نام پژوهشگر: مجید مهدیه

مطالعه میزان تکثیر سلول های بنیادی مزانشیم مغز استخوان موش صحرائی در کشت سه بعدی )داربست نانو رشته ای تهیه شده از پلی-ال-لاکتیک اسید(plla)( و بررسی اثر سیستئین بر میزان بیان ژن های دخیل در تمایز آنها به سلول های شبه نورون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم انسانی 1390
  میلاد فلاحت چیان   مجید مهدیه

استفاده از مواد زیستی مصنوعی به منظور تهیه داربست در مهندسی بافت بسیار رایج است. هدف از مطالعه حاضر تهیه نانوداربست پلی – ال – لاکتیک اسید(plla) و کاشت سلول های بنیادی مزانشیم مغز استخوان موش صحرائی بر روی آن بود. همچنین تمایز سلول های بنیادی مزانشیم مغز استخوان موش صحرائی به سلول های شبه عصبی در کشت دو بعدی از دیگر اهداف این مطالعه بود. جهت تهیه نانو داربست plla از روش جدایش فازی مایع – مایع استفاده شد. به این منظور سوسپانسیون %5 وزنی حجمی pllaدر تتراهیدروفوران مورد استفاده قرار گرفت. بررسی توپوگرافی سطحی، قطر رشته ها و حفرات نانو داربست با استفاده از تصاویر میکروسکوپ الکترونی نگاره صورت گرفت. سلول های بنیادی مزانشیم پس از استخراج از مغز استخوان موش صحرائی در محیط کشت dmem حاوی 15 درصد fbs به مدت 14 روز کشت و توسط ویژگی اتصال به سطح پلاستیکی تخلیص و مزانشیم بودن آن توسط تمایز به استخوان تایید شد. پس از پاساژ دوم، سلول ها با استفاده از میکروسمپلر بر روی نانوداربست plla کاشته شد و توانایی زیستی و تکثیر آنها در 12 ساعت، 1، 2، 3، 5 و7 روز پس از کاشت بر روی نانو داربست pllaبا آزمون mtt بررسی شد. جهت تمایز سلول های بنیادی مزانشیم به سلول های شبه عصبی از ماده تمایزی سیستئین در کشت دو بعدی استفاده شد. تغییرات مورفولوژیکی سلول های تمایز داده شده با استفاده از رنگ آمیزی با رنگ های فلورسنت هوخست ، پروپیدیوم آیوداید و اکریدین اورنج بررسی شد. همچنین بیان ژن هایnestin و ?-tubulin iii به عنوان شاخص های تمایزی نورون ها در سلول های شبه نورون حاصل از تمایز توسط سیستئین با استفاده از روش rt-pcr بررسی شد. آنالیز واریانس یک طرفه داده ها افزایش معنی دار (p<0/05) را در تعداد سلول های زنده در کشت سه بعدی (نانو داربستplla) در روز سوم و هفتم کشت در دوره کشت 7 روزه نسبت به تعداد سلول های زنده در کشت دو بعدی را نشان داد. نتایج این پژوهش نشان داد که نانو داربست پلی – ال– لاکتیک اسید تهیه شده دارای شرایط مناسب مکانیکی جهت پشتیبانی فیزیکی از سلول های کاشته شده بر روی آن می باشد. همچنین داربست دارای شرایط لازم برای استقرار، رشد و تکثیر سلول های مزانشیم بود . از طرفی نتایج این مطالعه نشان داد که ماده سیستئین قادر به تمایز سلول های مزانشیم به سلول های شبه عصبی است. به طوری که علاوه بر تغییر مورفولوژی سلول های مزانشیم مغز استخوان موش صحرایی به مورفولوژی سلول ها شبه عصبی قادر به افزایش بیان ژن های nestinو ?-tubulin iii که از نشانگرهای سلول های شبه عصبی هستند می باشد.

ارزیابی اثرات تنش شوری بر برخی از خصوصیات فیزیولوژیکی و میزان آلکالوئید در گیاه پریوش (کاتارانتوس روزئوس)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم 1390
  مریم نظم آبادی   محمدرضا امیرجانی

چکیده پریوش یکی از مهم ترین گیاهان دارویی است که حاوی داروهای ضدسرطان وینکریستین و وینبلاستین می باشد میزان آلکالوئید در این گیاه تحت تاثیر تنش های محیطی مانند تنش شوری، قرار می گیرد. هدف از این مطالعه تعیین میزان آلکالوئید کل و پاسخ های فیزیولوژیکی گیاه پریوش در پاسخ به غلظت های 0، 25، 50، 100و200 میلی مولار nacl می باشد. میزان پرولین و پیگمان های فتوسنتزی بوسیله اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد میزان سدیم و پتاسیم بوسیله فلیم فتومتری و کارایی کوانتومی فتوسیستم ii(fv/fm) توسط مینی پم انجام شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که میزان آلکالوئید کل به طور معناداری با افزایش غلظت nacl، افزایش می یابد. با اعمال شوری میزان کلروفیل، طول بخش هوایی، وزن تر، وزن خشک و میزان پتاسیم بخش هوایی کاهش یافت اما طول ریشه میزان پرولین و سدیم بخش هوایی افزایش یافت. علاوه بر این، تنش شوری سبب کاهش نسبت fv/fm نیز می شود.از نتایج این بررسی، می توان این نتیجه را گرفت که تنش شوری می تواند سبب افزایش تولید آلکالوئید شود. همچنین به نظر می رسد میزان پرولین و سدیم بخش هوایی و نسبت fv/fm نقش مهمی در مقاومت به تنش شوری در گیاه پریوش دارند. کلیدواژه ها: پریوش، تنش شوری، آلکالوئیدکل، پاسخ های فیزیولوژیکی

بررسی اثر تیمار همزمان ویتامین e و کلریدکادمیوم بر تمایز آزمایشگاهی سلول های بنیادی مزانشیم مغز استخوان رت به استئوبلاست
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1391
  زینب دادگر   ملک سلیمانی مهرنجانی

