نام پژوهشگر: عباسعلی زمانی
ندا کسرایی عباسعلی زمانی
در این مطالعه، زیست شناسی و رفتار دو گونه از زنبورهای پارازیتوئید سن گندمput eurygaster integriceps (hem., scutelleridae)، در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. ویژگیهای زیستی زنبورهای پارازیتوئیدmayr (hym., scelionidae) trissolcus vassilievi وtrissolcus semistriatus nees (hym., scelionidae) شامل دوره ی رشد و نمو پیش از بلوغ، در صد پارازیتیسم و نسبت جنسی در دماهای 15، 17، 20، 25، 30، 35، 37 و 40 درجه سلسیوس روی تخم سن گندم بررسی گردید. بر اساس نتایج حاصله، دوره ی رشد و نمو پیش از بلوغ زنبورهای نر t. vassilieviدر دماهای 15 و 37 درجه سلسیوس به ترتیب بین 25/0±05/43 و 12/0±67/7 روز و برای زنبور ماده 42/0±17/46 و 14/0±20/8 روز متغیر بود. طول دوره ی رشد و نمو پیش از بلوغ زنبورهای نر t. semistriatus در دماهای ذکر شده به ترتیب 12/0±33/50 و 24/0±41/7 روز و برای زنبور ماده 22/0±25/53 و 09/0±41/8 روز محاسبه گردید. با استفاده از مدل رگرسیون خطی آستانه ی پایینی رشد و نمو زنبور نر و ماده t. vassilievi به ترتیب 92/11 و 19/12 درجه سلسیوس به دست آمد که مقادیر مذکور برای زنبورهای نر و ماده t. semistriatus به ترتیب 66/11 و 58/11 درجه سلسیوس محاسبه گردید. ثابت دمایی زنبورهای نر و ماده t. vassilievi به ترتیب 73/158 و 41/172 و برای زنبورهای نر و ماده t. semistriatus به ترتیب 29/161 و 68/188 روز- درجه محاسبه گردید. میزان پارازیتیسم هر دو گونه زنبور های پارازیتوئید با افزایش دما از 15 تا 30 درجه سلسیوس به صورت خطی افزایش یافته و در محدوده دمایی 35 تا 40 درجه سلسیوس کاهش یافت. نسبت جنسی هر دو گونه زنبور روی تخم سن گندم تحت تأثیر دما قرار گرفت به گونه ای که در دمای 15 درجه سلسیوس ، نسبت افراد نر بیشتر از ماده ها بود ولی با افزایش دما از 17 تا 30 درجه سلسیوس تعداد افراد ماده افزایش یافت و مجدداً در دماهای 35 و 37 درجه سلسیوس افراد نر بیشتری تولید شدند. واکنش تابعی زنبورهای t. vassilievi و t. semistriatusدر شش دمای مختلف (12، 15، 20، 25، 28 و 32 درجه سلسیوس) بررسی شد. واکنش تابعی زنبور t. vassilievi در تمامی دماهای مورد آزمایش از نوع سوم تشخیص داده شد. اما واکنش تابعی زنبور t. semistriatus در دماهای 15، 20، 25، 28 و 32 درجه سلسیوس از نوع دوم و در دمای 12 درجه سلسیوس نوع سوم تعیین گردید. نرخ جستجوی لحظه ای زنبور t. vassilievi و t. semistriatus با افزایش دما از 12 تا 28 درجه سلسیوس به صورت خطی افزایش یافت و سپس در دمای 32 درجه سلسیوس کاهش یافت. بالاترین نرخ جستجوی لحظه ای برای زنبورهای t. semistriatus و t. vassilievi به ترتیب در دماهای 25 و 28 درجه سلسیوس و برابر با 0144/0±3285/0 و 0019/0±0225/0در 8 ساعت به دست آمد. مدت زمان دستیابی زنبور t.semistriatus ، 0039/0±0563/0 ساعت در دمای 25 درجه سلسیوس تعیین گردید. این مقادیر برای زنبور t. vassilievi، 0030/0±1617/0 ساعت در دمای 28 درجه سلسیوس محاسبه گردید. تأثیر پدیده تداخل (mutual interference) روی قدرت جستجوی زنبورهای پارازیتوئید t. vassilievi بررسی شد و بر اساس نتایج حاصله افزایش تراکم زنبورهای پارازیتوئید روی قدرت جستجوی آن ها تأثیر منفی داشته و با افزایش تراکم قدرت جستجوی سرانه آن ها کاهش یافت. نتایج مربوط به مطالعه ی کارایی پارازیتیسم زنبور t. vassilievi نشان داد که بیشترین درصد پارازیتیسم زنبور t. vassilievi ،که روی 50 عدد تخم سن گندم در گلدان های آزمایشی رهاسازی شده بودند، 75/0±40/98 درصد برای تراکم 4 عدد زنبور بود. تراکم 3 عدد زنبور با 89/0±00/92 درصد، 2 عدد زنبور با 49/0±20/81 درصد و در نهایت کمترین درصد پارازیتیسم برای تراکم 1 عدد زنبور با مقدار 63/0±00/72 درصد محاسبه گردید و با افزایش تراکم پارازیتوئیدها، تعداد تخم های پارازیته شده به طور معنی داری افزایش یافت. آماره های دموگرافیک زنبور t. vassilievi در پنج دمای 17، 20، 25، 30 و 35 درجه سلسیوس مورد بررسی قرار گرفت. تمامی نرخ های تولیدمثلی شامل نرخ های خالص و ناخالص تولیدمثل و کلیه نرخ های رشد جمعیت شامل نرخ ذاتی افزایش جمعیت، نرخ متناهی افزایش جمعیت، متوسط مدت زمان یک نسل در دماهای مختلف محاسبه گردیدند. در تمامی دما های مورد مطالعه تقریباً روند مشابهی از تخم ریزی مشاهده می شود، به طوری که در همان روزهای اول عمر زنبورها در تمام دماها یک اوج مشخص تخم ریزی دیده شد و پس از آن میزان تخم ریزی به تدریج (دمای 20، 25، 30 درجه سلسیوس) و یا به شدت (دما های 17 و 35 درجه سلسیوس) کاهش یافته است. در تمامی دماهای مورد آزمایش زنبور های ماده t. vassilievi فاقد طول دوره پیش از تخم ریزی بودند. با افزایش دما طول دوره تخم ریزی و طول دوره پس از تخم ریزی به طور معنی-داری کاهش یافت. واژگان کلیدی: گندم، سن گندم، eurygaster integriceps، trissolcus vassilievi،trissolcus semistriatus ، زیست شناسی، دما، آستانه دمایی، واکنش تابعی، تداخل، جدول زندگی
ابولقاسم رضایی نهاد محمد خانجانی
راسته ی neuroptera شامل بالتوری های سبز و قهوه ای، mantidflies و شیر مورچه ها و دیگر خانواده های مرتبط می باشد. راسته ی neuroptera، یکی از با اهمیت ترین راسته های حشرات است؛ از این جهت که نقش بسیار مهمی را در مدیریت تلفیقی آفات به عنوان شکارگر ایفا می کند و از شته ها، کنه ها و دیگر بندپایان ریز آفت تغذیه می کند. با این وجود، مطالعات کمتری در رابطه با پراکندگی و بیولوژی آن ها صورت گرفته است. مطالعات فونستیک این راسته در ایران، نسبتاَ خوب انجام شده و کل گونه های شناسایی شده به 192 گونه می رسد. بیشترین مطالعات مربوط به این راسته توسط دکتر میرمویدی انجام گرفته است. اما در قسمت های غربی ایران مطالعات چندانی صورت نگرفته است. هدف از این تحقیق، بررسی فون راسته ی بالتوری شهرها و مناطق مختلف استان همدان بوده است. در مجموع 4047 نمونه متعلق به 32 گونه از 7 خانواده از شهر های استان در طی سال های 1387- 1388 جمع آوری شدند. حشرات کامل به کمک تور دستی و تله ی نوری و مالایز از مناطقی که در آن ها از آفت کش های شیمیایی استفاده نشده بود، نظیر مناطق کوهستانی، جمع آوری شدند. شناسایی گونه ها بر اساس خصوصیات مرفولوژیک و تشریح ژنیتالیای نر صورت گرفت. محلول پتاس 10% ، برای شفاف سازی ژنیتالیای نمونه ها استفاده شد. نمونه ها با استفاده از کلید شناسایی hoelzel ,aspoeck ،aspoeck (1980) و (1999; 1972; 1967) hoelzel و دیگر بالتوری شناسان معروف شناسایی شدند. در میان نمونه های زیر، هفت گونه که با علامت ستاره مشخص شده اند، برای اولین بار از ایران گزارش می گردند. کلیه ی گونه ها برای اولین بار از استان همدان گزارش می شوند. myrmeleontidae: creoleon remanei, palpares libelloides, distoleon nuristanus*, distoleon annulatus, pignatellus intricatus*, pignatellus morgani*, myrmecelerus varians, megistopus flavifrons, cueta parvula ascalaphidae: bubopsis hammatus nemopteridae: dielocrocae persica, lertha ledereri mantispidae: mantispa scabricollis coniopterygidae: aleuroptyrex ressli, coniopteryx (m). lentiae hemerobiidae: wesmaelius (kimminscia)navasi, wesmaelius (k) mongolicus*, wesmaelius(k) fassnidgei*, sympherobius( niremberge) pellucidus*, sympherobius ( sympherobius) pygmaeus, micromus(nesomicromus) gradatus* chrysopidae: chrysoperla kolthoffi, chrysoperla lucasina, chrysoperla carnea, chrysoperla sillemi, mallada derbendica, chrysopa viridana, chrysopa dubitans, chrysopa perla, chrysopa pallens, dichochrysa prasina, suarius nanus کلمات کلیدی: فون، neuroptera، بالتوری سبز، استان همدان، رکورد جدید
مریم عربیان ناصر معینی نقده
مگس های سیرفید از مهم ترین خانواده های دوبالان هستند. لارو بسیاری از گونه ها، شکارگر آفات مختلف زراعی و باغی به ویژه شته ها بوده، از این لحاظ نقش مهمی در کنترل بیولوژیکی آفات به صورت طبیعی به عهده دارند. در این مطالعه، ویژگی های زیستی و رفتاری گونهfabricius (dip., syrphidae) eupeodes corollae روی شته مومی کلم brevicoryne brassicae l. (hem., aphididae)مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق، ابتدا به بررسی نقش دما روی ویژگی های مختلف زیستی این شکارگر پرداخته شد. این آزمایش در دماهای 15، 17، 20، 25، 30 و 35 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی به 8 ساعت تاریکی انجام شد. دوره ی رشد و نمو پیش از بلوغ مگس e. corollae، از 43/0±43/36 روز در دمای 15 درجه سلسیوس تا 87/0±50/14 روز در 30 درجه سلسیوس متغیر بود. در دمای 35 درجه سلسیوس هیچ یک از افراد مورد مطالعه به سن بلوغ نرسیدند. با استفاده از مدل رگرسیون خطی، آستانه ی پایین رشد و نمو و ثابت دمایی مورد نیاز برای تکمیل رشد و نمو این مگس از مرحله تخم تا بالغ به ترتیب00/0± 33/7 درجه سلسیوس و00/0±33/333 روز-درجه محاسبه شد. با افزایش دما از 15 تا 30 درجه سلسیوس سرعت رشد و نمو ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت. دوره رشد و نمو از مرحله تخم تا بالغ در دمای 20 و 25 درجه سلسیوس در نرها کوتاه تر از ماده ها بود. برای رشد و نمو و بقای مگسe. corollae، دمای بهینه 25 درجه سلسیوس به دست آمد. آماره های جدول زندگی و رشد جمعیت مگسe. corollae ، در شرایط آزمایشگاهی تعیین شد. بر اساس نتایج حاصله، نسبت بقای ویژه سن (lx) در زمان ظهور حشرات کامل 77/0 و بیشترین میانگین باروری ویژه سن ((mx 91/13 (ماده/ماده/روز) به دست آمد. امید به زندگی (ex) در زمان ظهور حشرات کامل 64/18روز بود. تعدادکل تخم در طول دوره تخم ریزی نیز به طور متوسط 22/28 ± 87/142عدد محاسبه شد. نرخ های ناخالص (grr) و خالص تولید مثل (r0) به ترتیب 46/12± 11/63 و 55/6± 46/26 (ماده/ماده/نسل) به دست آمد. نرخ های ذاتی تولد و مرگ نشان داد که جمعیت پایدار هر روز 20/0تولد و 05/0 مرگ را به ازای هر فرد ماده تجربه خواهد کرد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm )، نرخ متناهی افزایش جمعیت (?)، متوسط مدت زمان یک نسل (tc) و مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) به ترتیب 01/0±16/0 (ماده/ماده/روز) ، 01/0±17/1 (ماده/ماده/روز)، 68/0±97/20 (روز) ،34/0±37/4 (روز) به دست آمد. توزیع سنی پایدار (cx) نشان داد که حدود 94% درصد جمعیت مگس e. corollae را افراد نابالغ و 06/0 جمعیت را افراد بالغ تشکیل می-دهند. متوسط تغذیه کل و روزانه سنین مختلف لاروی مگس e. corollae، با تغذیه از پوره های سن سوم شته مومی کلم، در دماهای 20، 25 و 30 درجه سلسیوس محاسبه شد. برای انجام این آزمایش 150 عدد از شته های سن سوم در اختیار لارو های مگس e. corollae قرار گرفت. هر 24 ساعت تعداد شته های خورده شده شمارش و مراحل زندگی آنها ثبت شد. این کار تا ظهور حشرات کامل ادامه پیدا کرد. بر اساس نتایج حاصله، با افزایش دما متوسط تغذیه کل و روزانه کاهش یافت. تغذیه کل در دماهای 20، 25 و 30 درجه سلسیوس به ترتیب 32/21±08/362، 66/14±6/258 و98/17±23/240 عدد شته به دست آمد. بین تغذیه کل و روزانه در سنین مختلف لاروی در دماهای مختلف تفاوت معنی-داری وجود داشت. بر این اساس بیشترین تغذیه توسط لارو سن سوم مشاهده شد. در این آزمایش، دمای 25 درجه سلسیوس، به دلیل افزایش بقا و حداکثر تغذیه، مناسب ترین دما برای تغذیه این مگس تعیین شد. ترجیح میزبانی لاروهای سنین دوم و سوم مگس e. corollae نسبت به پوره های سنین مختلف شته مومی کلم در دو حالت انتخابی و غیر انتخابی، بررسی شد. در شرایط غیر انتخابی از هر مرحله زندگی شته b. brassicae (سنین پورگی یک تا چهار) به صورت جداگانه 40 فرد و در شرایط انتخابی در هر تکرار 10 فرد از هر مرحله زندگی شته انتخاب شد. در شرایط غیر انتخابی بیشترین میزان تغذیه لاروهای سنین دوم و سوم مگس e. corollae به ترتیب روی پوره های سن یک و پوره های سن دو شته مومی کلم با میانگین 61/2±00/25 و58/0±2/38 شته مشاهده شد. در شرایط انتخابی بیشترین میزان تغذیه لاروهای سنین دوم از پوره های سن سه و با میانگین 84/0±00/5 شته بود. ولی بین میزان تغذیه لارو سن سوم روی سنین مختلف پورگی شته تفاوت معنی داری مشاهده نشد. تغییر در ترجیح لاروهای سن سوم در ارتباط با تراکم های متفاوت سنین مختلف پورگی (نسبت های 50:10، 40:20، 30:30، 20:40، 10:50 پوره سن دو: پوره سن سه) بررسی شد و نتایج حاصله نشان داد که تراکم های مختلف تأثیری در میزان ترجیح لاروهای سن سوم نداشت. واکنش تابعی لارو سن سوم مگس شکارگر در تراکم های 2، 5، 10، 20، 30، 40، 50 و 60 از سنین مختلف پورگی شته مومی کلم بررسی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، واکنش تابعی با تغذیه لارو از پوره های سنین یک و چهار نوع سوم و با تغذیه از پوره های سنین دو و سه، نوع دوم برآورد گردید. در این تحقیق، نوسانات جمعیت شته مومی کلم و دشمنان طبیعی آن ها در رابطه با شرایط محیطی مورد بررسی قرار گرفت. جمعیت شته مومی کلم در اوایل اردیبهشت ماه با میانگین دمای روزانه 5/13 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5/51 درصد در اوج بود. درجه حرارت بالا و رطوبت نسبی پایین از عوامل غیرزنده در کاهش جمعیت شته ها می باشند. بین تراکم جمعیت شته و دشمنان طبیعی (زنبورهای پارازیتویید و مگس-های سیرفید) نیز همبستگی معنی داری وجود داشت.
