نام پژوهشگر: عاطفه شرفی
عاطفه شرفی حسن مجیدی
کلیدواژه ها: عشق الهی، عاشق، معشوق، ابن عربی، حافظ چکیده عشق بزرگترین موهبت الهی در زندگی انسان، و چنان جان بخش و نیروزاست که می تواند بشر را از فرش به عرش برد. کوتاه ترین راه رسیدن به خدا عشق است و اگر چنین نیرویی نباشد هستی یک لحظه هم نخواهد بود و در واقع عشق است خداوند با حکمت و تدبری که دارد این شوق را از ازل در وجود انسان قرار داد و تا هستی خواهد بود عشق نیز خواهد بود. مطالعه و نطبیق کنب و اشعارعرفانی شاعران و عارفان همواره از نیاز-های مهم ادب پژوهی بوده است؛ تا در این سیر، اندیشه ی معنوی عارفان هرچه بیشتر شناخته شود. هدف نگارنده در گزینش این دو عارف پژوهش در مکتب عرفانی فلسفی ابن عربی و مکتب عارفانه عاشقانه حافظ و تطبیق این دو نوع منظر متفاوت بوده است. در پژوهش حاضر به دنبال تطبیق برخی افکار توصیفات عاشقانه ابن عربی و حافظ هستیم بدین منظور با نگاهی عمیق و موشکافانه به اشعار و نوشته های این دو شخصیت بزرگ عرب و عجم را مورد مطالعه و بررشی قرار دادیم سرانجام حاصل یافته های خود را در سه فصل به رشته تحریر در آوردیم.
عاطفه شرفی پیمان متقی
توسعه منابع انسانی مبتنی بر این باورها است که سازمان ها، نهادهای ساخته شده توسط انسان هستند که با تکیه بر تخصص انسان به منظوردستیابی به اهداف سازمان تلاش می کنند. بنابراین کارمند، بنیاد سازمان ها و محرکی برای توسعه و گسترش سازمان میباشد. در اینجا، روشی از داده کاوی را معرفی می کنیم که درارزیابی عملکرد مدیریت منابع انسانی می تواند بکار رود. شبکه های عصبی مصنوعی به عنوان روشی مناسب برای تعیین توالی انجام کارها، پیشنهاد شده است. در این پژوهش، یک مدل ارزیابی مبتنی بر شبکه عصبی ارائه شده است
عاطفه شرفی عنایت الله شریف پور
مرگ، بزرگترین رویداد زندگی هر انسان است و همیشه، ذهن و اندیشه آدمیان را به خود مشغول کرده است. یاد مرگ و جهان پس از آن، یکی از توصیه های مهمّ ادیان الهی، از جمله دین اسلام است. اندیشمندان در این زمینه سخنان ارزشمندی بیان کرده اند. از جمله اندیشمندانی که به این موضوع توجّه گسترده ای داشته، مولانا جلال الدّین محمّد بلخی است. در این تحقیق، سعی شده است که دیدگاه این شاعر و عارف بزرگ، در مثنوی عرفانی اش، مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش، با توجّه به کتاب های دینی و عرفانی، ابتدا دیدگاه اسلام و عرفا راجع به مرگ و رستاخیز بیان شده و سپس دیدگاه مولوی راجع به این موضوع، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. دیدگاه مولوی نسبت به مرگ و رستاخیز، در مثنوی معنوی، نگاهی عارفانه است. وی در بسیاری موارد، مرگ را ستوده و از آن استقبال کرده است. به طور کلّی، در نگاه مولانا، مرگ، عامل نیستی و نابودی نیست، بلکه آغاز یک زندگی جدید و جاودان است. همچنین مولانا، تحت تأثیر عمیق آیات قرآن و احادیث، توانسته است موضوع مرگ و رستاخیز را در اشعارش با زیبایی به تصویر بکشد.