چکیده: سلولهایبنیادیمزانشیممغزاستخوان(mscs) سلولهایچندتوانهستندکهتوانایی تمایزبه رده های مختلف سلولی رادارند. کادمیومفلزیاست کهازطرفآژانسسرطانشناسیجزکارسینوژنهایانسانیطبقهبندیشدهاست. ویتامینeیکآنتیاکسیدانمحلولدرچربیاستکهبااختلالدرواکنشهایزنجیریرادیکالهایآزادازپراکسیداسیونلیپیدیسلولهاجلوگیریمیکند. باتوجهبهوجودکادمیوم بهعنوانیکآلایندهزیستمحیطیبخصوصدرجوامعصنعتیوهمچنینوجودویتامینeبه عنواناولینخطدفاعیسلولهابرایجلوگیریازپراکسیداسیون،اثرهمزمانایندومادهبر تمایزmscsبهاستئوبلاستبررسیشد. پسازاستخراجوکشتmscs، سلولهایپاساژ 3 طی21روزدرمعرضدزهایمختلفویتامینeو کادمیوم قرار گرفتند. سپستواناییزیستیومیزانمعدنیشدنماتریکساستخوانیارزیابیشد. برایادامهمطالعه،دوز 50 میکرومولارویتامینe و1000نانومولارکادمیومانتخاب شد. تاثیراثرهمزمانویتامینe وکادمیومبرمیزانتمایزاستئوبلاستیmscsازطریقتست هایmtt،آلیزارینرد،سنجشمیزانرسوبکلسیمداخلسلولیوخارجسلولی،میزان فعالیتآنزیمآلکالینفسفاتاز،مورفولوژیسلولهایتمایزیافتهتوسطرنگهایفلورسنسو میزانشکستگیdnaتوسطتستکامتومیزانسنتزپروتئینهایاستئوکلسینو استئوپونتینتوسطتکنیکایمینوهیستوشیمیارزیابیشد.نتایجنشاندادکهکادمیومطی21روزموجبکاهشمیزانتمایزmscsبهاستئوبلاستوویتامینe باعثجبراناثرتخریبی کادمیومشدوهمچنیندرگروهتیمارشدهباویتامینe افزایشمیزانتمایزmscs به استئوبلاستمشاهدهگردید.

مطالعه اثر تنش پراکسیدهیدروژن به عنوان عامل تولیدکننده رادیکال آزاد اکسیژن بر پاسخ دهی سلولی گیاه پریوش درکشت سلولی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1392
  راضیه کشاورز   محمد حسین آبنوسی

چکیده مطالعه اثر تنش پراکسید هیدروژن به عنوان عامل تولید کننده رادیکال آزاد اکسیژن بر پاسخ دهی سلولی گیاه پریوش درکشت سلولی مقدمه: پریوش (catharanthus roseus) گیاهی است دارویی، که به دلیل وجود ترکیبات دارویی و آلکالوئیدها مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اینکه پراکسید هیدروژن نقش اساسی در تنظیم بیان ژن دارد، لذا در این تحقیق اثر پراکسید هیدروژن بر پاسخ سلولی گیاه پریوش در کشت سلولی و کالوس این گیاه مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها: بذر گیاه پریوش در گلدان حاوی پرلیت کشت و به منظور القا کالوس، برگ ها در شرایط استریل بر روی محیط کشت جامد ms قرار داده شدند. کالوس ها بعد از سه هفته واکشت و از کالوس های واکشت دوم برای تهیه کشت سوسپانسیون سلولی استفاده شد. برای سنجش توانایی زیستی، سلول ها با غلظت های مختلف پراکسیدهیدروژن (0، 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9و 10 میکرومولار) برای مدت 1، 3 و 6 روز تیمار و از دو روش تریپان بلو و mtt استفاده شد. تغییرات مورفولوژیکی ایجاد شده در هسته و سیتوپلاسم با روش های رنگ آمیزی هوخست و آکریدیناورنژ، تغییرات پروفیل پروتئینی توسط روش sds-page، و همچنین تغییر در محتوی پرولین، پروتئین کل، مالون دی آلدئید، ترکیبات فنلی، فلاونوئید کل و آلکالوئید کل توسط روش های بیوشیمیایی بررسی شد. ضمناً فعالیت آنزیم های کاتالاز، گایاکول پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز نیز اندازه گیری و داده ها با استفاده از نرم افزار آماریspss و با استفاده ازروش anova و تست دانکن آنالیز شد و (p<0.05) به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد. نتایج: نتایج بدست آمده نشان داد که در توانایی زیستی سلول های تیمار شده کاهش معنی داری به صورت وابسته به غلظت و زمان در مقایسه با کنترل مشاهده شد. البته برخی از غلظت ها به دلیل نزدیکی با یکدیگر تفاوت معنی داری را نشان ندادند لذا برای انجام آزمون های بعدی تنها سه دوز 1، 5 و 10 میکرومولار و زمان 6 روز که در این پژوهش بیشترین زمان برای القاء صدمات سلولی بود انتخاب شد. پراکسیدهیدروژن موجب تغییر معنی دار فعالیت آنتی اکسیدان ها از جمله آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز، پراکسیداز، کاتالاز و متابولیت های ثانویه ای همچون فنل، فلاونوئید و آلکالوئید کل شد و توان آنتیاکسیدانی بر اساس احیاء آهن، نیز با افزایش مواجه بود. همچنین غلظت مالون°دیآلدئید ناشی از پراکسیداسیون لیپیدها در کالوس های تیمار شده در مقایسه با کنترل، نیز افزایش معنیدار (p?0.05) نشان داد. علاوه بر نتایج فوق، پروفیل پروتئینی در بافت کالوس تیمار شده نیز در مقایسه با کنترل دستخوش تغییراتی از جمله افزایش بیان باند پلی پپیتیدی 53 کیلو دالتون و ظهور باند 85 و 111 کیلو دالتونی شد. نتیجه گیری: تنش اکسیداتیو ناشی از حضور پراکسیدهیدروژن موجب تغییر در مرفولوژی و کاهش قدرت زیستی سلول ها شد. علاوه بر این تنش پراکسید هیدروژن همراه با پاسخ شیمیایی سلول در جهت کاهش اثر اکسیداتیو پراکسیدهیدروژن بود. نکته قابل توجه افزایش غلظت متابولیت های ثانویه در اثر تیمار با پراکسیدهیدروژن بود که می تواند در آینده در جهت تولید بیشتر این ترکیبات به کار گرفته شود، البته آزمایشات و تحقیقات بیشتر در این زمینه پیشنهاد می گردد. کلمات کلیدی: پراکسیدهیدروژن، قابلیت حیات و مورفولوژی سلولی، کشت سلولی، گیاه پریوش، متابولیت های ثانویه

مطالعه اثر همزمان بیسفنول آ و کاتچین چای سبز بر تمایز آزمایشگاهی سلول های بنیادی مزانشیم مغز استخوان موش صحرایی به استئوبلاست
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم 1392
  بیان لطفی   ملک سلیمانی مهرنجانی