فاطمه اکبری محمدرضا عطاران
شب پره پشت الماسی، بید کلم، p. xylostella (l.) یکی از مهم ترین و مخرب ترین آفات کلم در دنیا است و در سال های اخیر خسارت بسیار زیادی به مزارع کلم استان تهران وارد کرده است. هدف از انجام این آزمایش ها بررسی کارائی سه گونه زنبور trichogramma brassicae، t. pintoi و t. embryophagum روی این آفت در شرایط آزمایشگاهی بود. آزمایش ها در دمای 25 درجه سلسیوس و رطوبت 5±65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی صورت گرفت. هر سه گونه زنبور روی تخم های p. xylostella پرورش یافتند. جهت انجام آزمایشات دموگرافی تعداد 20 عدد زنبور ماده تریکوگراما از هر گونه، با عمر حداکثر 24 ساعت از کلنی مربوطه تفکیک و در اتاقک های رشد نگهداری شدند. آزمایش ها تا مرگ آخرین زنبور ماده ادامه یافت. در بررسی بیولوژی آزمایشگاهی، طول دوه تخمریزی، دوره بعد از تخمریزی، طول دوران بلوغ و طول عمر کل در زنبور t. embryophagum به ترتیب 27/0±7/8، 17/0±05/1، 21/0±75/9 و 21/0±75/19 روز و در زنبور t. brassicae به ترتیب 27/0±00/9، 16/0±75/1، 21/0±75/10 و 21/0±75/21 روز و در زنبور t. pintoi به همین ترتیب 17/0±00/8، 10/0±30/1، 20/0±30/9 و 20/0±30/19روز تعیین شد. با وجود اینکه درصد تفریخ در گونه t. brassicae بیشتر از دو گونه دیگر بود اما از آنجائیکه زنبورهای t. pintoi و t. embryophagum به صورت معنی داری ماده زائی بیشتری داشتند، لذا در نهایت تعداد افراد ماده تولید شده توسط دو گونه مذکور بیشتر از گونه t. brassicae بود. در بررسی مرگ و میر ویژه سنی زنبورهای آزمایشگاهی پرورش یافته روی شب پره پشت الماسی نوسانات مرگ ومیر با افزایش سن با آهنگ ملایمی افزایش پیدا کرد. پارامترهای مروط به جدول تولیدمثل شامل نرخ ناخالص باروری و زادآوری، نرخ خالص باروری و زادآوری و نرخ ناخالص تفریخ در زنبور t. embryophagum به ترتیب 28/0±27/87، 27/0±40/77، 71/0±16/85، 64/0±69/76 و 0004/0±8/0 روز و در زنبور t. brassicae به ترتیب 23/0±20/79، 21/0±45/71، 23/0±97/78، 21/0±45/71 و 0004/0±90/0 روز و در زنبورهای t. pintoi به همین ترتیب 28/0±96/93، 25/1±30/82، 50/0±20/93، 27/1±75/81 و 013/0±87/0 روز تعیین گردید. مدل جمعیت پایدار برای هر سه گروه تشکیل گردید و پارامترهای مربوطه مورد مقایسه قرار گرفتند. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r)، متوسط مدت زمان یک نسل (t) ومدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) در زنبور t. embryophagum به ترتیب 006/0±331/0، 05/0±83/12 و 03/0±09/2 روز و در زنبور t. brassicae به ترتیب 005/0±296/0، 04/0±76/12 و 03/0±34/2 روز و در زنبور t. pintoi به همین ترتیب 005/0±343/0، 02/0±56/11 و 03/0±02/2 روز محاسبه گردید. در آزمایش مربوط به اثر متقابل دما و گونه زنبور تریکوگراما روی میزان تخمریزی، درصد خروج حشرات کامل و نسبت جنسی (نسبت ماده به کل) نشان داده شد: فاکتور دما فقط روی نسبت جنسی تاثیر معنی دار دارد و فاکتور گونه تریکوگراما، علاوه بر نسبت جنسی روی میزان پارازیتیسم نیز تاثیر معنی داری دارد. بیشترین میزان پارازیتیسم مربوط به گونه t. pintoi در دمای 25 درجه سلسیوس و بیشترین درصد خروج حشرات کامل و نسبت جنسی متعلق به t. embryophagum در دمای 25 درجه سلسیوس گزارش شد و در آزمایش های نیمه صحرایی بیشترین درصد پارازیتیسم متعلق به گونه t. embryophagum بود.
سودابه کفاشی محمدرضا یافتیان
کشف این موضوع که کاتیون ها و آنیون ها با بزرگ حلقه-ای های پلی اتری کمپلکس های پایداری تشکیل می دهند راه-گشای تحقیقات گسترده ای در شیمی بوده است. آن چه این موضوع را جالب تر می کند این است که بزرگ حلقه ای ها با مولکول های طبیعی در ساختار و واکنش پذیری شباهت بسیار دارند. کارآیی مولکول های بزرگ حلقه ای در فرآیندهای مختلفی هم چون استخراج و انتقال، انحلال نمک ها در حلال های آلی، جداسازی ایزوتوپ ها و تهیه ی الکترودهای یون گزین به اثبات رسیده است. مطالعه هایی مختلفی با روش های هدایت سنجی، پتانسیومتری، پلاروگرافی، پتانسیل سنجی و ... در تعیین ثابت پایداری تشکیل کمپلکس اترتاجی – یون فلزی انجام شده است و نتایج تمامی آن ها نشان می دهد که مقدار ثابت پایداری کمپلکس تشکیل شده علاوه بر شعاع یون فلزی مورد نظر و اندازه ی حفره ی اتر تاجی به نوع حلالی که در آن برهم کنش انجام می شود نیز وابسته است. در این پژوهش اثر حلال در برهم کنش یون سرب - اترهای تاجی با استفاده از روش استخراج حلالی مطالعه شد. متانول، اتانول، دی متیل سولفواکساید، دی متیل فرمامید و استونیتریل از حلال های پرکاربردی هستند که در مطالعه ی تشکیل کمپلکس اترهای تاجی محلول در آب (4c12، 5c15 و 6c18) با یون سرب به کار برده شدند.
ریحانه شکری محمد رضا یافتیان
دانه های اسپند به عنوان یک زیست جاذب برای حذف یون های pb2+، zn2+ و cd2+از محلول-های آبی بکار برده شدند. تاثیر پارامترهای مختلفی نظیر ph، زمان تماس، غلظت اولیه فلز و مقدار جاذب بر روی فرآیندها بررسی شدند. مشاهده شد که کارایی جذب وابسته به ph است و با بالا رفتن ph افزایش می یابد. بالاترین میزان حذف یون ها در6-4=ph رخ می دهد. زمان تعادل پس از 15 دقیقه حاصل شد و بیشترین درصد حذف یون ها برای 45 میلی لیتر از محلول (غلظت اولیه یون 20 میلی گرم بر لیتر) در حضور 1 گرم از جاذب به دست آمد. میزان حذف یون ها برای سرب 5/99%، برای روی 89/78% و کادمیم 91% بود. بیشینه ظرفیت جذب یون های سرب، روی و کادمیم به ترتیب 09/90، 46/10 و 55/1 میلی گرم بر گرم می باشد. مطالعه ی واجذب درحضور محلول های رقیق hno3, h2so4و hcl (5/0 و 1 مولار) و آب (7=ph) بر روی یون های فلزی جذب شده انجام شد. نتایج نشان داد که یون های فلزی جذب شده تحت شرایط اسیدی می توانند بازیافت شوند. پیوند قوی بین یون های فلزی و زیست جاذب نشان دهنده ی پایداری بالای آن تحت شرایط طبیعی است. بررسی مدل های سنتیکی مطابقت خوبی را با معادله ی شبه مرتبه دو نشان داد. این مدل مکانیسم جذب شیمیایی را برای فرایند جذب سطحی پیش بینی می کند. برای مطالعات تعادل، مدل های لانگ مویر، فروندلیش، تمکین بررسی شدند و نتایج نشان داد که مدل های لانگ مویر و فروندلیش با داده های تجربی مطابقت دارند. هم دمای لانگ مویر فرایند جذب یون های روی و کادمیم و هم دمای فروندلیش جذب یون ها ی سرب بر روی دانه های اسپند را توصیف می کند که نشان-دهنده ی جذب تک لایه برای یون های روی و کادمیم و جذب چند لایه برای یون های سرب می-باشد.
عباسعلی زمانی فرید شیخ الاسلام
افزایش روزافزون سیستم های کنترل در بسیاری از کاربردها ، منجر به تکنیک های متنوع کنترلی شده است.استفاده از منطق و سیستم های کنترل فازی بواسطه توصیف تقریبی قابل قبول و قابل تجزیه و تحلیل یک سیستم و همچنین فرموله کردن دانش بشری ، توانسته است در بین انواع سیستم های کنترل جایگاه مناسبی پیدا کند. با پیدایش کاربردهای عملی کنترل کننده های فازی ، رویکرد طراحان و محققان به این زمینه تحقیق افزایش یافت، هر چند طراحی کنترل کننده فازی بر اساس نظریه پرفسور زاده، بر پایه دانش فرد خبره و بر اساس تنظیم یک سری مجموعه های فازی و یافتن قوانین اگر-آنگاه فازی مناسب، استوار است و این مورد برای مسائل ساده که بتوان اطلاعات ورودی- خروجی را بدست آورد و دانش فرد خبره موجود باشد از طریق سعی و خطا به صورت رضایت بخشی انجام می شود، اما در عمل اکثر مسائل کنترلی دارای پیچیدگی خاص خود می باشند و فرد خبره قادر به بازگویی تمامی مسائل مطرح در مورد پروسه کنترلی نمی باشد، تا بتوان از آن سود جست، بنابراین محققان به دنبال راه حلی بوده اند که از طریق آن بتوان میزان دخالت انسان را در طراحی کنترل کننده فازی کاهش دهند و کارهای نیز در این زمینه انجام شده و روش هایی ارائه شده است، یکی از این روش ها استفاده از الگوریتم بهینه سازی اکتشافی برای طراحی این کنترل کننده می باشد که به کمک این روش مسائل بسیار پیچیده که شامل پارامترهای مختلف با قیدهای متعدد می باشند، به راحتی در نظر گرفته می شود و کنترل کننده ای بهینه ،پایدار و مقاوم با حداقل دخالت انسان حاصل می شود. در این پایان نامه ابتدا به معرفی سیستم های فازی و الگوریتم های بهینه سازی pso و abc پرداخته می شود و در ادامه از این الگوریتم ها برای تنظیم بهینه کنترل کننده فازی ممدانی برای سیستم تنظیم کننده خودکار ولتاژ ژنراتور و سیستم غیر خطی پاندول معکوس استفاده شده است و در آخر به معرفی سیستم کنترل بار فرکانس ژنراتور پرداخته و سپس با استفاده روشی، که ترکیبی از فیدبک حالت و الگوریتم های اکتشافی است به طراحی بهینه کنترل کننده برای آن پرداخته شده است.
نجمه شیروانی فارسانی عباسعلی زمانی
پشه ی قارچ خوار، (winnertz) (dip., sciaridae) lycoriella auripila، مهم ترین و مخرب ترین آفت قارچ خوراکی می باشد. در این مطالعه جنبه های مختلفی از زیست شناسی l. auripila روی سویه های مختلف قارچ خوراکی دکمه ای و صدفی مورد ارزیابی قرار گرفت. عمده مطالعات روی بررسی نقش دما بر ویژگی های مختلف زیستی این آفت روی محیط طبیعی و روی محیط pda متمرکز بود. بر اساس نتایج حاصله، بیشترین و کمترین طول دوره ی رشد و نموی پیش از بلوغ l. auripila روی محیط طبیعی و روی سویه ی 737، به ترتیب در دماهای 10 و 25 درجه ی سلسیوس و به میزان 87/69 و 89/20 روز به دست آمد. این مقادیر روی سویه ی a15 به ترتیب 71/71 و 43/22 روز بود که در دماهای 10 و 27 درجه ی سلسیوس حاصل شد. از میان مدل های غیر خطی متعدد، مدل logan 6 روی سویه ی 737 و مدل briere 1 روی سویه ی a15 بهترین تخمین را از دمای بهینه و آستانه ی بالایی رشد و نمو ارایه نمودند. ویژگی های زیستی l. auripila روی میسلیوم قارچ های مورد مطالعه در محیط pda در دماهای مختلف بررسی شد. دوره ی رشد و نموی پیش از بلوغ این آفت در دمای 25 درجه ی سلسیوس روی سویه های 737، a15، فلوریدا و استراتوس به ترتیب 48/0±22/20، 90/0±50/17، 38/0±00/24 و 53/0±58/22 روز به طول انجامید. بالاترین و پایین ترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) روی سویه ی 737 در دماهای 25 و 27 درجه ی سلسیوس به دست آمد که در این دو دما به ترتیب 011/0±134/0 و 004/0±033/0- (ماده/ماده/روز) محاسبه گردید. بالاترین و کمترین مقدار rm روی سویه ی a15 به ترتیب در دماهای 25 و 10 درجه ی سلسیوس مشاهده شد. بیشترین میزان تلفات پیش از بلوغ روی سویه های 737 و a15 در دمای 27 درجه ی سلسیوس و به ترتیب به میزان 07/98 و 28/99 درصد و کمترین میزان تلفات پیش از بلوغ در دمای 10 درجه ی سلسیوس و برابر با 78/75 و 51/78 درصد به دست آمد. همچنین روی سویه های فلوریدا و استراتوس بیشترین و کمترین میزان تلفات به ترتیب در دماهای 5/22 (36/99 و 29/99 درصد) و 25 (60/52 و 54/78 درصد) درجه ی سلسیوس به وقوع پیوست. بر اساس نتایج حاصله نسبت زمان صرف شده در هر یک از مراحل زیستی به کل دوره ی زندگی این آفت در دماهای مختلف و روی سویه های متفاوت، یکسان بود، به عبارت دیگر در دماهای مختلف ایزومورفی نرخ رشد و نمو مشاهده شد. اثر آفت کش های ایمیداکلوپراید، دیازینون، دلتامترین و عصاره ی توتون روی جمعیت l. auripila بررسی شد. تعداد کل افراد ظاهر شده در ظروف، چهار هفته بعد از سمپاشی با دیازینون، ایمیداکلوپراید، دلتامترین و عصاره ی توتون به ترتیب90/3±25/11، 90/3±31/3، 90/3±94/15 و 78/7±25/9 حشره روی سویه ی a15 و 90/3±44/16، 90/3±69/0، 90/3±50/20 و 78/7±00/25 حشره روی سویه ی 737 به دست آمد. همچنین تعداد کل افراد ظاهر شده در ظروف شاهد روی سویه های a15 و 737 به ترتیب 97/4±09/10 و 62/4±00/23 حشره به دست آمد. ایمیداکلوپراید نسبت به سایر حشره کش ها روی هر دو سویه بیشترین تأثیر را در کاهش جمعیت l. auripila نشان داد. کارایی این حشره کش برای کل افراد روی سویه های a15 و 737 به ترتیب 18/80 و 100 درصد به دست آمد. میزان کاهش عملکرد سویه ی 737 قارچ دکمه ای در 6 تراکم صفر (شاهد)، 2، 4، 8، 16 و 32 از حشرات ماده ی جفت گیری کرده بررسی شد. بین وزن تر و خشک قارچ در این تراکم ها تفاوت معنی داری مشاهده شد. با افزایش تراکم آفت، عملکرد قارچ کاسته می شود. سمیت تماسی عصاره ی گیاهان توتون و اکالیپتوس برای لاروهای سن دو l. auripila نیز بررسی شد. بالاترین میزان تلفات عصاره های توتون و اکالیپتوس مربوط به غلظت 4000 پی پی ام و پس از گذشت 72 ساعت بوده است که به ترتیب 03/0±73/72 و 05/0±67/66 درصد مرگ و میر را موجب شده است.
