نام پژوهشگر: محمدعلی سهمانی اصل
اذر کیانی اشترجانی فرزین رضایی
از آنجا که موقعیت اقتصادی شرکت ها می تواند در انگیزه مدیران برای دستکاری سود اثرگذار باشد این احتمال وجود دارد که انگیزه های اعمال مدیریت سود در شرکت های با شرایط متفاوت اقتصادی با یکدیگر تفاوت داشته باشد و بازار نیز واکنش های متفاوتی را نسبت به کاربرد اقلام تعهدی اختیاری(شاخص مدیریت سود) در شرکت هایی با موقعیت های اقتصادی مختلف نشان دهد. پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این سوال اساسی است که در سطوح بالای فرصت های سرمایه گذاری، ضریب واکنش اقلام تعهدی اختیاری کوتاه مدت و بلندمدت نسبت به بازده چگونه است؟ نمونه آماری متشکل از 89 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای سال های 1385 لغایت 1388 انتخاب شد. در این پژوهش از دو الگوی رگرسیونی چندمتغیره برای آزمون فرضیات استفاده شد. هم چنین با توجه به نتایج آزمون لیمر برای برآورد ضرایب رگرسیون از مدل داده های مقطعی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که در شرکت های با فرصت های سرمایه گذاری پائین، کاربرد اقلام تعهدی اختیاری(کوتاه مدت و بلندمدت) در جهت افزایش مطلوبیت شخصی مدیران (تسلط فرضیه فرصت طلبی) تعبیر می شود در صورتی که در سطوح بالای فرصت های سرمایه گذاری، مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری کوتاه مدت نشانه ای از انتقال اطلاعات محرمانه به بازار(تسلط فرضیه علامت دهی) و کاربرد اقلام تعهدی اختیاری بلندمدت نشانه ای از مدیریت سود در جهت افزایش مطلوبیت شخصی مدیریت است.
الهه رمضانپور احمدچالی فرزین رضایی
مدیران برای حداکثرسازی ارزش شرکت ، باید در مورد بهترین سرمایه گذاریها و ترکیب آن تصمیم گیری کنند. مدیر مالی باید همواره تلاش کند که روش های تامین مالی با نوع سرمایه گذاری سازگار باشد و همچنین از اهرم مالی مذکور در حد معقول آن استفاده نماید تا هم ارزش شرکت حداکثر شود و هم از پیامدهای نامطلوب ریسک مالی بالا جلوگیری به عمل آید. تحقیق حاضر به بررسی عوامل تعیین کننده ساختار سرمایه و ارزش بازار شرکت تحت تاثیر سهامداران نهادی صورت گرفته است. بدین منظور ، در ابتدا از میان ویژگیهای شرکت ،عواملی که تعیین کننده ساختار سرمایه بود مشخص شده و سپس تاثیر آنها بر روی ارزش بازار شرکت تحت تاثیر سهامداران نهادی آزمون شدند. نمونه تحقیق شامل 80 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی1383 تا 1388 می باشد. در این آزمون از روش رگرسیون چند متغیره و با رویکرد داده های مقطعی و داده های ترکیبی استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از وجود رابطه منفی و معناداری بین تغییرات اهرم مالی و تغییرات ارزش بازار شرکت، رابطه مثبت و معناداری بین اندازه شرکت و فرصت های رشد آن با تغییرات اهرم مالی،رابطه منفی و معناداری بین اندازه شرکت و فرصت های رشد آن با تغییرات ارزش بازارشرکت ،رابطه منفی ومعناداری بین سهامداران نهادی با تغییرات ارزش بازار شرکت است. همچنین رابطه منفی و معناداری بین اندازه شرکت و فرصت های رشد آن تحت تاثیر سهامداران نهادی با تغییرات ارزش بازار شرکت است.