نام پژوهشگر: ناهید ظفری دیزچی

الأدب المسرحی المعاصر فی مصر و ایران، دراسه فی المسرح التاریخی بین أحمد شوقی و بهرام بیضائی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده زبانهای خارجی 1390
  ناهید ظفری دیزچی   رضا ناظمیان

چکیده هنر نمایش را می توان پدر سایر هنرها به شمار آورد و هر ملتی با استفاده از این هنر می تواند در رشد و تعالی فرهنگ جامعه ی خود سهیم باشد. به نظر پژوهشگران، نمایش از هنرهای فطری است که همراه با خلقت انسان با او متولد گشته است. این هنر می تواند به ما آگاهی، تهذیب نفس و درک عمیق درباره محیط پیرامونمان ببخشد. در عین حال ما را در رفع هموم و ناراحتی ها یاری کند. باید توجه داشت که هر ملت و قومی هنر نمایش را به نوعی تجربه کرده است و بعضی اشکال آن تقریبا در بین همه ی ملل دیده می شود، ولی شکل غربی گونه ی آن یا به اصطلاح "نمایش فرنگستان" یک قرن و اندی است که وارد کشورهای اسلامی از جمله ایران و مصر شده است. در این رساله سعی شده است، ضمن شناسایی مختصر هنر نمایش، ادبیات نمایشی و نمایشنامه نویسان معروف و معاصر در ایران و مصر، به ریشه یابی این هنر در هر دو سرزمین و خط سیر تحول و پیشرفت آن توجه شود، همچنین به نوشته های این عرصه در دوره های تاریخی متفاوت بویژه عصر معاصر به همراه تحلیل و بررسی نسبی آثار و مضامین آنها اشاره شده است. نویسنده ی این نوشتار به شرح حال، بررسی آثار و ساختار مضامین نمایشی دو نمایشنامه نویس بنام ایران و مصر، بهرام بیضایی و احمد شوقی پرداخته است و با مقایسه و تقابل دو نمایشنامه از هر دو، به وجوه تشابه و افتراق آن دو اهتمام ورزیده است. نمایشنامه ها عبارتند از: "مرگ یزدگرد" و "سلطان مار" از بهرام بیضایی و "مصرع کلیوپاترا" و "علی بک الکبیر" از احمد شوقی. علت برگزیدن این نمایشنامه ها از میان سایر آثار این دو نویسنده، برجسته بودن جنبه ی تاریخی و اجتماعی آنها نسبت به سایر آثار ایشان است. هر چند این دو نویسنده از جهت زمانی، فرم هنری و تنوع مضامین، تفاوت هایی دارند، ولی نگارنده توجه به مضامین مشترک انسانی را در آثار این دو شخصیت قابل توجه دانسته و بدان پرداخته است. آن دو در خلق نمایشنامه های خود به تحولات سیاسی-اجتماعی عصر خود توجه داشته و بیداری اذهان و دعوت مردم به اندیشیدن و آگاهی را می توان از محتوای آثار ایشان دریافت.