نام پژوهشگر: علیرضا جزایری
علی افشاریان اصغر دادخواه
چکیده ندارد.
محمود دهقانی علیرضا جزایری
تاکید بر روی عوامل موثر در وابستگی مواد و عود مکرر احتمالا بیش از هر چیز معطوف به شکل گیری الگوهای دیرپای شخصیتی است و این الگوهای شخصیتی نیز شدیدا متاثر از جهت گیری تحولی شخصیت می باشند. همچنین پژوهش های مختلف نشان داده اند که دلبستگی به عنوان یک عامل تحولی نقشی تعیین کننده درشکل دهی الگوهای شخصیتی دارد. از این رو پژوهش حاضر از یک سو رابطه بین سبکهای دلبستگی را با وابستگی مواد مورد بررسی قرار می دهد و از سوی دیگر به بررسی رابطه بین دلبستگی و اعتیاد با نیمرخ روانی می پردازد.
نیره طوافی نیکتا حاتمی زاده
در این مطالعه نگرش 95 نفر از کارکنان مراکز جامع توانبخشی در چهار حیطه (اداری مالی ، مددکاری ، روانشناسی و مشاوره ، توانپزشکی)در چهار شهرستان استان تهران (دماوند، اسلامشهر، کرج و تهران) مورد ارزیابی قرار گرفت.این پژوهش نگرش کارکنان نسبت به دو عامل سیاست ها و فرایندهای نامناسب و بالقوه استرس زای سازمانی را در سه زمینه میزان مواجهه ، میزان نامناسب بودن و شدت استرس زایی در مراکز جامع توانبخشی مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان می دهد که هر یک از عوامل در ایجاد استرس شغلی دو عامل عدم تساوی حقوق و مزایا و معیارهای ناقص و نادرست برای سنجش عملکرد بیشترین تاثیر را بر استرس کلی ناشی از سیاستها و فرآیندهای نامناسب سازمانی داشتند.
سلیمه بیگی فرد علیرضا جزایری
در این پژوهش به بررسی ارتباط ویژگی سخت رویی و حمایت اجتماعی با فرسودگی شغلی پرداخته است نمونه پژوهش 110 نفر از کارمندان مراکز توانبخشی شیراز می باشند که دارای مدرک تحصیلی سیکل به بالا هستند این پژوهش از نوع همبستگی پس رویدادی است و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه با سئوالات بسته است. داده ها با استفاده از روش های آماری تجزیه و تحلیل گردید و فرضیه های پژوهش بررسی گردید. یافته ها حاکی از آنست که فرسودگی شغلی با ویژگی شخصیتی سخت رویی و حمایت اجتماعی ارتباط معکوس دارد حمایت اجتماعی و ویژگی شخصیتی سخت رویی با یکدیگر ارتباط مثبت دارند. اما در بررسی ارتباط متغیرهای دموگرافیک (سن، جنس، مدرک تحصیلی، وضعیت تاهل و سابقه کار) فرسودگی شغلی هیچگونه ارتباط معناداری بین این متغیرها یافت نشد در بررسی تعیین میزان فرسودگی شغلی نتایج نشان می دهد که بالاترین میزان فرسودگی شغلی در مولفه احساس موفقیت فردی هم از نظر تکرار (89%) و هم از نظر شدت (74%) می باشد. در تحلیل رگرسیون خطی که بررسی دقیق تر عوامل مورد مطالعه انجام گرفت مولفه تعهد بیشترین ارتباط را با فرسودگی شغلی داشت.
