نام پژوهشگر: علیرضا فرح بخش

واکاوی خرده ریزها:(وا)ساخت هویت زنانه در نمایشنامه های منتخب سوزان گلسپل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  مژده حسینی   علیرضا فرح بخش

رسال? حاضر به بررسی تئاتر سوزان گلسپل با تکیه بر موضوع اجرا و هویت جنسیتی می پردازد. این پژوهش از میان نمایشنامه های گلسپل، "خرده ریزها"، "بیرون"، "برنیس" و "لبه" را در حوز? فمنیسم پساساختارگرایی، که به تئوری های جودیت باتلر محدود شده، بررسی می کند. با استناد به نظریه های باتلر دربار? اجراگری جنسیتی و کنش های ایرادی، این رساله بر آن است که چگونگی به چالش کشاندن هویت های زنان? گفتمانی را توسط تئاتر گلسپل بررسی کند، که خود ساخت خلاقان? سوژه های زنانه را ممکن می سازد. گلسپل با نمایش دادن شحصیت های زنانی که از وظایف معمول خود دست میکشند و به عرف های تئاتری تجاوز می کنند، این تفکر باتلری را تقویت می کند که هویت های جنسیتی تنها ساخت هایی هستند که با ایراد مکرر گفتمان های غالب هنجار می شوند. بعلاوه، این مطالعه شکل تازه ای از هویت زنانه را ارائه می کند که ناشی از حالت تعدد و متغیریست که به آن اشاره شده است. این بازنمایی، مفهوم زنانگی را تا جایی گسترش می دهد که مرزبندی های قراردادی جنسیتی از بین رود. با درنظر گرفتن هویت های جنسیتی به مثابه ساخت های گفتمانی، ناپایداری هر سیستم فکری گفتمانی ای نتیجه گیری می شود که خود صحه ای است بر تأثیر سیاسی اجرا بر گفتمان های غالب. به منظور کشف ارتباطات میان اجرا و هویت های جنسیتی و با تکیه بر پیام سیاسی القا شده از اجرا ، پژوهشگر به تحلیل موشکافان? متن و هویت های زنان? ارائه شده در نمایشنامه های منتخب می پردازد

مفهوم مرگ نویسنده رولان بارت در دن کیشوت اثر میگوئل دو سروانتس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  محمد چوهان   علیرضا فرح بخش

این پایان نامه سعی دارد اثر دن کیشوت را از دیدگاه مفهوم ’مرگ نویسنده’ رولان بارت به همراه مفهوم’ساختارشکنی’ ژاک دریدا و ’کارکردنویسنده’ میشل فوکو تحلیل کند.محقق مفهوم ’مرگ نویسنده’را در اثر سروانتس و صنعات ادبیی را که سروانتس از آن ها برای محو کردن محوریت خود در اثر استفاده می کند را می جوید تا موضع ضد تعلیمی سروانتس را آشکار کند.در نهایت، تحقیق به این نتیجه می رسد که سروانتس با محو کردن رد خود در اثر، نقش سنتی نویسنده را کمرنگ می کند و در عوض متن را جایگزین خود می کند و منبع جدیدی برای معنای متن معرفی می نماید—خواننده.

مادرانگی در رمان های آمریکایی: بررسی برخی عوامل جامعه شناختی و روانشناختی در "دلبند" تونی موریسون و "ناخوانده ای دور از کارولینا"ی دوروتی الیسون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  النا رمضانی نژاد   بهزاد برکت

مادرانگی در گستره وسیعی از رشته ها مانند روانشناسی، جامعه شناسی، و فمینیزم از جایگاهی اساسی برخوردار است. با وجود اهمیت مادرانگی در شکل گیری نسل هایی سالم، مادران، به ویژه آنهایی که عضو اقلیت ها هستند همیشه با شوربختی های بسیاری مواجه شده اند. نویسندگان زن سعی کرده اند که تجسم مادرانگی را به عنوان نهادی که اساسا مختص سفیدپوستان و طبقه متوسط جامعه است، به چالش کشیده و تجربیات رنج آور خود یا زنان دیگر را در آثار ادبیشان شرح دهند. رمان دلبند (1987) تونی موریسون و ناخوانده ای دور از کارولینا (1992) ی دوروتی الیسون دو مورد از مشهورترین رمان های آمریکایی هستند که شخصیت های مادر آن ها، سته و آنی، به دلیل تصمیمات بحث برانگیزشان از نظر منتقدان مور توجه قرار گرفته اند. تحقیق حاضر در نظر دارد که به بررسی عوامل جامعه شناختی و روانشناختی تاثیرگذار بر وظیفه مادری سته و آنی، بر پایه تعدادی از مفاهیم مهم و تفکرات سیمون دو بووآر، آدرین ریچ، پاتریشیا هیل کالینز، آندریا اوریلی، و نانسی چادارو پیرامون مادرانگی بپردازد. این تز همچنین قصد دارد استراتژی های مقابله ای مادران را معرفی کند. این استراتژی ها به مادران کمک میکند تا در برار بی رحمی های زندگی در دنیایی مردسالار که زنان را از ابتدایی ترین حقوق خود محروم میکند بایستند. تحقیق در فصول اصلی خود به مطالعه سه نمود اساسی جامعه شناختی و روانشناختی رنج و آسیب در ‘رابطه مادر-دختر’، ‘رابطه عشق/ازدواج’، و ‘زندگی در جامعه ای مردسالار’ می پردازد. این تز نهایتا پس از بررسی دشواری های وظیفه مادری در دو رمان مهم، به این نتیجه رسید که زنان اقلیت ها مانند برده ها و مادران طبقه کارگر به دلیل برده داری و برخورد ظالمانه آن با زنان سیاه پوست، بی نسیب بودن از حق مادری، فقر، تبعیت از مردان، روابط بی ثبات زناشویی، و روابط مادر-دختری سرد و نامناسب بسیار رنج کشیده اند. به علاوه این تحقیق دریافت که برخی اوقات استراتژی های مقابله ای آن قدر قدرتمند نیستند که بر شوربختی هایی که مادران با آن ها روبرو می شوند غلبه کنند.

