نام پژوهشگر: الناز سرحدبانی

بررسی ساختار شطح در آثار(ملکوت تکلم،رودخانه رویا و سیل گل سرخ)احمد عزیزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1391
  الناز سرحدبانی   مهین پناهی

شاعری تجسم اندیشه های درونی و موهبتی الهی است و شعر تصویری است که شاعر می سازد، این تصویر تنها ناشی از یک احساس یا دید شاعرانه نیست، بلکه بر آمده از توانایی وی در ایجاد تاثیری شاعرانه است. بر اساس آنچه گذشت، می توان گفت: مثنوی ملکوت تکلم که در قالب غزل_ مثنوی ونثر های رودخانه رویا و سیل گل سرخ در دوره دوم شعر و نثر انقلاب اسلامی یعنی دوران پس از جنگ نوشته شده اند آثاری می باشند با آرایش های لفظی و معنوی بسیار. هدف شاعر از کاربرد صناعات لفظی اعم از جناس، رعایت موسیقی داخلی، بیان تصاویر به کمک ایهام، ارتباط و پیوند معنایی مناسب بین واژگان و به کار گیری خیال به کمک تشبیهات، استعارات و کنایات ، رساندن پیام ها و اندیشه های خاص خویش است. برای عزیزی ، کلمه ظرف معنا ست. او ارزش های ذهنی خویش را هوشمندانه، هنرمندانه و شاعرانه در ظرف کلمات می ریزد وباعث همنشینی بجا و زیبایی کلمات و نثبیت آن در ذهن خواننده می شود. شعر و نثر عزیزی ، در ساختار معنایی ماهیت کشفی و شهودی دارد و خلاقیت های تصویری آن از دیدگاه زیبا شناختی و ساختار گرایی قابل تامل است . عزیزی در ابداع و خلق ترکیبات ومضامین نو در میان شاعران هم عصر خود با بهره گیری از محیط اطراف، اصطلاحات و تعابیر عامیانه و توام کردن آنها با صور خیال دیگر بخصوص با تشبیه و استعاره ممتاز است. حاصل کلام آنکه عزیزی جسورانه از الفاظ محاوره و امروزی بخصوص واژگان مربوط به زندگی در دنیای مادی امروز ، برای بیان تجربیات روحانی خود بهره برده است. فضای معنوی شعر و نثر او آکنده است از نام های آشنا و گاه نا آشنای دانش های گوناگون مذهبی، عرفانی، ادبی و هر آنچه با زندگی امروز و آموزش ها و اطلاعات عمومی پیوند می خورد. حوزه تداعی معانی در آثار او به حدی است که هنگام آفرینش فضای معنوی، هر مفهومی تداعی کننده نامی است، اعم از دانش ها،کتاب ها،حکیمان و... همین تداعی موسیقی او را شکل می دهد.رنگ اقلیمی و به خصوص بیان زندگی شهری و مصائب و مشکلات آن، آثار او را حاوی دانش های جغرافیایی در باره شهر تهران ساخته است. نکته قابل تامل این است که ، زبان آثارش ابتدایی و ساده و گاه همراه لغزشهایی است و گاه گره های معنایی و ابهام هنری را اساس شیوه بیان خود قرارداده است. او بیش از آن که در صدد بیان اندیشه ای باشد ، حالات وتجربه های درونی خود را بر بستر کلام مخیل جاری می کند ، محور عمودی سخن او را تحت الشعاع قرار داده است. زبان آثار او یکدست نیست و سبک عامیانه و رسمی را چه در حوزه واژگان و چه در حوزه کلام توامان داراست.