چکیده به منظور بررسی نقش بخش های کلیدی اقتصاد ایران (کشاورزی، صنعت، خدمات ونفت وگاز)، در دوره زمانی 1386-1352، مدلی درچارچوب 13 معادله، 6 اتحاد و7معادله تصادفی شبیه سازی شده است. نتایج حاصل از تخمین معادلات با استفاده از روش معادلات ظاهرا نامرتبط (sure)، نشان داد که بخش صنعت، تاثیر مثبت ومعنی داری بر تولید ناخالص داخلی بخش کشاورزی دارد. اما بخش خدمات این بخش را متضرر میکند. همچنین بخش نفت وگاز تاثیری بر تولید این بخش ندارد. بخش صنعت ازهمه بخش های اقتصادی سود میبرد. همچنین نتایج نشان می دهد که بین بخش های اقتصادی در ایران رابطه محکم وحمایتی وجود ندارد ودر تدوین استراتژی، بایستی بر پیوند میان بخش های کشاورزی وصنعت تاکید شود. رشد بخش خدمات نیز باید در سایه رشد سایر بخش ها باشد. به گونه ای که این بخش درجهت رفع نیاز بخش های دیگر گام بردارد. کلمات کلیدی: بخش های اقتصادی، رشد اقتصادی، بخش کشاورزی، ایران

چکیده : هدف اصلی در این پژوهش تعیین عوامل موثر بر صادرات گل می باشد. برای رسیدن به این منظور پاسخ به سوالاتی چون «آیا وقتی قیمت کالای صادراتی نسبت به قیمت های داخلی افزایش می یابد تولید به منظور صادرات سودآورتر می شود؟ آیا عرضه صادرات به قیمت گل بستگی دارد؟ » مهم به نظر می رسد، برای رسیدن به پاسخ این سوالات اطلاعات مورد نیاز جهت بر اورد توابع عرضه و تقاضای صادرات گل جمع آوری گردید که نتایج حاصل به شرح زیر می باشد. افزایش بی رویه تولید از طریق افزایش سطح زیر کشت باعث کاهش قیمت صادراتی گل و در نهایت موجب کاهش درآمد صادراتی به علت بیشتر بودن اثر کاهش قیمت از اثر افزایش تقاضا شده است. بنابراین با کنترل تولید و مقدار صادرات می توان در آمد حاصل از صادرات گل را افزایش داد. کشش جزئی قیمت صادراتی در تابع تقاضای صادرات منفی و کوچک تر از یک و نشان دهنده این بوده است که گل کالایی کشش ناپذیر است و با افزایش قیمت گل می توان درآمد حاصل از صادرات آن را افزایش داد؛ با توجه به کشش بالا و منفی عرضه صادرات نسبت به قیمت داخلی می توان نتیجه گرفت که افزایش قیمت داخلی منجر به کاهش صادرات و در نتیجه افزایش قیمت صادراتی و به تبع آن کاهش تقاضا شده است و چون اثر افزایش قیمت بیشتر از کاهش تقاضا می باشد، در نتیجه، مسئله پیش گفته باعث افزایش درآمد صادراتی گردیده است. تابع تقاضای صادرات گل در کوتاه مدت کشش ناپذیر و در بلندمدت کشش پذیر می باشد؛ لذا در کوتاه مدت ایران می تواند با افزایش قیمت، سهم نسبی خود را در بازار حفظ کند، اما در بلندمدت استفاده از اصول بازاریابی در سطح بین المللی برای حفظ بازار ضروری به نظر می رسد.

