نام پژوهشگر: جواد اسحاقی راد
فروغ بهمنی جواد اسحاقی راد
در این بررسی تأثیر تیمارهای بستر کاشت، پوشش بذر، تاریخ کاشت، دور آبیاری و مبدأ بذر بر روی بذرها و نهال های کاج سیاه در نهالستان دارلک مهاباد مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور با استفاده از طرح آزمایشی فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با 5 تیمار شامل بستر کاشت در 4 سطح (تیمار شاهد: "خاک 1: کود 1: شن 1"، تیمار 1: "خاک 1: کود 1: شن 2"، تیمار 2: "خاک 1: کود 1: شن 4" و تیمار 3، "شن")، پوشش بذر در 2 سطح (شن و خاک اره)، تاریخ کاشت در 2 سطح (بهمن ماه و اسفند ماه)، دور آبیاری در 3 سطح (هر روز، هر 2 روز یکبار و هر 3 روز یکبار) و مبدأ بذر در 5 سطح (ارومیه، بیرجند، ترکیه، کلاردشت، گرگان) و در 5 تکرار استفاده گردید. در طول و در پایان فصل رویش اندازه گیری های مورد نظر شامل صفات جوانه زنی، رشد طولی، وزن خشک ساقه و ریشه، قطر یقه، وضعیت شادابی و درصد زنده مانی صورت گرفت. نتایج نشان داد که بهترین صفات جوانه زنی بذرهای کاج سیاه در بستر شنی (تیمار 3)، دور آبیاری هر 2 روز یکبار و توسط بذرهایی با مبدأ کلاردشت و ارومیه بوده است. بیشترین میزان رشد ارتفاعی در بذرهایی با مبدأ ارومیه و گرگان، بیشترین میزان وزن خشک ریشه در بذرهایی با مبدأ ارومیه، گرگان و ترکیه و دور آبیاری هر روزه و هر 2 روز یکبار و بیشترین میزان رویش قطری نیز در بذرهایی با مبدأ ارومیه، گرگان و ترکیه بوده است. همچنین بیشترین درصد زنده مانی و نهال های با درجه ی کیفی خوب در بستر کاشت شنی (تیمار 3)، پوشش بذر خاک اره، تاریخ کاشت بهمن ماه و توسط بذرهایی با مبدأ کلاردشت، ارومیه و گرگان حاصل شده است. بر اساس نتایج بدست آمده به منظور افزایش کیفی و کمّی عملکرد تولید نهال کاج سیاه ترکیب تیمارهای "مبدأ بذر کلاردشت، دور آبیاری هر 2 روز یکبار، تاریخ کاشت بهمن ماه، پوشش بذر خاک اره، بستر کاشت تیمار3" جهت کشت در نهالستان دارلک مهاباد پیشنهاد می گردد.
مریم محمودی جواد اسحاقی راد
در پژوهش های بوم شناختی (اکولوژیک) کاربردی با هدف حل مشکلات مدیریتی و حفاظتی در اکوسیستم های طبیعی، شناخت ویژگی های اصلی پوشش گیاهی یک منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در حاشیه رودخانه های دایمی دره های زاگرس، که وسیع ترین پهنه جنگلی کشور محسوب می شود، جنگل های کران رودی زیبایی وجود دارند که شناخت، حفاظت و حمایت از این اکوسیستم های ارزشمند در درجه نخست در گرو بررسی دقیق اکولوژیک آن هاست. هدف این پژوهش، تعیین ترکیب، غنا و تنوع گونه ای جنگل های کران رودی دره خان در منطقه دره شهدای شهرستان ارومیه است. برای بررسی پوشش درختی و درختچه ای، 50 قطعه نمونه 400 مترمربعی در امتداد خط نمونه هایی به فواصل 200 متر از یکدیگر عمود بر محور اصلی رودخانه دره خان از دو طرف، در فواصل 0، 20، 50، 100 و 200 متری پیاده شد. درصد فراوانی پوشش علفی به روش براون بلانکه در قطعات نمونه 100 مترمربعی (10متر×10متر) به مرکز قطعات نمونه اصلی برآورد شد. گروه های اکولوژیک گیاهی به روش تجزیه و تحلیل خوشه ای، و گونه های معرف با کمک آنالیز گونه های معرف تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل ارتباط بین پوشش گیاهی با عوامل فیزیوگرافی، روش رسته بندی آنالیز چندبعدی غیرمتریک (nms) مورد استفاده قرار گرفت. برای بررسی تنوع زیستی منطقه، از شاخص های غنای گونه ای، یکنواختی شانون وینر، تنوع گونه ای شانون وینر و تنوع گونه ای سیمپسون استفاده شد. با بررسی فلورستیک گیاهان منطقه، 277 تاکسون (270 گونه)، متعلق به 44 تیره و 179 جنس شناسایی شد که خانواده های کاسنی (asteraceae)، شب بو (brassicaceae)، نعناعیان (lamiaceae)، نیام داران (fabaceae)، گندمیان (poaceae)، و چتریان (apiaceae) از بیشترین فراوانی برخوردارند. بیشتر گیاهان منطقه، از نظر طیف زیستی رانکایر، به همی کریپتوفیت ها و تروفیت ها، و از نظر جغرافیای گیاهی به ناحیه رویشی ایرانی- تورانی تعلق دارند. براساس تجزیه و تحلیل خوشه ای، گیاهان علفی منطقه مورد مطالعه در سه گروه اکولوژیک دامنه شمالی، دامنه جنوبی و کنار رودخانه ای قرار گرفتند که از گروه اول گونه های astragalus persicus، echinops bithynicus، silene marschallii، و thymus migricus، از گروه دوم گونه های salvia multicaulis، onosma sericeum، aristolochia bottae، و valerianella vesicaria، و از گروه سوم گونه های colchicum szovitsii، galium spurium، pimpinella anthriscoides، و symphytum kurdicum را می توان نام برد. گونه های چوبی نیز در دو گروه اکولوژیک کنار رودخانه ای (juglans regia و pyrus syriaca) و دور از رودخانه (cerasus microcarpa و pistacia atlantica) قرار گرفتند.
