نام پژوهشگر: غلامعلی کارگر
علیرضا هادیان غلامعلی کارگر
هدف کلی این تحقیق تعیین میزان سرانه فضا و چگونگی بهره برداری از اماکن ورزشی استان البرز و ارزیابی بهره وری آنها از دیدگاه مدیران ورزشی استان بود. تحقیق حاضر از نوع توصیفی و از نظر هدف کاربردی بود. جمع آوری داده-ها برای تعیین میزان سرانه و نحوه بهره برداری از فضاها، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و بر مبنای اسناد و مدارک (با همکاری مسئولین مربوطه) انجام شد. داده های مربوط به بهره وری اماکن ورزشی نیز با استفاده از پرسشنامه 53 سوالی کارگر (1383) و به صورت میدانی جمع آوری شد. در تحقیق حاضر، روایی محتوایی و صوری پرسشنامه ها توسط 13 تن از اساتید و دانشجویان دکتری مدیریت ورزشی مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. همچنین، پایایی پرسشنامه مربوط به بهره وری اماکن ورزشی در مطالعه راهنما (20 نفر از جامعه آماری مشابه در تهران) مورد بررسی و با ضریب آلفای کرونباخ 87/0 مورد تأیید قرار گرفت. جامعه آماری این تحقیق را کلیه مدیران ادارات ورزش و جوانان استان البرز و نیز مسئولین سالن ها و اماکن ورزشی متعلق به سازمان های دولتی این استان تشکیل می دادند که تعداد آنها 43 نفر بود. تعداد نمونه نیز برابر با تعداد جامعه در نظر گرفته شد که از این میان، 41 پرسشنامه برگشت داده شد. پرسشنامه های برگشتی با استفاده از spss18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روش های آماری مورد استفاده در این تحقیق شامل آمار توصیفی (میانگین، فراوانی، درصد و ...) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل واریانس فریدمن و خی 2) بود. نتایج تحقیق نشان داد که به طور کلی سرانه فضاهای ورزشی استان البرز حدود 24/0 مترمربع است. همچنین، حدود 4/45 درصد از فضاهای ورزشی روباز به رشته فوتبال اختصاص دارد. به طور مشابه، در 45 درصد از سالن های ورزشی استان رشته فوتسال برگزار می شود. اولویت بندی عوامل موثر بر بهره-وری اماکن و فضاهای ورزشی استان البرز نیز نشان داد که از نظر نمونه مورد مطالعه، به ترتیب عوامل انسانی، مشتری مداری، مدیریتی، نظارتی، کالبدی و مالی دارای بیشترین اهمیت هستند. در بین عوامل انسانی نیز رعایت نکات اخلاقی در برخورد با مشتریان با اختلاف معنی داری در اولویت اول قرار گرفت.
مرتضی رحمانی غلامعلی کارگر
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین مدیریت زمان و بهره وری در مربیان تیمهای ورزشی دانشگاه های دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 92-1391 انجام شده است. روش تحقیق حاضر از نوع همبستگی است. جامعه این پژوهش شامل کلیه مربیان تیمهای ورزشی دانشگاههای دولتی شهر تهران می باشند که تعداد آنها 100 نفر بود. به علت کوچک بودن حجم جامعه آماری، نمونه آماری برابر با جامعه آماری انتخاب شد، که در نهایت تعداد 80 نفر(47 مرد و 33 زن) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار سنجش عبارت بود از پرسشنامه محقق ساخته مدیریت زمان بر اساس پرسشنامه رفتارهای مدیریت زمان "ماکان" و پرسشنامه محقق ساخته بهره وری سازمانی که پایایی آن ها با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب 0/74 و 0/96 بدست آمد. برای حصول اطمینان از روایی محتوا، پرسشنامه ها در اختیار 15 نفر از اساتید متخصص در رشته مدیریت ورزشی قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از آمار توصیفی شامل؛ جداول توزیع فراوانی و نمودارها، میانگین و انحراف استاندارد و آمار استنباطی شامل آزمون کولموگروف اسمیرنوف، آزمون همبستگی پیرسون، آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون t دو گروه مستقل استفاده شد. کلیه فرضیه های تحقیق در سطح p کوچکتر یا مساوی (0/05 ) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که بین مدیریت زمان و بهره وری مربیان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(0/49=r). بین هدفگذاری(تعیین هدف) و بهره وری مربیان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(0/33=r). بین اولویت بندی اهداف و فعالیتها و بهره وری مربیان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(0/37=r). بین برنامه ریزی و بهره وری مربیان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(0/43=r). بین میزان مدیریت زمان مربیان با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی (جنسیت، رشته تحصیلی، سطح تحصیلات، سنوات خدمت و درجه مربیگری) تفاوت معناداری مشاهده نگردید. بین میزان مدیریت زمان مربیان با توجه به وضعیت تأهل تفاوت معناداری مشاهده گردید. بین میزان بهره وری مربیان با توجه به ویژگیهای جمعیت شناختی (جنسیت، رشته تحصیلی، سنوات خدمت،وضعیت تأهل و درجه مربیگری) تفاوت معناداری مشاهده گردید. بین میزان بهره وری مربیان با توجه به سطح تحصیلات تفاوت معناداری مشاهده نگردید.