نام پژوهشگر: انشاالله رحمتی

ترجمه و تحقیق کتاب three faiths- one god a jewish,christian muslim encouter
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  مرضیه حیدری   بهزاد سالکی

این کتاب شامل یازده فصل می باشد که سه فصل آن که حدوداً 83 صفحه می باشد، ترجمه شده است. در فصل اول بحثی در مورد خدا آغاز می شود و این بحث تا فصل سوم ادامه دارد و هر یک از نمایندگان سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام خدای خود را معرفی و اوصاف و ویژگیهای او را بازگو می کنند. در فصل اول فرد یهودی در مورد واقعیت مدرن ایمان یهودی و عمل و روابط بعنوان کلیدهایی برای ایمان، کسب معرفت به خدا از طریق وحی و دعا و نیایش، جنسیت خدا و اینکه او مذکر است یا مونث، خدا و تاریخ و...صحبت می کند. و در ادامه متفکر مسیحی دیدگاه و نظرات خود را بازگو می کند و سپس متفکر مسلمانی باورهای دینی خود را به طور مختصر بیان و آن باورها را با مسیحیت مقایسه می کند. فصل دوم را مسیحی دیگری در باب تعالیم مسیحی درباره خدا آغاز می کند، وی درباره عهد عتیق و عهد جدید توضیح می دهد و می گوید مسیحیت دنباله رو یهودیت است و مسیحیت دین جدیدی نیست، وی در ادمه تأثیر سنت یونانی در مسیحیت را بیان می کند. در همین فصل بعد از پایان رسیدن سخنان فرد مسیحی، یهودی دیگری، پاسخ سخنان متفکر مسیحی را می دهد و دین خود را دینی مجزا از مسیحیت معرفی می کند. در فصل سوم دیدگاه یک مسلمان مورد بررسی قرار می گیرد، مسلمان دیگری در مورد حقیقت خدا، ماهیت خدا، جنسیت خدا، وحدانیت خدا، خدا و تاریخ و...صحبت می کند. و خانم سوساناهشل یهودی با شنیدن سخنان متفکر مسلمان، سوالاتی را مطرح می کند و بعد توضیحاتی در مورد عرفان یهودی، زبان دینی می دهد و در آخر بیان می کند که یهودیت تا حدودی به اسلام نزدیکتر است تا به مسیحیت، سخنان خود را پایان می برد. این کتاب علاوه بر ترجمه دارای مقدمه ای می باشد که به طرح مسئله و ضرورت کار می پردازد

ارتباط فلسفه و الهیات در دوران اصلاحات دینی قرن شانزدهم با عطف نظر به آرای مارتین لوتر
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  میشل آقامالیان   محمد اکوان

موضوع این پایان نامه که شامل پنج فصل است، عبارتست از رابطه فلسفه و الاهیات در دوران نهضت اصلاح دینی قرن شانزده با عطف نظر به آرای مارتین لوتر. پایان نامه با نگاهی پدیدارشناختی به آرای مارتین لوتر در باب فلسفه به نگارش درآمده و کوشش شده است تا پرداختی زمینه مند به موضوع صورت گیرد. لذا آرای لوتر در بطن تاریخچه نهضت اصلاح دینی مورد توجه قرار گرفته و جریانات موثر بر نهضت اصلاح دینی و در رأس آن لوتر، و البته دیگر بنیان گذار برجسته نهضت اصلاح دینی، ژان کالوَن، بررسی شده اند. از میان این جریانات فلسفی و کلامی می توان به آرای کلامی آگوستین در باب انسان، گناه جبلی، هبوط، رستگاری و نقش لطف اشاره کرد. لوتر متأثر از همین آرا، بر آن بود که دو قلمرو وجود دارد با اقتضائات معرفتی مخصوص به خود. یکی را ملکوت خدا، در آلمانی رایش گوتِس، و دیگری را مُلک یا ملکوت زمینی، در آلمان رایش در ولت، می نامید. لوتر بر آنست که در قلمرو ملکوت، عقل داور نهاییِ امور مربوط به ایمان و کلام وحیانی خداوند نیست، بلکه عقل صرفاً باید موضعِ تسلیم و قبول در پیش گیرد، زیرا عقل انسان بر اثر هبوط، قابلیّت های معرفتی خود را از دست داده و بنابراین نیازمند به کلام وحیانی خداست تا به شناخت صائبی از حقایق الاهی نایل شود. لیکن عقل در قلمرو زمینی، خودفرمان و چیره است، و بنابراین می تواند امور جاریه زندگی انسان را نظم و سامان بخشد، باعث اختراعات و کشفیات شود و زندگی فردی و اجتماعی آدمی را بهتر سازد. لوتر بر آنست که عقل آدمی حتی در حالت هبوط کرده نیز تا حدی قادر به شناخت خدا و کمالات اخلاقی اوست. لوتر معتقد است که عقل آنگاه که به نور الاهی منور می شود، به ابزار و وسیله ای برای درک حقایق الاهی تبدیل می گردد که تا قبل از این تنویر، از چنین خصوصیتی بی بهره بود. پس لوتر در این خصوص معتقد به سه مرتبه برای عقل است، ?- عقل پیش از هبوط با توانمندی های کامل معرفتی، ?- عقل هبوط کرده با توانمندی های محدود در زمینه شناخت حقایق الاهی، و ?- عقلِ منور شده به نور الاهی با قابلیّت های ارتقاء یافته برای شناخت حقایق الاهی. مواضع لوتر همچنین متأثر بوده اند از جریانات نومینالیستی (اصالت تسمیّه)، نئوآگوستینی مکتب گریگوری اهل ریمینی و اومانیسم یا انسان گرایی. اندیشه لوتر از جهات گوناگون متأثر از جریانات مختلف فلسفی بوده است. برای مثال، از سویی دیدگاه های خود را در قوالبی که از ارغنون ارسطو به عاریه گرفته، و البته با جرح و تعدیل هایی که خود در آنها وارد می کند، و با استفاده از مقولات ارسطویی بخصوص حرکت، بیان می نماید. و در همان حال، متأثر از نومینالیسمِ ویلیام اُکام است که در دانشکده محل تحصیل لوتر، ارفورت، رواج گسترده داشته است. لوتر به تأسی از معلمان نومینالیست خود، معتقد به نقد دیدگاه های قُدما، برتری ادراک تجربی و حسی، و ناچیزبودنِ شناخت انسان از حقایق الاهی بود، و به تأسی از اومانیست ها قائل بود به اینکه باید به سرچشمه ها، جایی که آب زلال بودنِ خود را حفظ کرده است، بازگشت کرد و لذا به ترجمه عهدجدید از یونانی به آلمانی همت گماشت تا عهدجدید به دور از زنگارهایی که بر آن نشسته بود، مورد توجه مجدد قرار گیرد. همین زبان و ترجمه، تأثیری نازدودنی بر زبان آلمانی و ظرفیت های این زبان برای بیان اندیشه های فلسفی نهاد. بعدها کریستین وولف آثار لایبنیتس را به همین زبانِ ملهم از لوتر برگرداند. اندیشه های مُصلحان دینی قرن شانزده و در رأس آنها لوتر، تأثیرات بسیار مهم و گسترده ای بر فلسفه های مدرن داشته اند و بسیاری از فیلسوفان بزرگ غربی، از جمله کانت و نیچه و هگل در بستر و زمینه فرهنگی بار آمده اند که بشدت متأثر از آرای لوتر بوده است. برخی از این فلاسفه بزرگ، آرای خود را در تعامل یا در تقابل با اندیشه های نهضت اصلاح دینی شکل داده اند و گاه قرار داشتن در این بستر، افکاری به آنها بخشیده که در غیر اینصورت نمی داشتند.

