نام پژوهشگر: مهری مارابی
مهری مارابی طهماسب علی پوریانی
می دانیم دین در دوره ای طولانی از تاریخ مغرب زمین (یعنی قرون وسطا)نقشی محوری و تعیین کننده داشته ودبه وجهی نهادمند،به عرصه های مختلف حیات سیاسی،اجتماعی،اقتصادی ،وغیره ی آن دیار مشروعیت می بخشید.لکنعقب نشینی دین از اکثر قلمروهای ذینفوذ قبلی اش، مخصوصا اجتناب از دخالت در حوزه ی سیاست و ظهور آموزه ی سکولاریسم و نهادینه شدن آن،که با قرون جدید شروع شد نمی تواند یک حادثه ی صرفا تاریخی باشد بلکه محتاج تبیین و موشکافی دقیق بوده و هست که تحقیق حاضر وقف آن گردید . حاصل این تلاش، وقوف بر این نکته ی اساسی است که زمینه های نظری یا همان الاهیات مسیحیت، به همراه زمینه های اجتماعی،بسترهای لازم در پذیرش نهادمند سکولاریسم را فراهم و تسهیل نمود. لذا صرفه نظر از فصل اول و دوم که مصروف مقدمات پژوهش شده در فصل سوم آشکار شده که زمینه های پیشینی خوانش سکولاریستی از الاهیات مسیحیت چنان مساعد بوده که همه ی گروههای متداخل در جریان مذهبی اعم از ارتدکس و اصلاح طلبان مجاب به پذیرش آن به مثابه ی برترین قرائت سیاسی از دین می شوند. وانگهی در پرهیز از ساده سازی این پذیرش ، تلاش شده طی سه گفتار چهارم،پنجم، و ششم به ترتیب به زمینه های اجتماعی-فرهنگی،سیاسی، و اقتصادی که مشحون از انحرافات کاتولیسم قرون وسطایی از اصول اولیه اش می باشد را مورد مداقه قرار دهد و تاکید دارد که این زمینه ها به زوال خوانش نسبت دین و سیاست قرون وسطایی مدد رساند. نتیجه گیری تحقیق در گفتار هفتم پایان بخش این تلاش است.