نام پژوهشگر: منصور صاحب الزمانی
مرضیه رضایی منصور صاحب الزمانی
هدف اصلی این تحقیق مقایسه میزان فعالیت عضلات کمری-لگنی موثر در پایداری ناحیه مرکزی با تغییر مرکز ثقل در پل زدن بر روی سطوح پایدار و ناپایدار بود. آزمودنی های این تحقیق16زن غیر ورزشکار(با میانگین سن2±75/21،میانگین قد38/5±5/161،میانگین وزن43/5±54/57 وشاخص توده بدنی78/1±81/21) بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. فعالیت الکترومایوگرافی سطحی (semg)عضلات راست شکمی(ra)،مایل خارج شکمی(eo)،مایل داخل شکمی/عرضی شکمی (io/ta)و راست کننده مهره های کمری (es)در طرف راست تنه ثبت شد.آزمودنی ها باید پل زدن به شکم را به ترتیب زیر انجام می دادند:1)پل زدن بر روی تشک،2) پل زدن روی توپ تمرینی،3)پل زدن درحالی که دست ها روی توپ و پاها بر روی نیمکت هم ارتفاع توپ تمرینی قرار می گرفت، که با حد اکثر انقباض ایزومتریک ارادی (mvic) هر عضله جهت هنجارسازی داده ها مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر درspss 17 در سطح معنی داری ? ? 05/0 انجام شد. نتایج نشان داد که فعالیت راست شکمی،مایل خارجی و مایل داخلی/عرضی شکمی هنگام پل زدن روی توپ تمرینی در دو سطح ناپایدار نسبت به سطح پایدار افزایش معنی داری نشان داد. فعالیت راست کننده ستون مهره های کمری تنها در سطح ناپایدار2 نسبت به سطح پایدار افزایش معنی داری پیدا کرد. فعالیت هیچ کدام از عضلات در سطوح ناپایدار نسبت به هم اختلاف معنی داری نشان نداد.می توان چنین نتیجه گرفت که ناپایداری سطح نسبت به تغییر اثر جاذبه بر روی مرکز ثقل عامل موثرتری می باشد. همچنین پل زدن به شکم روی توپ تمرینی در یک برنامه پیشرونده که هدف افزایش تدریجی فشار تمرینی است برای تقویت الگوهای صحیح انقباضات عضلات شکمی سطحی و عمقی ناحیه مرکزی مناسب می باشد.
کرار خوجه نعمه منصور صاحب الزمانی
هدف از این تحقیق بررسی اثر تمرین قدرتی و استقامتی بر تعادل ایستا، پویا و کیفیت زندگی سالمندان بود. پس از تعیین سطح سلامتی و فعالیت بدنی36 نفراز سالمندان شهر تهران، به سه گروه همسان تمرین قدرتی (12نفر)، تمرین استقامتی (12نفر) و گروه کنترل (12نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین قدرتی و استقامتی به مدت هشت هفته، هفته ای دو جلسه تمرینات را انجام داده و گروه کنترل نیز در این مدت به فعالیتهای روزمره و سابق خود پرداختند. قدرت عضلانی (دستگاهschnell )، تعادل ایستا (آزمون شارپندرمبرگ)، تعادل پویا (آزمون زمان بلند شدن و رفتن) وکیفیت زندگی (پرسشنامه 36 sf) قبل و بعد از دوره تمرینی اندازه گیری شد. از آزمونهای هموژینیتی واریانسها برای نرمال بودن نمونه آماری، روش آماری anova برای مقایسه مقادیر قبل و بعد از مداخله بین گروهها، از آزمون t برای مقایسه زوجی هر گروه با خودش و از آزمون اندازه گیری مکرر جهت یافتن تغییرات در طول زمان بین سه گروه استفاده شد. نتایج نشان داد که تمرین قدرتی تاثیر مثبت و نزدیک به معنی داری بر تعادل ایستا با چشمان باز دارد (6p?0/0). تمرین استقامتی نیز تاثیر معنی-داری بر این شاخص داشت (p?0/05) بطوریکه تغییرات در جهت کاهش تعادل ایستا با چشمان باز در این گروه بود. بین دو روش تمرینی اختلاف معنی دار مشاهده شد (p?0/05). در شاخص تعادل ایستا با چشمان بسته و تعادل پویا درون گروهها و بین گروهها اختلاف معنی دار آماری مشاهده نشد (p?0/05). کیفیت زندگی در هشت جنبه در دو گروه تمرین قدرتی و استقامتی تفاوت معنی دار آماری را نشان نداد (p?0/05). در نتیجه باید گفت در بخش تعادل ایستا با چشمان باز تمرین قدرتی تاثیر مثبت و تمرین استقامتی تاثیر منفی دارد. در بخش تعادل ایستا باچشمان بسته و تعادل پویا دو روش تمرینی بی تاثیر و مزیتی نسبت به یکدیگر ندارند. دو روش تمرینی در بخش کیفیت زندگی نیز نتوانستند تاثیر معنی داری داشته باشند.
مریم شریفی منصور صاحب الزمانی
میزان آسیبهای فوتبال نسبت به رشته هایی چون راگبی، هاکی ،هندبال و بسکتبال بیشتر است. همچنین میزان آسیب به طور میانگین از 5/0 تا 35 در هر هزار ساعت بازی در تحقیقات مختلف گزارش شده است. این در حالی است که گرم کردن- سرد کردن صحیح، استفاده از تجهیزات مناسب و شرکت در برنامه های بدنسازی جهت افزایش قدرت و انعطاف می تواند تا حد زیادی مانع از بروز آسیب شود. ریچارد هاوکینز(1998) و باتون(2007) اشاره کردند، تعداد کمی از بازیکنان فوتبال به راهکارهای پیشگیری عمل می کنند. مشخص است که ورزشکار به عنوان فاکتور اصلی در اجرای راهکارهای پیشگیرانه تلقی می شود. در این زمینه میزان شناخت و دانش وی نسبت به استراتژی های پیشگیری از آسیب و میزان عمل به این دانش حائزاهمیت است. جامعه آماری در این تحقیق ، شامل 320 بازیکن حاضر در لیگ برتر سال 1388 بوده و نمونه آماری، 120 نفر با میانگین سنی 21 سال که به صورت تصادفی انتخاب شدند و سپس رابطه بین میزان آگاهی و عملکرد بانوان فوتبالیست نسبت به راهکارهای پیشگیری از آسیب بررسی شد. نتایج نشان داد که رابطه معنی داری بین آگاهی و عملکرد بازیکنان نسبت به گرم کردن و سرد کردن و تمرینات انعطاف پذیری وجود ندارد. در صورتی که نسبت به تمرینات قدرتی و استفاده از تجهیزات حفاظتی رابطه معنی داری بدست آمد. همچنین تفاوت معنی داری بین آگاهی و یا عملکرد بازیکنان بر اساس پست آنها و سطوح تحصیلی مختلف مشاهده نشد. نتایج تحقیق حاضر حاکی از آن است که در آگاهی و عملکرد بازیکنان نسبت به راه کار های پیشگیری از آسیب کمبود هایی وجود دارد .