مهکامه یوسف خانی محمدرضا یافتیان
جداسازی درون گروهی لانتانیدها به دلیل نزدیک بودن خواص شیمیایی و جداسازی بین گروهی لانتانیدها و اکتنیدها با توجه به شرایط حاکم بر مدیریت پساب صنایع انرژی هسته ای از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از آن جا که استفاده از عناصر رادیو اکتیو در آزمایشگاه های معمول امکان پذیر نیست، لذا در راستای اهداف مورد اشاره یون های اروپیم (iii) و توریم (iv) با توجه به خواص آن ها به کار گرفته شده اند. مطالعه حاضر به کاربرد غشاهای پلیمری در جداسازی یون های اروپیم و توریم اختصاص یافته است. این مطالعه در دو بخش انجام شده است. در بخش اول از غشای پلیمری متخلخل پلی پروپیلنی تجاری که آغشته به محلول لیگاند اسیدی بیس(2-اتیل هگزیل)فسفریک اسید (dehpa) در حلال دی بوتیل فتالات است برای انتقال یون اروپیم استفاده شده است. انتقال یون اروپیم (iii) با غلظت اولیه 4-10×1 مولار از فاز آبی دهنده به حجم 85 میلی لیتر و ph برابر 2 به درون فاز آبی گیرنده (50 میلی لیتر نیتریک اسید 1/0 مولار) از درون غشای پلی پروپیلنی حاوی dehpa (4-10×5/1) در حلال دی بوتیل فتالات با کارایی (5±)90 درصد پس از 11 ساعت و با سرعت 1000 دور بر دقیقه در دمای °c 25رخ می دهد. این در حالی است که هیچ مقدار قابل اندازه گیری از یون توریم در شرایط شرح داده شده در فاز آبی گیرنده دیده نشد. بررسی یون گزینی روش انتقال پیشنهادی در مقایسه با برخی یون فلزات عناصر واسطه نیز نشان از مناسب بودن این روش برای جداسازی یون های اروپیم از مخلوط های مختلف نشان داد. در بخش دوم غشای پلیمری تهیه شده از سلولزتری استات برای انتقال یون اروپیم مورد استفاده قرار گرفت. بررسی عوامل مختلف موثر بر کارایی فرآیند انتقال نشان داد که در شرایط بهینه شامل انتقال یون اروپیم با غلظت اولیه 4-10×1 مولار از فاز آبی دهنده (50 میلی لیتر نیتریک اسید 4 مولار) از درون غشای پلیمری سلولز تری استات حاوی dehpa، بنزیل استات و نیترو فنیل اکتیل اتر پس از 9 ساعت و در دمای 25 درجه سانتی گراد برابر (5±)48 درصد بود. اگرچه کماکان به کارگیری این غشا نیز امکان جداسازی اروپیم از توریم را در مرحله عاری سازی ممکن ساخته بود، با این حال کارایی انتقال در این روش کم تر از به کار گیری غشای پلی پروپیلنی بود
وحید بیجنوند عبدالحسین پری زنگنه
چکیده فعالیت های انسانی مهمی که منجر به ورود فلزات سنگین به خاک می گردند شامل معدن کاری، صنایع، حمل و نقل جاده ای و استفاده از کودها و سموم شیمیایی کشاورزی می باشند. یکی دیگر از عوامل اصلی تاثیرگذار بر روی آلودگی خاک به صورت طبیعی، سازندهای زمین شناسی، ذخایر و پتانسیل های معدنی می باشند. زمین شناسی منطقه تعیین کننده اصلی خط مبنای ژئوشیمیایی خاک برای برآورد آلودگی خاک می باشد. اطلاعات موجود در استان زنجان نشان می دهد که قسمت عمده ای از منابع محیطی از جمله آب، خاک، گیاه و هوای منطقه آلوده شده است. از این رو بررسی و تعیین آلودگی خاک در مناطق مختلف این استان از دیدگاه زمین شناسی پزشکی از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. در مطالعه ی حاضر 72 نمونه خاک از عمق (30-0سانتی متری) به روش شبکه ای و در فواصل منظم از رخنمون های خاکی دهستان بناب واقع در بخش مرکزی شهرستان زنجان برداشت گردیده است. سپس مقادیرغلظت کل فلزهای سنگین سرب، روی، آهن، نیکل، کادمیوم، مس، و کبالت در نمونه های برداشت شده به روش aquaregia و غلظت قابل جذب آن ها به روش lindsay اندازه گیری شده و شاخص زمین انباشتگی و فاکتور غنی شدگی نمونه های خاک در محدوده مورد مطالعه تعیین گردیده است. از روش های مختلف میان یابی از جمله روش کریجینگ در محیط نرم افزارarc gis برای رسم نقشه توزیع مکانی غلظت کل فلزات سنگین و همین طور نقشه پراکندگی غلظت قابل جذب این فلزات استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که میانگین غلظت فلزات سنگین سرب، روی، آهن، کادمیوم و مس در محدوده مورد مطالعه بیش تر از میانگین استاندارد جهانی آن ها بوده وتنها در مورد کبالت و نیکل این میزان کم تر از میانگین استاندارد جهانی است.
آزاده علیزاده محمدرضا یافتیان
بسیاری صنایع مانند رنگرزی، نساجی، کاغذسازی، فرش و صنایع چاپ از رنگ استفاده می کنند. از آن جا که کارخانه ها مواد شیمیایی فرآوانی مصرف می کنند، پسماندهای ناشی از این صنایع به عنوان آلاینده تلقی می شوند. پسآب این صنایع اغلب حاوی روغن، واکس، عناصر فلزی سنگین، سورفاکتانت ها، مواد معلق و رنگ ها (آلی و معدنی) هستند. روش های جذب در محدوده ی وسیعی برای حذف آلاینده ها به کار می روند، به ویژه آن دسته از آلاینده-ها که تجزیه ناپذیرند. در بین این مواد، رنگزاها اولین آلاینده هایی هستند که به راحتی در پسآب تشخیص داده می شوند. این دسته بسیار سخت از بین می روند و بر اساس ساختار مولکولی پیچیده ی خود بسیار دیر تجزیه می شوند. در مطالعه های اخیر جاذب های متعددی جهت حذف رنگزاها مانند کیتین، چیتوسان، چوب، تورب، پوست موز، خاک اره و پسماندهای کشاورزی به عنوان موادی ارزان قیمت و مناسب استفاده شده اند. در این مطالعه، جاذب های ارزان قیمت، دردسترس و تجدیدپذیر؛ خمیر روزنامه، گیاه آزولا و لیف درخت خرما برای حذف رنگزای پایه ردآمین6جی استفاده شده اند. خمیر روزنامه جاذبی سلولزی با عملکرد بالا است. آزولا فیلیکولویدس نیز در دریای خزر در شمال ایران، به ویژه در نواحی جنوبی و در مرداب انزلی به عنوان گونه ای مهاجم شناخته شده است. استفاده از این گیاه هم به فرآیند رنگ زدایی کمک می کند و هم در جهت کاهش مشکلات ناشی از این گیاه در شمال ایران موثر خواهد بود. درخت خرما نیز به عنوان گونه ای بومی در نواحی جنوبی و مرکزی ایران رشد می کند. یکی از پسماندهای ناشی از چیدن خرما، لیف آن است. محلول ردآمین6جی با این جاذب ها به طور قابل توجهی رنگزدایی شد. شرایط بهینه جذب بدست آمد. با در نظر گرفتن اثر غلظت رنگزا (10، 30 و 50 میلی گرم بر لیتر)، ph محلول (3،2،1،...،9)، در زمان های (1 تا 60 دقیقه)، اثر مقادیر مختلف جاذب ( 1/0 تا 5/0گرم) و بررسی اثر نمک های مختلف (nano3، kno3،...) در حدود 75-95% حذف رنگ را شاهد بودیم. ph بهینه برای سه غلظت رنگزا در حدود 5/0±6، زمان مناسب 20 دقیقه، مقدار جاذب 35/0 گرم بر لیتر ارزیابی شد. نتایج حاصل حاکی از حذف موثر و بالای جاذب بودند. مزایای این مطالعه این است که از موادی به عنوان جاذب بهره بردیم که هر کدام مشکلی را در طبیعت به وجود آورده اند.
الهام نادر نجف آبادی احسان رخشانی
چکیده زنبور های زیر خانواده aphidiinae (hym., braconidae) پارازیتویید اجباری داخلی و انفرادی شته ها بوده و اهمیت زیادی در کنترل این گروه از آفات دارند. در این تحقیق به مطالعه تنوع گونه ای و نیز روابط میزبانی و همبستگی آن با تغییر ارتفاع پرداخته شد. ارتفاعات مناطق غربی استان اصفهان به عنوان شاخصی از دامنه زاگرس جنوبی به عنوان منطقه نمونه برداری انتخاب شد. نمونه برداری در طول سال های 90-89 از روی پوشش گیاهی مستقر در ارتفاعات مختلف در دو ناحیه بندی ارتفاع شامل، دامنه ارتفاع (1)، (1900-1500) و دامنه ارتفاع (2)، (2500-1900) (متراز سطح دریا) صورت گرفت و طی آن کلونی شته ها پس از بررسی اولیه به همراه شاخ و برگ گیاه میزبان جمع آوری و درون ظروف پلاستیکی نگهداری شدند. زنبورهای پارازیتویید پس از تکمیل رشد خارج شده، جمع آوری شدند. بطور کلی 8 جنس و 22 گونه از زنبورهای پارازیتویید .از روی 37 گونه شته و 65 گونه گیاهی جمع آوری و شناسایی شدند، و 156 رابطه زنبور پارازیتویید-شته و گیاه گزارش گردید. تعیین تنوع گونه ای بر اساس شاخص های، سیمپسون، شانن-واینر و شاخص یکنواختی سیمپسون انجام گردید. بیشترین تنوع در دامنه ارتفاع 1900-1500مشاهده شد و (951/21/d=) بدست آمد در حالی که این عدد برای دامنه ارتفاع 2500-1900 برابر با (191/1=1/d) بود، همچنین در مورد شاخص شانن-واینر برای دامنه ارتفاع 2500- 1900(418/0=h^?) و برای دامنه ارتفاع 1900-1500 (613/1=h^?) بدست آمد. در بررسی تنوع گونه ای در خانواده های گیاهان میزبان بیشترین میزان تنوع مربوط به خانواده rosaceae بود که در آن (36/4 =1/d)، (717/1=h^?) و در بخش تنوع گونه ای زنبورهای پارازیتویید در بین شته های میزبان بیشترین تنوع مربوط به شته aphis gossypii بود که (231/3=1/d) و (318/1=h^?) بدست آمد. شاخص یکنواختی سیمپسون در مناطق مرتفع (1181/0=?e_(1/d)?_)، در خانواده rosaceae(369/0=?e_(1/d)?_) و در شتهaphis gossypii، (538/0=?e_(1/d)?_) بدست آمد.
سمیه برزگر عباسعلی زمانی
چکیده: بیش از 699 نمونه ی قارچ کلاهک دار از برخی ازمناطق استان کرمانشاه، طی سال های 1389 و 1390 جمع آوری و فون حشرات و کنه های مرتبط با آن ها بررسی شد. شناسایی حشرات توسط متخصصین مربوطه در خارج از کشور و شناسایی کنه ها توسط متخصصین داخل کشور انجام شد. نتیجه ی این بررسی منجر به شناسایی هشت خانواده از راسته ی دوبالان شامل (sciaridae، phoridae، cecidomyiidae، sphaeroceridae، scatopsidae، mycetophilidae، heleomyzidae و drosophilidae)، شش خانواده از راسته ی سخت بالپوشان شامل (staphylinidae، mycetophagidae، carabidae، ptiliidae، bruchidae و tenebrionidae)، سه خانواده از کنه های میان استیگمایان و دو خانواده از کنه های پیش استیگمایان شد که در زیر به آن ها اشاره می شود. نمونه هایی که با یک و دو ستاره مشخص شده اند، به ترتیب برای اولین بار برای فون ایران و دنیا معرفی می شوند. diptera sciaridae: bradysia ocellaris comstock, corynoptera perpusilla winnertz*. phoridae: megaselia barzegarae disney, n. sp.,** megaselia kermanshahensis disney, n. sp.**, megaselia coaetanea schmitz* , megaselia halterata wood. heleomyzidae*: suillia sp.lindsey* cecidomyiidae: camptomyia sp. kieffer* mycetophilidae: allodia ornaticollis meigen*, mycetophila strigatoides lundrock*, rymosia pseudocretensis burghele-balacesco*, sciophila eryngii chandler*, synplasta gracilis winnertz* coleoptera: ptiliidae* mesostigmata pachylaelapidae: pachylaelaps pectinifer canestrini. parasitidae: parasitus consanguineus oudemans & voigts, parasitus fimetorum berlese. macrochelidae: macrocheles muscaedomesticae scopoli, macrocheles glaber muller. prostigmata eupodidae: linopodes sp.koch microtrombidiidae: robauxia sp. southcott*, campylothrombium sp. krausse*. مگس گوژپشت m. halterata (wood) (dip., phoridae) و پشه ی coboldia fuscipes (meigen) (dip., scatopsidae) دو گونه از مهم ترین آفات قارچ های خوراکی می باشند که در این مطالعه جنبه های مختلفی از زیست-شناسی آن ها روی سویه های مختلف قارچ خوراکی دکمه ای مورد ارزیابی قرار گرفت. عمده ی مطالعات روی بررسی نقش دما بر ویژگی های مختلف زیستی این آفات روی محیط طبیعی و محیط pda برای گونه ی c. fuscipes و محیط malt extract agar برای گونه ی m. halterata متمرکز بود. بر اساس نتایج حاصله، بیشترین و کم ترین طول دوره ی رشد و نموی پیش از بلوغ c. fuscipes در محیط طبیعی و روی سویه ی a15 در هر دو مرحله ی میسلیوم دار و خاک دهی شده و همچنین محیط pda به ترتیب در دماهای 18 و 30 درجه ی سلسیوس به دست آمد که در مرحله ی خاک دهی شده به ترتیب به میزان 19/0±51/60 و12/0±72/16در مرحله ی میسلیوم دار 23/0±11/63 و 16/0 ±05/19، روی سویه ی 2200، 12/1±52/49 و 47/0±62/22، روی سویه ی ,512 16/1±42/47 و 69/0 ±70/25و روی سویه ی delta 91/0 ±00/43 و 75/0±32/23 روز به دست آمد. بیشترین و کم ترین طول دوره ی رشد و نموی پیش از بلوغ m. halterata در محیط طبیعی و روی سویه ی a15 در مرحله ی خاک دهی شده و به ترتیب در دماهای 5/12 و 25 درجه ی سلسیوس به میزان 22/0±40/77 و 14/0±19/22 روز و در مرحله ی میسلیوم دار در دماهای 15 و 27 درجه ی سلسیوس و به میزان 25/0 ±65/69 و 16/0 ±18/22 روز به دست آمد. همچنین دوره ی رشد و نموی پیش از بلوغ گونه ی m. halterata در دمای 20 درجه ی سلسیوس در محیط مصنوعی (malt extract agar) روی سویه های 2200، 512 و delta به ترتیب 60/1±46/32، 70/0±40/35 و 70/0±00/35 روز و در دمای 25 درجه ی سلسیوس به ترتیب 40/1±90/24، 88/1±70/23 و 40/0±60/24 روز به طول انجامید. بالاتر ین و پایین ترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) گونه ی c. fuscipes روی هر سه سویه در دماهای 25 و 18 درجه ی سلسیوس به دست آمد که به ترتیب روی سویه ی 512، 010/0±111/0 و 006/0±053/0، روی سویه ی 2200، 011/0±099/0 و 006/0±058/0 و روی سویه ی delta، 009/0±112/0 و 007/0±056/0 (1/روز) محاسبه گردید. در گونه ی m. halterata بالاترین و پایین-ترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) در دمای 25 درجه ی سلسیوس به ترتیب روی سویه های delta و 2200 و به میزان 012/0±051/0 و 016/0±031/0 (1/روز) محاسبه گردید. بیشترین میزان تلفات پیش از بلوغ در گونه ی c. fuscipes روی سویه های 512 و 2200 در دمای 30 درجه ی سلسیوس و به ترتیب به میزان 40/78 و 50/79 درصد و روی سویه ی delta در دمای 18 درجه ی سلسیوس به میزان 70/71 درصد به دست آمد و کمترین میزان تلفات روی سویه های 512 و delta و در دمای 25 درجه ی سلسیوس به ترتیب به میزان 70/41 و 40/38 درصد و روی سویه ی 2200 در دمای 27 درجه ی سلسیوس و برابر با 10/60 درصد محاسبه شد. در گونه ی m. halterata بیشترین و کم ترین میزان تلفات در دمای 25 درجه ی سلسیوس به ترتیب روی سویه های 2200 و delta و به میزان 90/87 و00/76 درصد به دست آمد. کلمات کلیدی: قارچ خوراکی دکمه ای، دوبالان، بندپایان قارچ خوار، megaselia halterata، coboldia fuscipes، دما
مهشید فهیمی نعمت الله ارشدی
چکیده امروزه نانو ذره های طلا به دلیل ویژگی هایی منحصر به فرد از جمله پایداری بالا، سازگاری زیستی و کاربردهای ویژه ی آن در پزشکی اهمیت زیادی یافته اند. شناساگرهای اسید- باز ترکیب هایی رنگی و به طور معمول اسیدها و بازهای ضعیف آلی با ساختاری دارای سامانه ی ? مزدوج گسترده هستند که در آب به صورت جزیی تفکیک شده و شکل خنثی یا یونی آن ها نوار جذبی قوی در محدوده طیفی فرابنفش-مریی ایجاد می کند. از این رو این شناساگرها در phهای مختلف رنگ های متفاوتی نشان می دهند. در این پژوهش ضمن سنتز نانو ذره های پایدار طلا با استفاده از آرژنین، آسپارتیک اسید و تریپتوفان و پوشش دار شدن هم زمان آن ها با آمینواسید به کار رفته برای واکنش کاهش، فرایند اتصال برخی شناساگرهای اسید- باز با هر یک از نانوذره های پوشش دار ساخته شده مورد بررسی قرار گرفته است. تشکیل نانو ذره-ها و اتصال آن ها به شناساگرها به وسیله ی طیف سنجی uv-vis و ft-ir، هم چنین آنالیز ترموگراویمتری(tga) و میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem)بررسی شد. داده ها نشان داد که در بهترین شرایط بر اثر اتصال یک شناساگر به نانوذره های پوشش دار، شناساگری تازه ای به دست می آید که گستره-ی ph تغییر رنگ آن به اندازه ی دو واحد تغییر کرده است. جهت این تغییر به نوع پوشش نانوذره و ساختار شناساگر بستگی دارد.