مژگان منبری جواد اسحاقی راد
چهار رویشگاه طبیعی (ملونه، اوصالوی کاظم، قوشچی و ربط) سنجد (elaeagnus angustifolia) در استان آذربایجان غربی انتخاب گردید. آماربرداری صد در صد مشخصه های کمی درختان شامل قطر برابر سینه، ارتفاع، سطح تاج پوشش، تعداد جست، مبدا درختان در فرم های آماری ثبت گردید. spss 18 برای تجزیه و تحلیل آماری و یافتن روابط بین متغیرها مورد استفاده واقع شده است. میانگین قطر برابر سینه در مناطق ملونه، اوصالوی کاظم، قوشچی وربط به ترتیب 26/14، 69/11، 52/22 و 62/18 سانتی متر اندازه گیری گردید. میانگین ارتفاع منطقه قوشچی نیز بیشتر از بقیه مناطق و 16/6 متر اندازه گیری شد. میانگین ارتفاع مناطق ملونه، اوصالوی کاظم و ربط نیز به ترتیب 13/5، 05/5 و 11/4 متر بدست آمد. برای مقایسه مشخصات کمی و میزان تولید در نواحی مختلف از آزمون کروسکال والیس و من ویتنی یو تست که آزمون های ناپارمتری هستند استفاده شده است. نتایج نشان داد که از نظر آماری هیچ گونه اختلاف معنی داری در میران تولید سه ناحیه وجود نداشته است هر چند در اندازه و شکل محصول تفاوت قابل ملاحظه بوده است. بیشترین سطح تاج پوشش نیز مربوط به قوشچی و ربط به ترتیب با 26/22 و 43/18 مترمربع اندازه گیری شد. سطح تاج پوشش در مناطق اوصالوی کاظم 38/16 مترمربع و در ملونه 25/13 مترمربع اندازه گیری گردید. بیشترین درختان شاخه زاد در منطقه ربط با 5/62 درصد و در منطقه قوشچی با 16/62 درصد از کل درختان سنجد وجود داشته است. در منطقه ملونه 49 درصد و در منطقه اوصالوی کاظم 94/45 درصد درختان دانه زاد بودند. بین متغیر ارتفاع و تاج پوشش با قطر برابر سینه به عنوان متغیر مستقل رابطه رگرسونی یافت شده است. همچنین بین میزان تولید به عنوان متغیر وابسته با متغیرهای مستقلی مانند ارتفاع و سطح تاج پوشش رابطه رگرسیونی وجود داشته است. تجزیه و تحلیل اطلاعات خاک مناطق نیز از روش مولفه های اصلی (pca) و با استفاده از نرم افزار 5pc-ord انجام شد. نتایج بدست آمده از آنالیز مولفه های اصلی نشان می دهد که از میان مشخصه های بررسی شده خاک، پتاسیم به عنوان مولفه اصلی 63/97 درصد و بافت خاک 21/2 درصد به عنوان مولفه دوم بیشترین تغییرات خاک مناطق را توجیه می کنند و بقیه عوامل تاثیر چندانی نداشته اند. بر اساس نتایج بدست آمده در مناطقی که میزان پتاسیم خاک بیشتر بوده میوه های سنجد از نظر وزن و کیفیت محصول بهتری تولید کرده اند. بطوریکه میوه های منطقه اوصالوی کاظم محصول بهتری داشتند و پتاسیم خاک بالاتر بود.
پریسا غفارنژاد جواد اسحاقی راد
در تدوین برنامه های توسعه جنگل و فضای سبز خصوصا در مناطق خشک و نیمه خشک مطالعه و بررسی کلیه درختان و عناصر پوششی موجود در توده جنگلی مهم است. در این تحقیق 2/9 هکتار از عرصه جنگلکاری شده با گونه کاج سیاه (pinus nigra) فرودگاه ارومیه واقع در شمال شهر ارومیه از نظر تنوع پوشش علفی منطقه جنگلکاری شده، غنای گونه ای، یکنواختی و تنوع گونه ای ، مورد مطالعه قرار گرفت. لذا جهت بررسی تراکم و پوشش درختی تعداد 16 قطعه نمونه دایره ای شکل به مساحت 300 متر مربع به روش منظم تصادفی با ابعاد شبکه 50 * 50 در سطح محدوده جنگلکاری پیاده گردید، جهت بررسی پوشش گیاهی نیز در همین قطعات نمونه، پلات های مربعی شکل با مساحت 100 مترمربع پیاده و در هر قطعه نمونه، گونه های علفی شناسایی و درصد فراوانی براساس جدول براون بلانکه ثبت گردید. به منظور بررسی پارامترهای خاک، از سه نقطه پلات های مربع شکل، در دو عمق 10-0 و 30-10 سانتیمتر، نمونه خاک برداشت و از هر عمق یک نمونه ترکیبی تهیه شد. همچنین یک منطقه کنترل در منطقه جنگلکاری نشده مجاور توده جنگلکاری مذکور انتخاب و سه پلات مربعی به ابعاد 100 مترمربع بر روی یک ترانسکت و با فواصل 50 متر پیاده شده و پوشش علفی و خاک هر قطعه نمونه همانند منطقه جنگلکاری شده مورد بررسی قرار گرفت. برای محاسبه تنوع گونه ای پوشش علفی در قطعات نمونه از شاخص غنای گونه ای (مجموع تعداد گونه ها در کل پلات ها)، شاخص یکنواختی و تنوع گونه ای شانون- وینر و شاخص تنوع گونه ای سیمپسون استفاده شد. در بررسی روند تغییرات پوشش گیاهی و خاک جنگل کاری، از آنالیز nms (non-metric multidimentional system) و برای طبقه بندی پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه از روش طبقه بندی خوشه ای (cluster analysis) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به شاخص های تنوع گونه ای و خاک در منطقه جنگل کاری شده و منطقه شاهد، ابتدا میانگین شاخص های مختلف محاسبه وسپس نتایج به صورت نمودار ترسیم گردید. برای آزمون معنی داربودن اختلاف بین میانگین شاخص های تنوع گونه ای و خاک در دو منطقه جنگل کاری شده و کنترل، از آزمون آماری t، و در مقایسه سه منطقه جنگل کاری انبوه، نیمه انبوه و کنترل، از آنالیز تجزیه واریانس و آزمون توکی استفاده شد. نتایج پژوهش میانگین سطح مقطع برابرسینه در هکتار توده جنگل کاری pinus nigra، در منطقه فرودگاه ارومیه را 2/21 مترمربع در هکتار و میانگین حجم در هکتار را 02/124 مترمکعب درهکتار، نشان داد. همچنین تعداد خانواده ها و گونه های پوشش علفی زیراشکوب در منطقه جنگلکاری به طور قابل ملاحظه ای کمتر از منطقه کنترل مشاهده شد. نتایج آنالیز خوشه ای و nms نشان داد پوشش علفی در منطقه مورد مطالعه در سه گروه جنگلکاری انبوه، جنگلکاری نیمه انبوه و منطقه کنترل قابل طبقه بندی است. ازت کل و کربن آلی خاک و سطح مقطع برابر سینه و تعداد درپلات (بعنوان شاخص میزان نور رسیده به کف جنگل) مهمترین عوامل تأثیرگذار بر پراکنش پوشش علفی می باشند. در مقایسه سه منطقه جنگل کاری انبوه، نیمه انبوه و کنترل، میزان اسیدیته در جنگل کاری نیمه انبوه نسبت به منطقه کنترل و جنگل کاری انبوه بیشتر بوده که این اختلاف در خصوص منطقه کنترل معنی دار می باشد.