چکیده: سلول های بنیادی مزانشیمی ( mscs ) سلول های چند توان هستند که توانایی تمایز به رده های مختلف سلولی را دارند. بیسفنول a که به عنوان یک شبه استروژن شناخته شده در صنعت و دندان پزشکی استفاده وسیعی دارد که علاوه بر مشکلات زیست محیطی، برای سلامتی انسان نیز مضر می باشند. چای سبز دارای خواص آنتی اکسیدانی، آنتی توموری، ویژگی های ضد باکتری می باشد که باعث تنظیم غدد درون ریز نیز می شود. چای سبز منبع غنی از اپی گالوکاتچین گالات بوده که باعث افزایش ماده معدنی استخوان می شود. با توجه به وجود بیسفنولa به عنوان یک آلاینده زیست محیطی بخصوص در جوامع صنعتی و همچنین وجود اپی گالوکاتچین گالات به عنوان اولین خط دفاعی سلول ها برای جلوگیری از پراکسیداسیون، اثر همزمان این دو ماده بر تمایز mscs به استئوبلاست بررسی شد. پس از استخراج و کشت mscs، سلول های پاساژ 3 طی 5، 10، 15 و 21 روز در معرض دوزهای مختلف بیسفنولa و طی 21 روز در معرض دوزهای مختلف بیسفنولa بعلاوه اپی گالوکاتچین گالات قرار گرفتند. سپس توانایی زیستی و میزان معدنی شدن ماتریکس استخوانی ارزیابی شد. برای ادامه مطالعه دوز 250 نانومولار بیسفنولa و 30 میکرومولار اپی گالوکاتچین گالات انتخاب شد. تأثیر همزمان بیسفنولa و اپی-گالوکاتچین گالات بر میزان تمایز استئوبلاستی mscs از طریق تست های mtt، آلیزارین رد، سنجش میزان رسوب کلسیم داخل سلولی و خارج سلولی، میزان فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز، مورفولوژی سلول های تمایز یافته توسط رنگ های فلورسنس و میزان شکستگی dna توسط تست کامت و میزان سنتز پروتئین های استئوکلسین و استئوپونتین توسط تکنیک ایمنوهیستوشیمی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که بیسفنولa طی 21 روز موجب کاهش میزان تمایز mscs به استئوبلاست و اپی گالوکاتچین گالات باعث جبران اثر تخریبی بیسفنولa شد و همچنین در گروه تیمار شده با اپی گالوکاتچین گالات افزایش میزان تمایز mscs به استئوبلاست مشاهده گردید.

مقایسه خصوصیات آناتومی برگ، گرده شناسی و فیتوشیمیایی گیاهان وحشی جمع آوری شده از اطراف پالایشگاه شازند در مقایسه باشاهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم 1392
  محمد کمال آبادی فراهانی   مجید مهدیه

پالایشگاه نفت شازند واقع در 25 کیلومتری غرب اراک در استان مرکزی از سال 1372 شروع به کار کرد. مهمترین آلاینده های منتشره از این پالایشگاه no2، so2، co، h2s و ذرات معلق می باشند. علاوه بر آلاینده های ناشی از پالایشگاه، وجود پتروشیمی و نیروگاه حرارتی، همچنین کمی بارش در منطقه و پدیده وارونگی دما بر میزان و تنوع آلاینده ها در این منطقه افزوده است. به دلیل اهمیت تأثیر آلاینده ها بر گیاهان منطقه، این مطالعه انجام شد. نمونه هایی از هشت گونه گیاه خودرو شامل: amaranthus chlorostachys willd.، convolvulus arvensis l.، hibiscus trionum l.، medicago sativa l.، polygonum aviculare l.، portolaca oleracea l.، salsola kali mill. و tragopogon graminifolius dc. از اطراف پالایشگاه جمع آوری و با استفاده از منابع قابل دسترس شناسایی شدند. نمونه های شاهد از منطقه گردشگری هزاوه از فاصله 32 کیلومتری پالایشگاه جمع آوری شدند. نمونه های هرباریومی نیز تهیه گردیدند. مطالعات آناتومی اپیدرم برگ انجام شد. در مطالعات گرده شناسی شکل، ابعاد و درصد باروری دانه های گرده در نمونه های شاهد و آلوده مقایسه گردید. فلاونوئید های برگ با استفاده از روش های کروماتوگرافی دو بعدی و لایه نازک شناسایی شدند. کلیه داده ها با استفاده از نرم افزارspss و آزمون t مستقل آنالیز گردیدند. نتایج تفاوت معنی داری را در تعداد کرک و میزان گشودگی دهانه روزنه گیاهان شاهد و آلوده نشان داد. ابعاد دانه های گرده ( به جز در h. trionum و ( p. oleracea و میزان باروری در گیاهان آلوده در مقایسه با شاهد کاهش نشان داد. همچنین در گیاهان آلوده تغییر در تعداد و نوع فلاونوئیدها در مقایسه با شاهد مشاهده گردید که ظهور کامفرول در amaranthus chlorostachys در شرایط آلوده از مهمترین این تغییرات بود.

بررسی القا مرگ برنامه ریزی شده سلول در دو رقم برنج ایرانی(خزر و طارم) تحت سمیت آلومنیوم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1392
  اعظم نعمت اللهی   مجید مهدیه

مرگ برنامه ریزی شده سلول یا آپوپتوزیس به عنوان یک فرآیند مهم دخیل در رشد و نمو گیاهان بوده که ممکن است توسط تنش های زیستی و غیر زیستی القا شود. ویژگی های مشخص مرگ برنامه ریزی شده سلول عبارتند از قطعه قطعه شدن dna هسته ای، تغییر مورفولوژی هسته ها و ظهور اجسام آپوپتیک. مرگ سلولی دو نوع است آپوپتوز و نکروز. در این مطالعه به بررسی نوع مرگ سلولی در ریشه ارقام برنج ایرانی خزر و طارم در محیط کشت هیدروپونیک و هم چنین در محیط کشت سوسپانسیون سلولی تحت غلظت های مختلف (0، 40، 80 و 120 میکرومولار) کلرید آلومنیوم (alcl3) پرداخته شده است. در محیط کشت هیدروپونیک میزان رشد ریشه و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان و هم چنین تغییرات بیوشیمیایی و مورفولوژیکی به ترتیب توسط تست تانل، الکتروفورزdna بر روی ژل آگارز و رنگ آمیزی هوخست بررسی شد. سوسپانسیون سلولی بدست آمده از کالوس، در محیط کشت ms نیز با غلظت های 40، 80 و 120 میکرومولار alcl3 تیمار شدند. در سوسپانسیون سلولی نیز از تست تانل، رنگ آمیزی هوخست و pi (پروپیدیوم آیودید) به منظور تعیین مرگ سلولی و بررسی تغییرات ایجاد شده استفاده گردید. هم چنین از رنگ آمیزی تریپان بلو برای تعیین درصد توان زیستی استفاده گردید. نتایج نشان داد که رشد ریشه و میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان تحت تنش al به ترتیب کاهش و افزایش یافت. تغییرات بیوشیمیایی از جمله تشکیل طرح نردبانی dna و آشکار سازی انتهای ´-oh3dna، تغییرات مورفولوژیکی از جمله چروکیدگی و متراکم شدن هسته و از دست رفتن غشا پلاسمایی که همگی از ویژگی های مرگ برنامه ریزی شده سلول می باشد در هر دو رقم مشخص گردید. هم چنین نتایج رنگ آمیزی تریپان بلو نشان داد که تیمار alcl3 باعث کاهش توان زیستی سلول ها در هر دو رقم گردید. با توجه با نتایج بدست آمده مشخص گردید که آلومنیوم می تواند باعث القا مرگ برنامه ریزی شده سلول در هر دو رقم برنج (خزر و طارم) گردد.

