نام پژوهشگر: فرزانه خدابنده
فرزانه خدابنده حسن سلیمانی
the primary goal of the current project was to examine the effect of three different treatments, namely, models with explicit instruction, models with implicit instruction, and models alone on differences between the three groups of subjects in the use of the elements of argument structures in terms of toulmins (2003) model (i.e., claim, data, counterargument claim, counterargument data, rebuttal claim, and rebuttal data) in their english and persian pre- and post-argumentative essays. this study also attempted to portray how students transfer rhetorical patterns in l2 to l1 compositions. furthermore, the placement of thesis statement in the essays was analyzed. after administration of tofel test, 76 out of 103 pnu subjects with intermediate level of english language proficiency were selected. the selected participants were randomly divided into the following three groups, an experimental group which received explicit genre- based approach, a control group which was instructed implicitly in comparison to the self study group with no-instruction treatment. a pre-test and a post-test were administered before and after the treatment. argument moves in 304 english and persian pre- and post- essays were analyzed through descriptive and inferential statistics. the results show that the experimental, control, and self-study participants used claims and data in both their persian and english pre-argumentative essays. however, compared to the use of claims and data, the uses of secondary toulmins elements, counterargument claim, counterargument data, rebuttal claim, and rebuttal data were not used in the english pre-argumentative essays. the quantitative analysis of post-argumentative essays in the genre argumentative text revealed that the participants in the experimental and control groups, in general, used the secondary elements in their post- argumentative essays which were absent in their pre-test. the experimental group improved considerably, the control group improved only slightly while the self-study group didnt. the experimental group outperformed the implicit and no-formal instruction groups after receiving models with explicit instruction on the elements of toulmins model under study. considering the third goal of the study, it was found that, the experimental, and the control groups back transfer english rhetorical patterns based on the adapted toulmins (2003) model of argument structure into their persian essays. this research provides evidence for the transfer from l2 to l1 writing through within-subject comparisons. the results also revealed that a majority of students employed deductive type organizational patterns in both l1 and l2. the study concludes by suggesting that writing teachers might benefit from utilizing explicit genre-based approaches to their teaching, with an emphasis on "moves" analysis, a factor that was not featured prominently in the teaching methodologies taken in the control and self-study groups.
فرزانه خدابنده مهین کمالی فرد
زمینه و هدف: داشتن سبک زندگی سالم اهمیت ویژه ای در دوران پس از زایمان دارد و آموزش مناسب سبک زندگی می تواند نقش مهمی در ارتقای سلامت مادر و فرزند او داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر بسته آموزشی بر سبک زندگی مادران نخست زا در دوران پس از زایمان انجام گرفت. مواد و روش ها: در این کارآزمایی، 220 مادر نخست زای بستری در بخش پس از زایمان با روش بلوک بندی تصادفی به دو گروه مداخله (112 نفر) و کنترل (108 نفر) تخصیص داده شدند. برای گروه مداخله، آموزش و مشاوره به صورت چهره به چهره، تلفنی، کتابچه و پیامک (هم برای مادران و هم برای پدران) ارائه شد و گروه کنترل فقط آموزش روتین بخش پس از زایمان در زمینه شیردهی صحیح و مراقبت از بخیه ها را دریافت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های مشخصات فردی- اجتماعی، آگاهی و باور، رفتارهای مرتبط با سلامت، بسامد خوراک (ffq)، فرم کوتاه پرسشنامه بین المللی فعالیت فیزیکی (ipaq) و چک لیست مشکلات سلامتی در روز ترخیص، دو و شش هفته پس از زایمان جمع آوری شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای مجذور کای، تی مستقل، آزمون دقیق فیشر، مجذور کای روند، مدل خطی عمومی، رگرسیون لجستیک و من ویتنی یو استفاده گردید. 0/05>p معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها: تفاوتی بین دو گروه مداخله و کنترل از نظر مشخصات فردی- اجتماعی (به جز تحصیلات زن، تحصیلات و شغل همسر) و همچنین میانگین نمره آگاهی و باور، فراوانی مشکلات سلامتی در دوران بارداری، قبل از انجام مداخله وجود نداشت. بین دو گروه از نظر وضعیت فعالیت فیزیکی (0/121=p) و تغذیه، شش هفته پس از زایمان تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد به جز در زمینه زیر گروه شیر و لبنیات که مادران گروه آموزش در مقایسه با گروه کنترل مصرف بیشتری داشتند (0/041=p). علاوه براین آموزش باعث بهبود معنی دار برخی رفتارهای بهداشتی مادران نخست زای گروه مداخله از جمله اولین روز شروع مسواک زدن، قرار گرفتن زیر نور مستقیم خورشید، تهویه اتاق، تعداد دفعات تهویه منزل (طی 2 هفته اول)، گرم نگه داشتن خود، نحوه انجام کار منزل و مصرف قرص آهن نسبت به گروه کنترل شد. با کنترل متغیرهای تحصیلات زن، تحصیلات و شغل همسر و نمره آگاهی و باور قبل از مداخله، تفاوت نمره آگاهی و باور پس از مداخله بین دو گروه معنی دار بود (0/001>p). نمره آگاهی [(20/2تا 14/3) 17/2 :(فاصله اطمینان 95%) اختلاف میانگین تعدیل یافته] و باور [(32/2 تا 25/2) 28/7 :(فاصله اطمینان 95%) اختلاف میانگین تعدیل یافته] در گروه آموزش در پایان هفته ششم پس از زایمان بطور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود. همچنین بسته آموزشی سبک زندگی توانست شانس ابتلا به مشکلات سلامتی شامل یبوست، هموروئید، زخم مقعد، درد شکم، سردرد، درد محل بخیه ها، عفونت محل بخیه ها و مشکلات خواب را بیش از 50% در مادران گروه آموزش در مقایسه با مادران گروه کنترل (مرجع) در طی هفته دوم پس از زایمان کاهش دهد و نیز شانس ابتلا به یبوست، هموروئید، زخم مقعد، سرماخوردگی و تب، کمردرد، گرفتگی پا، درد شکم، سردرد، درد پستان، شقاق نوک پستان، درد محل بخیه ها، عفونت محل بخیه ها، مشکلات خواب، ضعف یا خستگی، غم و ناراحتی و عفونت زنان را بیش از 50% در مادران گروه آموزش در مقایسه با مادران گروه کنترل (مرجع) در طی هفته ششم پس از زایمان کاهش دهد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان می دهد که بسته آموزشی سبک زندگی توانست در بهبود آگاهی و باور نسبت به سبک زندگی سالم پس از زایمان، بهبود رفتارهای مرتبط با سلامت و کاهش فراوانی مشکلات سلامتی پس از زایمان مادران نخست زا تاثیر مثبت داشته باشد اما در بهبود فعالیت فیزیکی و وضعیت تغذیه ای مادران نخست زا تأثیری نداشت.