آمنه خانعلیزاده جواد اسحاقی راد
بهره برداری مستمر و مدیریت پایدار منابع طبیعی امروزه در رأس هدفهای اجرایی طرحهای جنگلداری قرار دارد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی و مقایسه تنوع گونه ای گیاهی، ویژگی های خاک و پراکنش کمی خردزیستگاه ها در پارسل 317 (پارسل مدیریت شده به شیوه تک گزینی از سال 1370) و پارسل 318 (به عنوان پارسل شاهد که از زمان ملی شدن جنگل ها (سال 1342) بهره برداری نشده است) سری جمند گلبند واقع در اکوسیستم جنگلی نوشهر مازندران انجام شده است. از روش آمار برداری تصادفی سیستماتیک با ابعاد شبکه 200×100 متری برای انتخاب محل قطعات نمونه استفاده شد. برای بررسی پوشش درختی و درختچه ای قطعات نمونه 400 متر مربعی، برای پوشش علفی در مرکز هر قطعه نمونه اصلی یک قطعه نمونه کوچک 100 متر مربعی و برای بررسی خردزیستگاه ها، قطعات نمونه ی دایره ای شکل 10 آری پیاده شد. نوع و درصد پوشش گونه های گیاهی بر اساس مقیاس براون بلانکه ثبت گردید. همچنین در هر پلات 400 متر مربعی قطر برابر سینه درختان دارای قطر بیش از 7.5 سانتی متر اندازه گیری شد. جهت بررسی متغیرهای خاک، از سه نقطه پلات های 100 متر مربعی، در دو عمق 10-0 و 30-10 سانتی متر، نمونه خاک برداشت و از هر عمق یک نمونه ترکیبی تهیه شد. در هر قطعه نمونه 10 آری، نوع و تعداد خردزیستگاه ها و قطر درخت میزبان خردزیستگاه تعیین شد. به منظور ارزیابی تنوع گونه ای در قطعات نمونه از شاخص های غنای گونه ای، یکنواختی و تنوع گونه ای شانون وینر و شاخص تنوع گونه ای سیمپسون استفاده شد. در این بررسی، روش آنالیز خوشه ای (cluster analysis) برای طبقه بندی پوشش گیاهی و روش های رسته بندی آنالیز چند بعدی غیر متریک (nms) و آنالیز تطبیقی متعارفی (cca) برای بررسی ارتباط پوشش گیاهی و متغیرهای خاک مورد استفاده قرار گرفت. به منظور مقایسه میانگین های متغیرهایی با توزیع نرمال از آزمون t و با توزیع غیر نرمال از آزمون من ویتنی استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین سطح مقطع برابر سینه و حجم در هکتار در پارسل مدیریت شده به ترتیب 54/34 متر مربع و 97/483 متر مکعب و در پارسل شاهد 27/49 متر مربع و 96/721 متر مکعب می باشد. دو پارسل از لحاظ شاخص های تنوع گونه ای مربوط به پوشش علفی تفاوت معنی داری ندارند. میانگین شاخص های یکنواختی، تنوع گونه ای شانون وینر و تنوع گونه ای سیمپسون مربوط به گونه های درختی بر اساس درصد پوشش به ترتیب در پارسل مدیریت شده 5/0، 6/0، 3/0 و در پارسل شاهد 7/0، 9/0، 5/0 بوده است که تفاوت دو پارسل از لحاظ شاخص های یکنواختی و تنوع گونه ای شانون و سیمپسون مربوط به پوشش درختی بر اساس درصد پوشش در سطح احتمال 5 درصد معنی دار می باشد. نتایج حاصل از آنالیزهای طبقه بندی و رسته بندی نشان داد که ترکیب پوشش گیاهی در دو پارسل قابل تفکیک و گروه بندی نیست. مقدار تمام متغیرهای خاک اندازه گیری شده در پارسل مدیریت شده بیشتر از پارسل شاهد است اما تنها از لحاظ مقدار نسبت c/n در عمق دو، دو پارسل تفاوت معنی داری دارند. با اعمال شیوه تک گزینی درصد فراوانی گونه راش در پارسل مدیریت شده نیز افزایش یافته است. میانگین تعداد در هکتار درختانی که میزبان انواع خردزیستگاه ها قرارگرفته اند در پارسل مدیریت شده 1/28 اصله و در پارسل شاهد 7/26 اصله می باشد و با انجام آزمون t مشخص شد که این اختلاف معنی دار نمی باشد. در هر دو پارسل گونه راش میزبان خردزیستگاه های متنوع تری قرارگرفته است.