تأثیر فلز کادمیوم بر نمایه پروتئینی، میزان کل فلاونوئیدها، آلکالوئیدها و ترکیبات فنلی در کالوس گیاه پریوش
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم 1392
  هاجر مرادی پور   محمدرضا امیرجانی

پریوش (catharanthus roseus) گیاهی است دارویی، که به دلیل وجود ترکیبات دارویی و آلکالوئیدها مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اینکه نیترات کادمیوم منجر به تنش اکسیداتیوی می شود. لذا در این تحقیق اثر نیترات کادمیوم بر پاسخ سلولی گیاه پریوش در کشت سلولی و کالوس این گیاه مورد بررسی قرار گرفت. بذر گیاه پریوش در گلدان حاوی پرلیت کشت و به منظور القا کالوس، برگ ها در شرایط استریل بر روی محیط کشت جامد ms قرار داده شدند. کالوس ها بعد از سه هفته واکشت و از کالوس های واکشت دوم برای تهیه کشت سوسپانسیون سلولی استفاده شد. برای سنجش توانایی زیستی، سلول ها با دوزهای مختلف نیترات کادمیوم (0، 10، 20، 30، 40، 50 و 60 میلی مولار) برای مدت 1، 3 و 6 روز تیمار و از دو روش تریپان بلو و mtt استفاده شد. تغییرات مورفولوژیکی ایجاد شده در هسته و سیتوپلاسم با روش های رنگ آمیزی هوخست و آکریدین اورنژ، تغییرات پروفایل پروتئینی توسط روش sds-page، و هم چنین تغییر در محتوی پرولین، پروتئین کل، مالون دی آلدئید، ترکیبات فنلی، فلاونوئید کل و آلکالوئید کل توسط روش های بیوشیمیائی بررسی شد. ضمنا فعالیت آنزیم های کاتالاز، گایاکول پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز نیز اندازه گیری و داده ها توسط روش آماری آنالیز و (p<0.05) به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد. مقایسه داده های بدست آمده از رنگ آمیزی تریپان بلو و رنگ سنجی mttنشان دهنده تفاوت معنی دار (p<0.05) میانگین توانایی زیستی این سلول ها به صورت وابسته به دوز در مقایسه با گروه کنترل بود. نیترات کادمیوم موجب تغییر معنی دار فعالیت آنتی اکسیدان ها از جمله آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز، پراکسیداز، کاتالاز و متابولیت های ثانویه ای همچون فنل، فلاونوئید و آلکالوئید کل شد و توان آنتی اکسیدانی بر اساس احیاء آهن، نیز با افزایش مواجه بود. هم چنین غلظت مالون دی آلدئید ناشی از پراکسیداسیون لیپیدها در کالوس های تیمار شده در مقایسه با کنترل، نیز افزایش معنی دار (p ) نشان داد. علاوه بر نتایج فوق الذکر، پروفیل پروتئینی در بافت کالوس تیمار شده نیز در مقایسه با کنترل دستخوش تغییراتی از جمله افزایش بیان باند پلی پپیتیدی 103 کیلو دالتون و ظهور باند 116 کیلودالتونی شد. تنش اکسیداتیو ناشی از حضور نیترات کادمیوم موجب تغییر در مورفولوژی و کاهش قدرت زیستی سلول ها شد. علاوه بر این تنش نیترات کادمیوم همراه با پاسخ شیمیائی سلول در جهت کاهش اثر اکسیداتیو نیترات کادمیوم بود. نکته قابل توجه در این پژوهش افزایش غلظت متابولیت های ثانویه در اثر تیمار با نیترات کادمیوم بود، که احتمالا می توان از این اثر در جهت تولید بیشتر این ترکیبات در کالوس گیاه پریوش استفاده کرد، البته از طرف این تیم تحقیقاتی، تحقیقات بیشتر در این زمینه پیشنهاد می گردد

بررسی پاسخ گیاه پریوش بر مسمومیت ناشی از تیمار با غلظت سمی فلز نیکل، در محیط کشت کالوس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم 1392
  الهام زارع   محمدرضا امیرجانی