بهنام اختری داوود مرادخانی
چکیده دو لیگاند 5،3-دی-ترشیو-بوتیل-2-هیدروکسی-بنزآلدهید اکسیم (l1) و 5-ترشیو-بوتیل-2-هیدروکسی-بنزآلدهید اکسیم (l2) سنتز و با روش های متداول (nmr و ir) شناسایی شدند. این لیگاندها به عنوان عوامل استخراج کننده یون های کبالت، کادمیم، نیکل، روی و منگنز از محیط سولفاتی به فاز آلی (کروزن-دی کلرومتان با نسبت 9-1) مورد آزمون قرار گرفتند. اگر چه هر دو لیگاند توانایی استخراج یون های مورد مطالعه را داشتند، رفتار استخراجی آن ها نسبت به یون های مذکور (یون گزینی و روند تفاوت توانایی در ترتیب استخراج) تا حدودی با یکدیگر تفاوت داشتند. بررسی تاثیر حضور لیگاندهای dehpa،dmso ،tbp ،topo و toa نشان داد که این عوامل اثرات مختلفی (تعاونی و ضد تعاونی) در کنار لیگاندهای اکسیمی در استخراج یون های فلزات مورد مطالعه داشتند.
نسرین صمدی محمدرضا یافتیان
در کار حاضر تاثیر پلی اتیلن گلیکول محلول در آب بر بهبود جداسازی یون های سرب(ii) و روی(ii) بررسی شد. در گام نخست استخراج یون های سرب(ii) و روی(ii) توسط لیگاند اسیدی بیس(2-اتیل هگزیل) فسفریک اسید (dehpa) مورد مطالعه قرار گرفت. اثرحلال های کلروفرم، تولوئن، دی کلرومتان، 1و2- دی کلرواتان، کربن تتراکلرید، سیکلوهگزان و کروزن بر میزان استخراج بررسی شد. در تمامی این حلال ها یون روی نسبت به سرب در phهای اسید ی تر استخراج می شود و روند استخراج برای هر دو یون در حلال های نام برده به ترتیب زیر مشاهده شد: کلرو فرم >تولوئن> دی کلرومتان > کربن تتراکلرید ? 1و2 -دی کلرو اتان > سیکلوهگزان > کروزن در گام دوم به منظور بهبود جداسازی یون های مورد مطالعه از اثر کمپلکس کنندگی دو پلی اتیلن گلیکول 200peg و 2000peg محلول در آب بر یون های فلزی یا به عبارتی اثر پوشانندگی آن ها استفاده شد. در این کار از برازش رایانه ای برای تعیین ثابت پایداری کمپلکس پلی اتیلن گلیکول با یون سرب در فاز آبی به روش غیر مستقیم استفاده شد. هم چنین اثر غلظت لیگاندdehpa و پلی اتیلن گلیکول بر کارآیی استخراج و جداسازی آزمایش شده است. این مطالعه نشان داد 200peg و 2000peg بر استخراج یون روی بی تاثیر می باشند و از طرفی دیگر با جابجایی منحنی استخراج سرب به سمت phهای بازی تر سبب افزایش جداسازی دو یون می شوند. در بخش دیگری از این کار از پلی اورتان اصلاح شده با لیگاندdehpa برای حذف یون های سرب از نمونه های آلوده استفاده شد.
عباسعلی زمانی عبدالحسین پری زنگنه
چکیده قسمت اول بررسی غلظت و پیامد های زیست محیطی فلزهای سنگین در آب های زیرزمینی، خاک ها و گیاهان اطراف شرکت ملی سرب و روی زنجان فعالیت کارخانه های تولید فلز باعث پخش آلودگی فلزهای سنگین در منابع طبیعی گردیده است. در بخش نخست از این مطالعه مقدار فلزهای سنگین آهن، کبالت، نیکل، مس، روی، کادمیم و سرب درآب های زیرزمینی اطراف شرکت ملی سرب و روی ایران به روش پلاروگرافی تپی تفاضلی اندازه گیری شد. داده های به دست آمده با استاندارهای ایران (isiri) و سازمان بهداشت جهانی (who) مقایسه شدند. کبالت در 8/47، مس و روی در 0/100 درصد نمونه ها وجود داشت با این حال مقدار هیچ کدام بیش تر از مقدارهای سفارش شده نبود. کادمیم در 2/65 درصد نمونه ها قابل اندازه گیری و در 4/17 درصد بیش تر از مقدار مجاز بود. سرب و آهن در تمام نمونه ها وجود داشت اما تنها در 7/8 و 0/13 درصد نمونه ها بیش تر از مقدار مجاز بود. نیکل در 3/78 درصد نمونه ها موجود و در 7/8 درصد بیش تر از بیشینه ی مقدار مجاز بود. روش های آماری و تحلیل چند متغیره در بررسی داده ها نشان داد که شیمی منطقه و فعالیت های صنعتی باعث وجود یون های فلزی در آب های زیرزمینی شده است. در بخش دوم از این مطالعه 126 نمونه خاک سطحی، در دو بخش حریم کارخانه و خارج از حریم تا شعاع 5 کیلومتری کارخانه ی سرب و روی برداشت گردید. مقدار کل و غلظت قابل جذب فلزهای آهن، کبالت، نیکل، مس، روی، کادمیم و سرب در نمونه های خاک با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. مقدار کل و قابل جذب فلزهای مورد مطالعه در خاک از روند آهن> روی> سرب> نیکل> مس> کادمیم> کبالت پیروی می کند. هم چنین مقایسه ی داده های به دست آمده با مقدار میانگین جهانی نشان داد که برخی از نمونه های خاک برداشت شده نسبت به سه فلز روی، کادمیم و سرب آلوده می باشد. این آلودگی با افزایش فاصله از حریم شرکت و محل انباشت پسماندهای حاوی فلزهای سنگین مورد مطالعه کاهش می یابد. هم چنین شاخص زمین انباشتگی و فاکتور غنی شدگی نمونه های خاک تعیین گردید و با استفاده از روش های آماری تاثیر دو منبع انسانی و زمین شیمی بر پخش فلزهای سنگین در منطقه مطالعه و در پایان برای نمایش بهتر میزان آلودگی نقشه ی پراکنش مقدار فلزهای سنگین در حریم 5 کیلومتری شرکت سرب و روی ترسیم شد. بخش سوم از فصل حاضر به بررسی وضعیت پراکنش مقدار فلزهای سنگین درگیاهان بومی اطراف شرکت ملی سرب و روی زنجان می پردازد. در این مطالعه نه گیاه با نام های بوی مادران (achillea tenuifolia)، پیاز کوهی (allium rotundum)، اسطوخودوس (lavandula angustifolia)، فرفیون (euphorbia seguieriana)، پونه ی کوهی (mentha longifolia)، گندم خوراکی (triticum sativum)، اسپند (peganum harmala)، خاکشیر (descurainia sophia) و بالش چوپان (verbascum cheiranthifolium) از ایستگاه های مختلف برداشت گردید. اندام های مختلف گیاهان مورد مطالعه از هم جدا و پس از عصاره گیری غلظت فلزهای سنگین مورد مطالعه در هر بخش از آن اندازه گیری شد. از آزمون های آماری مختلفی برای برآورد میزان همبستگی بین فلزهای سنگین در اندام ها، مقایسه ی مقدار آن ها در بخش های مختلف گیاه، تاثیر آلودگی خاک بر مقدار آن و مقایسه مقدار فلزهای سنگین در گیاهان مختلف در سطح اطمینان 95 درصد استفاده شد. قسمت دوم استفاده از جاذب های زیستی در حذف یون های سرب، روی و کادمیم از آب های آلوده در مطالعه ی حاضر دانه های اسپند و کمپوست چای به عنوان زیست جاذب ارزان قیمت برای حذف یون های pb2+، zn2+ و cd2+از محلول های آبی به کار برده شدند. تاثیر پراسنجه های مختلفی نظیر ph، زمان تماس، غلظت اولیه فلز و مقدار جاذب بر فرآیند جذب بررسی و مشاهده شد که کارایی جذب با افزایش ph بیش تر می شود. بالاترین میزان حذف یون ها درمحدوده phهای برابر 6-4 رخ می دهد. جذب یون های فلزی بر روی جاذب در شرایط اسیدی نیز امکان پذیر است. برای هر دو جاذب نشان داده شد که زمان تعادل پس از 30 دقیقه حاصل می شود. بیشینه ظرفیت جذب یون های سرب، روی و کادمیم برای جاذب اسپند به ترتیب 09/90، 46/10 و 55/1؛ برای جاذب کمپوست چای 15/21، 60/19 و 10/13 میلی گرم یون فلزی بر گرم جاذب می باشد. مطالعه ی واجذب درحضور محلول های رقیق سولفوریک اسید، نیتریک اسید و هیدروکلریک اسید و آب (7=ph) انجام شد و نتایج نشان داد که یون های فلزی تحت شرایط اسیدی می توانند بازیافت شوند. بررسی مدل های سینتیکی برای هر دو جاذب مطابقت خوبی را با معادله ی شبه مرتبه دو نشان داد. این مدل سازوکار جذب شیمیایی را برای فرآیند جذب سطحی پیش بینی می کند. برای مطالعه ی تعادل، مدل های لانگ مویر، فروندلیش و تمکین بررسی شدند و نتیجه نشان داد که مدل های لانگ مویر و فروندلیش با داده های تجربی مطابقت بیش تری دارند. هم دمای لانگ مویر فرآیند جذب یون های روی و کادمیم و هم دمای فروندلیش جذب یون ها ی سرب بر روی دانه های اسپند را توصیف می کند که نشان دهنده ی جذب تک لایه برای یون های روی و کادمیم و جذب چند لایه یون های سرب بر روی دانه های اسپند می باشد. داده های به دست آمده برای هر سه یون فلزی برای جاذب کمپوست از مدل فروندلیش پیروی می کنند. قسمت سوم استفاده از اترهای تاجی در تهیه ی الکترودهای یون گزین سرب تشخیص و تعیین سریع و آسان مقدارهای بسیار کم همواره از اهمیت فراوانی در آنالیزهای محیطی و روزمره برخوردار بوده است. استفاده از حس گرهای یون گزین به دلیل سادگی، قیمت ارزان، قابل دسترس بودن تجهیزات مورد نیاز و در عین حال حساسیت و دقت بالا در میان سایر روش ها و ابزارهای اندازه گیری به کار رفته در شیمی تجزیه بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به دنبال مطالعه های پیشین و با درنظر گرفتن توانایی کمپلکس شدن یون سرب توسط اترهای تاجی محلول در آب، در کار حاضر مقایسه سه اترتاجی 6c18، 6c18dc و 6c18db به عنوان یون دوست برای ساخت الکترود یون گزین سرب گزارش شده است. با مطالعه ی تاثیر ترکیب های مختلف اجزای غشا بر پاسخ الکترود سرب گزین ترکیب غشاهای بهینه به دست آمد. ترکیب غشایی الکترود اول 2 درصد اولئیک اسید (oa)، 9 درصد 6c18، 59 درصد دی بوتیل فتالات (dbp)، 30 درصد پلی وینیل کلراید (pvc)؛ ترکیب الکترود دوم 30 درصد pvc، 9 درصد 6c18dc، 5/1 درصد سدیم تترافنیل بورات (natpb) و 5/59 درصد dbp و ترکیب الکترود سوم 7/29 درصد pvc، 9/5 درصد 6c18db، 5/2 درصد natpb و 9/61 درصد dbp می باشد. محدوده ی خطی غلظتی الکترود بر پایه ی یون دوست 6c18، 3-10-6-10 مولار و برای دو یون دوست 6c18dc و 6c18db، 2-10-5-10 مولار به دست آمد. زمان پاسخ دهی هر سه الکترود کم تر از 12 ثانیه و حد تشخیص الکترود های تهیه شده با 6c18، 6c18dc و6c18db به ترتیب 7-10×6/5، 6-10×3/6، 6-10×1/7 مولار حاصل شد. الکترودهای تهیه شده گزینش پذیری خوبی دربرابر یون های فلزهای واسطه، سنگین، قلیایی و قلیایی خاکی نشان می دهند. این الکترود ها با موفقیت به عنوان الکترود شناساگر در حجم سنجی های پتانسیومتری یون سرب با محلول های استاندارد آمونیوم دی کرومات و edta به کار گرفته شدند هم چنین محلول های دو تایی مخلوط آب-متانول و آب-اتانول با نسبت 10:90 درصد تغییر ناچیزی در پاسخ دو الکترود 6c18dc و6c18db نشان داد و طول عمر این الکترودها نیز بیش تر از الکترود بر پایه ی 6c18می باشد.
الهامه محمدپور قورچی محمدرضا یافتیان
در کار حاضر دانه های اسپند و کمپوست چای به همراه پوست بادام زمینی به عنوان جاذب های زیستی برای پرکردن فیلترهای ستونی ویژه ی حذف یون های سرب، کبالت، مس و نیکل از محلول-های آبی به کار برده شدند. تاثیر پراسنجه های مختلفی نظیر ph، زمان تماس جاذب با محلول یون-های فلزی، غلظت اولیه یون های فلزی، سرعت عبور محلول از ستون حاوی جاذب، حجم محلول و مقدار جاذب بر روی فرآیند حذف بررسی شدند. مشاهده شد که کارآیی جذب وابسته به ph است و با بالارفتن ph افزایش می یابد. بیش ترین میزان حذف یون ها در 8-4=ph رخ می دهد. زمان تعادل پس از 30 دقیقه حاصل شد. مطالعه ی واجذب یون های فلزی جذب شده در فیلتر پرشده با دانه های اسپند درحضور محلول های یک مولار hno3، h2so4 و hcl انجام شد و واجذب این یون ها از سطح جاذب کمپوست چای در حضور hno3 یک مولار صورت گرفت. نتایج نشان داد که یون های فلزی جذب شده، تحت شرایط اسیدی می توانند از بیوفیلترهای تهیه شده بازیافت شوند و جاذب زیستی می تواند دوباره مورد استفاده قرار گیرد. پیوند قوی بین یون های فلزی و جاذب زیستی نشان دهنده ی پایداری بالای آن تحت شرایط طبیعی است. بررسی مدل های سینتیکی مطابقت خوبی را با معادله های سینتیکی نشان داد. برای مطالعات تعادل، مدل های لانگ مویر، فروندلیچ و تمکین بررسی شدند و نتایج نشان داد که مدل های لانگ مویر و فروندلیچ با داده های تجربی مطابقت بهتری دارند. هم دمای لانگ مویر فرآیند جذب یون های کبالت و مس و هم دمای فروندلیچ جذب یون ها ی سرب و نیکل بر روی دانه های اسپند را توصیف می کند که نشان دهنده ی جذب تک-لایه برای یون های کبالت و مس و جذب چندلایه برای یون های سرب و نیکل می باشد. در جذب زیستی بر روی فیلتر ستونی پرشده با جاذب کمپوست چای، هم دمای فروندلیچ جذب هر چهار یون سرب، کبالت، مس و نیکل را توصیف می کند.