چکیده مطالعه حاضر با هدف بررسی اثراعتبارات بانک کشاورزی بر متغیرهای کلان بخش کشاورزی از جمله ارزش افزوده، سرمایه گذاری و اشتغال صورت گرفته است. بدین منظوراز مدل سیستم معادلات همزمان استفاده شد. دوره زمانی مورد نظر در این مطالعه سال90-1345 درنظر گرفته شده است. با استفاده از روش هم جمعی یوهانسن – جوسی لیوس الگو های بلندمدت وکوتاه مدت برآورد گردیده است. به منظور ایجاد ارتباط بین روابط تعادلی بلند مدت میان متغیرها بانوسانهای کوتاه مدت از الگوی تصحیح خطای برداری(ecm) استفاده شد. علاوه براین، از معیار تابع عکس العمل ضربه ای برای تعیین میزان تأثیر شوک اعتبارات بخش کشاورزی برسایر متغیرها بهره گرفته شد. نتایج حاصل نشان داد که در بلند مدت اعتبارات بخش کشاورزی برارزش افزوده بخش کشاورزی و موجودی سرمایه بخش کشاورزی تأثیر مثبت و بر اشتغال بخش کشاورزی تأثیر منفی دارد. همچنین در کوتاه مدت، اعتبارات بخش کشاورزی بر اشتغال و موجودی سرمایه بخش کشاورزی تأثیر مثبت و بر ارزش افزوده بخش کشاورزی تأثیر معناداری ندارد. وبا توجه به توابع عکس العمل ضربه ای شوک اعتبارات بخش کشاورزی، بر متغیر ارزش افزوده پس از یک دوره روند کاهشی تا چندین دوره روند افزایش خود را داشته وسپس به سمت تعادل حرکت کرد. همچنین این شوک باعث روند افزایش در اشتغال بخش کشاورزی تا دوره سوم شد. ودر دوره های بعدی این متغیر به سمت تعادل پیش رفت. عکس العمل موجودی سرمایه بخش کشاورزی نسبت به شوک وارده متغیر اعتبارات تا دوره چهارم یک روند افزایشی داشت ولی پس از این دوره به دوره پنجم کاهش، سپس به سمت تعادل پیش رفت. کلمات کلیدی: اعتبارات کشاورزی، ارزش افزوده، سرمایه گذاری، اشتغال، معادلات همزمان.

هدف تحقیق حاضر بررسی اثر اعتبارات بر صنایع تبدیلی کشاورزی است. داده های مورد استفاده تحقیق بصورت تابلویی وشامل 21 واحد تبدیلی برای دوره 89-1379 می باشد. داده های مورد نیاز مطالعه از منابع مختلف آماری از جمله پایگاه اطلاعاتی اوراق بهادار گردآوری شد. بمنظور بررسی تاثیر عوامل مختلف بر تولید صنایع تبدیلی از تابع تولید کاب داگلاس استفاده شد. در این مطالعه جهت بررسی ایستایی داده ها از آزمونهای ایم، پسران و شین(ips ) ، لوین، لین و چو، هادری، بریتونگ، آزمون فیشر براساس دیکی فولر تعمیم یافته (adf) و آزمون فیشر براساس فیلیپس پرون(pp) استفاده شده است. این آزمونها با استفاده از بسته نرم افزاری eviews و stata صورت گرفت و نتایج آزمون ایستایی حاکی از آن بود که تمام متغیرهای مورد بررسی در مدل در سطح ایستا هستند. نتایج برآورد مدل نشان داد ضریب متغیر سرمایه مثبت و معنی دار است در حالی که ضریب متغیرانرژی منفی و فاقد اهمیت آماری است. همچنین ضریب متغیرنرخ بهره مثبت و معنی دار ارزیابی شد. ضریب متغیرهای اعتبارات بانکی با یک وقفه زمانی مثبت اما فاقد اهیمت آماری است. همچنین ضریب نیروی کار منفی و فاقد اهمیت آماری ارزیابی شد. مجموع کشش های جزیی تولید بیشتر از یک بدست آمد، به این معنی که صنایع تبدیلی دارای بازده صعودی نسبت به مقیاس بوده و افزایش مقیاس صنایع تبدیلی کشاورزی اقتصادی است.

