نام پژوهشگر: فاطمه وحدتی
فاطمه وحدتی نجمه نظری
بازتاب ناز و نیاز در غزلیات سعدی و وحشی بافقی، موضوع اصلی این رساله است. عشق به عنوان محوری ترین موضوع شعر فارسی، بیشتر در قالب غزل و با جلوه های گوناگون نمودار شده است. ذوق زمانه و قریحه ی شاعران، هم جانب جمال را نگاه داشته هم جانب کمال را، گاه به جسم گراییده و گاه راغب روح بوده، اغلب معشوق شخصیت غالب بوده و اندک مواقعی نیز عاشق؛ ولی همواره، ناز و نیاز از احوال پایدار عاشق و معشوق و از بارزترین وجوه عاشقانه ها بوده است. هم چنین تعلق روحی و تمتع جسمی نیز، پیوند مستقیمی با مسأله ی ناز و نیاز دارد. در نظر سعدی، معشوق از چنان جایگاه رفیعی برخوردار است که گاه به معبود نزدیک می شود. در مقابل، معشوق در شعر وحشی چهره ای کاملاً زمینی دارد و گاه در برابر عاشق، شخصیت مغلوب به شمار می آید. با توجه به جایگاه والای عشق نزد سعدی و وحشی، می توان گفت پرداختن به عشق، مهم ترین وجه اشتراک سروده های این دو شاعر به شمار می رود. نکته ی قابل بررسی، رویکرد متفاوتی است که سعدی و وحشی نسبت به عشق دارند. بر همین اساس، در این جستار برآنیم تا به بررسی عاطفه ی عشق در نظرگاه سعدی و وحشی و بیان تفاوت دیدگاه های آنان بپردازیم. نتیجه آن که در غزل سعدی، نیاز و سوز و گداز عاشق وجه غالب بیان عاشقانه است، در حالی که در غزل وحشی ناز عاشق در برابر معشوق و اعراض از یار بسامد بالایی دارد، تا بدان جا که به ویژگی اصلی شعر او تبدیل شده است و او را به عنوان پایه گذار واسوخت معرفی کرده است. افزون بر این، تبیین جایگاه عشق و معشوق نزد سعدی و وحشی با مسائل فرهنگی، اجتماعی و روان شناختیِ زمانه ی شاعران نیز پیوند می خورد و به نحوی مقایسه ی سبک عراقی و مکتب وقوع و واسوخت نیز به شمار می آید.