حسین رستمی محمدرضا یافتیان
رشد روزافزون جمعیت، گسترش زمین های کشاورزی و صنعت، پراکندگی ناهمگون زمانی و مکانی آب شیرین، محدودیت ها و مشکلات روزافزون کیفی منابع آبی، در بسیاری از کشورها از جمله ایران تامین آب پاک و سالم را به یکی از چالش های اساسی قرن حاضر تبدیل نموده است. به همین دلیل حفظ سلامت آب موضوع حیاتی و ضروری است. نظر به گسترش روزافزون صنایع و بهره برداری زیاد از منابع آب در کشور، آلاینده های مختلفی به آب راه پیدا کرده است. فلز های سنگین از جمله این آلاینده های مهم بوده که به وجود آورنده مسمومیت حاد، کم خونی مزمن، انواع سرطان ها و بسیاری از ناراحتی های گوناگون هستند. در این تحقیق غلظت 6 فلز سنگین در 57 نمونه آب زیرزمینی اطراف شهرک های صنعتی شهر زنجان طی دو فصل اردیبهشت به عنوان فصل پرآبی و شهریورماه، به عنوان فصل کم آبی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که غلظت 4 فلز روی، مس، نیکل و کبالت در نمونه های آبی در هر دو فصل پایین تر از حد استاندارد های موجود هستند. دو فلز سرب و کادمیم به ترتیب در 5/28 و 2/12 درصد نمونه های فصل پرآبی و نیز در 5/31 و 5/17 درصد از کل نمونه های آب زیر زمینی فصل کم آبی بالاتر استاندارد بود. می توان گفت که به احتمال زیاد عامل های طبیعی، در کنار عامل انسانی در حضور و پخش برخی از این فلزها در آب زیرزمینی موثر می باشد. رعایت ملاحظات زیست محیطی از سوی صاحبان صنایع، نظارت لازم از سوی سازمان های مربوطه و پایش مستمر وضعیت کمی و کیفی آب زیرزمینی از راه کارهای مناسب جلوگیری از آلودگی این منابع حیاتی آب زیرزمینی است.
مهدیه آتش زر محمدرضا یافتیان
در این تحقیق جذب سرب، نیکل و کروم (vi) توسط پسماند زیتون به صورت ناپیوسته مطالعه شده است. اهداف اصلی این مطالعه شامل بررسی جذب فلزات مذکور از محلول آبی توسط پسماند زیتون، مطالعه ی اثر پارامتر های مهم مانند ph، زمان تماس، غلظت اولیه، دما و مقدار جاذب بر کارایی فرآیند جذب و تعیین ایزوترم جذب مناسب و پارامتر های سینتیکی فرآیند جذب فلزات مورد مطالعه بر روی پسماند زیتون می باشد. نتایج حاصل نشان می دهد که جذب هر سه فلز توسط پسماند زیتون پس از 15 دقیقه به حالت تعادل می رسد و پس از این زمان تغییرات محسوسی در بازدهی حذف این فلزات مشاهده نمی شود. مشاهده شد که کارایی جذب وابسته به phاست و برای یون های سرب و نیکل، با بالا رفتن ph جذب افزایش می یابد و بالاترین میزان حذف این دو فلز در محدوده ی 6-3=ph رخ می دهد، اما حداکثر ظرفیت حذف کروم (61 درصد) در ph برابر با 2 برای غلظت اولیه کرومmg/l 10 به دست آمد. مطالعه ی واجذب درحضور محلول های رقیقhno3 ، h2so4 و hcl (5/0 مولار) و آب (7=ph) بر روی یون های فلزی جذب شده انجام شد. نتایج نشان داد که یون های فلزی جذب شده تحت شرایط اسیدی می توانند بازیافت شوند. نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان می دهد که جذب سرب و کروم توسط پسماند زیتون در میان سه ایزوترم مطالعه شده (لانگمیر، فروندلیچ و تمکین) از ایزوترم فروندلیچ و جذب نیکل از ایزوترم لانگمیر پیروی می کند. بررسی مدل های سینتیکی مطابقت خوبی را با معادله شبه مرتبه دو نشان داد. نتایج نشان می دهد که پسماند زیتون می تواند به عنوان جایگزینی ارزان برای جاذب های تجاری موجود، در حذف فلزات سنگین از آب و فاضلاب به کار گرفته شود.
فهیمه خاندوزی عبدالحسین پری زنگنه
چکیده روش های آماری مانند آنالیز خوشه ای (ca)، تحلیل عاملی (fa)، تحلیل مولفه های اصلی (pca) و anova. برای بررسی داده های 24 پراسنجه ی فیزیکی-شیمیایی کیفیت آب که در طی 8 سال از 42 ایستگاه نمونه برداری گردآوری شده بود، مورد استفاده قرار گرفت. آنالیز خوشه ای انجام گرفته بر روی داده های کیفی آب نتیجه ی خوبی را ارایه داد که بر اساس آن ویژگی ها در دو شاخه اصلی قرار می گرفتند. fa/pca نیز شش مقدار ویژه را نشان دادند که 65% از واریانس کل را دربرمی گرفتند که ویژگی های هدایت الکتریکی، مواد جامد محلول و یون کلرید مربوط به مولفه ی اول با بارهای عاملی 94%، 79%، 78% و 24/22% از واریانس، سختی کل مربوط به مولفه ی دوم با بار عاملی 84% و 52/11% واریانس، یون نیترات و کدورت مربوط به مولفه ی سوم با بارهای عاملی 73%، 70% و 75/8% واریانس، ph و یون فلورید مربوط به مولفه ی چهارم با بارهای عاملی 77%، 70% وو 39/8% از واریانس، یون نیتریت مربوط به مولفه ی پنجم با بارعاملی 70% و 45/7% واریانس و در نهایت مولفه ی ششم با 6/6% از واریانس کل مهم ترین ویژگی های اثرگذار بر کیفیت آب هستند. آزمون های آنالیز خوشه ای و تحلیل عاملی بر روی داده های به دست آمده از اندازه گیری غلظت فلزهای سنگین در نمونه های آب نیز نیکل را به همراه کبالت، کادمیم را همراه سرب و مس را همراه با روی نشان داد. احتمال حضور سطح های افزایشی از این سه عامل در آب های زیرزمینی منطقه ی مورد مطالعه با استفاده از تعیین بهترین مدل بر پایه ی نیم تغییرنما انجام گرفت. برای بررسی خطای هر روش درون یابی، از فن اعتبارسنجی متقابل استفاده گردید. داده های به دست آمده از این تحقیق نشان دادند که روش کریجینگ برای فلز مس، روش وزن دهی عکس فاصله برای فلز کادمیم و روش توابع پایه شعاعی برای فلزهای نیکل، کبالت، سرب و کادمیم با داشتن کم ترین خطا به عنوان مناسب ترین روش ها انتخاب می شوند.
سینا بنی اردلان فریدون غضبان
کانسار زرشوران در 6 کیلومتری شمال شرقی روستای زرشوران از توابع شهرستان تکاب قرار دارد. این کانسار با مختصات جغرافیایی 36 درجه و 43 دقیقه و 13 ثانیه عرض شمالی و 47 درجه و 8 دقیقه و 13 ثانیه طول شرقی مشخص می گردد. ارتفاع متوسط معدن از سطح دریا 2450 متر می باشد. روستاهای یارعزیز، آلوچه لو و زرشوران در مسیر تکاب - تخت سلیمان، مجاور معدن و در محدوده مورد مطالعه قرار دارند. منطقه مورد مطالعه ، اطراف معدن زرشوران می باشد؛ که بر اساس آخرین تقسیمات جغرافیایی در بخش تخت سلیمان شهرستان تکاب و در دهستان احمدآباد واقع شده است. در مطالعه ی حاضر 46 نمونه خاک از عمق صفر تا 15 سانتی متری به روش شبکه ای و در فاصله های منظم از رخنمون های خاکی اطراف معدن زرشوران برداشت شد. سپس مقادیرغلظت فلزهای سنگین آرسنیک، سرب، کادمیم، روی، مس، نیکل و آهن در نمونه های برداشت شده به روش استخراج مرحله ایی (sequential extraction) و با استفاده از دستگاه icp-oes اندازه گیری و شاخص زمین انباشتگی و فاکتور غنی شدگی نمونه های خاک در محدوده مورد مطالعه تعیین گردید. از روش کریجینگ در محیط نرم افزارarc gis 10 برای رسم نقشه توزیع مکانی غلظت کل فلزهای سنگین و همین طور نقشه پراکندگی زمین شیمی این فلزها استفاده شد. مقدار کل فلزهای مورد مطالعه در خاک از روند آهن> سرب> آرسنیک> روی> مس> نیکل> کادمیم پیروی می کند. مقدار میانگین کل آرسنیک، سرب، کادمیم، روی، مس، نیکل و آهن در نمونه های خاک به ترتیب 79/156، 65/204، 66/8، 02/129، 05/65، 15/23، 56/16491 میلی گرم بر کیلوگرم خاک می باشد که در مقایسه با میانگین جهانی این عنصرها، غلظت فلزهای آرسنیک، سرب، کادمیم، روی و مس بیش تر از میانگین جهانی است.
بهزاد تقی لو عبدالحسین پری زنگنه
معدنکاری یکی از مهمترین فعالیت های انسانی است که نقش تاثیر گذاری در شکوفایی اقتصاد کشور ها دارد، اما در صورت مدیریت ناصحیح می تواند با ورود فلزات سنگین به محیط اطراف موجب آلودگی محیط زیست شود. در این مطالعه سعی شد تا با بررسی غلظت های فلزهای سنگین در نمونه های آب و رسوب رودخانه قلعه چای، به بررسی نقش معدنکاری در کانسار مس بایچه باغ واقع در شهرستان ماهنشان در استان زنجان بر محیط زیست منطقه مورد مطالعه پرداخته شود. در این تحقیق پس از تعیین 22 ایستگاه نمونه برداری در طول رودخانه، نمونه برداری از آب و رسوب در آذر ماه 1390 صورت گرفت. نمونه های رسوب به دو گروه اندازه ماسه (2000-63 میکرون) و رس (کوچکتر از 63 میکرون) تفکیک و با استفاده از روش استخراج ترتیبی غلظت فلزهای مس، سرب، روی، کادمیم، کبالت و آهن در هر نمونه با استفاده از دستگاه icp-oes( gensis fes) اندازه گیری شد. غلظت فلزهای سنگین در نمونه های آب نیز با استفاده از دستگاه ولتامتری (797 va computrace) صورت گرفت. غلظت فلزهای سنگین در نمونه های رسوب به اندازه ماسه از روند pb>cu>zn>cd>co و در رسوبات به اندازه رس pb>cu>zn>co>cd تبعیت می کند. مقایسه نتایج بدست آمده با استانداردهای سازمان بهداشت جهانی و استاندارد صنعتی ایران نشان می دهد که علی رغم حضور فلزهای مورد مطالعه در تمامی نمونه های آب، غلظت آنان از حداکثر مجاز تجاوز ننموده است. نتایج غلظت فلزهای سنگین در نمونه های رسوب نشان می دهد که نمونه های رسوب با اندازه ذرات کوچکتر (رس) مقدار بسیار بیشتری از فلزهای مذکور را نسبت به رسوبات درشت تر (ماسه) به خود جذب نموده اند. با توجه به حضور بالای فلزهای مورد مطالعه در مرحله باقیمانده (مرحله پنجم استخراج ترتیبی)، می توان گفت که احتمالا منشا آنان طبیعی بوده و از ژئوشیمی منطقه تبعیت می کند. نتایج شاخص زمین انباشتگی و فاکتور غنی شدگی نشان می دهد که رسوبات رودخانه مورد مطالعه به شدت به رسوبات کادمیم و سرب آلوده می باشند.
مهدی امانلو محمدرضا یافتیان
فلزهای سنگین از مهم ترین آلاینده های محیط زیست به شمار می آیند. این عناصر به دو روش طبیعی و انسانی وارد منابع آبی می شوند. استفاده گسترده از لوله های فلزی حاوی سرب در شبکه آب رسانی شهری بخصوص در شبکه های فرسوده باعث آلوده شدن آب شرب شده است. افزایش تعداد مطالعات مختلفی که در چند دهه اخیر در سطح جهان بر روی غلظت فلزهای سنگین در نمونه های آب آشامیدنی صورت گرفته است اهمیت موضوع را نشان می دهد. در این مطالعه به ارزیابی تاثیر لوله های فلزی در شبکه آب رسانی شهری بر غلظت فلزهای سنگین در آب شرب شهر زنجان پرداخته شده است. به این منظور ناحیه ی مورد مطالعه به دو قسمت بافت شهری قدیم با لوله کشی فلزی و بخش جدید شهر با لوله کشی غیر فلزی تقسیم شد. نمونه برداری به سه روش تصادفی در طول روز، نمونه برداری پس از عبور یک جریان کامل آب و نمونه برداری از نخستین جریان آب در لوله ها انجام گرفت. در هر روش 40 نمونه از بافت قدیم و 20 نمونه از بافت جدید و 12 نمونه از منبه تامین آب شرب نمونه برداری شدند. مقدار فلزهای سنگین روی، سرب، کادمیم و مس در 180 نمونه ی تهیه شده به روش ولتامتری برهنه سازی اندازه گیری شد. تحلیل آماری داده های به دست آمده نشان می دهد که مقدار فلزهای روی و سرب در آب شرب در بافت قدیم شهر که دارای لوله های فلزی آب رسانی می باشند پس از مدت زمان ماند هشت ساعته به سبب فرسودگی لوله های فلزی در شبکه آب رسانی شهر کمی افزایش می یابد اما غلظت این فلزهای سمی در تمام نمونه های آب و در هر دو منطقه قدیم و جدید شهری از حداکثر مجاز آنان بیشتر نبوده است.
