نام پژوهشگر: فرزانه بریجانیان
فرزانه بریجانیان علی اکبر خسروی نژاد
برنج محصولی است که در سبد کالایی اکثر خانوارهای ایرانی و الگوی تغذیه ای آنها نقش عمده ای را ایفا می کند. در این مقاله تلاش گردیده تا با استفاده از روش های اقتصاد سنجی به این پرسش که آیا کشش های درآمدی وقیمتی میان انواع گوناگون برنج، برای خانوارهای شهری ایران متفاوت است یا خیر، پاسخ دهیم. لذا در راه تحقق این موضوع،ابتدا به تقسیم بندی گروه های کالایی(مرحله اول: خوراک- مسکن-سایر کالاها. مرحله دوم: غلات- گوشت- سایرخوراک. مرحله سوم: برنج- نان- سایر غلات. مرحله چهارم: برنج ایرانی درجه یک- برنج ایرانی درجه دو- برنج خارجی درجه یک - برنج خارجی درجه دو.) در طی چهار مرحله می پردازیم و سپس با توجه به ادبیات نظری سیستم های تقاضا و بودجه بندی چند مرحله ای، سیستم تقاضای تقریباً ئیده آل را برای خانوارهای شهری ایران و در هریک از مراحل، با استفاده از روش های اقتصادسنجی همانند روش های رگرسیون های به ظاهر نامرتبط و روش تخمین بیشینه درستنمائی برآورد می شوند. نتایج حاصل از اعمال سیاست های قیمتی حاکی از این مطلب می باشد که میزان اثر افزایش قیمت در برنج بیش از نان وسایر غلات و نیز در میان انواع برنج، این اثر در انواع خارجی، بیش از انواع ایرانی آن می باشد. حال آنکه با بررسی کشش های درآمدی متوجه می شویم که کشش درآمدی در انواع ایرانی برنج بیش از انواع خارجی آن است بدین معنی که هر چه سطح تمول خانوارها بیشتر باشد، این خانوارها از انواع ایرانی برنج مصرف می نمایند. واژه های کلیدی: تقاضای برنج، بودجهبندی چند مرحلهای، مخارج صفر، متغیر پنهان