از آنجا که جمعیت جهان به سرعت در حال افزایش است، فشار شدیدی روی زمین های قابل کشت، برای برآوردن نیازها وجود دارد. بنابراین، برای مصارفی مانند تولید مواد دارویی و شیمیایی از گیاهان، زمین های موجود باید بطور موثری مورد استفاده قرار گیرند. درحال حاضر،کشت بافت روشی موثر و کارآمد برای تبدیل متابولیت های گیاهی به ترکیبات دارویی ارزشمند می باشد. کشت کالوس تکنیک اساسی مورد استفاده برای تولید متابولیت های مطلوب در گیاهان می باشد. در این پژوهش پس از کشت بذر گیاه پریوش، از برگ گیاه اکسپلنت تهیه شد و روی محیط کشت ms قرار گرفت. پس از تهیه کالوس به منظور تحریک افزایش تولید متابولیت های ثانویه، کالوس حاصل تحت تاثیر غلظت های مختلف سولفات نیکل (0، 1/0، 1 و 2 میلی مولار) قرار گرفت و آزمایشات بیوشیمیایی مربوط به اندازه گیری مقدار متابولیت های ثانویه و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی و مقدار مالون دی آلدهید روی آن انجام گرفت. بررسی توانایی زیستی به روش mtt و رنگ آمیزی با تریپان بلو و روی سلول های حاصل از کشت سوسپانسیون سلولی صورت گرفت. تغییرات مورفولوژیکی ایجاد شده در سلول ها نیز روی سوسپانسیون سلولی و با رنگ آمیزی با رنگ های فلورسنت هوخست و پروپیدیوم آیوداید انجام شد. برای بررسی تغییر میزان پروتئین ها نیز با انجام الکتروفورز به روش sds-page نمایه پروتئینی تهیه و تغییرات آن بررسی شد. نتایج آزمایشات این پژوهش نشان داد که با افزایش غلظت نیکل فعالیت آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز و میزان مالون دی آلدهید و متابولیت های ثانویه افزایش می یابد. فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز، کالوس زایی و رشد کالوس کاهش داشت. نتایج بررسی های مورفولوژیکی حاکی از کاهش توانایی زیستی سلول ها با افزایش غلظت و مدت زمان تیمار با نیکل بود. نتایج حاصل از رنگ آمیزی فلورسنت نیز نشان داد که در نتیجه ی تنش اکسیداتیو ایجاد شده در حضور نیکل، سلول ها دچار مرگ سلولی (آپوپتوز) شدند که با علائمی مانند چروکیدگی سیتوپلاسم، فشردگی مواد ژنتیکی و تغییر شکل هسته مشخص شد.

بررسی اثر کاتچین چای سبز بر قدرت زیستی و مهار آپوپتوز القا شده توسط بیسفنول a درسلول های بنیادی مزانشیم مغزاستخوان رت بالغ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم 1392
  روناک حیدریان   ملک سلیمانی

سلول های بنیادی مزانشیمی ( mscs ) سلول های چند توان هستند که توانایی تمایز به رده های مختلف سلولی را دارند. بیسفنول a که به عنوان یک شبه استروژن شناخته شده در صنعت و دندان پزشکی استفاده وسیعی دارد که علاوه بر مشکلات زیست محیطی،برای سلامتی انسان نیز مضر می باشند. چای سبز دارای خواص آنتی اکسیدانی، آنتی توموری، ویژگی های ضد باکتری می باشد که باعث تنظیم غدد درون ریز نیز می شود. چای سبز منبع غنی از اپی گالوکاتچین گالات بوده که باعث افزایش ماده معدنی استخوان می شود. با توجه به وجود بیسفنولa به عنوان یک آلاینده زیست محیطی بخصوص در جوامع صنعتی و همچنین وجود اپی گالوکاتچین گالات به عنوان اولین خط دفاعی سلول ها برای جلوگیری از پراکسیداسیون، اثر اپی گالوکاتچین گالات بر مهار آپوپتوز القا شده به وسیله بیسفنول a در mscs بررسی شد. پس از استخراج و کشت mscs، سلول های پاساژ 3 طی 12، 24، 36، 48، 60 ساعت و 3، 5 و7 روز در معرض دوزهای مختلف بیسفنولa و طی 3 روز در معرض دوزهای مختلف بیسفنول a بعلاوه اپی گالوکاتچین گالات قرار گرفتند. سپس توانایی زیستی ارزیابی شد. برای ادامه مطالعه دوز 50 میکروومولار بیسفنولa و 50 میکرومولار اپی گالوکاتچین گالات انتخاب شد. تأثیر همزمان بیسفنولa و اپی گالوکاتچین گالات بر میزان توانایی زیستی mscs از طریق تست های mtt، مورفولوژی سلول های تمایز یافته توسط رنگ های فلورسنس و میزان شکستگی dna توسط تست کامت و آپوپتوز توسط تست dna ladder و pcr ارزیابی شد. نتایج نشان داد که بیسفنولa طی 3 روز موجب کاهش میزان توانایی زیستی mscs و ایجاد آپوپتوز شد و اپی گالوکاتچین گالات باعث جبران اثر تخریبی بیسفنولa شد.

سیستماتیک و پراکنش سوسمار مارچشم menetries-1832) ophisopselegans) (خانواده لاسرتیده) در استان مرکزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1392
  اعظم فرهادی   نصرالله رستگارپویانی

گونه سوسمار چشم ماری (ophisops elegans)، از جنس ophisops و خانواده lacertidae است که پراکنش وسیعی در ایران دارد. بر اساس کار وسیع بیابانی از شهریور 1390 تا اردیبهشت 1392، تعداد 140 نمونه سوسمار چشم ماری از 28 ایستگاه موجود در 12 شهرستان استان مرکزی، جمع آوری شدند، که از این تعداد، 101 نمونه بالغ همگن و سالم، انتخاب شد (47 نر و 54 ماده). این نمونه ها بر اساس 39 صفت متریک و مریستیک، مورد مطالعه قرار گرفتند، سپس داده ها با استفاده برنامه نرم افزاری spss 19 و splus 2000 مورد آنالیز آماری قرار گرفتند. نتایج حاصل از این آنالیزها، دیمورفیسم جنسی (ssd) را در بین جنس نر و ماده این سوسمار، ثابت نمود، به طوریکه طول سر، طول اندام های حرکتی جلویی و عقبی، طول پوزه تا کلواک، طول پوزه تا یقه و طول قاعده دم در جنس نر بیشتر از جنس ماده است. در دو مطالعه دیگر به بررسی پراکنش این سوسمار در استان مرکزی و شناخت و مقایسه جمجمه این گونه با گونه eremias persica پرداخته شد. آناتومی مقایسه ای جمجمه در میان تاکسون های مختلف سوسماران یا در میان گونه های خاص سوسماران همواره بیولوژیست ها را به خود جذب می کند. با توجه به اینکه لاسرتاها یک گروه بزرگ از سوسماران را تشکیل می دهند ولی تا کنون مطالعات جامعی در مورد جمجمه آن ها صورت نگرفته است. در این مطالعه، ابتدا ساختارهایی نظیر سقف جمجمه، کام، جعبه مغزی، فک پایین و دندا ن های گونه های0phisops elegans و eremias persica از خانواده lacertidae را توصیف کردیم و سپس این دو جمجمه را با یکدیگر مورد مقایسه قرار دادیم و الگوی تنوع بین جمجمه های این دو گونه را به طور مورفولوژی مورد مطالعه قرار دادیم تا تفاوت های جزیی بین آن ها را برای تشخیص جایگاه تکاملی آن ها، از نظر ساختارجمجمه مشخص کنیم.

