نام پژوهشگر: علی فانی سالک
مرضیه زارع سودابه صالحی
لباس از دیرباز در زندگی بشر حضور داشته است ولی از دهه ی 1960 میلادی به بعد است که به طور گسترده به عنوان مفهومی هنری مَد نظر قرار می گیرد. امروزه لباس علاوه بر کارکردهای سنتی خود که شامل محافظت، پوشش و زیبایی می باشند، کارکرد رسانه ای و ارتباطی نیز پیدا کرده است. از دهه ی 1960 به بعد هنرمندان از این ابزار قوی برای بیان مفاهیم و عقاید مورد نظر خود بهره جسته و از لباس در قالب چیدمان، اجرا، ویدئو، عکاسی و غیره در خلق اثر هنری و ارتباط با مخاطبان اثر استفاده کرده اند. هدف از پژوهش حاضر تعیین وضعیت و جایگاه لباس مفهومی در ایران می باشد. برای نیل به این مقصود، پس از مرور ادبیات مربوط به لباس، هنر مفهومی و لباس مفهومی به عنوان حلقه ی ارتباطی این دو مفهوم، هنرمندان فعال در حوزه ی لباس مفهومی در ایران شناسایی شده و آثار آنان بررسی گردیده است. از آن جا که هنرمندان این رشته ی هنری در ایران بسیار محدود می باشند و هیچ بایگانی منسجمی از دیدگاه ها، رویکـردها و آثار آنان وجود ندارد، پژوهش حاضر با استفاده از روش های کیفی به جمع آوری داده های مرتبط با موضوع و تحلیل آن ها مبادرت ورزیده است. روش انتخاب شرکت کنندگان در این پژوهش از نوع هدف مند بوده و ابزار مورد استفاده ی آن، مصاحبه ی نیمه طراحی شده تعیین گردیده است. داده های جمع آوری شده از طریق مصاحبه ها ی حضوری و پست الکترونیک، پس از ضبط و تبدیل به متون یادداشت شده، کدگذاری گردیده و سپس مقولات و الگوهای موجود در آن ها استخراج و تحلیل گردیده اند. نتایج این پژوهش حاکی از این است که این حوزه از هنر در ایران از رشد چشم گیری برخوردار نبوده و تعداد انگشت شماری از هنرمندان به ادامه ی کار در این زمینه رغبت نشان می دهند. بر اساس یافته ها، از مهم ترین دلایل عدم رشد حوزه ی لباس مفهومی را می-توان عمدتاً مربوط به کمبود اطلاعات و منابع نظری، عدم شناخت و استقبال مخاطبین نسبت به این حوزه و وجود محدودیت های متعدد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دانست.
فاطمه کارکن علی فانی سالک
بدون شک یکی از هنرهای سنتی با ارزش و مطرح در سطح ملی و بین المللی هنر قلمکار و قلمکارسازی است که در حال حاضر در زمره ی چاپ های سنتی قرار دارد؛ این هنر نقش گسترده-ای در زندگی مردم داشته است. نقوش به کار رفته در هنر قلمکار نیز به دلیل تنوع آن همواره تفکر برانگیز بوده است. هدف نگارنده در این پژوهش معرفی هنر قلمکار و انواع و روش تولید و تحول آن است. نگارنده سعی بر جمع آوری نقوش قلمکار داشته و به بررسی نقوش جمع آوری شده از دوره ی صفویه تا زمان حال چه در قالب نقوش روایتی و چه در قالب نقوش حیوانی، گیاهی و انسانی و غیره پرداخته است؛ که شناسایی و طبقه بندی نقوش انجام شده است. و نقوش منسوخ شده مانند نقوش روایتی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. با توجه به ضرورت گردآوری مجموعه ای کامل با این مضمون نگارنده تلاش لازم و کافی در جمع آوری این مجموعه انجام داده است که به روش میدانی و کتابخانه ای انجام شده است. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی است. نگارنده به بررسی نقوش گیاهی از دوره ی صفویه تا زمان حال پرداخته است و هم چنین نقوش حیوانی و روایتی را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. نگارنده به سوالاتی در این زمینه پاسخ می دهد؛ که چه طبقه بندی از نقوش قلمکار می توان ارائه داد، چه رابطه ای بین نقوش قلمکار و مضامین آن وجود دارد، چرا برخی از این نقوش منسوخ شده اند، چرا برخی نقوش بیشتر از نقوش دیگر عرضه می شوند، چه ارتباطی بین نقوش قلمکار با نقوش هنرهای دیگر داشته است و وضعیت هنر قلمکار امروزی چگونه می باشد. در پایان و نتیجه گیری پژوهش، نگارنده به این سوالات پاسخ داده و این نتیجه دریافت شد که می توان نقوش قلمکار را طبقه بندی کرد و آن ها را مورد تحلیل قرار داد به این منظور که بتوان یک مجموعه غنی از این نقوش در اختیار هنرمندان و پژوهشگران قرار بگیرد.