ردیابی عناصر فراداستانی در دو فیلم از دیوید لینچ "جاده مالهولند" و "امپراطور داخلی"
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم انسانی 1393
  ابراهیم برزگر   علیرضا فرح بخش

مطالعه حاضر به بررسی عناصر فراداستانی در دو اثر جاده مالهولند و امپراطور داخلی از دیوید لینچ میپردازد. برای رسیدن به این هدف، پژوهشگر فیلم های انتخاب شده را از منظر نظریه ی روایت خود آگاه ارائه شده توسط پاتریشیا وو و لیندا هاچن مبنی بر اینکه اثر توجه خواننده را بر ماهیت ساختگی خود معطوف میکند مورد بررسی قرار میدهد. همچنین این پایان نامه به مفهوم هستی شناسی از نگاه برایان مک هیل و دو تکنیک رایج نمایش در نمایش و فریبندگی پاسخ می دهد. به علاوه به جستجوی مفاهیم چندآوایی میخائیل باختین و بینامتنیت جولیا کریستوا در این دو اثر می پردازد. پس از تجزیه و تحلیل ، نشان داده شد که لینچ از طریق تکنیک و روایت سینمایی روایتی خود آگاه که بر ساخت و خلق اثر تاکیید می ورزد در ارائه میدهد. به عبارت دیگر، این دو فیلم روایتی خودشیفته از خود به نمایش می گذارند. جاده مالهولند هر دونوع آشکار و پنهان و امپراطور داخلی فقط نوع آشکار فراداستان را در بر دارد. هر دو فیلم در بردارنده دو تکنیک، نمایش در نمایش و فریبندگی می باشند. در آخر، نشان داده شد که هر دو فیلم وام دار تکه ها و آواهایی از دیگر متون ادبی، سینمایی و نقاشی می باشد.

بررسی مفهوم "دیگری فرودست" گایاتری اسپیواک در به رنگ ارغوانی و زندگی سوم گرینج کاپلند اثر آلیس واکر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم انسانی 1393
  زینب خان میرزایی   علیرضا فرح بخش

تحقیق حاضر به بررسی دو رمان از آلیس واکر به نام های "رنگ ارغوانی" و "زندگی سوم گرنج کوپلند" می پردازد و سعی دارد، با استفاده از نظریه های گایاتری اسپیواک، تصویری روشن تر از وضعیت زنان سیاه پوست آمریکایی که زندگیشان تحت تاثیر استعمار داخلی و تبعیض جنسیتی در جامعه ی آمریکاست ارائه دهد. گروه مطالعات ساب آلترن، مفهوم "ساب آلترن" یا همان "دیگری فرودست" را، که برگرفته از آثار گرامشی درباره ی رعیت جنوب ایتالیا بوده، به کار گرفته و تغییر دادند تا آنجا که به مقوله ی جامع فرودستی از هر حیث، اعم از طبقه،جنسیت، نژاد، فرهنگ و غیره، تعمیم داده شد. در توصیف مفهوم ساب آلترن، اسپیواک مطالعات فمینیستی و پسا استعماری را در هم می آمیزد تا بتواند تصویری روشن تر از شخصیت زن ستمدیده ی جهان سومی که از مسیر تحرک اجتماعی به دور است ارائه دهد. اسپیواک توجه ما را به راه هایی جلب می کند که به واسطه ی آنها استعمار،فرهنگ استعماری و تعصبات جنسیتی دست به دست یکدیگر میدهند تا بر شکل گیری فردیت زنانه سلطه داشته و صدای زن را خاموش کنند. آلیس واکر به عنوان یک رمان نویس سیاه پوست آمریکایی سعی دارد در رمان هایش به بازگویی داستان های گفته نشده از زنان سیاه پوستی بپردازد که همیشه در حاشیه بوده و مشکلاتشان معمولا در پس کلی نگری های آثار فمینیستی غربی گم شده است. تحقیق حاضر، بعد از بررسی این دو رمان، چنین نتیجه می گیرد که شخصیت های زن رمان های واکر، با توجه به سواستفاده های مداوم فیزیکی، روحی و اجتماعی چه در خانه و چه در اجتماع، می توانند بازتابنده ی مضمون ساب آلترن باشند. آنان تا حد ابزاری مادی پایین آورده شده و صدایشان پاک می شود و یا شنیده نمی شود. همچنین، از مطالعه ی حاضر چنین استنباط می شود که مردان رمان های واکر نیز به علت قدرت های مشابهی که شخصیت آنها را تحت تاثیر قرار داده، مردانگی آنها را زیر سوال برده و پیشرفت اجتماعی آنان را محدود می کنند، می توانند در گروه ساب آلترن اسپیواک قرار گیرند. افزون بر اینها، پژوهش زیر به تحلیل ایستادگی و مقابله ی شخصیت های داستان برای احقاق حقوقشان می پردازد و امکان هرگونه تغییر در شرایط آنها را بررسی می کند.