سمیه گرجی بازیاری منصور صاحب الزمانی
چکیده هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین شدت ناتوانی، درد و کیفیت زندگی در دانشجویان دختر مبتلا به کمردرد مزمن می باشد.تحقیق حاضر از نوع توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق را،کلیه دانشجویان دختر دانشگاه شهید باهنر کرمان و نمونه های تحقیق حاضر را 117 دانشجوی مبتلا به کمردرد مزمن تشکیل دادند. برای انتخاب نمونه ها از فرم ثبت اطلاعات استفاده شد. همچنین برای بررسی شدت درد ، میزان ناتوانی و کیفیت زندگی به ترتیب از پرسشنامه های شدت درد کیوبک، میزان ناتوانی اوسوستری و کیفیت زندگی sf-36 استفاده شد. میانگین سنی نمونه های تحقیق 56/1± 45/21سال، میانگین قد آنها 35/5 ± 08/162 سانتی متر و میانگین وزنشان 81/7 ±88/56 کیلو گرم بود. نتایج تحقیق نشان داد که بین شدت درد و میزان ناتوانی در دانشجویان دختر مبتلا به کمردرد مزمن ارتباط معناداری وجود داشت ( 716/0 =r ، 05/0p<). همچنین بین شدت درد و میانگین نمره کیفیت زندگی نیز ارتباط معناداری وجود داشت (554/0-r= ، 05/0p<). در بررسی ابعاد کیفیت زندگی، بین شدت درد و بعد محدودیت روحی ارتباط معناداری بدست نیامد (261/0=r ، 05/0p<). نتایج تحقیق نشان داد که بین میزان ناتوانی و میانگین نمره کیفیت زندگی ارتباط معناداری وجود داشت. (540/0-r= ، 05/0p<). در بررسی ابعاد کیفیت زندگی، بین میزان ناتوانی و بعد محدودیت روحی (128/0=r ، 05/0p<) و بعد سلامت روان (308/0=r ، 05/0p<) ارتباط معناداری بدست نیامد. از عوامل پایین بودن احتمالی این ابعاد، فشارهای روانی بر دانشجویان است.
مریم زارع آذر آقایاری
هدف از این تحقیق، بررسی ارتباط بین میزان آگاهی با عملکرد دانش آموزان دختر بسکتبالیست نسبت به راهکارهای پیشگیری از آسیب بود.روش تحقیق از نوع توصیفی- گذشته نگربود که تعداد 130 نفر ورزشکار بسکتبالیست شرکت کننده درالمپیک کشوری،(میانگین وانحراف استاندارد؛ سن0.8± 16.5سال ووزن11.4±61.4 کیلوگرم وقد6.9 ± 169.4سانتیمتر)به روش نمونه گیری انتخاب دردسترس مورد بررسی قرارگرفتند. اطلاعات از طریق پرسشنامه ی پاسخ بسته و تعدیل شده هاوکینز و فولر (1998)جمع آوری شد.درتجزیه وتحلیل داده ها، از روش آماری توصیفی و استنباطی، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یکطرفه، استفاده شد.نتایج نشان داد بالاترین آگاهی آنها(18.1±87.3) مربوط به گرم کردن قبل از مسابقه وبهترین عملکرد (12.5±97.2)مربوط به گرم کردن قبل از تمرین و کمترین آگاهی (27.6±39.9)و ضعیف ترین عملکرد(4.2±15.2)مربوط به استفاده ازوسایل حفاظتی حین تمرین می باشد. بین میزان آگاهی و عملکرد بازیکنان در استفاده ازدوراهکار سردکردن (0.3+ =r و0.01 =p)و وسایل حفاظتی(0.4+ =r و0.01 =p)رابطه معناداری مشاهده شد. بین آگاهی (0.5+ =f و0.5 = p)و عملکرد (1.6+ =f و 0.1 = p) بازیکنان با سابقه بازی آنان تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج حاصل نشان داد که آگاهی این گروه از ورزشکاران نسبت به کارکرد اصول پیشگیری از آسیب به جز راهکارهای گرم کردن و سرد کردن کم بود و بر اساس حداقل آگاهی، عمل به آگاهی آنها نیز ضعیف مشاهده شدو دانش آموزان ورزشکار نیازبه کسب دانش، شناخت بیشتر و تطبیق آن با علوم روز در مورد راهکارهای پیشگیری و توصیه های ایمنی داشتند لذا پیشنهادمی شود، سطح آگاهی مربیان و ورزشکاران این گروه با استفاده از دوره های آموزشی مرتبط با تمرینات قدرتی و انعطاف پذیری، تغذیه ووسایل حفاظتی افزایش یابد تا این ضعف برطرف شود و با کاهش آسیب، از اتلاف انرژی، هزینه، زمان و استعدادهای ورزشی پایه، جلوگیری شود .