فوزیه سلیمانی جواد اسحاقی راد
به منظور بررسی تآثیرات حاشیه ای در جنگل، بر تنوع گونه ای درختان و گیاهان علوفه ای موجود در جنگل، سه قطعه جنگلی با جهت شمالی و جنوبی از جنگل های بلوط استان کرمانشاه با شرایط مشابه از نظر شیب و ارتفاع از سطح دریا انتخاب گردید و در هر قطعه با استفاده از 3 ترانسکت که در فواصل 200 متری از هم قرار داشته و درجهت شیب پیاده شدند، اقدام به نمونه برداری از پوشش گیاهی از قطعات گردید. در هر ترانسکت در فواصل 0، 25، 50، 100و 150 متری نقاط برداشت پوشش گیاهی تعیین گردید. برای برداشت پوشش درختی و درختچه ای، در هر نقطه دو قطعه نمونه 40 مترمربعی (2 *20 متر) عمود بر ترانسکت در سمت چپ و راست پیاده شد و گونه های درختی و درختچه ای شناسایی و همچنین قطر (بیش از 5 سانتیمتر) و ارتفاع برای هر درخت اندازه گیری شده و یا تعداد جست ها شمارش گردید. برای برداشت پوشش علفی، در هر نقطه 5 قطعه نمونه 25/0 مترمربعی (5/0 * 5/0متر) عمود بر ترانسکت در سمت چپ و راست پیاده و در هر کوادرات ضمن شناسایی گونه ها با استفاده از جدول براون بلانکه، فراوانی و چیرگی هر گونه ثبت گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا داده های پوشش گیاهی جمع آوری شده برای پوشش علفی و پوشش درختی و درختچه ای در هر نقطه از ترانسکت در هم ادغام گردیدند. با بررسی فلورستیک گیاهان منطقه، 130 تاکسون گیاهی متعلق به 109 جنس و 29 تیره شناسایی شد. تیره کاسنی با 23 گونه بیشترین تعداد گونه-های گیاهی منطقه را داراست. بیشتر گیاهان منطقه، از نظر طیف زیستی رانکایر، به تروفیت ها و از نظر جغرافیای گیاهی به ناحیه رویشی ایرانی تورانی تعلق دارند. جهت بررسی روند و تغییرات پوشش گیاهی در قطعات مختلف، از روش آنالیز خوشه ای و آنالیز dca استفاده گردید. طبق نتایج آنالیز خوشه ای در دامنه های شمالی دو، دامنه های جنوبی سه و برای تمام منطقه دو خوشه تفکیک شد. نتایج آنالیز dca نیز نشان داد ترکیب گونه ای قطعات نمونه حاشیه با اعماق جنگل متفاوت است. ضمناً بنابه نتایج حاصله می توان گفت اثر حاشیه ای در جهات جنوبی به مراتب نسبت به جهات شمالی بیشتر و چشمگیرتر می باشد. همچنین معلوم گردید که در مورد بعضی از گونه های گیاهی علاوه بر حضور و غیاب، فرکانس و تکرار حضور آنها نیز کاملاً تحت تآثیر فاصله از حاشیه و عمق جنگل قرار دارد. با استفاده از شاخص های غنای گونه ای (مجموع گونه ها) و تنوع گونه ای شانون و سیمپسون و یکنواختی شانون برای محاسبه وضعیت تنوع گونه ای در هر نقطه استفاده گردید. بر طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق، برای شاخص غنای گونه ای، بالاترین مقدار، متعلق به دامنه های شمالی و برای شاخص های یکنواختی شانون و همچنین شاخص های تنوع گونه ای (شانون و سیمپسون)، بالاترین مقدار متعلق به دامنه های جنوبی مناطق مورد مطالعه می باشد که دلیل آن را حاصلخیزی بیشتر دامنه های شمالی و بیشتر بودن تغییرات عوامل ریزاقلیمی در دامنه های جنوبی بیان نمود. همچنین نتایج نشان دادند که میزان شاخص غنا و تنوع گونه ای در حاشیه جنگل، نسبت به میانه ها و اعماق جنگل بالاتر می باشد که علت آن را قابلیت دسترسی راحت تر به منابع نوری و آبی در حواشی جنگل دانست. گونه های معرف نیز با کمک آنالیز گونه های معرف تعیین شد. همچنین با انجام آنالیز گونه های معرف برای هر دامنه و نیز تمامی مناطق، گروه های اکولوژیک و گونه های شاخص به تفکیک هر گروه، تعیین گردید. لازم به ذکر است که چون پوشش گیاهی حاشیه با اعماق جنگل متفاوت بوده و بسیاری از گونه های جنگلی در حاشیه جنگل از بین رفته اند ضروریست با انجام اقدامات اساسی و کاربردی، روند روز افزون فرایند قطعه قطعه شدن رویشگاهها مهار و از انقراض برخی گونه ها جلوگیری گردد.
سحر مکرم کشتیبان جواد اسحاقی راد
در کشور ما جنگل های حوزه رویش زاگرس از منابع مهم بیولوژیکی محسوب می شوند ولی در دهه های اخیر در معرض شدیدترین دخالت ها قرار داشته و توان تولیدی خود را از دست داده اند. در سال های اخیر، در بین اکولوژیست ها و مدیران منابع طبیعی جهان توجه زیادی به ارتباط بین بهره-برداری سنتی جنگل و تنوع گونه ای معطوف گردیده است و محققان معتقد اند به منظور جلوگیری از تخریب بایستی به روش هایی متوسل شد که باعث حفظ تنوع زیستی گیاهان شوند. به همین منظور قبل از هر چیزی بایستی به شناسایی تنوع زیستی گونه ها در منطقه و عوامل تاثیرگذار بر آن پرداخت شود، بنابراین هدف این پژوهش بررسی و شناخت تاثیر بهره برداری سنتی و تخریب ناشی از آن بر تنوع گونه های چوبی در طبقات مختلف ارتفاعی در جنگل بلوط سردشت می باشد. به همین منظور دو توده جنگلی تخریب یافته و کمتر دست خورده با شرایط فیزیولوژیکی و اکولوژیکی مشابه انتخاب شد.30 قطعه نمونه دایره ای شکل به مساحت 1000 مترمربع در یک شبکه آماربرداری با ابعاد 50×50 متر در دو منطقه پیاده گردید. در داخل هر قطعه نمونه مشخصه هایی از قبیل نوع، فراوانی، مساحت تاج (قطر بزرگ و کوچک)، قطردرختان بالای 5/7 سانتی متر، تعداد جست های موجود، تعداد پایه های سرشاخه زنی شده، قطع شده به تفکیک طبقات ارتفاعی 25/0-0 ، 5/2-25/0 ، 10-5/2 متر و بیش از 10 متر مورد بررسی قرار گرفت. لازم به ذکر است در توده تخریب یافته به دلیل شاخه زاد بودن توده هر جست گروه به عنوان یک پایه درختی در نظر گرفته شده است. جهت برداشت مشخصات مربوط به زادآوری 5 میکروپلات با ابعاد 5/1×5/1 متر در داخل هر پلات پیاده شد. همچنین بر منظور بررسی خاک منطقه