نام پژوهشگر: حمید حسنی

سنجش طیف مشارکتی به وسیله ی آشکارساز انرژی بهبودیافته در شبکه ی رادیو شناختی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده مهندسی برق و الکترونیک 1391
  حمید حسنی   محمود احمدیان عطاری

سنجش طیف از اهمیت ویژه¬ای در شبکه¬های رادیو شناختی برخوردار است. در این پایان¬نامه، سنجش طیف مشارکتی در شبکه¬های رادیو شناختی مورد بررسی قرار می¬گیرد. ابتدا، روش¬های رایج در سنجش طیف مختصراً شرح داده می¬شود. آشکارساز انرژی به¬دلیل عدم نیاز به اطلاعات سیگنال کاربر اولیه و پیاده¬سازی ساده، برای سنجش طیف انتخاب می¬گردد. سپس، برای بهبود عملکرد سنجش طیف، آشکارساز انرژی بهبودیافته مطرح می¬شود. در این روش آشکارسازی، از نرم بهینه¬ی نمونه¬های سیگنال دریافتی به عنوان متغیر تصمیم¬گیری استفاده می¬شود. نتایج شبیه¬سازی نشان می¬دهد که استفاده از آشکارساز انرژی بهبودیافته، باعث افزایش احتمال آشکارسازی شبکه¬ی رادیو شناختی و کاهش تداخل با شبکه¬ی اولیه می¬گردد. در ادامه، سنجش طیف مشارکتی متمرکز با استفاده از آشکارساز انرژی بهبودیافته پیشنهاد گردیده و روابط مربوط به ترکیب نرم بهینه، استخراج می¬شود. برای محاسبه¬ی سطح آستانه¬ی مرکز ترکیب در روش¬های ترکیب نرم، تئوری یک روش تقریب تابع توزیع تجمعی برای مجموع چند متغیر تصادفی با توزیع گاما و با پارامترهای مقیاس متفاوت، ارائه و اثبات می¬گردد. نتایج شبیه¬سازی نشان می¬دهد که ترکیب نرم بهینه با استفاده از آشکارساز انرژی بهبودیافته، باعث افزایش عملکرد آشکارسازی در مقایسه با آشکارساز انرژی رایج می¬شود. سپس، به-منظور کاهش اثر خطای کانال گزارش در عملکرد شبکه¬ی رادیو شناختی، یک روش برای آشکارسازی مشارکتی بر اساس خوشه¬بندی و با استفاده از آشکارساز انرژی بهبودیافته در کانال رایلی پیشنهاد می-گردد. نتایج شبیه¬سازی، نشان دهنده¬ی بهبود عملکرد آشکارسازی در روش پیشنهادی نسبت به روش رایج و برای هر دو نوع آشکارساز انرژی رایج و بهبودیافته، می¬باشد.

مبانی متافیزیکی خودگرایی اخلاقی از نگاه آین رند و نقد آن از نقطه نظر ملاصدرا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  حمید حسنی   رضا اکبریان