هیمن محمدی منصور صاحب الزمانی
هدف از این تحقیق بررسی اثر دو نوع بریس روی کنترل قامت پویای والیبالست ها با مچ پای ناپایدار در شرایط خستگی و عدم خستگی بود. آزمودنی های این تحقیق، 15 نفر از بازیکنان والیبالیست 18 تا 23 سال? تیم های شهرستان کرمان بودند که حداقل سابقه 3 سال بازی در سطح لیگ های جوانان ، امید کشور و استان کرمان داشتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t همبسته نشان داد که بعد از اعمال خستگی میزان کنترل قامت پویای آزمودنی ها کاهش معناداری داشته است و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آنالیز اندازه های مکرر یکطرفه نشان داد که استفاده از هر دو نوع بریس در هر دو شرایط (عدم خستگی، خستگی) موجب بهبود کنترل قامت پویا می گردد. اگرچه بریس بنددار در بهبود کنترل قامت پویا کمی بهتر از بریس ایرکست عمل کرد اما در مقایسه دو بریس با هم مشخص شد که میزان بهبودی کنترل قامت در هر دو شرایط (بریس ایرکست و بریس بنددار) تقریباً به یک میزان است و بین آنها تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بازیکنان دارای ناپایداری مچ پا در هنگام خستگی دچار نقص در کنترل قامت می شوند و استفاده از بریس در این گروه از افراد احتمالاً از طریق کمک به بهبود کنترل قامت پویا در هر دو شرایط خستگی و عدم خستگی، می تواند از بروز پیچ خوردگی مچ پا پیشگیری کند.
محمد نبی بحرانی منصور صاحب الزمانی
هدف از انجام این تحقیق بررسی ارتباط بین شیوع و شدت آسیب با برخی عوامل خطرزا در?مسابقات کاراته می باشد. جامعه آماری این تحقیق کلیه ی کاراته کاهای شرکت کننده در المپیاد دانشجویی ساری در سال 1389 با میانگین سن91/2± 60/23 سال، قد80/4± 23/177 سانتیمتر و وزن11/12± 41/70 کیلوگرم بودند. برای بررسی شیوع و شدت آسیب در مسابقات، از دو دوربین فیلم برداری استفاده شد. محقق به وسیله ی پرسشنامه محقق ساخته آسیب ها را با نظر پزشک مسابقات در هنگام مسابقه ثبت می نمود و سایر اطلاعاتی که از طریق فیلم برداری قابل جمع آوری نبود به وسیله پرسشنامه گردآوری شد. داده ها با استفاده از? آزمون خی - دو مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت( 05/0? p). نتایج این تحقیق نشان داد که بین میزان شیوع آسیب در نقاط مختلف تاتامی اختلاف معنی داری وجود داشت(001/0 ,p=429/105 x2=). همچنین بین شیوع آسیب در زمانهای مختلف مسابقه اختلاف معنی داری یافت شد(001/0 ,p=543/23 x2=). با توجه به نتایج آماری، بین میزان شیوع آسیب با توجه به سابقه ورزشی کاراته کاها اختلاف معنی داری یافت شد(001/0 ,p=229/38 x2=). همچنین در بررسی میان شدت آسیب با سابقه ورزشی کاراته کاها ارتباط معنی داری وجود داشت(042/0p=). قابل ذکر است که بیشترین شدت آسیب با زمانهای مختلف در مسابقات کاراته در دقیقه ی سوم(3/54%) رخ داده بود(029/0p=).همچنین نتایج تحقیق بیانگر آن بود که بین شیوع آسیب در نقاط مختلف تاتامی با اوزان مختلف، زمانهای مختلف مسابقه، شدت آسیب و سابقه ورزشی کاراته کاها ارتباط معنی داری وجود ندارد.
ابراهیم محمد علی نسب فیروزجاه منصور صاحب الزمانی
هدف از این تحقیق بررسی اثر یکدوره تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن بر تعادل پویای فوتسالیست های دانشگاه مازندران بود. 24 نفر از دانشجویان فوتسالیست دانشگاه مازندران(سن: 22.67 سال، وزن:70.12 کیلوگرم، قد: 1.75 سانتی متر و شاخص توده بدنی: 22.70) بطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. قبل از شروع تمرینات، تعادل پویا با استفاده از آزمون تعادلی y و ثبات بدن بازیکنان به وسیله آزمون های میدانی معتبر پایداری ناحیه مرکزی بدن اندازه گیری شد. گروه تجربی به انجام یک دوره شش هفته ای(سه جلسه در هفته) تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن پرداختند. در این مدت، گروه کنترل هیچ گونه تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن را تجربه نکردند. پس از پایان تمرینات، تعادل پویا و ثبات بدن مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل صورت گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که تعادل پویا در گروه تجربی در جهت های قدامی و خلفی داخلی و همچنین نمره تعادل کلی در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معناداری داشتند و تنها در جهت خلفی خارجی اختلاف معناداری مشاهده نشد. همچنین در بسیاری از شاخص های قدرت و استقامت ناحیه مرکزی بدن افزایش معناداری رخ داد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن می تواند در بهبود تعادل پویا و فاکتورهای استقامت و قدرت ناحیه مرکزی بدن بازیکنان فوتسال نقش بسزائی داشته باشد.
اعظم عباس زاده منصور صاحب الزمانی
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات منتخب با تاکید بر عضلات عمقی ناحیه کمری-لگنی بر روی قوس کمری افزایش یافته در دانشجویان دختر بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه دانشجویان دختر دانشگاه شهید باهنر کرمان، تشکیل می دادند. تعداد 36 نفر از دانشجویان مبتلا به قوس کمری افزایش یافته با میانگین سن 41/2±72/23، قد 94/5±47/161 و وزن 80/6±61/55 به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و بطور تصادفی، در دسترس انتخاب در سه گروه تجربی یک (تمرینات ثبات دهنده)(12نفر) ، تجربی دو (تمرینات روتین یا ویلیامز)(12نفر) و کنترل(12نفر) قرار داده شدند. میزان قوس کمر به وسیله ی صفحه شطرنجی، آزمون نیویورک واسپینال موس در وضعیت ایستاده، و میزان استقامت عضلات شکم از طریق دراز و نشست اندازه گیری شدند. برای دو گروه تجربی1و2 هشت هفته،هفته ای 3 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه تمرینات اصلاحی اختصاصی هر گروه اعمال شد. و جهت کنترل انقباض عضلات در حین تمرینات ثبات دهنده از دستگاه stabilizertm pressure bio-feedback unit استفاده شد. گروه کنترل در این مدت هیچ گونه حرکات اصلاحی انجام ندادند.در آغاز وپایان دوره از آزمودنی ها پیش و پس آزمون به عمل آمد.اطلاعات جمع آوری شده توسط روش آماری tمستقل و tزوج شده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.کلیه تحلیل ها در سطح معناداری0.05 > p انجام گردید. نتایج تحقیق نشان دهنده وجود تفاوت معنادار در میزان قوس کمری افزایش یافته در گروه تجربی1 (05/0p<) و گروه تجربی2 (05/0p<). وجود تفاوت معنادار در میزان استقامت عضلات شکم در گروه تجربی 1 (05/0p<) و گروه تجربی2(05/0p<)، وجود تفاوت معنادار در مقایسه میزان استقامت عضلات شکم دو گروه تجربی می باشد(05/0p<) و مقایسه میزان قوس کمری افزایش یافته دردو گروه تجربی تفاوت معناداری را نشان نداد(05/0p>). اما مقایسه میانگین ها نشان داد که میزان کاهش قوس کمری در گروه تجربی 1 بیشتر بوده است. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرینات ثبات دهنده ستون فقرات می تواند در بهبود قوس کمری افزایش یافته و استقامت عضلات شکم نقش بسزائی داشته باشد.
