نام پژوهشگر: مظاهر رضایی
فائزه رمضانی خوانساری مظاهر رضایی
اضطراب امتحان شاخه ای از اضطراب است که جزئ اضطراب فراگیر به شمار آمده و عوارض اختلالی نظیر آنرا ایجاد کرده و نیز بر کارایی فرد اثرداشته است. روش درمان شناختی رفتاری ایمن سازی که طبق متد مایکنبام صورت گرفته که گروه درمانی در سه گروه 12 نفره در شرایط مشابه با احتساب گروه دارو نما و کنترل انجام شد . نتایج حاکی از اثر بخشی روش درمانی بر اضطراب امتحان دانش آموزان بوده است.
خوشدوی ابراهیم زاده طاهره الهی
پژوهش حاضر با هدف بررسی ظرفیت حافظه کاری کودکان دوزبانه و یک زبانه انجام شد . با اینکه مزیت دوزبانگی در بسیاری از فرایندهای شناختی برای کودکان گزارش شده است ولی در مورد رابطه بین دوزبانگی و حافظه کاری اطلاعات چندانی در دست نیست . در این پژوهش ،60 کودک دوزبانه ( 30 دختر و 30 پسر ) و 60 کودک یک زبانه (30 دختر و 30 پسر ) از میان دانش-آموزان پایه سوم ابتدایی مدارس دولتی شهرهای تهران ( یک زبانه ) و زنجان ( دوزبانه) به صورت تصادفی انتخاب و با تکالیف فراخنای ارقام مستقیم ، فراخنای ارقام وارونه ، فراخنای کرسی ، فراخنای شمارش و استروپ مورد آزمون قرار گرفتند . در تجزیه و تحلیل داده ها ، از آزمون t گروه های مستقل و تحلیل واریانس دوراهه استفاده شد . کودکان دوزبانه در آزمون های فراخنای ارقام وارونه ، فراخنای کرسی ، فراخنای شمارش و استروپ بهتر از کودکان یک زبانه عمل کردند ولی در آزمون فراخنای ارقام مستقیم تفاوت معناداری بین دو گروه یافت نشد . علاوه بر این ، تفاوت های جنسیتی چندانی بین دو گروه یافت نشد ، به جز اینکه دختران یک زبانه در آزمون فراخنای ارقام مستقیم نسبت به پسران عملکرد بهتری داشتند . کودکان دوزبانه از مجری مرکزی و بخش دیداری – فضایی بهتری نسبت به کودکان یک زبانه همسان خود برخوردارند اما در مورد مدارآوایی تفاوتی بین دو گروه یافت نشد ،که نیاز به تحقیقات بیشتری است. علاوه بر این ، هر دو جنس دارای ظرفیت حافظه کاری یکسانی هستند و جنس نقشی در این میان ندارد.
لیلا توابی طاهره الهی
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه راهبردهای فراشناختی در بین دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی دبیرستانی بود. برای این منظور 200 دانش آموز پایه دوم و سوم رشته ریاضی و تجربی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه آگاهی از راهبردهای فراشناختی در خواندن پاسخ دادند. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دانش آموزان تیزهوش و عادی در استفاده از راهبردهای فراشناختی با یکدیگر تفاوت دارند و متغیر هوش 75 درصد از واریانس راهبردهای کلی را تبیین می کند. همچنین، نتایج حکایت از این داشت که رشته تحصیلی نقش موثری در تبیین واریانس راهبردهای فراشناختی دانش آموزان نداشت. علاوه براین، نتایج نشان داد که میانگین نمرات راهبردهای کلی در دانش آموزان نیزهوش رشته تجربی به طور معناداری بالاتر از دانش آموزان عادی همان رشته است به طوریکه در این گروه 77 درصد واریانس راهبرد کلی توسط متغیر هوش تعیین می گردد که این مقدار در راهبرد حل مساله 35 درصد است. همچنین هوش 72 درصد واریانس تفاوت نمرات دانش آموزان تیزهوش و عادی رشته ریاضی را در راهبرد کلی تبیین کرد در صورتی که این میزان برای راهبرد حل مساله فقط 29 درصد از واریانس بود اما هوش تاثیر معنداری بر نمرات راهبرد حمایتی در هیچ کدام از دو گروه از دانش آموزان تیزهوش و عادی رشته تجربی و ریاضی نداشت.
محمد مهدی میرلو محمدعلی نظری
هدف: پژوهش حاضر مقایسه تاثیر محرک های دارای بار هیجانی متفاوت (خنثی، مثبت، منفی) بر ادراک زمان کودکان دارای اختلال کاستی توجه- بیش فعالی و کودکان عادی است. روش: به این منظور 599 نفر از دانش آموزان مدارس زنجان به صورت تصادفی و خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و سپس مقیاس درجه بندی کانرز فرم معلم (ctrs) توسط معلمین تکمیل شد. از این تعداد، 100 نفر برای ارزیابی دقیق تر وارد مرحله بعدی شده و پرسشنامه علایم مرضی کودکان (csi-4) توسط والدین این کودکان تکمیل شد. در نهایت، 34 نفر از دانش آموزان واجد اختلال کاستی توجه- بیش فعالی تشخیص داده شدند. همچنین، 31 نفر از دانش آموزان که فاقد علایم این اختلال بودند به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. سپس آزمون افتراق زمان در دو سطح 1000 و 2000 میلی ثانیه بر روی هر دو گروه اجرا شد. داده ها به کمک نرم افزار spss 17 و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، آزمون t مستقل و روش تحلیل افتراقی گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که گروه کودکان مبتلا به adhd در هر 6 تکلیف زمانی (دو سطح زمانی در سه سطح هیجانی) ادراک زمانی سریع تری داشتند که البته این تفاوت فقط در سطح 2000 خنثی معنادار بود.
مظاهر رضایی پروانه محمدخانی
هدف: در پژوهش حاضر هدف بررسی نقش بینش به عنوان واسطه ی اثربخشی تفسیر انتقال در تغییر شدت افسردگی و علایم همراه در مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی بود. روش بررسی: در پژوهش حاضر با استفاده از طرح تک آزمودنی چند خط پایه ای، 20جلسه درمان هفته ای یکبار بر روی 6 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی - که به شیوه غیر تصادفی انتخاب بودند- اجرا گردید. آزمودنی ها با تشخیص روان پزشک مبنی بر ابتلا به اختلال افسردگی اساسی و مصاحبه تشخیصی ساختاریافته برای اطمینان از محرز بودن ملاکهای ورود و خروج پژوهش در طرح پژوهش قرار گرفتند. علاوه بر مصاحبه تشخیصی ساختاریافته، نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک _ برای سنجش شدت افسردگی _ و پرسشنامه مختصر علایم _ برای سنجش علایم همراه _ مورد استفاده قرار گرفت. مقیاس پیشرفت روان درمانی راتگرز برای ارزیابی بینش به کار گرفته شد. داده های تحقیق از طریق تحلیل میزان اثر و نمودارها مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها در 5 آزمودنی از 6 مورد شدت افسردگی و علایم همراه در نیمه دوم درمان کاهش پایدار نشان داد. تغییرات توام شدت افسردگی و علایم همراه با سطح بینش فقط در نیمه دوم درمان قانونمند بود. نتیجه گیری: رابطه ی تغییر بینش با تغییر شدت افسردگی و علایم همراه آن بعد از تفسیر انتقال رابطه یی غیر خطی می باشد.