معصومه پایدار محسن سعیدی
هدف از این تحقیق، بررسی محتوی ترکیبات شیمیایی موجود در بافت های مختلف گال درختان بلوط بوده و تغییرات آن ها در طول فصل رشد اندازه گیری شد. به همین منظور از سال 1389 همزمان با رشد و نمو گال های مورد بررسی در درختان بلوط، نمونه برداری آغاز شده و به منظور اندازه گیری متابولیت ها در طول فصل رشد و نمو، به صورت ماهانه اقدام به نمونه برداری گردید. به منظور اندازه گیری برخی متابولیت ها و نیز عصاره گیری از گال ها و تعیین اثر کشندگی آن ها، برگ های گال زده و برگ های سالم زیر آن ها، واحد نمونه گیری انتخاب شدند. نمونه های مورد نظر از جنگل های بلوط زاگرس واقع در استان کرمانشاه، شهرستان جوانرود ("n 34° " ?"20" ?^"" "266",e 46° " ?"07" ?^"" "763"" ) با ارتفاع 1510 متر جمع آوری گردید. در این بررسی محتوی ترکیباتی مثل قند محلول، نشاسته، نیتروژن کل، پروتئین خام، پروتئین محلول، کلروفیل b,a، نسبت کلروفیل a به b، کاروتنوئید، و ترکیبات ثانویه ای مثل فنل کل، تانن کل و تانن متراکم در چهار نوع گال برگی بلوط گونه های neuroterus numismalis geoffroy، cynips quercusfolii linnaeus،cynips divisa hartig و neuroterus quercusbaccarum linnaeus در سه بافت گال، برگ گال زده و برگ سالم اندازه گیری شد و تغییرات این متابولیت ها در طول ماه های تیر تا مهر مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج حاصل از آزمون مقایسات میانگین، سطح ترکیبات مورد نظر در طول فصل،در هر چهار نوع گال مختلف و در سه بافت ذکر شده با هم تفاوت معنی داری داشتند. با توجه به میزان بالای ترکیباتی مانند تانن ها در گال درختان بلوط و اثرات سمی این ترکیبات، عصاره های اتانولی، متانولی و آبی چهار نوع از گال درختان بلوط استخراج شده و اثرات سمیت تماسی آن ها روی حشرات بالغ سوسک callosobruchus maculates fabricius مورد بررسی قرار گرفت. عصاره ها از چهار نوع گال cynips quercusfolii linnaeus،hartig andricus infectorius، bosc andricus quercustozae و hartig andricus kollari توسط سه حلال اتانول، متانول و آب استخراج شده و در پنج تکرار، همراه با یک شاهد (حلال استفاده شده برای عصاره گیری) روی حشرات مورد نظر بررسی شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش تجزیه ی پروبیت در نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و میزان lc50 عصاره ها محاسبه شد. سپس شیب خطوط رگرسیونی عصار های به دست آمده از گال ها و حلال های متفاوت به دست آمد. بر اساس آزمون موازی بودن این شیب خطوط، مقایساتی میان lc50 به دست آمده از عصاره های مختلف انجام شد. نتایج حاصل از آزمون موازی بودن خطوط رگرسیون با توجه به نوع حلال استفاده شده برای عصاره گیری و نیز نوع گال،نشان داد که بین شیب خطوط در هر سه حلال و چهار نوع گال مختلف تفاوت معنی داری وجود نداشت و خطوط از نظر آماری موازی بودند بنابراین می توان نسبت lc50 این عصاره ها را با هم مقایسه کرد. نتایج مربوط به بررسی میزان lc50 نشان داد که بیشترین میزان سمیت عصاره ها روی سوسک چهار نقطه ای حبوبات، مربوط به عصاره ی اتانولی گال a. quercustozae و کمترین آن مربوط به عصاره ی آبی گال c. quercusfolii، به ترتیب برابر با 4671 و 441499 پی پی ام بوده است. با در نظر گرفتن فاصله ی اطمینان 95درصد مشاهده شد که سمیت عصاره های به دست آمده از گال های مختلف تفاوت معنی داری با هم نداشتند.
زهرا جمشیدی اردکانی عبدالحسین پری زنگنه
کرم های خاکی بخشی از زنجیره ی غذایی در اکوسیستم خاک هستند که پراسنجه های رشدی آن ها به طور نامطلوبی تحت تاثیر آلودگی های خاک قرار می گیرد. چنان چه آلاینده های فلزی سنگین وارد بدن کرم های خاکی شوند، از طریق زنجیره ی غذایی به بدن موجودهای زنده ی دیگر وارد شده و سلامت و حیات آن ها را به خطر می اندازد. با توجه به حساسیت کرم های خاکی به آلودگی، می توان از آن ها به عنوان شاخص زیستی خاک های آلوده استفاده نمود. به منظور بررسی تاثیر ماده ی آلی خاک به حساسیت کرم های خاکی به سطح های مختلف آرسنیک و کروم خاک، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح به طور کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. سطح های آرسنیک و کروم خاک عبارت بودند از صفر، 5، 10، 20، 40، 80، 160 و 320 میلی گرم در کیلوگرم خاک. برای هر سطح آلودگی سه سطح ماده ی آلی شامل صفر، 5 و 10 درصد وزنی در نظر گرفته شد و کرم های خاکی در چهار بازه ی زمانی 15، 30، 45 و 60 روزه در معرض آلودگی خاک قرار گرفتند. صفت های مورد بررسی شامل زنده مانی، وزن، تعداد کوکون تولید شده توسط کرم های خاکی، میزان تجمع عنصر در بدن کرم-های خاکی و lc50 بودند. نتایج تجزیه ی واریانس داده ها نشان داد که با افزایش سطح آلودگی خاک به آرسنیک و کروم، زنده مانی، وزن و تولید کوکون توسط آن ها به طور معنی داری کاهش و میزان تجمع عنصرها در بدن کرم های خاکی افزایش یافت. هم چنین با افزایش سطح ماده ی آلی در خاک-های آلوده به آرسنیک و کروم، زنده مانی، وزن و تولید کوکون افزایش و میزان تجمع عنصر در بدن کرم های خاکی کاهش یافت. هر چه کرم های خاکی مدت زمان بیش تری در معرض آلودگی قرار گرفتند، زنده مانی، وزن و تولید کوکون توسط آن ها کاهش بیش تری یافت ولی میزان تجمع عنصرها در بدن آن ها افزایش یافت. با افزایش میزان تجمع آرسنیک و کروم در بدن کرم ها، میانگین وزن و تعداد کوکون تولیدی توسط آن ها کاهش یافت. هم چنین با افزایش میزان ماده ی آلی در خاک های آلوده به آرسنیک و کروم lc50 افزایش یافت.
مریم زردویی حیدری عباسعلی زمانی
درختان بلوط پوشش عمده ی جنگل های زاگرس را تشکیل می دهند و زنبورهای گال زای بلوط (hymenoptera: cynipidae) بقا و زادآوری این درخت ها را تحت تأثیر قرار می دهند. در این تحقیق، زنبورهای گال زای بلوط در استان کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفته و اطلاعاتی در مورد تنوع گونه ای، توزیع فضایی و پارازیتوییدهای آن ها ارایه شده است. برای بررسی توزیع فضایی در سال 1390 در منطقه ی چالابه در نزدیکی کرمانشاه نمونه برداری انجام شد و داده های حاصل با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به علاوه در سال 1391 به منظور تعیین تأثیر ارتفاع درخت بر تنوع گونه ای زنبورهای گال زا، سه مرحله نمونه برداری در منطقه ی جوانرود و برای بررسی تأثیر زیستگاه بر تنوع گونه ای این زنبورها در سطح استان شش منطقه برای نمونه برداری انتخاب و داده ها با استفاده از نرم افزار species diversity and richness iv تجزیه و تحلیل شد. در این بررسی در مجموع 30 نوع گال (گال های جنسی و غیرجنسی) از روی اندام های مختلف گیاهی مانند شاتون، جوانه، میوه و برگ دو گونه بلوط quercus infectoria (14 گال) و quercus brantii (16 گال) جمع آوری گردید. به ترتیب گونه های neuroterus lanuginosus،dryocosmus israeli و neuroterus saliens دارای بیش ترین فراوانی در کل مناطق نمونه برداری بوده اند. از طرفی گونه های andricus coriariformis، andricus megalucidus، andricus istvani، pseudoneuroterus macropterus، synophrus olivieri از کم ترین فراوانی در سطح استان برخوردار بوده اند. همچنین گونه هایn. lanuginosus ، n. saliens و aphelonyx persica در سطح استان دارای پراکندگی بیش تری بوده و به عنوان گونه های غالب زنبورهای گال زای بلوط در استان کرمانشاه شناخته شدند. شاخص شانون - وینر نشان داد که تنوع گونه ای زنبورهای گال زای بلوط در جوانرود (878/1) و گهواره (870/1) بیش تر از پاوه (681/0)، چالابه (873/0)، سرمیل (195/0) و قلاجه (188/0) بوده است. مقایسه ی شاخص تنوع شانون- وینر روی بلوط گونه ی q. infectoria (537/1) و q. brantii (574/0) نشان دهنده ی تنوع بیش تر زنبورهای گال زا روی q. infectoria بود. شاخص تنوع شانون - وینر در دو ارتفاع 5/1 متری (312/1) و 5/2 متری (337/1) از سطح زمین نشان داد که تنوع گونه ای در این دو ارتفاع برابر است، اما شاخص تنوع سیمپسون در ارتفاع 5/2 متری (903/2) بیش تر از ارتفاع 5/1 متری (683/2) بود. به علاوه حداکثر تنوع گونه ای در ارتفاع 1500-1800 متر از سطح دریا به دست آمد. از طرفی، شاخص تنوع شانون - وینر بیش ترین مقدار (813/0) را در مناطق با تراکم گیاهی کم نشان داد. مقایسه ی فون زنبورهای گال زای cynipidae روی دو گونه ی بلوط موجود در استان نمایانگر وجود تخصص میزبانی بسیار بالایی در میان آن ها است. توزیع فضایی a. aestivalis و a. persica در ارتفاع 5/1 متری از نوع تصادفی و در ارتفاع 5/2 متری تجمعی تعیین گردید. به علاوه، توزیع فضاییn. lanuginosus و n. saliens در هر دو ارتفاع تصادفی به دست آمد. گونه های a. aestivalis (نسل جنسی) و a. lucidus (نسل غیرجنسی) و همین طور a. grossulariae (نسل جنسی) و a. mayri (نسل غیرجنسی) دارای تناوب نسل (جنسی و غیرجنسی) و تناوب میزبان (بین دو گونه بلوط q. brantii و q. infectoria) بودند. در مقابل، گونه های neuroterus saliens و n. quercusbaccarum فاقد تناوب میزبانی بوده و فقط دارای تناوب نسل هستند. 17 گونه زنبور پارازیتویید از بالا خانواده ی chalcidoidea از روی 13 نوع گال مختلف ایجاد شده توسط زنبورهای گال زای خانواده ی cynipidae روی دو گونه ی بلوط جمع آوری گردید. در این میان خانواده ی torymidae دارای بیش ترین تعداد گونه بود و پس از آن خانواده ها ی eurytomidae، ormyridae، eupelmidae،eulophidae و pteromalidae هر کدام با دو گونه قرار داشتند.
زهرا مفیدی محمدرضا یافتیان
در کار حاضر از روش ریزاستخراج فاز مایع با فیبر توخالی برای حذف، اندازه گیری و پیش تغلیظ یون های سرب، روی، کادمیم، مس، کبالت و نیکل از محلول های آبی استفاده شد. برای انجام آزمایشات مربوطه استخراج کننده بیس (2- اتیل هگزیل) فسفریک اسید (dehpa)در داخلفیبر توخالی قرار داده شد.شرایط بهینه برای حذف یون های فلزی به صورت 5ph=، تعداد فیبرهای توخالی به طول 8 سانتی متر= 4، غلظت لیگاند= 5/0 مولار، نوع حلال: زایلن یا اتیل استات، 70 دقیقه استفاده از امواج صوتی با فرکانس 40 کیلو هرتز و 240 دقیقه استفاده از هم زن مغناطیسی با 500rpm=به دست آمد.نتایج آزمایشات نشان داد تابش امواج فراصوتدر شرایط بهینه کارآیی استخراج را افزایش می دهد. از روش بهینه شده برای حذف یون های فلزی از 45 میلی لیتر محلول اولیه استفاده شد و درصدهای حذف برای یون های روی، سرب، کادمیم، مس، کبالت و نیکل به ترتیب مقدارهای 90، 90، 86، 80، 27 و 20 درصد به دست آمد. استخراج برگشتی یون های فلزی به فاز عاری سازی(5 میلی لیتر نیتریک اسید 2 مولار ) انجام شد و درصدهای بازیابی 3/92، 3/96 و 3/93 به ترتیب برای یون های روی، سرب و کادمیم به دست آمد. به منظور تعیین دقت روش،انحراف استاندارد نسبی برای فرایندهای حذف و بازیابی محاسبه شد و مقدار انحراف استاندارد نسبی کمتر از 5 درصد برای 5 بار اندازه گیری نمونه های با غلظت 4-10مولار به دست آمد. در شرایط بهینه، منحنی های کالیبراسیون برای غلظت های روی، سرب و کادمیم به ترتیب با گستره خطی 250-1، 1000-5/0 و 500-10 نانوگرم بر میلی لیتر به دست آمد. حد تشخیص روش برای فلزهای روی، سرب و کادمیم به ترتیب مقدارهای 2/2، 25/0 و 4/0 نانوگرم بر میلی لیتر محاسبه شد.به منظور بررسی کارایی روش، از روش بهینه شده برای حذف یون های فلزی از نمونه های حقیقی استفاده شد
سیده منیره میرگرامی عبدالحسین پری¬زنگنه
پسماندهای الکترونیکی منبع در حال رشد و سریع ترین منبع تولید پسماندهای خطرناک هستند. در این راستا، مطالعه و شناخت کمی و کیفی این پسماندها در هر منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در این پایان نامه سعی شده به این مهم پرداخته شود. ابتدا پرسش نامه هایی در کلان شهرهای تهران و مشهد و شهرهای کوچک تر زنجان و سنندج که در کمربند شمالی ایران واقع شده اند، تهیه و تکمیل شد. پرسش نامه ها در چهار بخش خانوار، موسسه ها، تعمیرکنندگان و واردکنندگان کالاهای الکترونیکی نگارش شد. در تمام شهرها بخش خانوار که شامل 150 پرسش نامه در هر شهر است، تکمیل گردید ولی با توجه به عدم مشارکت دستگاه های دولتی، در این بخش با چالش جدی جهت تکمیل پرسش نامه روبه رو شدیم. پس از جمع آوری و طبقه بندی داده ها به کمک نرم افزار spss (نسخه ی 2013) به تجزیه و تحلیل آن ها به تفکیک هر شهر پرداخته و سپس مقایسه ی آماری بین داده های شهرهای مختلف صورت گرفت و برای برآورد این پسماندها در سطح شهرهای ایران، نتیجه ها به کل ایران تعمیم داده شد، جدول ها و نمودارهای لازم از جمع بندی داده ها با نرم افزار excel (نسخه ی 18) تهیه گردید. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که در سطح جامعه ی مورد مطالعه، آگاهی های لازم در خصوص اهمیت و زیان های ناشی از پسماندهای الکترونیک وجود ندارد و هم چنین زیرساخت های لازم در مدیریت این گونه پسماندها ایجاد نشده است. علاوه بر این، قوانین مربوط به پسماندهای خانگی و شهری نیز به درستی اجرا نمی شود. بنابراین لازم است ضمن ایجاد زیرساخت ها و اجرای قوانین کنترل کننده ی کمیت و کیفیت پسماندهای الکترونیک و بازیافت و دفع صحیح آن ها، نسبت به ارتقای سطح آگاهی های افراد جامعه نسبت به عواقب زیست محیطی ناشی از دفع نادرست این پسماندهای خطرناک اقدام جدی به عمل آید.
سعید کریمی عباسعلی زمانی
چکیده صنعت سیمان یکی از فعالیت های انسانی است که نقش تاثیر گذاری در شکوفایی اقتصادی دارد، اما در صورت مدیریت ناصحیح می تواند با ورود فلزات سنگین به محیط اطراف موجب آلودگی محیط زیست شود. در مطالعه حال حاضر برای تعیین غلظت فلزهای سنگین در خاک، از 45 نقطه اطراف کارخانه سیمان کردستان در شعاع های 500، 1000، 2000 و 3000 متری به صورت شعاعی و از عمق 15-0 و 30-15 سانتیمتری نمونه برداری شد. سپس مقادیر غلظت کل و مقدار قابل جذب فلزهای سنگین کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیکل، مس، روی، کادمیوم، سرب و آرسنیک در نمونه های برداشت شده به روش(aqua regia) و روش لیندسی (1978) اندازه گیری شدند. از روش کریجینگ در محیط نرم افزار arc gis برای رسم نقشه توزیع مکانی غلظت کل فلزهای سنگین در خاک استفاده گردید. نتایج نشان می دهد، میانگین غلظت فلزهای سنگین کادمیوم، آرسنیک، سرب و مس در نمونه های خاک اطراف کارخانه بیشتر از میانگین استاندارد جهانی آن-ها بوده که ساختار زمین شناسی منطقه، بیش ترین نقش را در آلودگی خاک داشته و فعالیت های انسانی و بخصوص کارخانه سیمان کردستان نیز در افزایش غلظت فلزهای مذکور در خاک سهیم بوده اند.