بنیامین سالاری منصور صاحب الزمانی
هدف از اجرای این پژوهش بررسی ارتباط بین میزان غعالیت بدنی و برخی عوامل اجتماعی با میزان شدت کمردرد غیر اختصاصی در دانش آموزان نوجوان 11 تا 14 ساله شهرستان کرمان بود.روش تحقیق حاضر از نوع همبستگی بود که بر روی 335 دانش آموز پسر 11 تا 14 ساله مدارس راهنمایی شهرستان کرمان،میتلا به کمردرد غیر اختصاصی انجام شده است. از پرسشنامه عوامل اجتماعی و شیوه زندگی برای بررسی عوامل مرتبط با کمردرد و برای ارزیابی میزان شدت کمردرد از مقیاس دیداری(vas)visual analouge scale استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های اماری در دو سطح توصیفی و استنباطی(میانگین، انحراف استاندارد، رسم جداول، آزمون ضریب همبستگی پیرسون و ازمون مجذور کای) و از طریق نرم افزار آماری spss-19 استفاده شد. یافته های تحقیق حاکی از همبستگی معنی دار بین میزان شدت کمردرد با مقدار زمان صرف شده برای استفاده از کامپیوتر(r=0/17)و وزن کیف مدرسه(r=0/11)بود. بین متغیر های دیگر تحقیق با میزان شدت کمردرد ارتباط معنی داری پیدا نشد. با توجه به میزان شدت درد87/21±82/33 میلی متر(در محدوده ضعیف تا متوسط) و میزان دریافت دارو و فیزیوتراپی می توان نتیجه گرفت که دانش آموزان در مطالعه کنونی کمردرد های شدیدی را تجربه نکردند.
فرید علیمرادی منصور صاحب الزمانی
هدف از این تحقیق تأثیر یک برنامه تمرینی بر ثبات ناحیه مرکزی بدن، میزان و شدت آسیب های اندام تحتانی بازیکنان حرفه ای لیگ برتر هندبال ایران بود. آزمودنی های این تحقیق 24 نفر از بازیکنان تیم هندبال شهرداری کرمان بودند که بصورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. این بازیکنان بصورت انتخابی و براساس پست بازی و آسیب های قبلی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. از کلیه آزمودنی ها قبل از شروع پروتکل تمرینی پیش آزمون گرفته شد که شامل تست های میدانی ناحیه مرکزی بدن بود. گروه تجربی به مدت 8 هفته (سه جلسه در هفته) علاوه بر تمرینات معمول تیم، تمرینات استقامتی و قدرتی ناحیه مرکزی بدن را انجام دادند و در حین انجام پروتکل تمرینی از گروه کنترل خواسته شد که تمرینات معمول خود را انجام دهند. پس از اتمام پروتکل تمرینی از هر دو گروه کنترل و تجربی پس آزمون گرفته شد. برای محاسبه میانگین و انحراف استاندارد قد، وزن، سن و توده بدنی آزمودنی ها از آمار توصیفی و به منظور مقایسه میزان و شدت آسیب های اندام تحتانی و تأثیر پروتکل تمرینی از روش های آماری نسبت شانس، آزمون تی مستقل، آزمون یو من ویتنی، آزمون تی وابسته و آزمون ویلکاکسون استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که بعد از انجام پروتکل تمرینی اختلاف معنی داری در قدرت عضلات دورکننده ران راست، قدرت عضلات دورکننده ران چپ، استقامت عضلات اکستنسور کمر، استقامت عضلات جانبی تنه در سمت راست و استقامت عضلات جانبی تنه درسمت چپ بین گروه های کنترل و تجربی مشاهده گردید(05/0??). همچنین بین متغیر های ناحیه مرکزی بدن در قبل و بعد از انجام پروتکل تمرینی در گروه کنترل اختلاف معنی داری مشاهده نگردید درحالیکه در گروه تجربی بین تمامی متغیرها اختلاف معنی داری را نشان داد(05/0??). بین میزان و شدت آسیب های اندام تحتانی هندبالیست ها بعد از انجام پروتکل تمرینی ناحیه مرکزی بدن در دو گروه کنترل و تجربی اختلاف معنی داری مشاهده شد(05/0??). نتایج تحقیق حاضر نشان داد، تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن می تواند موجب افزایش ثبات ناحیه مرکزی بدن و کاهش میزان و شدت آسیب های اندام تحتانی بازیکنان هندبال شود.
مرضیه ادهمی منصور صاحب الزمانی
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر هشت هفته بازی های اصلاحی بر میزان کایفوز وضعیتی و استقامت عضلات پشتی دختران دوره ی راهنمایی بود. آزمودنی های این تحقیق را 32 نفر از دانش آموزان دختر دوره ی راهنمایی، دارای قوس کایفوز وضعیتی 45 تا50 درجه که به صورت تصادفی انتخاب شدند تشکیل دادند. 16 نفر با میانگین و انحراف معیار سن: 87/12 و 71/0 ، قد: 19/153 و 83/1 و وزن: 91/49 و 21/2 (در گروه تجربی ) و 16 نفر با میانگین و انحراف معیار سن: 88/12 و 71/1، قد: 88/152 و 21/2 و وزن: 03/49 و 54/3 (در گروه کنترل) قرار گرفتند. در این تحقیق نیمه تجربی با استفاده از فرم اطلاعات شخصی، اندازه ها شامل: سن، قد، وزن، میزان قوس کایفوز وضعیتی و استقامت عضلات پشتی ثبت شد.از آزمون تی مستقل، تی وابسته، ویلکاکسون و یومان- ویتنی جهت تجزیه و تحلیل داده ها در سطح معنی داری ?<0/05 استفاده شد. در میزان ناهنجاری کایفوز افزایش یافته قبل و بعد از بازی های اصلاحی در گروه تجربی تفاوت معنی داری وجود داشت (p=0/001 ). همچنین در اندازه های استقامت عضلات پشتی گروه تجربی قبل و بعد از اجرای بازی های اصلاحی (p=0/001 )، بین میزان قوس کایفوز گروه تجربی بعد از اجرای بازی های اصلاحی با گروه کنترل (p=0/001 )، و بین استقامت عضلات پشتی گروه تجربی بعد از اجرای بازی های اصلاحی با گروه کنترل (p=0/001 ) تفاوت معنی داری مشاهده شد. نتایج بر آمده از تحقیق حاکی از تاثیر گذاری مثبت بازی های اصلاحی بر کایفوز افزایش یافته و استقامت عضلات پشتی است.