به صورت تصادفی از هر توده 3 نمونه خاکی از دو عمق 10-0 و 30-10 سانتی متر برداشت گردید. نتایج نشان داد که دو توده مورد بررسی از نظر مشخصات کمی و کیفی تفاوت چشمگیری داشته اند به گونه ای که فراوانی پایه های درختی به شکل معنی داری در توده تخریب یافته کمتر از توده کمتر دست خورده بوده است. همچنین این امر در مورد توزیع درختان در طبقات قطری مختلف و میانگین قطر و ارتفاع و نیز میزان تاج پوشش درختان صادق بوده است. همچنین نتایج نشان داد که تخریب ناشی از بهره برداری سنتی باعث ایجاد تغییرات در خصوصیات خاکی و کاهش چشمگیر خصوصیات معرف حاصلخیزی خاک ها در مناطق تخریب یافته گردیده است. همچنین بین میانگین شاخص های تنوع گونه ای به جز شاخص یکنواختی گونه ای به شکل کلی و به تفکیک لایه های مختلف ارتفاعی اختلاف معنی داری وجود دارد. همانند شاخص های تنوع گونه ای، شاخص های تنوع عمودی نیز در بین دو توده اختلاف چشمگیری دارند به گونه ای که شاخص تغییریافته شانون وینر، شاخص تغییریافته سیمپسون و شاخص همگنی رویشگاه در بین دو توده کمتر دست خورده و تخریب یافته از نظر آماری اختلاف معنی داری دارد. بر اساس نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل خوشه ای و آنالیز تطبیقی قوس گیری شده (dca)، پوشش گیاهان چوبی توده های مورد مطالعه در دو گروه اکولوژیک مجزا قرار می گیرند. قرار گرفتن پلات های دو توده در گروه های مجزا نشان می دهد که علی رغم مشابه بودن شرایط فیزیوگرافی و اکولوژیکی دو توده به سبب وجود فاکتورهای بهره برداری سنتی در توده تخریب یافته ترکیب گیاهی متفاوتی در آن به وجود آمده است. با توجه به همبستگی بالای محور اول dca با فاکتورهای تخریبی نظیر قطع، سرشاخه زنی، چرای-دام، تعداد جست و نیز با فاکتورهای کمی مانند سطح مقطع و تعداد پایه می توان به این نتیجه رسید که این فاکتورها در تفکیک گروه های اکولوژیک تاثیرگذار بوده اند، بنابراین می توان دریافت که بهره-برداری سنتی حاکم در توده تخریب یافته باعث به وجود آمدن پوشش گیاهی متفاوت در آن شده است. به طور کلی، تخریب ناشی از بهره برداری سنتی جنگل بر مشخصه های کمی و کیفی و تنوع گونه ای جنگل تاثیرگذار است و ساختار توده را به سمت توده های جنگلی تک آشکوبه هدایت می کند.
ستار رشه شاعری حسن پوربابائی
به¬منظور بررسی اثر حفاظت کوتاه¬مدت بر پوشش گیاهی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، قسمتی از جنگل¬های زاگرس شمالی واقع در جنوب¬غربی شهرستان پیرانشهر مورد مطالعه قرار گرفت. اهداف اصلی این تحقیق تعیین تنوع گونه¬ای گیاهی و تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و نیز بررسی ارتباط بین شاخص¬های پوشش گیاهی با خصوصیات خاک بود. این مطالعه در دو منطقه قرق¬شده با مساحت 42 هکتار و غیر قرق با مساحت 38 هکتار، در پارسل شماره 4 از سامان عرفی 12 (پردانان) انجام شد. به¬منظور برداشت پوشش گیاهی از روش نمونه¬برداری بر روی خط (ترانسکت) استفاده شد. پس از تعیین ترانسکت¬ها، تعداد 18 قطعه نمونه در هر منطقه روی ترانسکت به¬صورت تصادفی منظم پیاده شد. قطعات نمونه در طول ترانسکت¬ها به¬صورت منظم و با فواصل 150 متری پیاده شدند. فاصله بین ترانسکت¬ها نیز 200 متر در نظر گرفته شد. برای برداشت در لایه¬های درختی و درختچه¬ای از قطعات نمونه دایره¬ای شکل 400 مترمربعی و برای لایه علفی از کوادرات 100 متر مربعی (10×10) که با روش سطح حداقل (minimal-area) تعیین مساحت شده بودند استفاده شد. در داخل هر قطعه نمونه یک نمونه ترکیبی از خاک سطحی (عمق cm20-0) برای تجزیه برخی از مهمترین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک برداشت و به آزمایشگاه منتقل شد. نتایج گونه¬های درختی و درختچه¬ای نشان داد که شاخص¬های غنای تعداد گونه و مارگالف و شاخص¬های تنوع شانون- وینر و معکوس سیمپسون در منطقه قرق¬شده از وضعیت مطلوب¬تری نسبت به منطقه غیر قرق برخوردار بوده و شاخص¬های تنوع شانون و یکنواختی هیل اختلاف معنی¬داری را بین دو منطقه نشان دادند. تراکم گونه¬های درختی و درختچه¬ای در منطقه قرق¬شده به¬طور معنی¬داری بیشتر از منطقه غیر قرق بود (0/05≥ p). برای گونه¬های علفی میانگین مقادیر شاخص¬های غنای (r=s)، شاخص¬های تنوع شانون و معکوس سیمپسون و شاخص¬ یکنواختی پایلو در منطقه غیر قرق بیشتر و اختلاف معنی¬داری را نشان دادند (0/05≥ p). همچنین نتایج حاصل از مقایسه میانگین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک اختلاف معنی¬داری را در جرم مخصوص ظاهری، سیلت، شن، فسفر، اسیدیته و پتاسیم در بین دو منطقه نشان داد. برای دیگر ویژگی¬های خاکی اندازه¬گیری شده مانند جرم مخصوص حقیقی، تخلخل، درصد رطوبت اشباع، رس، کربن آلی، ازت و هدایت الکتریکی اختلاف معنی¬داری مشاهده نشد. از تحلیل همبستگی¬های عوامل خاکی در ارتباط با مقادیر شاخص¬های تنوع گونه¬ای در دو منطقه، می¬توان نتیجه گرفت که فسفر و ازت در هر دو منطقه به¬عنوان مؤثرترین عامل تأثیرگذار بر شاخص¬های تنوع گونه¬ای گونه¬های چوبی و پتاسیم مؤثرترین عامل تأثیرگذار بر شاخص¬های تنوع گونه¬ای گونه¬های علفی محسوب می¬شود. طبق یافته¬های این پژوهش قرق موجب بهبود وضعیت تنوع گونه¬ای و ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی خاک در طی 7 سال مدت زمان قرق، شده¬است. به¬نظر می¬رسد برای بهبود وضعیت خاک و سیر تحول و بازسازی خاک در اکوسیستم¬های با مدیریت مبتنی بر حفاظت، برای بازگشت به حالت مطلوب به زمان¬های بیشتری نیاز است.