احمد معینی نقده عباسعلی زمانی
گوجه فرنگی دومین محصول سبزی مهم در سراسر دنیا است و شب پره ی مینوز گوجه فرنگی (meyrick, 1917) (lep.,gelechiidae ) tuta absoluta یکی از آفات مهم گوجه فرنگی در سراسر دنیا به شمار می رود. استفاده از حشره کش های شیمیایی یکی از روش های مهم مهار این آفت است. در این پژوهش اثر پنج حشره کش شیمیایی (ایندوکساکارب، سایپرمترین، کلرپیریفوس، ایمیداکلوپراید، فلوبن دیآمید) و سه حشره کش با منشا طبیعی (اسپینوزاد، ماترین و آبامکتین) با روش غوطه ور کردن برگ گوجه فرنگی در محلول سمی روی مراحل زیستی تخم، چهار سن لاروی و حشره کامل مورد بررسی قرار گرفت. تلفات 48 ساعت پس از کاربرد حشره کش ها ثبت شد. فقط حشره کش های آبامکتین و ماترین روی تخم ها موثر بودند. تجزیه پروبیت نشان داد که حشره کش های اسپینوزاد، آبامکتین، فلوبن دیآمید، ایندوکساکارب و سایپرمترین روی مراحل مختلف لاروی موثر بودند. حشره کش-های کلروپیریفوس، ایمیداکلوپراید و ماترین در غلظت های بسیار بالا (ppm 3000،5000،8000) نیز به 80 درصد کشندگی روی لاروهای آفت نرسیدند. حشره کش کلرپیریفوس به علت دارا بودن خاصیت تدخینی روی حشرات کامل قادر به ایجاد تلفات 80 درصد شد. فلوبن دیامید، ایندوکساکارب، اسپینوزاد و آبامکتین را می توان در مهار شیمیایی بر علیه مراحل لاروی این آفت توصیه کرد.
پریسا حیدری محمد رضا یافتیان
هدف از کار حاضر توسعه حسگرهای غشایی پتانسیومتری برای یون های pb2+ و cu2+ و هم چنین مطالعه ی تاثیر مایع یونی بر رفتار این الکترودها می باشد. الکترود نخست اثر ترکیب های مختلف اجزای غشا بر پاسخ الکترود سرب گزین با یون دوست 5c15b بررسی شده و الکترودی که شامل 29 درصد پلی وینیل کلراید (pvc)، 9 درصد یون دوست، 2 درصد سدیم تترافنیل بورات (natpb) و 60 درصد دی بوتیل فتالات (dbp) می باشد، پاسخ نرنستی خوبی (5/0±5/30 میلی ولت بر دهگان) برای pb2+ در محدوده غلظتی 3-10-5-10 مولار با حد تشخیص 6-10×9/8 مولار نشان می دهد. زمان پاسخ دهی این الکترود 40 ثانیه است. تغییرات ph در محدوده 8/2 تا 5/4 هیچ اثری بر کارکرد الکترود ندارد و در این ناحیه الکترود مستقل از ph عمل می کند. این حسگر به عنوان الکترود شناساگر در تیتراسیون پتانسیومتری pb2+ با edta و برای تعیین مستقیم سرب به کار گرفته شد. الکترود دوم در ادامه تحقیق حسگر غشایی دیگری برای یون pb2+ بر پایه 6c18nb طراحی شد. غشای با ترکیب درصد 5/2 درصد سدیم تترافنیل بورات (natpb)، 9درصد یون دوست، 5/58 درصد اورتو-نیترو فنیل اکتیل اتر (o-npoe)، 30 درصد پلی وینیل کلراید (pvc)، پاسخ نرنستی (5/0±5/30 میلی ولت بر دهگان) را برای یون pb2+ در محدوده غلظتی 2-10-5-10مولار با حد تشخیص 6-10×9/8 مولار نشان می دهد. پاسخ الکترود در گستره 2/2 تا 1/4 مستقل از ph می باشد. زمان پاسخ دهی سریع در حدود 6 ثانیه از مزایای این الکترود می باشد. این حسگر به عنوان الکترود شناساگر در تیتراسیون پتانسیومتری pb2+ با edta و برای تعیین مستقیم سرب مورد استفاده قرار گرفت. الکترود سوم الکترود یون گزین مس برای تعیین مقدارهای کم مس تهیه شد. ترکیب الکترود با 31 درصد پلی وینیل کلراید (pvc)، 6 درصد یون دوست بیس(2-هیدروکسی بنزآلدهید)1و3-دی آمینوپروپان (l)، 1 درصد سدیم تترافنیل بورات (natpb) و 62 درصد دی بوتیل فتالات (dbp)، پاسخ پتانسیلی مطلوب برای یون cu2+ با شیب نرنستی 0/1±1/30 میلی ولت بر دهگان در محدوده غلظتی 2-10-5-10 مولار نشان می دهد. تغییرات ph در محدوده 3/2 تا 6/7 اثر قابل ملاحظه ای بر کارکرد الکترود ندارد و در این ناحیه الکترود مستقل از ph عمل می کند. حد تشخیص حسگر 6-10×9/7 مولار محاسبه شد. زمان پاسخ حسگر 35 ثانیه می باشد. به منظور آزمایش عملکرد حسگر ساخته شده، تیتراسیون پتانسیومتری محلول cu2+ توسط edta در حالی که حسگر به عنوان الکترود شناساگر به کار رفت، انجام شد و نتایج مطلوبی حاصل گردید. ضریب گزینش پذیری به روش پتانسیل همتا شده نشان می دهد که الکترودهای یون گزین سرب و مس به ترتیب گزینش پذیری خوبی برای pb2+ و cu2+ در گستره متنوعی از یون های فلزهای واسطه، قلیایی و قلیایی خاکی دارند. در هر سه الکترود تهیه شده مایع یونی سبب کاهش در ضریب همبستگی و حساسیت منحنی درجه بندی شد.
نازنین پورجعفری مهران محسنی
در کار حاضر مقدار ملامین در نمونه های شیر، ماست، شیرخشک، پودرشیر و پنیر در پنج نشان تجاری مختلف با استفاده از دستگاه hplc ستون اوکتادسیل سیلان و آشکارساز مریی و فرابنفش به روش افزایش استاندارد اندازه گیری شد. از هر محصول با یک نشان تجاری سه نمونه تهیه شد و برای هر نمونه سه اندازه گیری تکراری انجام گرفت. کل اندازه گیری های انجام شده 225 عدد (پنج محصول × پنج نشان × سه نمونه × سه اندازه گیری تکراری) بود. محدوده ی مقدار ملامین در نمونه های شیر (26/0-20/0)، ماست (99/0-57/0)، شیرخشک (40/3-35/0)، پودرشیر (22/1-09/0) و پنیر (50/2-30/0) اندازه گیری گردید و مقدار میانگین آن در هر محصول به ترتیب 24/0، 76/0، 38/1، 5630/0، 16/1 میلی گرم بر کیلوگرم می باشد که کم ترین مقدار در شیر و بیش ترین در شیر خشک مشاهده شد. هم چنین از تحلیل های آماری برای مقایسه ی مقدار ملامین در محصول های مختلف و نشان های تجاری مختلف استفاده شد. به منظور حفظ سلامت عمومی و ایمنی غذایی اتحادیه اروپا مقدار مجاز ملامین را 5/2 میلی گرم بر کیلوگرم و سازمان غذا و داروی آمریکا مقدار مجاز آن در شیر و محصول های لبنی را 25/0 میلی گرم بر کیلوگرم تعیین کرده است. با توجه به مقدار های اندازه گیری شده در نمونه های مختلف، نتیجه گیری می شود که می بایست در ایران نیز برای ملامین مقدار حد مجازی مشخص شود و اندازه گیری روزمره آن در نمونه های مختلف لبنی انجام شود. روش کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا روش مناسبی برای این منظور خواهد بود.
رباب صابری نیا علی حاج ابوافتح
زمین شناسی هر منطقه تأثیر مستقیم بر روی ورود عناصر تشکیل دهنده ی سازندهای زمین شناسی به عنوان آلاینده به خاک می باشد. مطالعه های انجام گرفته نشان می دهد که در استان زنجان قسمت عمده ای از منابع محیطی از جمله آب، خاک، گیاه و هوای منطقه آلوده شده است. از این رو بررسی و تعیین آلودگی خاک در مناطق مختلف این استان از دیدگاه زمین شناسی پزشکی از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. در مطالعه ی حاضر 57 نمونه خاک از عمق (30-0سانتی متری) به روش شبکه ای و در فاصله های منظم از رخنمون های خاکی دهستان تهم واقع در بخش مرکزی شهرستان زنجان برداشت گردیده است. سپس مقادیر غلظت کل فلزهای سنگین آرسنیک، سرب، روی، کادمیم، نیکل، مس، آهن و کبالت در نمونه های برداشت شده به روش aqua regia و غلظت قابل جذب آن ها به روش lindsay اندازه گیری شده و شاخص زمین انباشتگی و فاکتور غنی شدگی نمونه های خاک در محدوده مورد مطالعه تعیین گردیده است. از روش های مختلف میان یابی از جمله روش کریجینگ در محیط نرم افزارarc gis برای رسم نقشه ی توزیع مکانی غلظت کل فلزهای سنگین و همین طور نقشه پراکندگی غلظت قابل جذب این فلزها استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که میانگین غلظت فلزهای سنگین آرسنیک، سرب، روی، کادمیم و مس در محدوده ی مورد مطالعه بیش تر از میانگین استاندارد جهانی آن ها بوده و تنها در مورد کبالت، آهن و نیکل این میزان کم تر از میانگین استاندارد جهانی است.
زهرا شمسی محمدرضا یافتیان
در کار حاضر فوم پلی اورتان اصلاح شده با بیس(2-اتیل هگزیل) فسفریک اسید (dehpa) 01/0 مولار در متانول به عنوان جاذب برای پر کردن فیلترهای ستونی ویژه ی حذف برخی از فلزهای سنگین، رادیواکتیو و آلاینده های آلی از محلول های آبی به کار برده شدند. تاثیر پراسنجه-های مختلفی نظیر ph، زمان تماس جاذب با محلول یون های فلزی و آلی، غلظت اولیه یون های فلزی و آلی، حجم محلول و مقدار جاذب بر روی فرآیند حذف بررسی شدند. مشاهده شد که کارآیی جذب وابسته به ph است و در ph برابر 5 برای یون های فلزی، در محدوده ph 4 تا 8 برای فنل و برای عنصرهای اکتینیدی در ph برابر 4 بهترین کارایی را دارد. زمان بهینه حذف پس از گذشت 10 دقیقه برای یون های فلزی، 1 دقیقه برای عنصرهای اکتینیدی و 15 دقیقه برای آلاینده های فنلی حاصل شد. بررسی مدل های سینتیکی شامل شبه مرتبه اول، شبه مرتبه دوم، معادله ساده ایلویچ و تابع توان بررسی شده اند که داده ها مطابقت خوبی را با معادله ی سینتیکی شبه مرتبه دوم را نشان داد. برای مطالعات تعادل، مدل های لانگ مویر، فروندلیچ و تمکین بررسی شدند و نتایج نشان داد که مدل های لانگ مویر با داده های تجربی مطابقت بهتری دارند.
محمد عشرتی شهریار عسگری
تریپس غربی گل frankliniella occidentalis pergande (thysanoptera: thripidae) از مهم ترین آفات محصولات گلخانه ای از جمله سبزی و صیفی و گیاهان زینتی در سراسر جهان است و در مقابل طیف وسیعی از آفت کش ها مقاومت نشان داده است. تریپس غربی گل در سال 1380 وارد ایران شد و تا کنون در بسیاری از نقاط کشور گسترش یافته است. ارزیابی پتانسیل آفت کش های مختلف برای مدیریت این آفت از اهمیت بالایی برخودار است. در این تحقیق دموگرافی تریپس غربی گل روی دو رقم رایج خیار گلخانه ای و زمینی ارزیابی شد. آماره های جدول زندگی شامل نرخ ذاتی افزایش جمعیت، نرخ متناهی افزایش جمعیت، نرخ خالص افزایش جمعیت، متوسط زمان تولید یک نسل به دست آمد. طول دوران قبل از بلوغ در تریپس غربی گل روی رقم خیار گلخانه ای و خیار زمینی به ترتیب 23/0±46/14 و 51/1±49/11 روز محاسبه شد. میانگین طول دوران پیش تخم ریزی کل، برای خیار گلخانه ای و زمینی به ترتیب 22/13و 75/14 روز و پیش تخم ریزی، به ترتیب 31/0 و 29/0 روز بود. نرخ ذاتی رشد rm محاسبه شده روی رقم گلخانه ای و زمینی به ترتیب 2063/0 و 1902/0 روز بود. نرخ ذاتی تولد (b) روی رقم گلخانه ای و زمینی در توزیع سنی پایدار به ترتیب 9898/0 و 9912/0 بود. نرخ مرگ و میر یا نرخ ذاتی مرگ (d)، به ترتیب 0102/0 و 0088/0 بود. نسبت نرخ ذاتی تولد به مرگ در دموگرافی دو رقم گلخانه ای و زمینی به ترتیب 04/97 و 64/112 به دست آمد. متوسط مدت زمان یک نسل (t) برای تریپس غربی گل در رقم خیار گلخانه ای و زمینی به ترتیب 45/20 و 17/21مدت زمان دو برابر شدن (dt) روی دو رقم گلخانه ای و زمینی به ترتیب 64/3 و 36/3 روز تخمین زده شد. نرخ ناخالص تولید مثل (grr) و نرخ خالص تولید مثل (r0) روی رقم گلخانه ای و زمینی به ترتیب 02/170- 59/165 و 96/48 - 83/78 پوره به ازای هر ماده در نسل بود. lc50 به دست آمده برای تریپس غربی گل با استفاده از سموم اسپینوزاد، آبامکتین و دلتامترین به ترتیب برابر 612/4، 095/8 و 071/10 میلی گرم بر لیتر به دست آمد که اسپینوزاد در میان این سه حشره کش دارای بالاترین میزان سمیت برای افراد بالغ تریپس غربی گل بود. آزمایش زیست سنجی اسپینوزاد بر کنه شکارگر amblyseius swirskii athias-henroit (acari: phytoseiidae) نیز انجام شد که lc50 به دست آمده برای اسپینوزاد 566/96 میلی گرم ماده موثره بر لیتر یا ppm به دست آمد. دز زیر کشنده ی اسپینوزاد با استفاده از 955/2lc25= میلی گرم بر لیتر یا ppm بر افراد بالغ تریپس غربی گل به انجام رسید. بر این اساس دوره ی افراد بالغ در آزمایش دوز زیرکشنده و شاهد به ترتیب 571/5 و 48/11 روز بود. میانگین کل باروری در افراد ماده بالغ در آزمایش دز زیر کشنده و شاهد به ترتیب 07/22 و 94/69 نتاج بود. با توجه به نتایج حاصل از آزمایش های زیست سنجی که میزان سمیت پایین اسپینوزاد نسبت به کنه ی شکارگر را نشان دادند، می توان این حشره کش را یکی از بهترین ابزارها در مدیریت تلفیقی آفات به حساب آورد.
سپیده صفری محمد رضا یافتیان
در کار حاضر کاربرد و مقایسه سه لیگاند مختلف با اتم های دهنده نیتروژن و گوگرد به عنوان یون دوست برای ساخت الکترود های یون گزین سرب و مس گزارش شده است. مطالعه ی ترکیب اجزای مختلف غشا بر پاسخ الکترود سرب گزین با یون دوست [9- متیل-7،8،9،10،11،12- هگزا هیدرو دی بنزو] b.n]]1،4،7،10،13 [تیا تترا آزا سیکلو پنتا دی ان -6،13h] 5h,14] دی اون (l1) بررسی شده و الکترودی که شامل 30 درصد پلی وینیل کلراید (pvc)، 6 درصد یون دوست، 2 درصد سدیم تترافنیل بورات (natpb) و 62 درصد دی بوتیل فتالات (dbp) می باشد، پاسخ نرنستی خوبی (5/0±6/29 میلی ولت بر دهگان) برای pb2+ در محدوده غلظتی 2-10-5-10 مولار با حد تشخیص 6-10×0/6 مولار نشان می دهد. زمان پاسخ دهی این الکترود 23 ثانیه است. تغییرات ph در محدوده 6/4 تا 2/5 تاثیر قابل توجهی بر کارکرد الکترود ندارد و در این ناحیه الکترود مستقل از phعمل می کند. ضریب گزینش پذیری به روش پتانسیل همتاشده نشان می دهد که الکترود گزینش پذیری خوبی برای pb2+ در گستره متنوعی از یون های فلزهای واسطه، سنگین، قلیایی و قلیایی خاکی نشان می دهد. این الکترود به عنوان الکترود شناساگر در حجم سنجی های پتانسیومتری یون سرب در محلول های آبی به کار گرفته شد. الکترود سرب گزین دوم نیز بر پایه یون دوست (2, 2َ-((e1,َe1)-(تیو بیس(1،2-فنیلن)) بیس(آزانیلیدن)) بیس (متانیلیدن)) دی فنیل (l2) طراحی شد. غشای با ترکیب درصد 30 درصد پلی وینیل کلراید (pvc)، 6 درصد یون دوست، 2 درصد سدیم تترافنیل بورات (natpb) و 62 درصد دی بوتیل فتالات (dbp)، پاسخ نرنستی (3/0±5/29 میلی ولت بر دهگان) را برای یون سرب در محدوده غلظتی 2-10-4-10 مولار با حد تشخیص 5-10×0/4 مولار نشان می دهد. پاسخ الکترود در گستره 7/4 تا 2/6 مستقل از ph می باشد. زمان پاسخ دهی سریع در حدود 21 ثانیه و انتخاب گری بسیار عالی نسبت به در مقابل کاتیون های دیگر از مزایای این الکترود می باشد. این حس گر به عنوان الکترود شناساگر در حجم سنجی پتانسیومتری pb2+ با edta مورد استفاده قرار گرفت. حس گر غشایی سوم برای الکترود مس گزین بر پایه ) (z-2- هیدروکسی -1-نفتاآلدهید اکسیم (l3) طراحی شد. غشای با ترکیب درصد 31 درصد پلی وینیل کلراید (pvc)، 6 درصد یون دوست، 1 درصد سدیم تترافنیل بورات (natpb) و 62 درصد دی بوتیل فتالات (dbp)، پاسخ نرنستی (2/0±6/29 میلی ولت بر دهگان) را برای یون cu2+ در محدوده غلظتی 2-10-5-10 مولار با حد تشخیص 6-10×0/6 مولار نشان می دهد. پاسخ الکترود در گستره 2/4 تا 0/6 مستقل از ph می باشد. زمان پاسخ دهی سریع در حدود 27 ثانیه و انتخاب گری خوبی نسبت به cu2+در مقابل کاتیون های دیگر از مزایای این الکترود می باشد. این حس گر به عنوان الکترود شناساگر در حجم سنجی پتانسیومتری cu2+با edta مورد استفاده قرار گرفت.
