نام پژوهشگر: افسانه نیکوکار
نازنین محمدرضازاده ناصر شاهنوشی فروشانی
پژوهش درباره انتقال نامتقارن قیمت از موضوعاتی است که در حوزه اقتصاد کشاورزی بطور جدی مورد توجه قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل روابط مکانی قیمت به طور کلی به دنبال نشان دادن همگرایی میان بازارهای محلی و بررسی عملکرد این بازارها است. انتقال مکانی قیمت اغلب با هدف بررسی درجه همگرایی بازارها، کاهش نقص های عملکردی بازار و تلاش در جهت کاهش هزینه های مبادله تفسیر می شود. به دلیل اهمیت زعفران به عنوان یکی از اقلام مهم صادرات غیرنفتی، تجمع تولید کنندگان این محصول در استان خراسان و پراکندگی مصرف کنندگان این محصول در سایر استان های ایران، هدف اصلی این مطالعه بررسی انتقال مکانی قیمت زعفران در استان های کشور است. در مطالعه حاضر، با استفاده از آمار ماهانه قیمت خرده فروشی زعفران در سال های 1390-1385 و با استفاده از الگوی تصحیح خطای آستانه ای، الگوهای انتقال مکانی قیمت بین استان خراسان و دیگر استان های کشور برآوردشده است. نتایج نشان دهنده آن است که در اکثر استان های مورد بررسی عدم تقارن مثبت قیمت ها وجود دارد. ضرایب انتقال قیمت نشان می دهندکه در کوتاه مدت، کشش های انتقال قیمت در رژیم هتی مثبت و منفی اجزای اخلال رابطه تعادلی بلندمدت متقارن هستند و در بلند مدت سرعت تعدیل انحزافات منفی از رابطه تعادلی بلندمدت از سرعت تعدیل انحرافات مثبت از رابطه تعادلی بلندمدت بیشتر است. همچنین الگوی حاشیه بازار محصول زعفران در استان های ایران با استفاده از الگوی مارک-آپ برآورد شد. ضرایب برآورد شده نشان می دهد که در تمامی استان های مورد مطالعه، حاشیه بازاریابی زعفران با قیمت این کالا در سطح خرده فروشی، هزینه های بازاریابی شامل شاخص دستمزد نیروی کار و هزینه حمل و نقل، رابطه مستقیم و معنی داری دارد. به نظر می رسد عدم تقارن منفی قیمت در بازار زعفران در برخی استان های ایران، به دلیل وجود اطلاعات شفاف در بازارها به نفع مصرف کننده و عدم تقارن مثبت که به دلیل انبارپذیری زعفران، اطلاعات نامتقارن مصرف کنندگان و عوامل بازاریابی در بیشتر مناطق کشور و وجود نرخ های تورم بالا در کشور به نفع عوامل بازاریابی می باشد. همچنین حاشیه بازاریابی زعفران در همه استان های کشور محاسبه شد. نتایج نشان می دهد که حاشیه بازاریابی این محصول بالا است و سود 47 درصدی عوامل بازاریابی در مقایسه با سود 10 درصدی تولید کنندگان زعفران خیلی بالاست. پیشنهاد می شود برای ایجاد شرایط مساعد برای خرید محصول از تولید کننده و پر رنگ کردن نقش بازارهای بورس و بازارهای آتی زعفران و به وجود آوردن تشکل های تولید کنندگان در قالب اتحادیه یا تعاونی های تولید زعفران بخ منظور افزایش قدرت چانه زنی آنها و در نهایت کم کردن نقش واسطه ها در بازار تمهیداتی اندیشیده شود.