از جمله سیاست های مورد توجه در بخش کشاورزی کاهش یارانه انرژی می باشد. در همین راستا این مطالعه با هدف تحلیل آثار حذف یارانه انرژی بر تولید وقیمت بخش کشاورزی در راستای اجرای این سیاست صورت گرفت. برای این منظور الگوی تعادل عمومی مبتنی بر ماتریس حسابداری اجتماعی استفاده شد. یافته های مطالعه نشان داد حذف یارانه انرژی موجب کاهش تولید ناخالص داخلی به میزان 5/1 درصد وافزایش نسبی قیمت محصولات کشاورزی می شود که در میان بخش ها بصورت کاهش قابل ملاحظه تولید بخش های کشاورزی و صنایع وابسته به کشاورزی و افزایش جزیی تولید بخش های غیرکشاورزی قابل مشاهده است. همچنین مشخص گردید اجرای این سناریو موجب کاهش وافزایش نسبی تولید وقیمتهای مقایسه ای خواهد شد.

چکیده هدف این پژوهش آن است تا بین مدیریت استراتژیک و مدیریت کیفیت ارتباط برقرار نماید و استراتژیهایی بهبود یافته ای را با توجه به معیارهای کیفیتی تدوین و رتبه بندی نماید . در این تحقیق ابتدا با انجام تحلیل swot استراتژی هایی برای سازمان جهاد کشاورزی استان فارس تدوین گردید. سپس از گسترش عملکرد کیفیت استفاده شد که در آن معیارهای 9 گانه مدل تعالی اروپایی نقش « چگونه ها / شاخصها» و استراتژی های حاصل از swot نقش «چه چیزها / گزینه ها» را دارند، نهایتا این استراتژی ها باتوجه به شاخص ها (معیارهای 9 گانه مدل تعالی اروپایی) وبا استفاده از تکنیک تاپسیس رتبه بندی شد. جامعه آماری مورد پژوهش ، تعداد 18 فرد خبره و تعداد نمونه آماری همان 18 نفر است .در این تحقیق از 3 پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شد . این متد در سازمان جهاد کشاورزی استان فارس سپیدان پیاده شد. یافته های اصلی این تحقیق ، دستیابی به استراتژیهایی کیفیتی در راستای معیارهای 9 گانه مدل تعالی اروپایی است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که این متد با تدوین و رتبه بندی استراتژیهای بهبود یافته و کیفیتی موجب پیوندی میان دو حوزه مدیریت استراتژیک و مدیریت کیفیت می گردد.

از آنجایی که دامپروری ذاتا فعالیتی پر خطر و توام با ریسک است. و تولیدکنندگان این بخش همواره با خسارت ناشی از بروز حوادث گوناگون مواجه اند. لذا بیمه دام می تواند راهکاری مناسب جهت حمایت از سرمایه گذاران این بخش باشد. پژوهش پیش رو، واکاوی علل پذیرش یا عدم پذیرش بیمه دام در بین عشایر استان فارس مطالعه موردی عشایر طایفه کشکولی بزرگ می باشد. به این منظور نمونه ای در فصل قشلاق و در سطح شهرستان نورآباد ممسنی گرفته شد. این مطالعه از دید روش، پیمایشی است. به لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات و سنجش مفاهیم اساسی پژوهش، 259 پرسشنامه شامل 23 سوال به کار برده شد. پایایی پرسشنامه ها به روش آلفای کرونباخ برای متغیر های مستقل و وابسته برابر با 837/0 محاسبه گردید. اطلاعات مربوطه از طریق شاخص های آمار توصیفی،آزمون مقایسه میانگین ناپارامتری من ویتنی، آزمون رگرسیون لجستیک با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از آزمون های مقایسه میانگین در بین عشایر پذیرنده بیمه دام و غیر پذیرنده بیمه دام از نظر متغیرهای تحصیلات، کانال های ارتباطی، نگرش به بیمه، رضایت مندی، درآمد و بدهی تفاوت معنی دار آماری وجود دارد. نتایج برآورد تابع مدل لاجیت نیز نشان داد که سه متغیر میزان درآمد، میزان رضایتمندی از بیمه و سطح نگرش به بیمه در پیش بینی پذیرش یا عدم پذیرش بیمه دام موثر است.