زهره حاجی زاده منصور صاحب الزمانی
حرکات اصلاحی به عنوان یکی از مهمترین شاخه های تربیت بدنی و علوم ورزشی با شناسایی تغییر- شکلهای غیرطبیعی و سپس آموزش، پیشگیری و درمان این تغییرات غیرطبیعی می تواند نقش موثری بر سلامت جسم و روح افراد جامعه ایفاء نماید. شست کج یکی از ناهنجاری های بسیار شایع است که منجر به انحراف داخلی اولین استخوان کف پایی و انحراف خارجی شست پا همراه با چرخش داخلی آن می شود که گاهی با گسترش بافت نرم (پینه پا) از سر اولین استخوان کف پایی نیز همراه است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک برنامه تمرینی 8 هفته ای حرکات اصلاحی بر برخی عوارض شست کج وضعیتی بوده است. آزمودنی های این تحقیق را 31 دانش آموز مقطع دبیرستان تشکیل دادندکه در دو گروه تجربی (16 نفر با میانگین و انحراف استاندارد سن 14/1± 37/16، وزن 66/7±81/49) و کنترل (15 نفر با میانگین و انحراف استاندارد سن08/1±20/16 ، وزن 99س/9±20/54 ) تقسیم شدند. به منظور اندازه گیری زاویه شست کج و دامنه حرکتی مفصل از گونیامتر، اندازه گیری شدت درد از خط کش سنجش درد و برای ارزیابی قوس کف پا از شاخص csi استفاده شد. آزمون t مستقل برای مقایسه نتایج پس آزمون در دو گروه تجربی و کنترل مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحقیق تفاوت معنی داری را در مورد متغیرهای زاویه شست کج، دامنه حرکتی و شاخص قوس کف پا بین دو گروه کنترل و تجربی بعد از اجرای پروتکل نشان نداد درحالیکه اختلاف میزان درد دربین دو گروه معنی دار بود.سطح معنی داری 05/0 درنظر گرفته شد. واژه های کلیدی : شست کج، حرکات اصلاحی، زاویه شست کج، دامنه حرکتی، درد، شاخص قوس کف پا
فروزان محمودی منصور صاحب الزمانی
چکیده هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات اصلاحی بر ناهنجاری شانه نابرابر وضعیتی، در دانشجویان دختر دانشگاه شهید باهنر کرمان بود. در این پژوهش نیمه تجربی50 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شهید باهنر کرمان از طریق نمونه گیری در دسترس، بین سنین 19-32 سال، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. سپس در دوگروه تجربی (28 نفر) و کنترل (22 نفر) به طور انتخابی تقسیم بندی شدندکه در گروه تجربی، میانگین سن94/2 ± 93/23، قد 04/0 ± 61/1، وزن 52/7 ± 86/54 و در گروه کنترل، میانگین سن 79 /2 ± 22/24، قد 07/0 ± 63/1، وزن 29/10 ± 45/56 بود. ناهنجاری شانه نابرابر در مرحله غربالگری، توسط صفحه شطرنجی بررسی و سپس جهت یافتن اختلاف درجه نابرابری دو شانه، به کمک زاویه سنج اندازه گیری شدند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت هشت هفته، تمرینات بدنی منتخب را انجام دادند، و دراین مدت گروه کنترل، فعالیت بدنی خاصی نداشتند. پس از جمع آوری داده ها، جهت بررسی از نرم افزار spss20 استفاده شد،که آزمون تی مستقل و تی وابسته برای بررسی درجه نابرابری شانه و آزمون نسبت شانس، جهت برسی میزان درد نمونه ها به کارگرفته شد. نتایج تحقیق حاضر نشان دادکه در گروه تجربی، قبل و بعد ازهشت هفته تمرینات اصلاحی در میزان درجه نابرابری شانه و درد شانه تفاوت معنی داری درسطح 05/0 ? p ایجاد شد. هم چنین تفاوت معنی داری در میزان درد شانه و درجه نابرابری شانه، پس از اعمال پروتکل تمرینی، بین گروه تجربی و کنترل دیده شد. بنابراین نتایج نشان می دهد که تمرینات اصلاحی منتخب در تحقیق، می تواند در اصلاح ناهنجاری شانه نابرابر موثر واقع شود.
نرگس جلالی قمبوانی منصور صاحب الزمانی
هدف ازپژوهش حاضر بررسی اثر 8 هفته برنامه ی ورزش درمانی بر کنترل قامت کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالیattention deficit hyperactivity disorder)) بود.30 نفر از کودکان بیش فعال با (میانگین سن 1/1 ±07/8، وزن2/4±2/24 و قد 5/9 ±125) به صورت داوطلبانه و با کسب اجازه از والدین در این پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. قبل از شروع تمرینات، تعادل ایستا و پویا با استفاده از دستگاه تعادل سنج بایودکس اندازه گیری شد. گروه تجربی به انجام یک دوره هشت هفته ای (سه جلسه در هفته) ورزش و تمرینات تعادلی پرداختند. در این مدت، گروه کنترل هیچ گونه تمرین تعادلی را تجربه نکردند. پس از پایان تمرینات، تعادل ایستا و پویا مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از آزمون tمستقل و زوجی صورت گرفت.یافته های تحقیق نشان داد که تعادل ایستا و پویا در هر سه شاخص کلی، قدامی- خلفی و داخلی– خارجی قبل و بعد از تمرینات در گروه تجربی و نیز در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معنی داری داشتند (05/0p<). نتایج تحقیق حاضر نشان داد که ورزش درمانی و تمرینات تعادلی می تواند در بهبود تعادل ایستا و پویای کودکان بیش فعال تأثیر بسزایی داشته باشد.