شناسایی جوندگان و مطالعه نقشه پراکندگی آن ها در شهرستان اراک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم 1392
  معظمه ابوالحسنی کوپائی   جمشید درویش

وجود جوندگان در مجاورت محیط های شهری، تردد آن ها در مزارع و اماکن انسانی علاوه بر خسارت های اقتصادی که فراهم می کند، تهدید کننده سلامت انسان نیز است. وفور بالای جوندگان در شهرهای ایران یکی از معضلات بهداشتی کشور است. به علت تنوع شرایط اکولوژیکی در ایران ضرورت دارد که تنوع جوندگان در هر منطقه به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. در مطالعه حاضر نمونه برداری از شهرستان اراک طی پاییز (مهر و آبان) سال 90 و تابستان و پاییز (مهر و آبان) سال 91 با استفاده از تله های زنده گیر صورت گرفت. نمونه ها پس از جمع آوری به آزمایشگاه منتقل شدند و از لحاظ مورفولوژیک و مورفومتری مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور مطالعات مورفومتری پنج صفت ظاهری با استفاده از خط کش، شانزده صفت جمجمه ای با کولیس دیجیتال، چهارده صفت دندانی با میژروسکوپ و نسبت های مهم اندازه گیری شدند. نمونه ها با استفاده از کلید های شناسایی و مقالات مورد شناسایی قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که نمونه های جمع آوری شده به سه خانواده و نه گونه ی جوندگان تعلق دارند: family muridae, subfamily gerbillinae meriones libycus, meriones persicus, meriones vinogradovi, subfamily murinae rattus norvegicus, mus musculus, mus macedonicus, apodemus witherbyi, family cricetidae, subfamily arvicollinae microtus qazvinensis, family, hystricidae, hystrix indica. گونه هایmeriones vinogradovi, mus macedonicus, apodemus witherbyi & microtus qazvinensis برای اولین بار از شهرستان اراک و استان مرکزی گزارش شدند

بررسی اثر نانو ذرات اکسید آهن، سولفات آهن ، کیلیت آهن با edta و مخلوط آنها بر رشد و عملکرد دو رقم لوبیا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1392
  ندا فراهانی   مجید مهدیه

این پژوهش به منظور بررسی اثر نانوذرات اکسید آهن (feo) ، سولفات آهن و کیلیت آهن با edta ، بر رشد و عملکرد دو رقم لوبیا چیتی، به دو روش محلولپاشی و آغشته به بذر (بذرمال)، در شرایط کشت گلدانی در گلخانه انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار طراحی گردید. تیمارهای مورد استفاده شامل نانوذرات اکسید آهن با غلظتهای (0/50%، 0/1%، 0/15%) و سولفات آهن 0/3% و کیلیت آهن(0/3% و 0/5%) و مخلوط (نانوذره 0/50% و کیلیت 0/3%) و تیمار شاهد بود که به سه طریق : 1- یکبار محلولپاشی قبل و بعد از گلدهی، 2- دوبار محلولپاشی قبل و بعد از گلدهی، 3- بذرمال ، بر روی ارقام ks21193 و ks21191 مصرف شد. مصرف آهن موجب افزایش میانگین تمام صفات مورد مطالعه نسبت به شاهد گردید. بر اساس نتایج تجزیه واریانس ، اثر نوع ترکیب کودی ، نحوه کوددهی و نوع رقم بر تمام صفات مورد مطالعه معنی دار بود. طبق نتایج مقایسه میانگین صفات، بیشترین تعداد نیام در بوته، وزن خشک نیام، تعداد دانه در بوته، وزن دانه در بوته، طول ریشه چه، ضریب بنیه جوانه، وزن خشک ریشه و کمترین تعداد روز تا آغاز گلدهی مربوط به تیمار نانوذره 0/1% بود که با شاهد و سایر تیمارها بجز نانوذره 0/15%اختلاف معنی دار نشان داد. بیشترین ارتفاع بوته، طول ساقه چه و مقدار آهن در بذر مربوط به نانوذره 15/0% بود که با شاهد و سایر تیمارها اختلاف معنی دار نشان داد وموجب افزایش 32 درصدی مقدار آهن بذور نسبت به شاهد شد . تیمار کیلیت 0/5% موجب کاهش معنی دار درصد جوانه زنی، طول ساقه چه و ریشه چه و ضریب بنیه جوانه نسبت به شاهد شد. بطور کلی در بین تیمارها، نانوذره 0/1% بیشترین تأثیر مثبت و معنی دار را بر اجزای عملکرد نشان داد، بطوری که موجب افزایش 51 درصدی وزن دانه در بوته به عنوان مهمترین جزء عملکرد شد. در بین روشهای کوددهی، روش دوبار محلولپاشی قبل و بعد از گلدهی، موثرترین روش در افزایش اجزای عملکرد شناخته شد و رقم 193 دارای میانگین صفات بیشتری نسبت به رقم 191 بود.

بررسی اثر ضدسرطانی عصاره اتانلی جلبک سبز دونالیلا سالینا با استفاده از برخی روش های chemofx assay
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1392
  اعظم موسی زاده فارسیجانی   احمد همتا