مرضیه ملایی مهنه افسانه نیکوکار
ماهیت و ساختار بازار کالا یکی از عواملی است که بر رفتار انتقال قیمت کالا اثر می گذارد. اثر ساختار بازار در فرایند انتقال قیمت به صورت انتقال متقارن یا نامتقارن قیمت ها بروز می کند. چگونگی انتقال قیمت در بازار یک کالا با تأثیر بر حاشیه بازاریابی، سطح رفاه تولیدکنندگان، عوامل بازاریابی ومصرف کنندگان راتحت تاثیرقرار می دهد. حاشیه بازاریابی تحت تأثیر عوامل گوناگون است که با توجه به میزان اثر هریک از این عوامل، در طول زمان دستخوش تغییراتی می شود. یکی از کالاهایی که تغییر قیمت آن برای تولید کنندگان و مصرف کنندگان و همچنین سیاست گزاران اهمیت زیادی دارد، شیر است. صنعت شیر و لبنیات با سابقه ای 50ساله و حضور بیش از800 واحد فراوری محصولات لبنی در سطح کشور علاوه بر اشتغال تعداد چشمگیری نیروی کار در بخش های مختلف، از جنبه تولید و مصرف با تأمین بخش مهمی از نیازهای غذایی جامعه جایگاه خاصی در مباحث اقتصادی، اجتماعی دارد.مطالعه حاضر به تحلیل ساختار بازار و بررسی اثر آن بر حاشیه بازاریابی و انتقال قیمت در صنعت شیر ایران می پردازد. در این مطالعه از داده های ماهانه سال های1390-1383 استفاده شده است. برای بررسی اثر ساختار بازار از الگوی حاشیه بازاریابی که توسط گاردنرارائه و توسط هالوی، ولگننت و پیگوت وهمکاران تکمیل گردیده است، استفاده شد.نتایج حاصل از برآورد توابع تولید، تقاضا و عرضه شیر در مزرعه و عرضه خدمات بازاریابی نشان داد که ساختار بازار شیر غیررقابتی است .اثر عوامل انتقال دهنده عرضه (قیمت علوفه و هزینه نیروی کار) و عرضه خدمات بازاریابی (قیمت آب و برق) نشان داد که با افزایش قیمت علوفه و هزینه نیروی کار، حاشیه بازاریابی افزایش می یابد. افزایش حاشیه بازاریابی باعث نارضایتی تولیدکننده از قیمت دریافتی و مصرف کننده از قیمت پرداختی می شود. نتایج انتقال کشش انتقال قیمت نشان داد که در بازار شیر انتقال نامتقارن قیمت وجود دارد که ناشی از ساختار غیر رقابتی بازار شیر است. سپس از فرآیند تحلیل شبکه ای(anp)، برای بررسی و اولویت بندی عوامل موثر بر حاشیه بازاریابی و انتقال قیمت استفاده شد.بر اساس نتایج حاصل از این مرحله، عوامل موثر بر حاشیه بازاریابی به ترتیب اولویت شامل هزینه های بازاریابی، ساختار بازار، انتقال قیمت، مرحله فراوری، قیمت خرده فروشی، شبکه توزیع، قیمت عمده فروشی، هزینه نیروی کار و هزینه آب و برق می باشند.در پایان با توجه به ساختار غیررقابتی بازار شیر و اثر مهمی که این ساختار غیررقابتی بر انتقال نامتقارن قیمت ها و افزایش حاشیه بازاریابی شیر داشته است، پیشنهادهایی برای بهبود بازار شیر ارائه شده است.