مهدی سالاری علیرضا جزایری
دف از این تحقیق تعیین آگاهی و نگرش معلمان کودکان عقب مانده ذهنی نسبت به حیطه های عملکردی کاردرمانگران می باشد. کلیه کادر آموزشی شاغل در مدارس کودکان عقب مانده ذهنی شهر تهران در سال 1379 جامعه آماری را تشکیل می دهند. در این تحقیق با 218 معلم شاغل در مدارس کودکان عقب مانده ذهنی مصاحبه به عمل آمد. مصاحبه با معلمان پس از توجیه آنان و جلب رضایت آنان در همکاری، به صورت چهره به چهره صورت پذیرفت. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ای خود نگاشت که حاوی سوالاتی در زمینه خصوصیات دموگرافیکی معلمان و آگاهی آنان به حیطه های عملکردی کاردرمانگران و همچنین نگراش آنان به موفقیت کاردمانی در این حیطه ها بود استفاده گردید. در پاسخ به هدف اول پژوهش (تعیین آگاهی معلمان کودکان استثنایی نسبت به حیطه های عملکردی کاردرمانگران) نتایج نشان داد که 13 نفر (6%) اظهار نمودند که هیچ اطلاعی از رشته کار درمانی نداشته، 29% دارای اطلاع بسیار کم،56% متوسط، و 6% زیاد تنها 1% اظهار داشته اند که از حیطه های عملکرد کاردرمانگران اطلاع بسیار زیادی داشته اند. بدیهی است در شرایطی که خود معلمان اظهار دارند که اطلاعشان نسبت به حیطه های عملکردی کاردرمانگران بسیار کم است و این افراد به عنوان همکاران کاردمانگران در این گونه مدارس می باشند جا دارد که مسئولین امر نسبت به ارتقا آگاهی این عزیزان اقدام مناسب انجام دهند. نتایج نشان می دهد که نگرش مثبت به حیطه های فعالیتی کاردرمانگران نسبتا پایین بوده است عوامل متعددی را می توان در این رابطه بر شمرد یکی از این عوامل می تواند عدم حضور دائمی کاردرمانگران در محیط کار باشد. زیرا همانطور که نتایج نشان داد تنها 50% مدارس پنج تا شش روز هفته کاردرمانگر داشته ند. از طرف دیگر با توجه به سئوال پایانی پرسشنامه که به صورت باز مطرح گردیده است، معلمان سطح آگاهی کاردرمانگران را در حد مطلوب دانسته اند) پیشنهادهای پژوهشگر براساس یافته های تحقیق به صورت زیر مطرح میگردد: افزایش تعداد کاردرمانگرها و حضور آنان در مدارس، ارتقا کمی و کیفی موزش کاردرمانگران، تجهیزات کاردرمانی، تقویت ارتباط و هماهنگی با معلمان و والدین کودک اسثنایی، بکارگیری کاردرمانگران زن و مرد، ارتقا آگاهی معلمان، ارزیابی عملکرد کاردرمانگران توسط متخصصان و رفع موانع احتمالی.
حسین میر فلاح نصیری علیرضا جزایری
این پژوهش با هدف مقایسه اعتماد به نفس کودکان مبتلا به کمبود توجه همراه با بیش فعالی و کودکان سالم شهر تهران در سال 1377 انجام شده است. تعداد نمونه این پژوهش شامل 30 کودک مبتلا به کمبود توجه همراه با بیش فعالی و 30 کودک سالم (8-12 ساله) بوده است. نوع پژوهش شامل پرسشنامه اعتماد به نفس و پرسشنامه دیگر حاوی متغیرهای دموگرافیک، بالینی و اجتماعی بوده که پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار ep16 و آزمونهای آماری من ویتنی، کای دو، رگرسیون نان پارامتری تیل و ضرایب کندال و اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های حاصل در ارتباط با اهداف پژوهش نشان داده است که: -اعتماد به نفس کودکان مبتلا به کمبود توجه همراه با بیش فعالی پایین تر از کودکان سالم است (p=0/000001). -سن کودکان مبتلا به کمبود توجه همراه با بیش فعالی بر اعتماد به نفس آنان تاثیر معنی داری ندارد. (p<0/001) -اعتماد به نفس دختران مبتلا به کمبود توجه همراه با بیش فعالی پاینتر از دختران سالم است. (p<0/0001). - از نظر جنس بین اعتماد به نفس کودکان مبتلا به کمبود توجه همراه با بیش فعالی (کودکان مورد نیاز) اختلاف معنی داری پیدا نشد. (p>0/05). بر اساس یافته های این پژوهش پیشنهاداتی برای پژوهشهای بعدی ارائه شد.