چکیده مقدمه: سرطان پستان(breast cancer)، شایعترین بدخیمی در زنان و علت اصلی مرگ ناشی از سرطان در زنان میانسال می باشد. بدلیل افزایش شیوع این بیماری، تلاش در جهت دستیابی به داروهایی با منشا گیاهی با عوارض جانبی کمتر، ضروری می باشد. جلبک ها بواسطه تولید ترکیبات ارزشمند دارویی، توجه محققین رابخود معطوف داشته ا ند. ریز جلبک دونالیلا سالینا (donaliella salina) بدلیل تولید ترکیباتی با خواص آنتی اکسیدان، حائز اهمیت می باشد. هدف از این تحقیق، بررسی اثرات ضدسرطانی عصاره اتانلی دونالیلا سالیناو تاثیر آن برمیزان سایتوتوکسیتی داروی شیمی درمانی تاکسول، بر رده سلولی 4t1استخراج شده از تومور پستانی موش ویستار(balb/c) بود. مواد و روش ها: جلبک دونالیلا سالینا از مرکز بیوتکنولوژی قشم تهیه و در محیط کشت جانسون کشت داده شد. توده جلبکی پس از برداشت و شستشو با بافرنمکی فسفات (phosphate buffered salin )، در برودت خشک گردید و جهت تهیه عصاره اتانلی، استفاده شد. سلولهای سرطانی 4t1 از انستیتو پاستور تهیه و در محیط کشت rpmi(royal park memorial institute) واجد10درصد سرم جنین گاوی کشت داده شد. سلولها در معرض غلظت های g/ml?100-50-25- 5/12- 25/6-0 عصاره جلبکی و غلظت هایnm/l20،10 ، 5 ، 5/2، 25/1 ،0 تاکسول و ترکیب 1:1از دو ماده، در فواصل زمانی 48-24- 6 ساعت انکوبه شدند. جهت ارزیابی اثرات سایتوتوکسیتی عصاره جلبکی و تاثیر آن برمیزان کشندگی تاکسول، از تست mttاستفاده شد. از رنگ های فلورسنت هوخست و پروپدیوم آیوداید، جهت مشاهده تغییرات مورفولوژی سلولهای تحت تیمار با عصاره و تاکسول، استفاده گردید. آنالیزعصاره جلبکی جهت شناسایی و تعیین مقدار بتاکاروتن، توسط hplc (high performance liquid chromatography) انجام شد. نتایج:آنالیزhplc وجود بتاکاروتن را درعصاره جلبکی تائید کرد. نتایج نشان داد که عصاره جلبکی بطور وابسته به دوز و زمان، دارای اثرات کشندگی بررده سلولی4t1بود و میزان کشندگی تاکسول در ترکیب با عصاره جلبکی، افزایش یافت. ld50(lethal dose) عصاره، مربوط به تیمار 48 ساعته و معادل43/36 g/ml? وld50 تاکسول نیز مربوط به تیمار 48 ساعته وnm/l427/6 محاسبه شد.در ترکیب عصاره-تاکسول،ld50 تاکسول به482/3نانومولاردر لیتر، در تیمار24 ساعته کاهش یافت که نشان دهنده افزایش کشندگی آن در ترکیب با عصاره جلبکی می باشد. نتیجه گیری:عصاره اتانلی ریز جلبک دونالیلا سالینا دارای اثر کشندگی بر سلولهای رده 4t1 بوده و با افزایش غلظت و زمان در معرض گذاری، اثر کشندگی آن نیز افزایش یافت و در ترکیب با تاکسول، میزان کشندگی آنرا افزایش داد. بنابراین ریزجلبک دونالیلا سالینا با دارا بودن ترکیبات آنتی اکسیدان و ضد توموری، بعنوان داروی ضد سرطان با منبع گیاهی می تواند مورد بررسی بیشتر قرار گیرد. واژه های کلیدی:دونالیلا سالینا، تاکسول،بتا کاروتن،سرطان پستان

نقش آکواپورین های pip2;4 و pip1;2 در پاسخ فیزیولوژیک گیاه arabidopsis thaliana به تنش خشکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1392
  سارا شاهپوری   مجید مهدیه

خشکی یکی از عوامل اصلی محیطی است که بر رشد و نمو گیاهان تاثیر می گذاردو تولید محصولات کشاورزی یکی از مشکلات عمده در جهان است. در حال حاضر ایران با متوسط نزولات آسمانی 240 میلی متر در سال نیز در زمره مناطق خشک جهان قرار دارد. arabidopsis thaliana به عنوان یک نمونه ی گیاهی آزمایشگاهی دارای 35 ژن همولوگ کدکننده ی پروتئین های آکواپورین است. آکواپورین ها کانال های آبی هستند که نقش کلیدی در انتقال آب بین سلولی و درون سلولی در گیاهان دارند. آکواپورین ها به چهار رده تقسیم می شوند که pip ها یکی ازاین رده ها و درون غشای پلاسمایی می باشند و به زیر خانواده های pip1 و pip2 تقسیم می شوند. در این مطالعه به منظور بررسی نقش آکواپورین های pip2;4 و pip1;2 در پاسخ های فیزیولوژیک گیاه تحت تنش خشکی و مقایسه ی مقاومت موتانت آنها از دو بذر فاقد pip2;4 و pip1;2 استفاده شد. بذرهای موتانت و تیپ خودرو داخل گلدان هایی به ابعاد 20×15 و به ارتفاع 5/7 سانتی متر کشت داده شدند. پس از کشت بذرها به مدت 4 هفته گیاهان رشد کرده و تنش خشکی اعمال شد. سپس برداشت به منظور اندازه گیری پارامترها آغاز گردید. طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق پاسخ فیزیولوژیک گیاهان موتانت pip2;4 نسبت به گیاهان تیپ خودرو چندان متفاوت نبوده است. چرا که طبق شواهد بیان اختصاصی این آکواپورین در لایه های بیرونی ریشه مشخص شده است و احتمال می رود که این نوع از آکواپورین گیرنده های حساس به تغییرات اسمزی باشند و طی این تغییرات سیگنال هایی را برای گیاه ارسال نمایند. مطابق نتایج در گیاهان موتانت pip1;2، مشخص شد این موتانت ها نسبت به گیاهان تیپ خودرو حساسیت بیشتری به تنش خشکی نشان می دهند. چرا که آکواپورین pip1;2 از آکواپورین هایی است که به میزان زیاد بیان می شود و نقش مهمی را در هدایت هیدرولیک گیاه و هدایت آب از ریشه به بخش هوایی و در آوند چوب ایفا می کند.

شناسایی دوزیستان و مطالعه نقشه پراکندگی آنها در شهرستان اراک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم 1392
  طیبه مصلحی   علیرضا شایسه فر

با توجه به نقش مهم دوزیستان در زنجیره غذایی و کاربرد وسیع آنها در بخش های مختلف، از نظر بیوسیستماتیکی و تنوع زیستی مستلزم مطالعات بیشتری هستند. در این مطالعه سعی شده است دوزیستان شهرستان اراک مورد مطالعه قرار گیرند. بدین منظور تعداد نمونه از مناطق مختلف این شهرستان جمع آوری شد. نمونه ها بطور زنده به آزمایشگاه منتقل، و پس از انجام اندازه گیری های مورفومتریک و شناسایی آنها توسط کلیدهای معتبر، نمونه ها شماره گذاری و ثبت گردیدند. نمونه ها بر اساس کلیدهای شناسایی شامل چهار گونه bufo pseudepidalea viridis, rana pelophylax ridibunda, rana macrocnemis camerani و hyla savignyi بودند. به منظور بررسی تنوع جمعیتی گونه های شناسایی شده، تعداد 16 صفت برای وزغ سبز و 14 صفت برای قورباغه مردابی اندازه گیری شد. آزمون مقایسه میانگینها (( t-test برای جنسهای نر و ماده قورباغه مردابی در هیچ کدام از صفات اندازه گیری شده دارای اختلاف معنی داری نبود لذا دو شکلی جنسی بین افراد نر و ماده این گونه وجود ندارد، اما برای وزغ سبز تنها بر اساس یک صفت دارای اختلاف معنی دار بود. (p<0/5) آزمون آنالیز واریانس تک متغیره (anova) جدایی جمعیت های مورد مطالعه را در قورباغه مردابی بر اساس پنج صفت و در وزغ سبز در سه صفت نشان داد. (p<0/5) تحلیل مولفه اصلی در (rana (pelophylax) ridibunda) منجر به استخراج پنج مولفه و در bufo (pseudepidalea) variabilis منجر به استخراج دو مولفه اصلی شد که از این مولفه ها برای رسم نمودار پراکنش جمعیت ها استفاده شد. تحلیلهای خوشه ای (cluster analysis) جمعیتهای مورد مطالعه را براساس فواصل جغرافیایی گروه بندی نمود. نتایج نشان می دهد روابط فنتیکی جمعیتهای مورد مطالعه می تواند بازتاب شرایط زیستگاهی متفاوت، فواصل جغرافیایی و همچنین تفاوتهای ژنتیکی آنها باشد.