حسن دشتبانی منصور صاحب الزمانی
مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر 12 هفته تمرینات منتخب ثبات دهنده بر دامنه حرکتی ، قدرت و حس وضعیت مفصل شانه در افراد باسابقه دررفتگی مکرر قدامی شانه انجام گرفت. تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی بود که با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل به اجرا در آمد. جامعه آماری این تحقیق شامل مردان 37-21 سال مبتلا به دررفتگی مکرر قدامی شانه بودند. نمونه های تحقیق را 24 نفر تشکیل می دادند که به طور تصادفی در دو گروه تجربی (12 نفر با میانگین سنی 68/4±50/24 سال، قد40/6±17/175 سانتی متر و وزن 65/7±08/68 کیلوگرم) و گروه کنترل ( 12 نفر با میانگین سنی 988/3±08/24 سال ، قد 626/6±58/176 سانتی متر و وزن 268/12±83/72 کیلوگرم) قرار گرفتند. پس از شناسایی نمونه ها متغیرهای سن ، قد و وزن آزمودنی ها اندازه گیری شد. در مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای اندازه گیری قدرت ایزومتریک از دینامومتر دستی ، برای اندازه گیری دامنه حرکتی از انعطاف سنج لیتون و برای اندازه گیری میزان تغییرات حس وضعیت از گونیامتر استفاده گردید. پس از اجرای تمرینات از هر دو گروه پس آزمون گرفته و ثبت شد. از آزمون t مستقل و زوجی به منظور بررسی فرضیه های تحقیق استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که 12 هفته تمرینات منتخب ثبات دهنده بر روی فاکتورهای دامنه حرکتی داخلی(001/0=p) و خارجی (001/0=p) ، قدرت عضلات چرخاننده داخلی (001/0=p) و خارجی (001/0=p) و تغییرات حس وضعیت مفصل شانه در زاویه 45 (001/0=(p و زاویه 80 درجه (001/0=(p موثر و باعث بهبود شده است.
مسعود کریم زاده منصور صاحب الزمانی
هدف از این تحقیق، مقایسه حس وضعیت مچ پا در دو محور فرونتال و ساجیتال بعد از اعمال خستگی عملکردی در بازیکنان فوتبال آسیب دیده و سالم بود. آزمودنی¬های این تحقیق، 24 نفر از بازیکنان فوتبال شهر کرمان در رده سنی جوانان و امید بودند که بر اساس نتایج پرسشنامه ناپایداری مچ پا (cait) و تایید پزشک متخصص به دو گروه دارای بی¬ثباتی عملکردی مچ پا (12 نفر) و گروه سالم (12 نفر) تقسیم شدند. برای مداخله خستگی عملکردی از پروتکل بنگسبو و برای ارزیابی حس وضعیت مچ پا از گونیامتر پدال¬دار استفاده شد. در طول اجرای پروتکل بنگسبو، در 3 زمان (ابتدای نیمه اول، بین دو نیمه و انتهای نیمه دوم) تست ارزیابی حس وضعیت گرفته شد. خستگی آزمودنی¬ها در هر 15 دقیقه با استفاده از مقیاس بورگ (rpe) مشخص شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد خطای بازسازی زاویه بعد از اعمال خستگی در هر دو گروه در پایان نیمه اول و دوم افزایش پیدا کرد (05/0>p). علاوه بر این با استفاده از آزمون تی مستقل مشخص شد این افزایش در خطای بازسازی در دو گروه در پایان پروتکل به لحاظ آماری تفاوت معناداری نداشت (05/0<p). نتایج تحقیق نشان داد پس از اندازه¬گیری مکرر حس وضعیت بعد از اعمال خستگی دقت حس وضعیت در پایان نیمه اول کاهش پیدا کرد که این کاهش در پایان نیمه دوم کمتر مشاهده شد، همچنین کاهش دقت حس وضعیت در دو گروه کنترل و تجربی یکسان است. حس¬عمقی در بازیکنان سالم و آسیب دیده بعد از ایجاد خستگی دچار عیب و نقص می¬شود که این امر می¬تواند فرد را در معرض آسیب¬های مجدد و جدی¬تر قرار دهد.