نغمه پاک گهر عباس بانچ شفیغی
از دهه¬های گذشته، روش¬های آماری چندمتغیره به طور گسترده درتجزیه و تحلیل جوامع مورد استفاده قرار گرفته است. از جمله روش¬های آماری مورد استفاده در علم اکولوژی تکنیک¬های رسته¬بندی هستند که ارتباط بین پوشش¬گیاهی و محیط را به طور گرافیکی به نمایش در می¬آورند، از آنجا که تکنیک¬های رسته بندی در دهه¬ی اخیر به عنوان ابزاری کارآمد در علوم مختلف و به خصوص در اکولوژی مورد استفاده قرار می¬گیرد هدف این مطالعه، ارائه¬ی الگوی مناسبی برای استفاده از تکنیک¬های رسته بندی می¬باشد تا با استفاده از روش مناسب، ماهیت اصلی و پنهان داده¬ها به طور شفاف و صریح نمایش داده شود و با شناخت کامل جوامع گیاهی، برنامه¬ریزی صحیحی در جهت حفظ و بهبود جوامع، انجام گیرد. برای این منظور، از داده¬های مطالعات پیشین منطقه جنگلکاری فروردگاه ارومیه، جنگل¬های بلوط استان کرمانشاه و سری جمند¬¬- نوشهر استفاده گردید و توانایی عملکرد 5 روش¬ رسته¬بندی(pca، dca، nmds، cca، rda) براساس معیارهای مختلف همچون طول¬گرادیان، kaiser-guttman، عصای شکسته، پوشش دادن بیش از 70درصد واریانس کل، مقدار ویژه بیش از 4/0 و آنالیز procrusteanدر نرم افزار pc-ord5 و cancoo4.52 و r برای نشان¬دادن تفاوت¬های رویشگاه¬ها و ارائه مناسب¬ترین روش مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین برای بهبود نتایج رسته¬بندی پیش از انجام رسته¬بندی داده ها با تبدیل داده توانی، لگاریتمی، حضور و غیاب، نسبی¬سازی معمولی، نسبی¬سازی حداکثر و حذف گونه¬های عمومی تبدیل شدند. تبدیل داده علاوه بر تاثیر بر روی ظاهر گرافیکی رسته¬بندی¬ها در نتایج آماری رسته¬بندی نیز تاثیر می¬گذارد و سبب افزایش میزان مقادیر ویژه و واریانس و طول گرادیان می¬شود. نتایج آنالیز procrustean در در هر سه سری داده پوشش گیاهی نشان می¬دهد که همبستگی بین روش¬های رسته¬بندی اختلاف معنی¬داری داشتند. در داده خام، داده لگاریتمی، داده نسبی¬سازی معمولی، داده نسبی¬سازی حداکثر و حذف گونه¬های عمومی جنگلکاری فرودگاه ارومیه، رسته¬بندی تطبیقی قوس¬گیری (dca)، رسته¬بندی چندبعدی غیرمتریک(nmds) و رسته¬بندی تطبیقی متعارفی(cca) مناسب می¬باشند، و در داده توانی و داده حضور و غیاب این مجموعه، علاوه بر این سه آنالیز می¬توان از آنالیز مولفه¬ی اصلی(pca) و آنالیز کاهشی(rda) نیز استفاده کرد، در کلیه داده¬های جنگل¬های بلوط کرمانشاه آنالیز تطبیقی قوس-گیری شده(dca)مناسب¬ترین رسته¬بندی می¬باشد، در داده خام، داده توانی، داده لگاریتمی، داده نسبی-سازی حداکثر و حذف گونه¬های عمومی سری جمند-نوشهر رسته¬بندی تطبیقی قوس¬گیری (dca)، رسته¬بندی چندبعدی غیرمتریک(nmds) و رسته¬بندی تطبیقی متعارفی(cca) مناسب می¬باشند اما در داده حضور و غیاب و داده نسبی¬سازی معمولی سری جمند- نوشهر تنها مجاز به استفاده از آنالیز تطبیقی قوس¬گیری شده(dca) و رسته¬بندی تطبیقی متعارفی(cca) می¬باشیم. با بررسی تمامی نتایج می¬توان بیان کرد که، اگر گرادیان محیطی بیش از 5/1 باشد، روش¬های غیر خطی برای نشان دادن تغییرات جوامع انتخاب مناسب¬تری می¬باشند. برای استفاده از آنالیز چند بعدی غیرمتریک(nmds)، باید میزان تنش نهایی را در انتخاب این روش رسته¬بندی لحاظ کرد. کلمات کلیدی: پوشش گیاهی، رسته¬بندی، تبدیل داده، طول گرادیان، آنالیز procrustean
عاطفه مطلب پور احمد علیجانپور
