با ورود به عصر دانایی ، سیر تغییر و تکامل بعدهای سازمانی جنبه تازه ای یافته است . پیشرفت فن آوری اطلاعاتی و ارتباطی و اهمیت یافتن دانش به عنوان یک عامل تعیین کننده در رقابت پذیری و بهره وری سازمانی ، الزام های خاصی را برای سازمان ایجاب می کند .ادراکات سنّتی بر عواملی تأکید دارند که در مواجهه سازمان با پیچیدگی ها و الزام های محیطی جدید با چالشی اساسی روبرو می شوند . در چنین شرایطی ، سازمان های پیشرو ، تغییرات گسترده ای را در ساختار و فرآیندهای خود انجام داده اند و تلاش می کنند به سازمان های دانش محور تبدیل شوند . بر این اساس مدیریت دانش وظیفه اصلی آن ها محسوب خواهد شد . در این پژوهش سعی شده تا با برداشتن اولین قدم و سنجش آمادگی یک سازمان آموزشی ، راهکارهایی برای استقرار نظام مدیریت دانش در آن ارائه گردد. هدف اصلی در این پژوهش امکان سنجی استقرار مدیریت دانش در موسسه آموزش عالی کار واحد قزوین است . جامعه مورد مطالعه در این پژوهش اعضاء هیأت علمی و کارکنان رده بالا به تعداد 64 نفر در سال 1390 می باشد . حجم نمونه از طریق جدول استاندارد"مورگان" به تعداد 55 نفر انتخاب شده است . در این تحقیق از پرسشنامه محقق ساخته 37 سوالی متناسب با مولفه ها و متغییر های اصلی پژوهش استفاده شد که روایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ در محیط نرم افزاری spss برابر با 0.871 به دست آمد . همچنین پایائی پرسشنامه از آزمون دو نیمه کردن پرسشنامه بررسی شد که ضریب "گاتمن" 0.75 حاصل شد .داده های جمع آوری شده ، با بهره گیری از روش های آمار توصیفی شامل فراوانی و درصد و از آمار استنباطی از جمله آزمون تحلیل واریانس ، آزمون" فریدمن" و آزمون t دو دامنه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج پژوهش نشان داد : وضعیت7 مولفه در نظر گرفته شده در این پژوهش ، برای استقرار مدیریت دانش شامل (فرهنگ سازمانی ، ساختار سازمانی ، فن آوری اطلاعات ، کسب دانش ، تبدیل دانش، به کارگیری دانش و نگهداری دانش) در موسسه آموزش عالی کار واحد قزوین مناسب است. کلمات کلیدی : دانش ، مدیریت دانش، ساختار سازمانی ، فرهنگ سازمانی ، فن آوری اطلاعات ، کسب دانش ، تبدیل دانش ، به کارگیری دانش و نگهداری دانش .