نام پژوهشگر: عین اله ابراهیمی
عین اله ابراهیمی مرتضی محسنی
آثار ادبی که محل برخورد احساسات شاعر با جهان های ذهنی و عینی در قالب زبان است، نمایش دهنده ی جهانی تازه است. این ساختار نو متشکل از عواطف و تخیلات گوناگون است که احساس نوستالژیک یکی از انواع احساسات ریشه دار در آثار ادبی، به ویژه ادبیات فارسی است. در این پایان نامه نگارنده تلاش کرده است تا ضمن واکاوی جلوههای عاطفهی نوستالژیک در قصاید ناصرخسرو آن ها را طبقه بندی ، تحلیل و تفسیر کند. اگرچه ناصرخسرو شاعری است حکمی و اخلاقی که بیش ترین مضامین اشعارش به پند و موعظه اختصاص دارد، با وجود این در میان این اندرزها، عناصر نوستالژیک شخصی ( خاطره ی فردی) شامل هفت گزاره ی غربت و دوری از وطن ، پیری ، بیماری و ضعف جسمانی ، زندان و اسارت(تبعید) ، مرگ ، نوستالژی عشق و بازگشت به گذشته ( ای?ام کودکی و جوانی) و عناصر نوستالژیک اجتماعی شامل سه گزاره ی وطن دوستی ، تقدیر و خاطره ی جمعی وجود دارد. یافته های این پایان نامه نشان می دهد که در میان عناصر شخصی در قصاید ناصر خسرو بیش ترین بسامد مربوط به غربت و دوری از وطن و کمترین بسامد مربوط به بیماری و ضعف جسمانی و در میان عناصر اجتماعی بیش ترین بسامد مربوط به خاطره ی جمعی و کمترین بسامد مربوط به تقدیر است. هم چنین از منظر گزاره های زمانی ، عناصر نوستالژیک در قصاید ناصر خسرو اغلب گذشته گرا و به ندرت آینده گرا است و مهم ترین برآیندهای آن شامل عزلت و گوشه نشینی ، نا امیدی و پناه آوردن به دامان شعر می شود. واژه های کلیدی: عناصر نوستالژیک ، قصاید ناصرخسرو ، خاطره ی فردی ، خاطره ی جمعی