ترجمه ی چهار فصل اول کتاب “the problem of evil” by peter van inwagen همراه با مقدمه و مقایسه آن با دیدگاه ملاصدرا
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  مجید طیبی جبلی   انشاالله رحمتی

این پایان نامه درباره ی مسئله ی شر است که با استفاده از ترجمه ی چهار درس خطابه ی اول کتاب "مسئله ی شر" تالیف پیتر وان این وجن و نظریات ملاصدرا مطالبی را ارائه می دهد. مساله ی شر هم در فلسفه ی اسلام و هم در فلسفه ی غرب از اهمیت بسیاری برخوردار است از این رو با بررسی نظریات پیتر وان این وجن و ملاصدرا تا حدی تفاوتهای میان این دو فیلسوف که به عنوان نماینده ای از فلسفه ی غرب و فلسفه ی اسلام انتخاب شده اند در این رساله بیان شده است. پیتر وان این وجن شر را وجودی میدانداما ملاصدرا شر را امری عدمی به حساب می آورد. همین تفاوت مهم باعث شده است که حل مسئله ی شر از نقطه نظراین دو فیلسوف دو راه کاملا متفاوت را در پیش بگیرد. در این رساله برای ارائه ی بهترین ترجمه ی ممکن از لغت نامه های معتبر، نظر اساتید و سایتهای اینترنتی بهره گرفته شده و همچنین برای اینکه نظرات ملاصدرا به طور دقیقتر بیان شود از منابع اصلی و شرح معتبر بر آن استفاده شده است.

نقد حسن و قبح شرعی از نظر غزالی بر مبنای فلسفه اخلاق کانت
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  سمانه خاکبازان   انشاالله رحمتی

بسیاری از انسان ها در باب ارزیابی افعال، قائل به مفروض گرفتن امری در فعل هستند که آن را اخلاقا نادرست می نماید. پیش فرض ذهنی ما بنا بر مبدا آغازین حکم اخلاقی متفاوت است. برای مثال انسان در مواجهه با قتل یک فرد بی گناه، بر اساس پیش فرض اخلاقا نادرست خود، این فعل را امری قبیح می شمارد و از سوی دیگر در مواجهه با صداقت،آن را اخلاقا درست حسن میداند. دررابطه با مبنای تحقق الزامات اخلاقی دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. عده ای قائلند این الزامات برگرفته از آداب و رسوم اقلیمی است و لیکن واقعیت فعل ،ما به ازایی نسبت به درست و یا نادرست ندارد . این دیدگاه موسوم به نیست انگاری است . اما در مقابل این دیدگاه عده ای قادلند که واقعیت فعل دارای ما به ازایی است . لذا درست یا نادرست به واقعیت خود فعل بر می گردد. حوزه های اخلاقی متفاوتی قایل به این دیدگاه هستند اما در این تحقیق خصوصا در حوزه دینی و عقلانی مورد توجه قرار گرفت که هر یک از آنها قایل به الزامات اخلاقی و درستی و نا درستی فعل بوده اند....