگی و فرد)، در سطح 05/0p< ارتباط معنادار و مثبتی دارد. و نیز بین متغیرهوش معنوی و تاب آوری هم ارتباط معنادار و مثبتی وجود دارد، همچنین تاب آوری با رضایت از زندگی و همه زیرمقیاسهای آن ارتباط معناداری دارد . طبق نتایج ضریب تعیین، متغیر تاب آوری به میزان 08/37 از طریق هوش معنوی و متغیر رضایت از زندگی به میزان 04/27 از طریق هوش معنوی و همچنین متغیر رضایت از زندگی به میزان 16/21 از طریق تاب آوری پیش بینی می شود. از دیگر یافته های تحقیق این بود که نوع رشته های تحصیلی(ریاضی، تجربی و علوم انسانی) دانش آموزان، تاثیر معناداری بر روی هوش معنوی و تاب آوری ندارد اما برروی میزان رضایت از زندگی آنها تاثیر گذار بوده است. کلید واژه ها: هوش معنوی، تاب آوری، رضایت از زندگی، دانش آموزان دختر
آذر طاهری سید جلال یونسی
چکیده: یکی از تحریفات شناختی که دارای نقش اساسی در ایجاد افسردگی و اضطراب است, تفکر قطعی نگرمی باشد.این تحریف که در فرآیند نتیجه گیری همواره ظاهر می شود, قادر است ذهن فرد را در موقعیت غیر قابل انعطافی قرار داده به گونه ای که شخص را از تفسیرهای متنوع دررابطه با حوادث و امور بازمی دارد. این تفکر مادر تحریفات شناختی است زیراکه سایر تحریفات توسط آن شکل می گیرند. هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی ومقایسه ی رابطه ی تفکرقطعی نگر باسلامت روان همسران جانبازان ptsd (دچار استرس پس از سانحه ) وغیر ptsd در شهر کرج می باشد . بدین منظور نمونه ای به حجم 450 نفر بااستفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد وپرسشنامه های سلامت روان وتفکر قطعی نگر روی آنها اجراشد . نهایتا 301 پرسشنامه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت . نتایج نشان داد که بین تفکر قطعی نگر با سلامت روان همسران جانبازان ptsd رابطه معنا دار است . بدین معنا که بین نمره کل سلامت روان ومولفه های آن در همسران جانبازان ptsd و همسران جانبازان غیر ptsd تفاوت معناداری وجود دارد . همچنین بین مولفه های قطعی نگری در پیش بینی آینده با مولفه های سلامت جسمانی ، علائم اضطراب وکارکرد اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد . نتایج دلالت بر توجه عامل تفکر قطعی نگر واصلاح آن جهت تاثیر گذاری بر سلامت روان همسران جانبازان دارد. گل واژه: قطعی نگری، تحریف شناختی، سلامت روان ، جانبازان ptsd
سارا ایزدپناه حمید رضاییان
هدف از این پژوهش بررسی رابطه سبک های یادگیری با رویکردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان دانشگاه اراک در سال تحصیلی 86-87 می باشد . باتوجه به این که جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه اراک می باشد که تعدادشان 6547 بود با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای 500 نفر بعنوان نمونه از گروههای مختلف آموزشی انتخاب شدند . روش تحقیق بکاررفته ، روش توصیفی تحلیلی و از نوع همبستگی می باشد و ابزار تحقیق دو نوع پرسشنامه است : پرسشنامه های سبکهای یادگیری کلب و پرسشنامه رویکردهای مطالعه و یادگیری مارتون و سلجو. در این پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی مثل : فراوانی ، انحراف معیار ، ضریب همبستگی و غیره و همچنین آمار استنباطی مثل ضریب رگرسیون سلسله مراتبی و تحلیل واریانس چند متغیری به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد و نتایج ذیل بدست آمد : تنها بین سبک های یادگیری ( تجربه عینی ، مشاهده تاملی ، مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال ) با رویکرد مطالعه و یادگیری عمیق رابطه معنا دار ( 05/0 p < ) وجود دارد. تفاوت درسبکهای یادگیری دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه اراک از لحاظ آماری معنا دار نیست. رویکردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان دانشگاه اراک در رشته های مختلف متفاوت می باشد و از لحاظ آماری رابطه 05/0 p < تایید شده است. تفاوت معناداری بین سبک های یادگیری دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه اراک مشاهده نگردیده است. تفاوت در رویکردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد از لحاظ آماری معنادار نبوده است . از بین چهار سبک یادگیری تنها متغیر مفهوم سازی انتزاعی در دانشجویان دختر و پسر متفاوت می باشد و سه متغیر دیگر نمی توانند پیش بینی کننده متغییر ملاک جنسیت باشند. و سرانجام از میان سه رویکرد مطالعه و یادگیری تنها رویکرد مطالعه و یادگیری سطحی بی تفاوتی در بین دانشجویان دختر و پسر متفاوت می باشد و تفاوت معناداری بین دو رویکرد دیگر با جنسیت دانشجویان مشاهده نشده است.