نام پژوهشگر: محمدتقی ایمانپور
فاطمه امیری محمدتقی ایمانپور
نام بابل در کتیبه بیستون، بابیروش(b?biru?)ذکر شده است. این واژه درمتون بابلی، باب ایلو(b?b-ilu)به معنی«در» یا «کاخِ خدا» آمده است. این کشور در هزاره سوم قبل از میلاد یکی از شهرهای سومر و بعدها جزو دولت اکد گردید.در اواخر این هزاره به هنگام سلطنت حمورابی توسعه یافته، و به طرز مجللی ساخته شدو پایتخت دولت بابل گردید. در سال 689پ.م. سنأخریب پادشاه آشور ضمن فتوحات خود این شهر را نیز غارت و با خاک یکسان کرد. در زمان بخت النصردوم که دامنه فتوحات او تا فلسطین کشیده شده بود، بر آبادانی بابل افزوده شد. بابل در سال 539 پ.م. بدست کورش کبیر گشوده شد و از آن پس یکی از استانهای مهم امپراتوری هخامنشی گردید. در زمان پادشاهی داریوش بزرگ، شهر بابل به صورت یکی از ایالات مهم هخامنشیان درآمد و تا سال پنجم سلطنت خشیارشا عنوان یکی از پایتختهای شاهان هخامنشی را داشت، ولی چون مرتب در این منطقه مزاحمت و شورشهایی انجام میشد،باعث خشم خشیارشا و سرکوب شورشیان شد. در این پژوهش سعی شده است، ضمن بررسی پیشینه بابل پیش از دوره هخامنشیان به چگونگی فتح آن در زمان کورش و جایگاه ساتراپی بابل در دوره هخامنشیان تا پایان پادشاهی خشیارشا با استناد به منابع کهن و جدید و با استفاده از شیوه تاریخنگاری کهن پرداخته شود.
محمدتقی ایمانپور
به دنبال فتح ایران توسط عرب های مسلمان و گرویدن اکثریت ایرانیان به دین اسلام، فرهنگ ایرانی به شدت دچار تغییر و دگرگونی گردید. هرچند بخشی از سنن و آداب ایرانی توانست در کنار ارزش های جدید دینی در میان مردم به حیات خود ادامه دهد؛ اما به دلیل حاکمیت عرب ها بر ایران، دیگر امکان تبلور آن سنت ها در میان فرمانروایان عرب و یا نمایندگان آن ها در ایران وجود نداشت. اما به تدریج با روی کار آمدن حکومت های محلی در ایران که از استقلال بیش تری بر خوردار بودند، توانستند در بازیابی و اشاعه فرهنگ و سنت های باستانی ایرانی بکوشند و آل بویه از جمله خاندان هایی بود که در این رابطه نقش عمده ای داشتند. اگرچه دوران اقتدار آنان کوتاه بود، ولی ثمره حکومتشان در همین مدت کوتاه، احیای بعضی از سنن و فرهنگ ملی ایران باستان بود. لذا در این پژوهش تلاش بر این است تا با استخراج اطلاعات از منابع و پژوهش ها و با استفاده از رویکرد تاریخی و روش تحلیلی و توصیفی، وضع فرهنگ ایرانیان در عهد آل بویه که به شدت متأثر از فرهنگ ایران باستان بوده است، مورد بررسی دقیق تر قرار گیرد و میزان و زمینه های تأثیر پذیری آنان از فرهنگ باستانی ایران تعیین گردد.
کبری رفیعی محمدتقی ایمانپور
مسئله اعمال قدرت و کسب مشروعیت سیاسی یکی از دغدغههای فرمانروایان ایرانی در طول تاریخ ایران باستان خصوصا در دوره ساسانی بوده است. در این دوره و برای کسب مشروعیت سیاسی تلاش بر این بوده است تا پادشاهان ایرانی فرمانروایی خود را به یکی از خاندانهای حکومتگر پیشین پیوند و با دادن جنبه الهی به آن خود را به عنوان نماینده خدا بر روی زمین معرفی کنند. به عبارت دیگر، مشروعیت در ایران باستان بیشتر بر سه جنبه خاندانی، دینی و عدالت استوار بود که در این پژوهش تلاش بر این است که بر اساس منابع موجود اوستایی، پهلوی، اسناد، کتیبهها و منابع فارسی و عربی و با استفاده از شیوه توصیفی-تحلیلی به مفهوم مشروعیت و نقش سه عنصر فوق الذکر در مشروعیت زایی سیاسی حکومت ساسانی پرداخته شود. کلید واژهها: مشروعیت سیاسی، ایران باستان، ساسانیان، فره ایزدی
المیرا ذوقدارمقدم محمدتقی ایمانپور
در سال 224م، اردوان چهارم از سلسلهی اشکانی به دست اردشیر موسس سلسلهی ساسانی مغلوب و مقتول گردید. اردشیر رسماً در سال 226 میلادی تاجگذاری کرد و سلسلهی ساسانیان پایهگذاری شد. ساسانیان در طول مدت فرمانروایی خود یک شاهنشاهی قدرتمند و بزرگی ایجاد کردند که به دلیل تمرکز و ثروت فراوان دارای دربار باشکوهای بود، که از طرفی نشانگر مفهوم سلطنت و جایگاه پادشاه در ایران باستان و از طرفی دیگر بیانگر عظمت شاهنشاهی و قدرت پادشاه بود. به هر حال، یکی از مهمترین تشریفات در دربار هر حکومتی همانا مراسم «باردهی شاهانه» و آیینهای مخصوص برای ملاقات با شاه بوده است که در این پژوهش، تلاش شده تا با استفاده ازشیوهی مطالعات توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر منابع کهن، به بررسی آیینها، تشریفات و آداب و رسوم مربوط به باردهی در دربار ساسانی و ریشههای آن بپردازد وسپس با توجه به جایگاه پادشاه در ایران باستان، تشریفات لازم برای ملاقات با شاه را تشریح کند.