نام پژوهشگر: حوران اکبر زاده

تحلیل و بررسی جایگاه الم و لذت ، حزن و بهجت در فیلسوفان مسلمان مبتنی بر آراء کندی، محمد زکریاء رازی و ابن سینا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  سیده زهرا میرطاهری   حوران اکبر زاده

پژوهش حاضرسعی دارد به این سوال مهم که بررسی ماهیت لذت و الم و تأثیر آن در انسان و در پی آن درهستی است، ازنگاه سه فیلسوف مسلمان(ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی، زکریای رازی و ابن سینا) بپردازد وانواع و اقسام لذات و آلام و راهکارهای دفع حزن را به عنوان پیشنهاداتی برای زندگی بهتر ارائه دهد. ازنظر کندی لذت، ادراک کمال است والم و حزن، ادراک امر نا ملائم است . حزن به خاطر فقدان علایق و نرسیدن به امیال رخ می دهد و راه کار دفع و دوری از آن با کاهش علایق و امیال است. لذات و آلام از نظر کندی به دو دسته ی روحانی وحسی تقسیم می شوند. از نظر رازی لذت ، ورود به طبیعت و الم خروج از طبیعت است، بنابراین در حالت طبیعت ، لذت و المی وجود ندارد. رازی معتقد است باید از غم و اندوه دنیایی دوری کرد چراکه فرد خردمند هرگز خود را با غم و اندوه دنیوی مشغول نمی کند و از لذات آنی دوری می کند. لذات و آلام از نظر رازی نیز به دو دسته ی روحانی و جسمانی یا دنیوی و اخروی تقسیم می شوند. از نظر ابن سینا لذت ، ادراکِ امر ملائم و نیل به خیر و کمال است و الم، ادراک امر ناملائم است. ابن سینا راه دوری از احزان را استفاده از عقل ، رسیدن به کمال و چشیدن لذات عقلی می داند. وی لذات را ادراکی می داند ، بدین خاطر آنها را به سه قسمت حسی ، عقلی و شهودی تقسیم می کند و البته در جایی دیگرلذات و آلام را مانند رازی و کندی به لذات و آلام دنیوی(ناپایدار)و اخروی(پایدار) و جسمانی و روحانی تقسیم می کند. کلید واژگان: لذت ، الم، نفس ِانسانی، ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی، زکریای رازی و ابن سینا

مقایسه ی نظریه ی اخلاقی ابن مسکویه و فخر رازی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  احمد جودکی   حوران اکبر زاده

موضوع پژوهش حاضر، مقایسه ی آراء اخلاقی ابن مسکویه(421 ه.ق) و فخر رازی(606 ه.ق) است. ابن مسکویه یک فیلسوف عقل گرا و فخر رازی متکلم اشعری مسلک و مخالف سر سخت فلسفه ی یونان است. از چهار فصل پژوهش حاضر، فصل اول به کلیات و سه فصل پایانی به آراء این دو متفکر و مقایسه ی آنها اختصاص یافته، در فصل دوم، انسان شناسی و نفس شناسی مسکویه به عنوان مدخل علم اخلاق و به دنبال آن مباحثی چون سعادت و شقاوت، اصول تربیتی و... مورد بررسی قرار گرفته است. او که به تجرد نفس و جایگاه والای انسان در دنیا اشاره دارد سعادتمندی انسان را در نظریه ی حد وسط می داند، هر چند به پیروی از شریعت نیز توصیه می کند. شقاوت انسان نیز به خاطر توجه به دنیا و امور غیر واقعی پدید می آید. با اینکه ابن مسکویه راه روشنی را برای رسیدن به رستگاری بیان می کند ولی گاهی دچار تعارض میان آراء یونانی و شریعت نیز می شود. در ضمن روش تهذیبی که توصیه می کند، مخصوص فلاسفه می داند. مبانی تربیتی او نیز بسیار سخت گیرانه و دور از واقعیت به نظر می رسد، در واقع دیدگاه های افراط گونه ی خود را نسبت به دنیا و لذات آن در اصولی که به والدین توصیه می کند به خوبی نشان می دهد. لذا در نگاه او لذات دنیوی اموری غیر واقعی و لذات روحانی امور حقیقی به شمار می آیند. بر خلاف مسکویه، فخر رازی چندان توجهی به اخلاق نداشته است، لذا در فصل سوم به پیش فرضهای او در باب اخلاق توجه شده و از میان آراء کلامی او، برخی نظرات اخلاقی اش استخراج شده است. انسان شناسی و نفس شناسی او دچار تعارض است و نهایتاً فرشتگان را از انسان بالاتر می داند و نفس را مادی می پندارد.او به حسن و قبح شرعی اعتقاد دارد و در باب جبر و اختیار نیز بر سر دوراهی است. از پیش فرض های فخر نتیجه گرفته می شود که او سرنوشت انسان را به دست خدا می سپارد و سعادت یا شقاوت وی را امری از پیش تعیین شده قلمداد می کند.او سعی دارد بیشتر جانب علم، قدرت و اراده ی خداوند را بگیرد تا اراده و اختیار انسان را، لذا نمی توان او را در باب اخلاق و اصول تربیتی آن صاحب نظر دانست.فصل آخر به بیان مقایسه ی این دو اندیشمند اختصاص یافته است.واژگان کلیدی:ابن مسکویه، فخر رازی، اخلاق، سعادت و شقاوت