جنگل¬های زاگرس با سطحی معادل 5 میلیون هکتار، بعنوان یکی از مهمترین رویشگاههای بیولوژیکی در ایران مطرح هستند که متأسفانه با مسائل تخریبی متعدی روبه¬رو هستند. از آنجا که تخریب و نابودی این جنگل¬ها اثرات منفی غیرقابل جبرانی را برای منطقه و کل کشور در پی خواهد داشت، باید بر طبق مدیریت صحیح و کارآمد به حفظ تنوع گونه ای و غنی سازی در این جنگل¬ها اقدام نمود. لازمه¬ی حفظ تنوع گونه ای در این جنگل¬ها بررسی تنوع گونه ای و لازمه¬ی غنی¬سازی بررسی اجتماع گونه ها بمنظور رسیدن به نتایج بهتر از ترکیب و نوع گونه ها در طرح¬های جنگلکاری می¬باشد. در این راستا مطالعه حاضر تأثیر تغییرات عوامل فیزیوگرافی ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهات جغرافیایی بر تنوع گونه های چوبی و اجتماع گونه ای بلوط در جنگل¬های سردشت را مورد بررسی قرار داد. 226 قطعه نمونه با روش آماربرداری ترانسکت با طول ثابت 50 متر برای نمونه¬برداری از پوشش درختی و درختچه¬ای برداشت شد. ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت دامنه، نوع گونه ای چوبی و قطر برابر سینه درختان در هر ترانسکت ثبت شد. ارتفاع از سطح منطقه به 4 طبقه (1400-1200، 1600-1400، 1800-1600و بیشتر از 1800متر)، شیب منطقه در3 طبقه (20%-0%، 40%-20% و بیشتر از40%) و جهت دامنه در 4 طبقه (شمال- جنوب- شرق و غرب) طبقه¬بندی شد. شاخص غنای گونه ای، غنای مارگالف، غنای منهینیک، شاخص تنوع گونه ای شانون و سیمپسون و شاخص یکنواختی شانون برای هر ترانسکت بر اساس 4 معیار(تاج پوشش، سطح مقطع، چیرگی و فراوانی نسبی گونه ها) محاسبه شد. میانگین شاخص های تنوع گونه ای مختلف در طبقات ارتفاع، شیب و جهت با آزمون کوروسکال والیس مقایسه شد. همچنین به منظور بررسی اجتماع بین گونه ها از روش خی¬دو، ضریب همبستگی کندال، شاخص هم¬باشی گونه ها (co-occurrence index) و ضریب phi استفاده شد. نتایج نشان داد عامل ارتفاع از سطح دریا بر شاخص های غنای گونه ای، غنای مارگالف، غنای منهینیک، تنوع گونه ای شانون¬وینر، یکنواختی شانون¬وینر و تنوع گونه ای سیمپسون بر اساس هر 4 مشخصه¬ی مورد اندازه¬گیری تأثیر معنی دار دارد. بدین ترتیب که با افزایش ارتفاع میانگین شاخص های غنا، یکنواختی و تنوع گونه ای افزایش و سپس کاهش می¬یابد و طبقه ارتفاعی میانی (1600-1400 متر) تنوع، غنا و یکنواختی بیشتری را دارد. همچنین جهت دامنه تأثیر معنی دار بر شاخص های غنای گونه ای، غنای مارگالف، غنای منهینیک و یکنواختی شانون¬وینر بر اساس شاخص های تاج پوشش، سطح مقطع، چیرگی نسبی و فراوانی نسبی دارد. بدین صورت که جهت شرقی نسبت به سایر جهات غنای گونه ای کمتر و یکنواختی بیشتری داشت. همچنین تأثیر جهت دامنه بر شاخص های تنوع گونه ای شانون¬وینر و سیمپسون بر اساس تاج پوشش معنی دار است و بین جهت شرق با سایر جهات اختلاف معنی دار از نظر شاخص های تنوع گونه ای وجود داشت، اما در دامنه¬های مختلف رویشگاه¬های مورد بررسی تفاوت آشکاری در شاخص های تنوع گونه ای بر اساس سایر معیار¬ها (سطح مقطع، چیرگی و فراوانی نسبی) مشاهده نشد. نتایج نشان داد که بین شیب¬های (0 تا 20%) و (20% تا 40%) با طبقه شیب ( بیشتر از 40%) اختلاف معناداری از نظر غنای گونه ای و غنای مارگالف وجود دارد. درصد شیب تأثیری بر تنوع و یکنواختی گونه ای چوبی بر اساس معیارهای سطح مقطع، چیرگی و فراوانی نسبی نداشت اما بر اساس معیار تاج پوشش تأثیر معنی دار داشته و طبقات شیب پایین بیشترین تنوع گونه ای را بخود اختصاص داده¬ و با افزایش شیب از میزان تنوع گونه ها کاسته شد. نتایج حاصل از روش خی دو و ضریب همبستگی کندال نشان داد که بین بلوط برودار (quercus branti) و بلوط ویول (quercus libani) همبستگی منفی وجود دارد، همچنین نتایج حاصل از ضریب phi نیز نشاندهده اجتماع منفی بین بلوط برودار (quercus branti) با بلوط¬های دارمازو (quercus infectoria) و ویول (quercu libani) بود. گونه دارمازو (quercus infectoria) بعلت دامنه اکولوژیک وسیعی که در زاگرس شمالی دارد و در تمام پلات¬های آماربرداری شده حضور داشت و بیشترین شاخص هم¬باشی با دیگر گونه ها را بخود اختصاص داد. واژگان کلیدی: اجتماع گونه ای بلوط، تنوع گونه ای، جنگل¬های زاگرس، عوامل فیزیوگرافی.