سعید ایمانی زاده منصور صاحب الزمانی
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر خستگی عملکردی ویژه فوتبال بر کینماتیک اندام تحتانی در هنگام فرود در بازیکنان فوتبال مرد بود. بازیکنان فوتبال در رده سنی امید و بزرگسال که به صورت حرفه ای در لیگ کشوری شرکت داشتند، با میانگین و انحراف استاندارد سنی 06/1± 22 سال، قد 74/2± 40/177 سانتی متر ، وزن 97/2± 53/74 کیلوگرم و سابقه فعالیت 63/1± 33/12 سال، بدون سابقه آسیب¬دیدگی در اندام¬تحتانی در 6 ماه گذشته و عدم جراحی لیگامنت صلیبی قدامی (acl) در 3 سال گذشته، به صورت تصافی در این تحقیق شرکت کردند. جهت ارزیابی کینماتیک اندام¬تحتانی بازیکنان فوتبال در طول مرحله فرود در لحظه تماس پا با زمین بعد از پرش و ضربه زدن ویژه فوتبال از 3 دوربین 50 هرتزی استفاده شد. از نرم افزار quintic sport v 21 برای آنالیز کینماتیکی فیلم های ضبط شده استفاده شد. به منظور ایجاد خستگی در آزمودنی¬ها، از پروتکل خستگی عملکردی شبیه¬ساز ویژه فوتبال بنگسبو استفاده گردید. پس از اعمال پروتکل خستگی آزمون پرش و ضربه زدن ویژه فوتبال مجدداً به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی، آزمون t زوجی در سطح معنی داری 05/0 ≥ p استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که خستگی عملکردی بر کینماتیک اندام¬تحتانی در صفحات ساجیتال و فرونتال در طول مرحله فرود و تکنیک صحیح فرود تاثیر¬گذار است. به طوری که باعث کاهش زوایای فلکشن ران و زانو و کاهش سطح ¬اتکا شده و همچنین باعث افزایش زاویه واروس در زانو و افزایش اختلاف زمان برخورد پاها در لحظه تماس پا با زمین می شود. در هنگام خستگی، عملکرد عصبی عضلانی کاهش می¬یابد، اجرای مناسب تمرینات عصبی عضلانی در دقایقی که بازیکنان خسته شده¬اند می¬تواند در پیشگیری صدمات مفصل زانو در هنگام فرود مؤثر باشد. کلمات کلیدی: کینماتیک اندام تحتانی، آسیب زانو، ، خستگی عملکردی، پرش و ضربه سر زدن ویژه فوتبال
عباس مفیدی منصور صاحب الزمانی
هدف از اجرای این پژوهش بررسی ناهنجاری های ستون فقرات باستانی کاران و ارتباط بین میزان قوس های این ناحیه با حرکات تخصصی و سابقه ورزشی آن ها بوده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بوده و نمونه این پژوهش شامل 73 نفر از ورزشکاران باستانی کار 36-18 سال (میانگین سن 21/26 سال و انحراف استاندارد 40/6) شهرستان کرمان که حداقل دو سال سابقه تمرین در این رشته را داشتند، بوده است. برای اندازه گیری قوس های ستون فقرات آن ها از خط کش منعطف استفاده شد و برای تحلیل داده ها نیز از روش های آماری در دو سطح توصیفی و استنباطی (میانگین، انحراف استاندارد، رسم جداول، آزمون مجذور کای(?2) دو طرفه و ضریب توافقیc) از طریق نرم افزار آماری spss، استفاده شد. یافته ها نشان داد که 9/47 درصد از باستانی کاران دارای قوس پشتی بیشتر از حد طبیعی، یعنی ناهنجاری پشت گرد (هایپرکایفوزیس) هستند و 9/32 درصد از این جامعه دارای قوس کمری بیشتر از حد طبیعی، یعنی ناهنجاری کمر گود (هایپرلوردوزیس) می باشند. هم چنین یافته ها حاکی از وجود رابطه معنی دار بین حرکت میل گرفتن و حرکت چرخ زدن با میزان قوس کایفوز و بین حرکت کباده زدن با میزان قوس لوردوز باستانی کاران بود.
زهرا عاصمی زواره منصور صاحب الزمانی
این پژوهش به منظور بررسی ارتباط راستای آناتومیکی اندام تحتانی با آسیب های اندام تحتانی در والیبالیست های زن لیگ برتر کشور صورت گرفت. برای این هدف، 80 نفر از والیبالیست های زن لیگ برتر کشور در سال 1389 به عنوان نمونه انتخاب شدند که اطلاعات حاصل از پرسشنامه نشان داد 19 نفر بدون آسیب و 61 نفر دارای آسیب در اندام تحتانی بودند. راستای آناتومیکی اندام تحتانی آزمودنی ها در متغیر های چرخش لگن با استفاده از اینکلاینومتر، چرخش استخوان ران، زاویه ی چهارسر، زاویه ساقی- رانی، بازشدگی بیش ازحد زانو، چرخش استخوان درشت نی با استفاده از گونیامتر و افت استخوان ناوی با استفاده از خط کش اندازه گیری شد. برای آزمودن فرضیه های تحقیق از آزمون خی دو استفاده شد که نتایج نشان داد که بین چرخش لگن و شیوع آسیب های اندام تحتانی در والیبالیست های زن لیگ برتر کشور ارتباط معنی داری وجود دارد (05/0 p?).
جواد صادقی منصور صاحب الزمانی
هدف از تحقیق حاضر بررسی تغییرپذیری شروع راه رفتن در بیماران مبتلا به ام اس و همتایان سالم بود . تعداد 13 بیمار مبتلا به ام اس (سن: 28/8 ± 15/37، قد: 00/6 ± 38/173، جرم بدن: 149/11 ± 38/68، شاخص توده بدنی: 39/4 ± 85/22) و 12 همتای سالم (سن: 87/6 ± 00/32، قد: 11/4 ± 25/174، جرم بدن: 82/10 ± 12/70، شاخص توده بدنی: 92/3 ± 14/23) که همگی مرد بودند در این تحقیق شرکت داشتند.روش تحقیق از نوع نیمه تجربی بود. به منظور اندازه گیری پارامترهای طول گام(مسافت) ، مدت زمان گام برداری و سرعت گام برداری در مرحله شروع راه رفتن از دستگاه آنالیز حرکت 6 دوربینه استفاده شد.مسافت شروع راه رفتن گروه سالم ( 05/0 ± 56/0 )، مدت زمان شروع راه رفتن(95/2±16/1) و سرعت شروع راه رفتن(22/0 ± 77/1 ) و همچنین مسافت شروع راه رفتن بیماران ام اس(22/0 ± 45/0)، مدت زمان شروع راه رفتن (93/2±16/1) و سرعت شروع راه رفتن ( 44/0 ± 25/1) بدست آمد. از آزمون تی مستقل به منظور تجزیه و تحلیل آماری و همچنین از کلموگروف – اسمیرنوف به منظور نرمالیتی داده ها و از آزمون لوِن جهت بررسی برابری واریانس ها استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مسافت شروع گام برداری و همچنین سرعت گام برداری بیماران ام اس و همتایان سالم تفاوت وجود دارد اما بین مدت زمان زمان شروع راه رفتن در بیماران ام اس و همتایان سالم با وجود اختلاف در میانگین ها تفاوت معناداری مشاهده نشد.