اشارات فلسفی و کلامی مسائل مربوط به مبدأ و معاد در ادعیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  ناصر آزادجو   سید صدر الدین طاهری

خداوند متعال انسان را مختار آفرید و با ودیعت نهادن گوهر عقل از درون و نعمت نقل از بیرون، راه فهم صحیحْ زیستن)دین( را برای او مساعد نمود. به همین علت عقل و نقل دو منبع برای فهم دین الهی می باشند. این دو منبع هماهنگ هستند و در فهم دین با یکدیگر تعامل دارند. یکی از مصادیق این تعامل در ادعیه و فلسفه و کلام اسلامی می باشد. در ادعیه مرویّ از اهل بیت)ع( به حقایقی اشاره شده است که ماهیت فلسفی دارند و آن حقایق در آثار فلسفی و کلامی مورد بحث و تحلیل واقع شده اند. اشاراتی که در این تحقیق از آن پرده برداشته ایم عبارت است از: عدم درک کنه ذات و صفات ذاتی خداوند، امکان شناخت خداوند و راه های آن، توحید ذاتی، بررسی صفات ذاتی و فعلی خداوند از قبیل علم، قدرت، حیات، خالقیت و ربوبیت، توحید عملی، بیان برخی براهین اثبات ضرورت معاد، توضیح برخی از حقایق مربوط به معاد از قبیل معاد جسمانی، حقیقت موت، قبر و عذاب و ثواب آن، ماهیت جنت و نار؛ در بیان موارد مزبور ابتدا با روش تفسیری دعا با دعا، این اشارات از ادعیه استخراج شده اند و سپس براهین فلسفی و کلامی آن مسائل بیان شده و در نهایت میان بیانات ادعیه و براهین عنوان شده داوری هایی صورت گرفته است. نتایجی که از این داوری ها حاصل شده منجر به روشن شدن جنبه های مختلف تعامل عقل و نقل شده است. این جنبه ها عبارت است از: 1. گاهی عقل و نقل هماهنگ با هم به بیان مسأله ای واحد پرداخته اند؛ 2. گاهی عقل از نقل ایده گرفته است؛ 3. در برخی موارد عقل در فهم بهتر نقل تأثیر گذار بوده است؛ 4. گاهی عقل در عین اینکه نیم نگاهی به نقل داشته، به طور استقلالی عمل کرده است؛ 5. گاهی عقل و نقل مسأله ای واحد را طرح نموده اند ولی هر یک از زاویه ای خاص آن را بررسی نموده اند؛