سیما لطفی اصل رستم موسوی میرکلا
جنگل های زاگرس برخلاف جنگل های شمال که از لحاظ تولیدات چوبی و صنعتی دارای ارزش هستند و از لحاظ جنبه حفاظتی، جلوگیری از فرسایش خاک، ملاحظات زیست محیطی و پتانسیل تولید محصولات غیرچوبی دارای اهمیت است. محصولات غیرچوبی نقش تعیین کننده ای در اقتصاد بهره برداران و روستائیان ساکن این جنگل ها دارد. بهره برداری مستمر به منظور استفاده های دارویی، خوراکی و صنعتی در این جنگل ها صورت می گیرد. هدف از بررسی محصولات غیرچوبی ارزیابی اقتصادی آنها در منطقه پیرانشهر می باشد. برای بررسی ویژگی های کمی و کیفی،منطقه ایبهوسعت2/5هکتارازجنگل های پیرانشهردراستان آذربایجانغربی (روستای گولک وقبرحسین) مورد مطالعه قرارگرفت. برای بررسی ویژگی های مذکور از قطعات نمونه دایره ای شکل به مساحت 1000 مترمربع دریک شبکهآماربرداری 50×50 استفاده¬شد.درهرپلات تعداد، نوع گونه،قطر، ارتفاع وتاج درختان جنگلی درفرم آماربرداری ثبت و داده ها وارد برنامه اکسل شدند و به تعیین رابطه مشخص همبستگی مثبت بین ویژگی¬های کمی پرداخته شد. از سوی دیگر به منظور بررسی و مقایسه تنوع گونه ای دو ناحیه جنگلی قبرحسین و گولک، میانگینشاخص های غنایگونه ای مارگالف،یکنواختی شانون وینر،تنوع گونه ای شانون وینروسیمپسون درهرقطعه نمونه محاسبه وبرای آزمون معنی داربودن اختلاف از بین میانگین شاخصهاازآزمون independent sample t test استفاده گردید. نتایج حاصل ازاین بررسی نشان دادکه بین میانگین شاخص-های غناوتنوع گونه ای و میانگین شاخص یکنواختی گونه ای دردومنطقه به شکل معنی داری اختلاف وجود نداشت. برای بررسی محصولات غیرچوبی مورد بهره برداری در منطقه و نیز سهم این محصولات در معیشت و درآمد خانوارهای بهره بردار از روش اسنادی استفاده گردید. به این منظور، پرسشنامه تهیه شد، پس از آزمون روایی و پایایی از اهالی روستاهای مورد بررسی پرسشگری صورت گرفت. به این منظور 4 روستا از روستاهای حاشیه جنگل در منطقه مورد مطالعه انتخاب شد، تعداد خانوارهای بهره بردار از طریق پرسشگری مشخص شدند. از این تعداد 67 نفر به سوالات مطرح شده در پرسشنامه پاسخ دادند. قیمت محصولات غیرچوبی نیز از طریق پرسشگری و طبق دستورالعمل faoاز بازار محلی جمع¬آوری گردید. نتایجنشان داد که 9 محصول غیرچوبی از جنگل برداشت می¬شود که بیشترین برداشت مربوط به گز علفی استکه بیشترین درآمد مردم محلی از فروش این محصول بدست می آید. به علاوه درآمد حاصل از فروش محصولات غیرچوبی سهم ناچیزی از درآمد خانوارهای بهره¬بردار (%) را تشکیل می دهد.
سالار تارم جواد اسحاقی راد
گونه های چوبی چند منظوره در جنگل های زاگرس نقش تعیین کننده ای در چرخه اقتصاد خانوارهای جنگل نشین دارند. جنس زالزالک با گونه های متعدد در این رویشگاه از نظر تولید میوه مورد توجه ساکنین محلی بوده است. در این بررسی هشت رویشگاه زالزالک زرد و سایر گونه های زالزالک در استان آذربایجان غربی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. در هر رویشگاه 5-3 قطعه نمونه دایره ای به مساحت 10 آر به صورت انتخابی برداشت گردید. در داخل قطعات نمونه ویژگی های کمی و کیفی پایه های زالزالک و گونه های همراه مورد ارزیابی قرار گرفت. در مجموع 10 نمونه خاک از رویشگاه های مورد مطالعه برداشت و مورد تجزیه و تحلیل واقع گردید. نتایج این تحقیق نشان داد، مهمترین فاکتورهای موثر خاک بر پراکنش رویشگاه های زالزالک عبارتند از: اسیدیته، کربن آلی، نیتروژن کل و رس خاک. بطور کلی خاک رویشگاه-های مورد مطالعه جزء خاک های قلیایی با بافت درشت تا متوسط قرار می گیرند. کمترین میزان اسیدیته خاک در رویشگاه باوان (04/7) و بیشترین میزان آن در رویشگاه سلطان یعقوب (71/7) بوده است. از نظر درصد مقدار کربن آلی و نیتروژن کل کمترین مقدار در رویشگاه میرآباد2 (%73/1، %17/.) و بیشترین مقدار در رویشگاه پردانان (%26/6، %63/.) است. با جنوبی تر شدن جهت و افزایش اسیدیته و رس خاک، گونه هایی مانند زالزالک زرد و به مقدار کمی گلابی ظاهر می شوند. همچنین هرچقدر به سمت جهت های شمالی حرکت می کنیم و شرایط رویشگاهی از جهت حاصلخیزی خاک بهتر می شود، سایر گونه های زالزالک به همراه گونه هایی مانند سیب، بلوط، بید، زبان گنجشک و نارون ظاهر می شوند. بر اساس تجزیه واریانس و آزمون دانکن انجام شده، مشخصه های میانگین قطر برابر سینه، میانگین سطح مقطع برابر سینه و میانگین سطح تاج جست گروه ها در رویشگاه های مورد مطالعه اختلاف معنی داری دارند (%5=?). رویشگاه قلاتیان (48/17 سانتیمتر) دارای بیشترین قطر برابر سینه و رویشگاه دره شهدا (57/6 سانتیمتر) دارای کمترین قطر برابر سینه می باشد. رویشگاه های میرآباد2 (72/422 سانتیمتر مربع)، قلاتیان (08/351 سانتیمتر مربع) و پردانان (02/348 سانتیمتر مربع) بیشترین میانگین سطح مقطع برابر سینه و رویشگاه های دره شهدا (42/70 سانتیمتر مربع) و شیوه مردان (85/95 سانتیمتر مربع) دارای کمترین میانگین سطح مقطع برابر سینه می باشد. بررسی میانگین سطح تاج جست گروه ها در رویشگاه های مورد مطالعه نشان می دهد که رویشگاه میرآباد2 (13/21 متر مربع) بیشترین و رویشگاه های دره شهدا (49/4 متر مربع)، سلطان یعقوب (67/4 متر مربع) و شیوه مردان (25/6) کمترین میانگین سطح تاج جست گروه را دارا می باشند. از نظر میانگین ارتفاع بیشترین مقدار به رویشگاه های قلاتیان (71/8 متر) و پردانان (53/8 متر) و کمترین مقدار به رویشگاه های دره شهدا (33/3 متر) و سلطان یعقوب (69/3 متر) اختصاص دارد (%5=?).