خودگرایی اخلاقی نظریه ای در حوزه ی اخلاق هنجاری است که می گوید: هر فرد باید منحصرا به دنبال منافع خودش باشد؛ نظریه ای که در مقابل اخلاق نوع دوستی قرار می گیرد. آین رند، یکی از نظریه پردازان خودگرایی اخلاقی، این نظریه را بر مبانی معرفت شناختی و وجودشناختی خاصی مبتنی می داند. وی این مبانی را عینیت گرایی یا آبجکتیویسم می نامد و معتقد است عینیت گرایی در متافیزیک، به خودگرایی در اخلاق می انجامد. بنابراین از طریق مبانی متافیزیکی مرتبط با بحث می توان به نقد خودگرایی پرداخت. مباحث متافیزیکی غنی ملاصدرا، به دلیل برخی رویکرد های مشترک به اخلاق بین ملاصدرا و رند،از جمله نسبت به رابطه ی متافیزیک و اخلاق، و نیز مشابهت هایی در برخی مباحث متافیزیکی، می تواند با دیدگاه های رند مقایسه گردد. گاهی رند در نظریهی خودگرایی اخلاقی خود به اصالت فرد ملاصدرا در اخلاق نزدیک می شود. ملاصدرا کمال جامعه را در کمال افراد جستجو می کند. نهایتا، با بررسی یکی از استدلال های مهم خودگرایی اخلاقی )استدلال از طریق فردگرایی متافیزیکی(، می توان نقد مشخصی از سوی فلسفه ملاصدرا به مبانی متافیزیکی خودگرایی اخلاقی، و به افراد به عنوان زمینه » تشخص « همین سان، خود نظریه خودگرایی اخلاقی، وارد ساخت. در این استدلال، از ای برای توجیه برخورد متفاوت با خود از دیگران استفاده می شود. در حالی که بر اساس مبانی اصالت وجودی و تشکیک وجودی و، بهویژه، وحدت وجودی ملاصدرا، تشخص افراد نمی تواند دلیل مناسبی برایرفتار متفاوت تلقی گردد. نظریهی عرفانی اخلاقی ملاصدرا مبتنی بر تقریری از وحدت وجود مختص به خودش است. همچنین، دیدگاه صدرا راجع به تشخص می تواند مقدمه ای برای فلسفه اخلاقی تلقی گردد که میان منافع خود و دیگران تعادل را برقرار می سازد. کلمات کلیدی: خودگرایی اخلاقی، رند، ملاصدرا، تشخص، فردگرایی متافیزکی، اصالت وجود، تشکیک وجود

اسکان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1388
  حمید حسنی   سید مهدی سمائی

در پایان نام? حاضر، دانشجو به مقول? حذفِ مصوِّتِ کوتاه، یعنی ــَـ ، ــِـ ، ــُـ (a, e, o) ، در زبان فارسی، و به ویژه در شعر سنّتیِ فارسی، پرداختهاست. از دیدگاهِ دانش آواشناسی، حذف مصوِّت جزوِ مقول? «حذفِ واجی» و/ یا «کاهش واجی» (phonological elision/ emission/ deletion) به شمار میرود. حذفِ واجی و کاهش واجی از فرایندهای واجی در زبانند. حذفِ واجی عبارت است از حذفِ واج، اعمّ از صامت یا مصوِّت، برمبنایِ شرایطِ زبانیِ خاص، که این شرایطِ زبانیِ خاص، به ویژه در زبانِ انگلیسی، پیشتر به دقّت توصیف شدهاست. در این پایاننامه، دانشجو تلاش کردهاست فرایند یادشده را، به دقّت و با نگاهی کاملاً توصیف گرایانه، بررسی کند و انواعِ آن را، ازلحاظِ وزنی، یعنی ازنظرِ آرایش هجایی، دستهبندی کند. اسکان، و اصولاً حذفِ مصوِّت (چه بلند و چه کوتاه) در هر زبانی، غالباً براساس اصل کمکوشی یا زحمت کمتر (least effort) اتّفاق میافتد؛ یعنی، مثلاً بهجای «بنِشست»، «نَستانم»، و «مَشکن»، به ترتیب، میتوان گفت: «بنْشست»، «نَسْتانم»، و «مَشْکن». در زبانِ گفتار، گوینده مجاز است مصوِّتِ کوتاه را حذف کند، و، به تَبَعِ آن، یک هجا از کلامِ خود بکاهد. امّا، در شعرِ سنّتیِ فارسی، که کاملاً مبنایِ کمّی (quantitative) دارد، یعنی هجاها دارایِ دو نوعِ اصلیِ کوتاه و بلندند، تنها ضرورتِ وزن باعثِ اجرا یا عدمِ اجرایِ اسکان است. در این پایان نامه، براساس تحقیق دانشجو، اسکان را به شش نوعِ اصلی و دوازده نوعِ فرعی (یا دوازده قِسم) می توان تقسیم کرد.