نام پژوهشگر: فاطمه برکات
فاطمه برکات سعید حاتمی
چکیده تحلیل روانشناسانه آثار ادبی بویژه ادبیات داستانی، یکی از شگردهای جدید بینارشته ای در واکاوی متون ادبی است. در این میان بررسی و مطالعه ادبیات داستانی رئالیستی از زاویه شخصیت پردازی، به خصوص توجه به شخصیتهای اصلی این داستانها جایگاه ویژه ای دارد؛ چرا که شخصیت و ساختار نویسنده این داستانها از یک سو و واقعیات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه از سوی دیگر به عنوان دو عامل اساسی، در شکلدهی به این شخصیت ها تاثیر چشمگیری دارد. با توجه به این واقعیات می توان با بررسی ویژگی های روانی و شخصیتی و اعمال و رفتار این شخصیت ها در گیر و دار حوادث داستان، به شناخت واقعیات اجتماعی جامعه ای که داستان در فضای آن شکل گرفته است و همچنین به شناخت زوایای پنهان روان و شخصیت نویسنده اثر نائل آمد. داستانهای کوتاه رئالیستی صادق هدایت با توجه به ساختمان و بافت نظام مند و جنبه انتقادی روشمند خود می تواند به بهترین وجهی این هدف را برآورده کند. پژوهنده در این جستار برای نائل آمدن به هدف خویش با مبنا قرار دادن نظریه سلسله مراتب آبراهام مزلو که یکی از مشهورترین نظریات روانشناسی است به بررسی روانشناسانه شخصیت های اصلی در تعدادی از بهترین داستانهای کوتاه رئالیستی صادق هدایت پرداخته است. بر اساس نتایج این پژوهش تحت تاثیر عوامل محیطی متعدد، هیچ یک از شخصیت های اصلی این داستانها به خودشکوفایی نرسیده اند؛ اما صادق هدایت در برملا کردن ویژگی های روانی خود و مشخص کردن نابسامانی های اجتماعی در ضمن این شخصیت پردازی ها، موفق عمل کرده است.