اثر محلول های روی با غلظت های مختلف در کیفیت بخشی دانه ی لوبیا چیتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1393
  علی قانم   مجید مهدیه

این پژوهش با هدف بررسی اثر تیمارهای مختلف کود روی و روش کاربرد آن¬ها بر خصوصیات رویشی و عملکرد دو رقم 191 و 193 لوبیا چیتی در 1392 در دانشکده علوم پایه دانشگاه اراک انجام گرفت. این پژوهش در قالب دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول هدف بررسی اثر کودهای مختلف روی بر جوانه زنی بذر و رشد گیاهچه دو رقم مورد لوبیا چیتی بود و در آزمایش دوم تلاش گردید تا اثر دو فاکتور تیمارهای مختلف کود روی و روش کاربرد آن¬ها را بر خصوصیات رویشی و زایشی ارقام 191 و 193 لوبیا چیتی بررسی گردد. نتایج حاصل از آزمایش اول نشان داد که اثر متقابل رقم × تیمارهای مختلف کود روی بر درصد جوانه زنی و شاخص بنیه گیاهچه (svi) معنی¬دار نبود. اما اثر هر یک از عوامل اصلی بر صفت درصد جوانه زنی بذر و شاخص بنیه گیاهچه معنی¬دار بود. به طوری که در بین تیمارهای مختلف کود روی، بیشترین درصد جوانه زنی بذر و شاخصه بنیه گیاهچه مربوط به تیمار نانوذرات اکسید روی (بویژه غلظت¬های 15/0 و 1/0 درصد) بود. همچنین نتایج حاصل از آزمایش دوم نشان داد که تیمار محلول¬پاشی نسبت به کاربرد بذرمال سبب بهبود خصوصیات رشدی و عملکرد هر دو رقم لوبیا چیتی گردید. به طوری که از نظر بسیاری از صفات مورد مطالعه از جمله ارتفاع بوته، طول میانگره، وزن تر و خشک ریشه و ساقه، تعداد نیام و دانه و وزن هزار دانه تیمار دوبار محلول-پاشی کود روی نسبت به تیمار یک¬بار محلول¬پاشی و کاربرد بذرمال کود روی برتر بود. همچنین نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که تیمار کود روی سبب بهبود برخی از خصوصیات رویشی، عملکرد و کیفیت دانه هر دو رقم لوبیا چیتی نسبت به تیمار شاهد شد و در بین تیمارهای مختلف کود روی، تیمارهای 15/0 و 1/0درصد نانوذرات اکسید روی عنوان تیمار برتر را به خود اختصاص دادند. به طور کلی، براساس نتایج حاصل از این آزمایش کاربرد دوبار محلول¬پاشی 1/0 درصد نانوذرات اکسید روی در طول فصل رشد می¬تواند بهترین تیمار در دستیابی به حداکثر رشد و عملکرد در هر دو رقم 191 و 193 لوبیا چیتی باشد.

تاثیر یون مس به اشکال مختلف (سولفات مس، کمپلکس مس با edta و نانوذرات اکسید مس) بر مراحل مختلف رشد دو گونه لوبیا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1393
  آتنا بیات   مجید مهدیه

این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تیمارهای مختلف یون مس بر مراحل مختلف رشد دو رقم ks1191 و ks1193 لوبیا چیتی انجام گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی با 16 تیمار و 3 تکرار تحت شرایط گلخانه پیاده گردید. فاکتورهای مورد مطالعه شامل دو رقم لوبیا چیتی و 8 نوع کود مس بود.تیمار های مورد استفاده شامل سولفات مس(3/0%)،نانوذرات اکسید مس(05/0%،1/0%،15/0%)،کیلیت مس با edta (1/0%،3/0%،5/0%) مخلوط نانوذره اکسید مس1/0%+کیلیت مس با edta3/0% وتیمار شاهد بود .اثر هر یک از عوامل اصلی بر صفت درصد جوانه زنی بذر و شاخص بنیه گیاهچه معنی دار بود. به طوری که در بین تیمارهای مختلف کود مس، بیشترین درصد جوانه زنی بذر و شاخصه بنیه گیاهچه مربوط به تیمار نانوذرات اکسید مس (بویژه غلظت های05/0 و 1/0 درصد) بود که با سایر تیمارهای اختلاف معنی داری داشتند.اما نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که اثر متقابل رقم × تیمارهای مختلف کود مس بر درصد جوانه زنی و شاخص بنیه گیاهچه (svi) معنی دار نبود. . همچنین آزمایش دوم به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 18 تیمار و 3 تکرار برای هر یک از ارقام مورد مطالعه به صورت جداگانه پیاده گردید.که به سه طریق:1- یک بار محلولپاشی قبل و بعد از گلدهی 2- دو بار محلولپاشی قبل و بعد از گلدهی 3-بذر مال انجام شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که تیمار کود مس سبب بهبود برخی از خصوصیات رویشی (از قبیل ارتفاع بوته، طول میانگره، وزن تر و خشک ساقه و ریشه)، عملکرد (تعداد نیام و وزن هزار دانه) و کیفیت دانه (میزان عنصر مس موجود در بذر) هر دو رقم لوبیا چیتی نسبت به تیمار شاهد (عدم کاربرد کود مس) شد. به طور کلی، براساس نتایج حاصل از این آزمایش کاربرد بذرمال 1/0 درصد نانوذرات اکسید مس در طول فصل رشد می تواند بهترین تیمار در دستیابی به حداکثر رشد و عملکرد در هر دو رقم 191 و 193 لوبیا چیتی باشد. رقم 191 دارای میانگین صفات بیشتری نسبت به رقم 193 بود.