زهرا زارع زاده غلام رضا یاوری
تغییرات قیمت یکی از عوامل تأثیر گذار بر رفاه اقتصادی جامعه است. صنعت طیور به دلیل اهمیت آن در تغذیه (سبد غذایی مصرف کنندگان) و همچنین اهمیت ایجاد اشتغال و درآمد برای تولیدکنندگان آن، محصولی است که همواره مورد حمایت دولت بوده و می باشد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر تغییر قیمت گوشت مرغ بر رفاه تولیدکنندگان و مصرف کنندگان این محصول است. درمطالعه حاضر، با استفاده از آمار سری زمانی ماهانه مربوط به سال های 1390-1382، پس از تخمین توابع عرضه و تقاضای گوشت مرغ با استفاده از سیستم معادلات همزمان ، رفاه تولیدکنندگان با محاسبه مازادتولیدکنندگان و رفاه مصرف کنندگان با محاسبه مازاد مصرف کنندگان به دست آمد. در انتها، میزان تغییرات رفاه در اثر افزایش 5، 10 و 20 درصدی قیمت گوشت مرغ مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس این تغییرات رفاهی برای سال های 1391 و 1392 پیش بینی گردید. نتایج بیانگر آن است که افزایش قیمت گوشت مرغ باعث افزایش مازاد (رفاه) تولید کنندگان و کاهش مازاد (رفاه) مصرف کنندگان شده است. نکته قابل توجه این است که افزایش رفاه تولید کنندگان، بیشتر از کاهش رفاه مصرف کنندگان بوده است. همچنین نتایج نشان می دهد که در یک مقطع زمانی مشخص، با افزایش قیمت گوشت مرغ به سطوح بالاتر (از 5 به 10 درصد و از 10 به 20 درصد)، نوسانات رفاه مصرف کنندگان بیشتر از نوسانات رفاه تولیدکنندگان می باشد. بنابر این پیشنهاد می شود سیاست های حمایت از مصرف کنندگان، نظیر اتخاذ سیاست واردات گوشت مرغ، توسط دولت تقویت شود. همچنین دولت می تواند با نظارت دقیق تر بر بازار این محصول، از افزایش ناگهانی قیمت و درنتیجه نوسانات رفاه مصرف کنندگان تاحدودی جلوگیری کند.
فاطمه زبردست محسن شوکت فدائی
کشت گلخانه ای از بهترین روش های اقتصادی تولید می باشدکه با توجه به روند رو به رشد آن در بخش کشاورزی در سالهای اخیرونیاز به سرمایه اولیه غالب ازیک سو ومناسب بودن شرایط ونرخ سود تسهیلات اعطایی بانک کشاورزی از سوی دیگرتقاضا برای استفاده از اعتبارات گلخانه ای را دراین بخش حائز اهمیت کرده است. بانک کشاورزی به منظور پاسخگویی به این تقاضا وتامین نیازهای اعتباری، علاوه برکمکهای دولتی از دو منبع اصلی تجهیز پس اندازها ووصول اقساط تسهیلات اعطایی سررسیده بهره می گیرد.باتوجه به سهم اندک پس اندازدر کشاورزی، بخش اعظم منابع مالی بانک، از طریق وصول اقساط تسهیلات اعطایی سررسیده ، تامین می شود. بانظر به اهمیت تامین سرمایه اولیه در گلخانه ها وبازپرداخت وام های پرداختی به بانک کشاورزی این تحقیق باهدف بررسی عوامل موثر برتقاضا وبازپرداخت اعتبارات گلخانه ای در شهر مشهد درسال 1392انجام شده است. جامعه آماری شامل120 گلخانه ی فعال بوده است که 100 گلخانه دار توسط پرشسنامه ،مصاحبه و بررسی پرونده،مورد مطالعه قرار گرفته اند .روش تخمین دراین تحقیق استفاده از مدل لاجیت می باشد. نتایج حاصل نشان داد که متغیر های سابقه گلخانه¬داری، درجه استاندارد گلخانه، مالکیت گلخانه، تحصیلات، سطح زیر کشت و علاقه¬مندی به فعالیت وتوسعه برتقاضای اعتبارات گلخانه ای تاثیر مثبت و متغیرهای سن، نرخ بهره، درآمد یا شغل دوم، گذراندن دوره آموزشی و مشکل وثیقه بر تقاضای اعتبارات گلخانه ای توسط بهره برداران تاثیر منفی دارد. در قسمت دوم پژوهش ،نتایج حاصل شده نشان داد که متغیرهای آشنایی با نظام بانکی، سابقه گلخانه داری، درجه استاندارد گلخانه، مالکیت گلخانه، بیمه، علاقه مندی به فعالیت وتوسعه آن، گذراندن دوره آموزشی و نوع کشت بربازپرداخت تأثیر مثبت و متغیر های داشتن حساب در بانک کشاورزی، فاصله تا بازار فروش، درآمد یا شغل دوم و نوع اعتبارات دریافتی تأثیر منفی بر بازپرداخت اعتبارات گلخانه ای دریافتی دارند.