نام پژوهشگر: مهران اوچی اردبیلی
مرتضی محمدی حسنعلی نقدی بادی
به منظور بررسی تأثیر کودهای بیولوژیک روی رشد و عملکرد کمی و کیفی گیاه داروئی به لیمو آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی شامل 9 تیمار(1- شاهد یا عدم مصرف هرگونه کود 2- نیتروکارا به میزان یک گرم برای هر بوته 3- بیوسولفور به میزان 5/0 گرم در هر بوته همراه با 25 گرم کود گوگرد بنتونیت دار گرانوله 4- کود فسفاته بارور-2 به میزان یک گرم برای هر بوته 5- نیتروکارا به میزان یک گرم + کود فسفاته بارور-2 به همان میزان برای هر بوته 6- نیتروکارا به میزان یک گرم در هر بوته + بیوسولفور به میزان 5/0 گرم در هر بوته همراه با 25 گرم کود گوگرد بنتونیت دار گرانوله 7- بیوسولفور به میزان 5/0 گرم در هر بوته همراه با 25 گرم کود گوگرد بنتونیت دار گرانوله + کود فسفاته بارور-2 به میزان یک گرم در هر بوته 8- نیتروکارا به میزان یک گرم در هر بوته + کود فسفاته بارور-2 به میزان یک گرم در هر بوته + بیوسولفور به میزان 5/0 گرم در هر بوته همراه با 25 گرم کود گوگرد بنتونیت دار گرانوله 9- مصرف کودهای شیمیایی نیتروژن-فسفر- پتاسیم (اوره 20 گرم، فسفات تریپل 25 گرم و سولفات پتاسیم 20 گرم در هر بوته ) در 3 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. این طرح فروردین سال 1389 در باغات کشت و صنعت و دام پروری مغان به اجرا در آمد. نتایج این آزمون نشان می دهد که کاربرد کودهای بیولوژیک در صفات همچون وزن تر و خشک برگ و شاخه، قطرساقه، ارتفاع بوته، تعداد گل آذین و تعداد شاخه های فرعی نسبت به شاهد افزایش معنی داری نشان می دهد. در مقایسه با کود شیمیایی هر چند در بعضی از صفات مذکور کود شیمیایی نسبت به کود بیولوژیک در یک گروه قرار می گیرند اما مزایای استفاده از کود های زیستی در اصلاح، بهبود و حاصلخیزی خاک حائز اهمیت زیادی می باشد. در میزان اسانس نیز کاربرد تلفیقی سه کود بیولوژیک (نیتروکارا+ بیوسولفور+ کود فسفاته بارور-2) افزایش معنی دار نسبت به شاهد دارد. در مورد ترکیبات موجود در اسانس به لیمو، 24 مواد (آلفا-پینن، 6-متیل-5-هپتن-2-اون، لیمونن، هیدرات سابی نن، لینالول، اکساید لیمونن، نئوآلوسی من، ترانس وربنول، نئووربنول، دی هیدرو کارواول، ترانس کارواول، نرال، آلفا کوپان، ژرانیل استات، بتابوربونان، متیل اوژنول، کاریوفیلن، آرومادندرن، گاما مورولن، کورکومن، سیگما کادینن، نرولیدول، اسپاتولنول، ایزولانژیفولان-7-آلفا-اول و هیماچالول) شناسایی شده، درنتیجه کاربرد کودهای بیولوژیک در 15 مورد از ترکیبات جداسازی شده با اختلاف معنی داری، بیشتر از تیمار شاهد به دست آمد. در 9 مورد اختلاف معنی دار مشاهده نگردید. نقطه جالب اینکه استفاده از کود شیمیایی در اکثر موارد نه تنها نسبت به شاهد افزایش معنی دار نداشت، بلکه نسبت به شاهد کاهش معنی داری نیز نشان داد.
صغری سطوتی نیری احمد توبه
چکیده: به منظور تعیین دوره بحرانی کنترل علف های هرز در گیاه دارویی مریم گلی، آزمایشی در سال زراعی 90-89 در یکی از مزارع شهرستان نیر واقع در 35 کیلومتری شهرستان اردبیل انجام شد. این آزمایش در قالب دو طرح پایه بلوک های کامل تصادفی هر کدام با سه تکرار و پنج تیمار به اجرا در آمد. تیمارها شامل دوره تداخل و دوره کنترل علف های هرز به فاصله زمانی بیست روز از یکدیگر (0، 20، 40، 60، 80) قرار داشتند. نتایج نشان داد که در گروه تیماری تداخل علف هرز، بیشترین تعداد علف هرز در تیمار آلودگی تا 40 روز و در گروه تیماری کنترل علف هرز، بیشترین تعداد علف هرز در تیمار عاری تا 20 روز قرار داشت. با افزایش دوره تداخل علف هرز، از تراکم آن ها به دلیل خودتنکی کاسته شد اما وزن تر و وزن خشک علف های هرز افزایش یافت. علف هرز غالب مزرعه، خردل وحشی بود که بیشترین تراکم، وزن تر و وزن خشک را دارا بود که علت آن به داشتن سطح برگ زیاد، تشکیل حداکثر سطح برگ زودتر از بسیاری از گونه های علف هرز و در نتیجه دارا بودن توان رقابتی بالا برمی گردد. علف های هرز اثر معنی داری بر عملکرد و اجزای عملکرد مریم گلی داشتند. دوره بحرانی کنترل علف های هرز در گیاه دارویی مریم گلی بر اساس 5، 10 و 15 درصد کاهش عملکرد قابل قبول، به ترتیب 76 ، 60 و 53 روز به دست آمد.