علی افضلی نسب منصور صاحب الزمانی
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر خستگی عملکردی بر روی میزان تغییرات والگوس در افراد دارای عارضه ی زانو ضربدری و افراد سالم بود. بدین منظور 15 آزمودنی مبتلا به عارضه زانوی ضربدری( میانگین و انحراف استاندارد سن 72/1± 53/20، سال؛ قد 71/5 ± 66/177؛ سانتی متر، جرم بدن 86/10 ± 0/81؛کیلو گرم؛ دو 60 متر 95/0± 89/8 ثانیه؛ شاخص توده ی بدنی 94/2± 8/20کیلو گرم بر متر مربع ) و 15 آزمودنی سالم ( میانگین و انحراف استاندارد سن 80/1 ± 40/20؛ سال؛ قد 71/5 ± 06/176؛ سانتی متر، جرم بدن 39/8 ± 80/77 کیلو گرم؛ دو 60 متر 81/0 ± 69/8 ثانیه؛ شاخص توده ی بدنی 8/1 ± 1/25 کیلو گرم بر متر مربع ) بدون داشتن فعالیت منظم ورزشی و عدم وجود آسیب در اندام تحتانی بخصوص در زانو، به صورت در دسترس در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها قبل و بعد از انجام برنامه خستگی حرکت فرود از سکو 40 سانتی متری را انجام می دادند که با استفاده از یک دروبین که در فاصله ی 3 متری از آزمودنی ها به صورت عمود با مفصل زانو، نصب شده بود، حرکات صفحه ی فرونتال این افراد فیلم برداری می-شد. از نرم افزار quantic sport v 26 جهت آنالیز کینماتیک فیلم ها استفاده گردید. به منظور ایجاد خستگی از برنامه خستگی عملکردی استاندارد استفاده گردید. برای مشخص شدن میزان خستگی آزمودنی ها از تست عملکردی دو 60 متر و مقیاس بورگ استفاده شد. از روش آماری سنجش ترکیبی بین و درون گروهی در سطح معنی داری 05/0 > p استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که میزان زاویه والگوس در هر دو گروه بعد از اعمال برنامه ی خستگی به طور معنی داری افزایش یافته است (05/0 > p). علاوه بر این بین پای برتر و غیربرتر در هیچ کدام از گروه ها تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0 < p). اختلاف در میزان والگوس زانو در بعد و قبل از اعمال خستگی در گروه افراد دارای عارضه ی زانوی ضربدری نسبت به افراد سالم بیشتراست (05/0 > p). واژه های کلیدی: زانو ضربدری- فرود- پای برتر و غیربرتر- خستگی عملکردی
اسما سالاری منصور صاحب الزمانی
چکیده هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک دوره تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن بر تعادل ایستا و پویای ورزشکاران زن نابینا بود. 30 نفر از ورزشکاران زن نابینا ( سن : 35/5 ± 40/22 سال ، وزن : 92/10 ± 17/52 کیلوگرم و قد : 06/0 ± 55/1) به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. قبل از شروع تمرینات تعادل ایستا و پویا با استفاده از دستگاه تعادل سنج بایودکس و ثبات مرکزی بدن آزمودنی ها به وسیله آزمون های میدانی معتبر پایداری ناحیه مرکزی بدن اندازه گیری شد. گروه تجربی به انجام یک دوره هشت هفته ای ( سه جلسه در هفته ) تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن پرداختند.در این مدت ، گروه کنترل هیچ گونه تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن را تجربه نکردند. پس از پایان تمرینات ، تعادل پویا و ثبات بدن مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل صورت گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که تعادل ایستا و پویا در گروه تجربی در هر سه شاخص کلی ، قدامی -خلفی ، داخلی -خارجی در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معنی داری داشتند. همچنین در بسیاری از شاخص های قدرت و استقامت ناحیه مرکزی بدن، افزایش معنی داری مشاهده شد(05/0 ). نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن می تواند در بهبود تعادل ایستا و پویا و فاکتورهای استقامت و قدرت ناحیه مرکزی بدن ورزشکاران زن نابینا نقش بسزائی داشته باشد.
بنفشه امیری منصور صاحب الزمانی
مقدمه: هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر 10 هفته تمرینات ناحیه¬ی مرکزی بدن بر تعادل و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس با تأکید بر شاخص ناتوانی جسمانی (edss) بود. روش: با توجه به معیارهای ورودی و خروجی تحقیق، 69 نفر بیمار زن مبتلا به ام.اس با میانگین سنی03/5 ±61/31 سال، قد53/4± 98/160 سانتی¬متر و توده بدنی05/12± 84/65 کیلوگرم و دارای شاخص ناتوانی جسمانی 5/5edss? ?5/2، به صورت تصادفی انتخاب و به 3 گروه (5/3edss< ?5/2, 5/4edss< ?5/3, 5/5edss? ?5/4) و هر کدام از گروه¬ها به طور تصادفی به دو زیرگروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. برای برآورد تعادل و کیفیت زندگی مشارکت¬کننده¬ها به ترتیب از آزمون¬های دستگاه تعادل¬سنج بایودکس و پرسشنامه¬ی (msqol)-54 استفاده گردید. سپس مشارکت¬کننده¬ها ی گروه تجربی به مدّت 10 هفته تمرینات پایداری ناحیه¬ی مرکزی بدن را انجام دادند. برای تجزیه و تحلیل نتایج از روش¬های آماری یومن¬ویتنی ، ویلکاکسون وآنالیز ترکیبی مکرر استفاده شد (05/0p?). یافته¬ها: در مجموع پیشرفت تعادل، در گروه¬های 5/4edss< ?5/3, 5/5edss? ?5/4 به نسبت بیشتر از گروه 5/3edss< ?5/2 مشاهده شد. تأثیر پروتکل تمرینی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام.اس در حیطه¬های عملکرد جسمی، محدودیت نقش به علّت مشکلات روحی، درد، بهزیستی روانی، انرژی، درک سلامت، عملکرد اجتماعی،عملکرد شناختی، کیفیت زندگی کلی و حیطه ترکیبی سلامت روحی-روانی معنی¬دار مشاهده شد. تنها در حیطه¬ی تنش سلامتی از کیفیت زندگی تفاوت آماری معنی¬داری بین گروه¬ها مشاهده گردید. نتیجه¬گیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر، تمرینات پایداری ناحیه¬ی مرکزی بدن به عنوان یک روش مداخله¬ی تأثیرگذار برای بهبود تعادل بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس با تأکید بر شاخص ناتوانی جسمانی و همچنین کیفیت زندگی این بیماران پیشنهاد می¬شود.
محمدتقی امیری خراسانی منصور صاحب الزمانی
چکیده ندارد.
حسین محمدی منصور صاحب الزمانی
چکیده ندارد.
مریم پاکروان منصور صاحب الزمانی
چکیده ندارد.
مهدی صداقت منصور صاحب الزمانی
چکیده ندارد.
رضا سیامکی منصور صاحب الزمانی
چکیده ندارد.