ابراهیم رضایی دوگاهه علیرضا جزایری
در این پژوهش که به بررسی خصوصیات شخصیتی و نیمرخ روانی معتادان در پرسشنامه mmpi-2 پرداخته شد نکات ظریف و مفیدی آشکار گردید. برای سهولت در بحث و تفسیر، نخست یافته های حاصل از فرضیه های اصلی و سوالات جانبی تحقیق را مجددا مرور می کنیم. ارزیابی دقیق تر و توجه به جزئیات این داده ها، درک ما را از نیمرخ روانی معتادان غنا خواهد بخشید: 1. بین نیمرخ روانی معتادان به تریاک با گروه گواه در 13 مقیاس اصلی بجز در مقیاس های دروغ پردازی (l) و تصحیح (k) تفاوت معناداری وجود داشت. بین معتادان تریاکی با گروه گواه در 30 خرده مقیاس بجز در خرده مقیاسهای انکار اضطراب اجتماعی (hy1)، نیاز به محبت ((hy2 بازداری پرخاشگری (hy3)، تضاد با مقام قدرت (pd2)، نفوذناپذیری اجتماعی (pd3) و غرور و نخوت خود (ma3) تفاوت دو گروه معنادار بود. 2. بین نیمرخ روانی معتادان به هروئین با گروه گواه در مقیاسهای اصلی بجز در مقیاس دروغ پردازی (l) و نرینگی-مادینگی (mf) تفاوت معنادار بود. دو گروه هروئینی و گواه در خرده مقیاسها نیز بجز در خرده مقیاس تضاد با مقام قدرت (pd2) تفاوت معناداری با هم داشتند.3. بین نیمرخ روانی معتادان به هروئین با معتادان به تریاک در مقیاسهای اصلی تفاوت معنادار فقط در مقیاس هیپومانی (ma) یافت شد. درخرده مقیاسها نیز تفاوت معنادار تنها در خرده مقیاس انکار اضطراب اجتماعی (hy1)، نیاز به محبت (hy2)، شتاب روانی حرکتی (ma2) و فقدان عزت نفس (lse) مشاهده گردید. 4. نیمرخ روانی معتادان ادامه دهنده و رهاکننده درمان در مقیاسهای اصلی تفاوت معناداری با هم نداشت و در خرده مقیاسها نیز فقط در خرده مقیاس کندی روانی-حرکتی (d2) تفاوت معنادار وجود داشت.ب) یافته های جانبی پژوهشنیمرخ روانی معتادان دارای سابقه بیماری در مقیاسهای اصلی فقط در مقیاس خودبیمارانگاری (hs) و افسردگی (d) تفاوت معناداری با نیمرخ روانی معتادان فاقد سابقه بیماری نشان داد. در خرده مقیاسها نیز تفاوت دو گروه دارا و فاقد سابقه بیماری تنها در خرده مقیاسهای افسردگی ذهنی (d1) و کندی وملال ذهنی (d4) معنادار بود. نیمرخ روانی معتادانی که در پنج سال گذشته سابقه مراجعه به پزشک و مصرف دارو داشتند در مقیاسهای اصلی تنها در مقیاس خودبیمارانگاری (hs) با معتادانی که فاقد چنین سابقه ای بودند تفاوت معنادار داشت و در خرده مقیاسها تفاوتی مشاهده نشد. 6. در نیمرخ روانی معتادان دارای سابقه دستگیری با معتادان فاقد چنین سابقه در مقیاسهای اصلی و خرده مقیاسها تفاوتی یافت نشد. تفاوت نیمرخ روانی معتادان دارای فامیل معتاد با معتادان فاقد فامیل معتاد در مقیاسهای اصلی و خرده مقیاسها معنادار بود. نیمرخ روانی معتادان دارای فامیل بیمار روانی با معتادان فاقد فامیل بیمار روانی در مقیاسهای اصلی و خرده مقیاسها تفاوت معناداری با هم نداشتند. الگوی سه نقطه ای 867 (دره پارانوئیدی) در نیمرخ روانی معتادان با 40 درصد از نمونه های تریاکی و هروئینی و 7/6 درصد نمونه های غیرمعتاد مطابقت داشت و تفاوت دو گروه معنادار بود.
ذبیح الله جعفری زاده علیرضا جزایری
نیمرخ مولفه های شخصیتی معتادان به تریاک بدون احتساب اثرات افسردگی و اضطراب بجز در مولفه انعطاف پذیری با نیمرخ گروه گواه تفاوت معناداری دارند معتاد به تریاک از راهبردهای مقابله ای متمرکز بر مسئله کمتر و از راهبردهای کم اثر و غیرموثر بیشتر استفاده می نمایند. همچنین راهبردهای مقابله ای غیرموثر با مولفه شخصیتی عصبیت رابطه مستقیم و با مولفه وجدانی بودن رابطه معکوس دارد.