مهرتاش قلی نژاد محمودرضا رمضان پور
امروزه بدلیل گسترش رو به ازدیاد فلزهای سنگین در محیط های آبی و خاکی، از روش های متعددی در حذف این نوع از آلاینده ها استفاده می شود. از جمله آنها که در سال های اخیر با استقبال خوبی مواجه شده است، کاربرد نانو تکنولوژی در حذف فلزات سنگین و استفاده از نانوذرات فلزی است که از این میان نانو ذرات آهن بدلیل قابلیت های مناسب در کاهش فلزات سنگین و در نتیجه پاکسازی محیط از این عناصر آلاینده کاربرد فراوانی دارد، تاجائیکه پژوهش های متعددی با این ذرات توسط محققین در حذف فلزات سنگین به انجام رسیده است. اما از آنجا که در این تحقیقات عمدتا به بررسی رفتار یک فلز سنگین و حذف آن بوسیله نانو ذرات آهن پرداخته شده است و از طرفی چون در شرایط طبیعی و محیط های آبی حضور طیف وسیعی از فلزات سنگین در کنار هم ملاحظه شده و عمدتا این آلایندهها در طبیعت بهصورت توام و نه مجزا پراکندهاند، ضروریست، فرآیند کاهش این فلزات توسط نانو ذرههای آهن در حضور چند فلز سنگین مورد ارزیابی قرار گیرد تا مشخص شود که آیا همه این فلزها در مواجهه همزمان با این نانو ذرات رفتار مشابهی دارند؟ و کدام فلزات بیشتر و کدامیک کمتر کاهش یا حذف می گردند؟ در این پژوهش، رفتار شیمیایی رقابتی چند فلز سنگین در مواجهه با نانو ذره آهن، پس از سنتز این ذرات و انجام آنالیزهای آزمایشگاهی با مدلسازی محیط طبیعی در حضور ماسه، بروش تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته و وضعیت حذف هرکدام از آن ها در شرایط برابر در محیطی مشترک مورد ارزیابی قرار گرفته است. مطالعه ی حاضر نشان داد که نانو ذرههای آهن قابلیت خوبی در حذف برخی از یون های فلزهای سنگین دارند. اما در شرایط یکسان فلزات مختلف بدلیل خصوصیات ذاتی شان در واکنش با نانو ذرات آهن پاسخ های مشابهی از خود بروز نمیدهند، بهنحویکه در شرایط برابر و در رقابت با یکدیگر بدلیل قدرت جذب سطحی متفاوت، یکسان کاهش نیافته، بلکه با درصدهای متفاوت کاهش یافته و از محیط حذف میشوند.
حمید نعمتی فروزان قاسمیان رودسری
دیازینون از حشره کش های ارگانوفسفره غیر سیستماتیک است که در گذشته در ساختمان های مسکونی برای کنترل سوسک، بید، مورچه، کک استفاده شده است. اگرچه کاربرد خانگی آن ممنوع شده است اما در حال حاضر از این سم برای کاربردهای کشاورزی استفاده می شود. کاربرد گسترده آن در زمین های کشاورزی سبب آلودگی محیط زیست شده است. مطالعه حاضر با هدف شناسایی باکتری های تجزیه کننده ی سم دیازینون انجام شد. از 50 نمونه خاک آلوده به این سم نمونه برداری شد. پس از آماده سازی نمونه های خاک و کشت آن ها، باکتری های رشد یافته خالص سازی گردید.و بر اساس ویژگی های فنوتیپی مطابق با مرجع برگی و شباهت های فیلو ژنتیکی ژن 16srrna شناسایی شدند بررسی رشد باکتری در حضور مقدارهای مختلفی از سم دیازینون نشان داد که با افزایش مقدار سم دیازینون تا ppm 350 رشد باکتری افزایش پیدا می کند و غلظت های بیش تر از آن سبب کاهش رشد باکتری می شود. نتایج آزمایش های بیوشیمیایی و بررسی توالی یابی ایزوله های باکتریایی a12,a9,a7,a2 نشان می دهد که این باکتری ها گونه و یا سویه هایی از pseudomonas sp ،xanthomonas sp ،stenotrophomonas maltophilia، enterobacter sp می باشند. بررسی کاهش مقدار سم دیازینون از محیط کشت آلوده به روش اسپکتروسکوپی (uv-vis) انجام شد. افزایش مدت زمان رشد باکتری حذف مقدار دیازینون از محیط کشت را افزایش داد. باکتری های شناسایی شده می توانند در پاکسازی خاک های آلوده به این سم مورد استفاده قرار گیرند.
مهدی امیری نهاوندی محمدرضا یافتیان
از جمله فعالیت های انسانی مهمی که منجر به ورود فلز سنگین کادمیم به خاک می گردد معدنکاری، صنایع ذوب فلزی و استفاده از کودها و سموم شیمیایی کشاورزی می باشند. استان مازندران یکی از مناطق فعال کشاورزی درایران است. اطلاعات موجود در استان مازندران نشان می دهد که قسمت عمده ای از خاک این استان، به دلیل استفاده کشاورزان از کودها وسموم شیمیایی به فلز سمی و خطرناک کادمیم آلوده است. در این پژوهش نخست نمونه های خاک از چهار منطقه رامسر، نوشهر، بابل و بهشهر از عمق 0 تا 30 سانتیمتری برداشت شدند. سپس نانو ذرات آهن صفر ظرفیتی (nzvi) از طریق کاهش آهن (iii) کلرید توسط سدیم بور هیدرید در محیط نیتروژن سنتز شد. نانو ذرات تهیه شده با استفاده از تصاویر میکروسکوپ الکترونی sem و xrd مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دهنده این است که بیش از 80 درصد نانو ذرات سنتز شده اندازه ای بین 70 تا 80 نانومتر دارند. کاربرد نانو ذرات در حذف کادمیم قابل جذب گیاهان (کادمیم یونی) در خاک های آلوده استان مازندران بررسی شد. اثر پارامترهایی نظیر مقدار نانو ذرات آهن صفر ظرفیتی، ph خاک و مدت زمان تماس در کاهش کادمیم قابل جذب گیاه در خاک مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمایشگاهی نشان از کارآیی موثر نانو ذرات سنتز شده در حذف کادمیم موجود در نمونه ها دارد به طوریکه با بکارگیری نانو ذرات تهیه شده به نسبت 4 درصد وزنی خاک، درph = 7/07 و در مدت زمان یک هفته بیش از 90 درصد کادمیم قابل جذب موجود در نمونه کاهش یافته است.
نگین عزتی ناصر معینی نقده
شب پره ی مینوز گوجه فرنگی، (tuta absoluta (meyrick، به عنوان یک آفت وارداتی خطرناک طی سال های اخیر در کشور مطرح شده است. لاروهای شب پره ی مینوز با تغذیه از مزوفیل برگ گوجه فرنگی موجب کاهش سطح فتوسنتزی گیاه شده و با تغذیه روی میوه موجب کاهش بازارپسندی محصول می گردد. در این تحقیق، رشد و نموی t. absoluta در دماهای ثابت 10، 15، 20، 25، 27، 30، 32 و 35 درجه ی سلسیوس و رطوبت نسبی 5±50 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و هشت ساعت تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. گیاه میزبان این آفت در تمامی آزمایش ها رقم فلات ch گیاه گوجه فرنگی در نظر گرفته شد. بر اساس نتایج حاصله مدت زمان لازم برای تکمیل دوره ی زندگی از تخم تا حشره ی کامل از 37/0±55/69 روز در دمای 15 درجه ی سلسیوس تا 28/0±50/21 روز در دمای 30 درجه ی سلسیوس کاهش یافت. در دمای 30 درجه ی سلسیوس بیشترین زنده مانی پیش از بلوغ دیده شد. آماره های جدول زندگی شب پره در دماهای 15، 20، 25، 27، 30 و 32 درجه ی سلسیوس بررسی شد. کمترین و بیشترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) به ترتیب در دماهای 15 و 30 درجه ی سلسیوس، 006/0±008/0- و 008/0±092/0 (1/ روز) محاسبه شد. کمترین و بیشترین نرخ خالص تولید مثل (r0) در دماهای 15 و 30 درجه ی سلسیوس، 24/0±50/0 و 29/2±43/10 (1/ نسل) به دست آمد. افزایش دما از 15 تا 30 درجه ی سلسیوس منجر به کاهش میانگین مدت زمان یک نسل (t) از 43/0±50/85 روز به 44/0±37/25 روز گردید. کمترین و بیشترین نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ) در دماهای 15 و 30 درجه ی سلسیوس و برابر با 00/0±99/0 و 00/0±09/1 (1/ روز) محاسبه شد. بر اساس مدل رگرسیون خطی ikemoto & takai بدون در نظر گرفتن دماهای 15 و 32 درجه ی سلسیوس، آستانه ی دمای پایین رشد و نمو 32/0±16/12 درجه ی سلسیوس و ثابت دمایی 63/9±54/364 روز- درجه برآورد شد. در بین مدل های غیر خطی مدل های logan 6، lactin 2 و briere 1 برازش بهتری از داده های آزمایش نشان دادند. دمای بهینه ی رشد و آستانه های دمایی پایین و بالایی رشد و نمو با استفاده از مدل briere 1 به ترتیب 39/29،11/0±05/11 و 20/0±90/34 درجه ی سلسیوس محاسبه گردید. اثر دز زیر کشنده ی دو حشره کش اسپینوساد و فلوبندیامید به ترتیب با غلظت های 5/2 و 15 پی پی ام در شرایط دمایی 25 درجه ی سلسیوس و دوره ی نوری 8 : 16 (تاریکی : روشنایی) و رطوبت نسبی 5±50 درصد سنجیده شد. حشره کش اسپینوساد با وجود کاربرد غلظت زیر کشنده، در دوره ی بیش از 72 ساعت به صورت کشنده اثر نمود. در حشره کش فلوبندیامید آماره های رشدی با تیمار شاهد اختلاف معناداری داشت. مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت از 008/0±064/0 در شاهد به 009/0±000/0 (1/ روز) در تیمار فلوبندیامید رسید. در تیمار شاهد و فلوبندیامید نرخ خالص تولید مثل به ترتیب 98/1±84/7 به 33/0±03/1 (1/ نسل) به دست آمد و همچنین این تفاوت میان تیمارها در مورد میانگین مدت زمان یک نسل به ترتیب 39/0±81/31 و 71/0± 39/37 روز دیده شد. بر اساس نتایج حاصله می توان از دز زیر کشنده ی فلوبندیامید و اسپینوساد در تلفیق با سایر روش های کنترل از جمله دشمنان طبیعی استفاده نمود.
طاهر هاشمی عباسعلی زمانی
برای فاضلاب حاصل از کشتارگاه مرغ سیستم ناپیوسته جهت هضم بی هوازی فاضلاب کشتارگاه مرغ مورد استفاده قرار گرفت. تاثیر سه متغیر راهبری و فرآیندی از جمله غلظت cod ورودی (2000 تا 5000 میلی گرم بر لیتر)، غلظت زیست توده (2000 تا 6000 میلی گرم بر لیتر) و زمان انجام (24 تا 96 ساعت) در عملکرد سیستم ناپیوسته مطالعه شدند. آزمایش ها بر اساس طرح ترکیبی مرکز پر انجام و با استفاده از روش پاسخ سطحی تحلیل شدند. جهت ارزیابی فرآیند، سه پراسنجه ی راندمان حذف cod، سرعت هیدرولیز و نسبت اسید های چرب فرار به قلیائیت کاهش یافته در این مطالعه به عنوان پاسخ مطالعه اندازه گیری شدند. افزایش همزمان درمتغیرها (cod اولیه و غلظت زیست توده)، افزایش در راندمان حذف cod را نشان می دهد. حداکثرمقدارحذف cod به مقدار 66/59 درصد درcodin، غلظت زیست توده و زمان واکنش به ترتیب mg/l5000، mg/l6000 و h 96 بود. غلطت اولیه خوراک اثر افزایشی کمی بر پاسخ نشان داد. به طوری که افزایش غلظت اولیه از 3000 تا 5000 میلی گرم در لیتر سبب افزایش حدود 10 درصدی در پاسخ گردید.
زینب نادری ناصر معینی نقده
گوجه فرنگی در معرض آفات و بیماری های زیادی قرار دارد. شب پره ی مینوز، tuta absoluta (meyrick) (lep., gelechiidae)، یکی از خطرناک ترین آفات آن محسوب می شود. لاروهای این آفت به برگ ها حمله و از بافت مزوفیل آن تغذیه می نماید و در نتیجه دالان های نامنظمی روی سطح برگ ایجاد می کنند که موجبات کاهش ظرفیت فتوسنتزی گوجه فرنگی می گردد. و در صورت حمله های شدیدتر، ظاهر سوخته به خود گرفته و خشک می شوند. توجه به انتشار سریع این آفت و گزارش هایی مبنی بر مقاومت آن به سموم مورد استفاده، شناخت ارقام مقاوم به این آفت برای کاهش هزینه ها، افزایش کیفیت این محصول و استفاده از آن ها در برنامه ی مدیریت تلفیقی آفات مزارع گوجه فرنگی ضروری می باشد. در این راستا، مقاومت آنتی بیوزی هفت رقم گوجه فرنگی شامل فلات کارون، پریمو، مونتگو، سوپرکویین، سوپراوربانا، ps و رقم محلی کردی به شب پره ی مینوز، با محاسبه ی برخی از آماره های زیستی از قبیل: نرخ خالص تولیدمثل(r0)، نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، طول مدت یک نسل (t) و نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش ها در داخل ژرمیناتور و تحت شرایط کنترل شده با دمای 2±25درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی روی بوته های گوجه فرنگی انجام شد. کم ترین مقدار نرخ خالص تولیدمثل(r0) روی رقم کردی 008/2±410/8 (1/نسل) مشاهده شد. نرخ داتی افزایش جمعیت (rm) از 067/0 روی رقم کردی تا 106/0 (1 روز) روی رقم مونتگو متغیر بود. و مقادیر آنتروپی (h) جدول زندگی نشان داد منحنی بقا روی تمام ارقام به صورت محدب (نوع اول) می باشد. همچنین نتایج حاصل از بررسی طول دوره ی زندگی شب پره ی مینوز روی ارقام مختلف مشخص کرد که بین طول دوره ی جنینی، لارو سن اول، شفیرگی، حشرات بالغ، حشرات نر و ماده روی ارقام مورد آزمایش اختلاف معنی داری وجود دارد. نتایج حاکی از این بود که رقم محلی کردی نسبت به سایر ارقام در شرایط آزمایشگاهی مقاوم تر و دارای مقادیر بالاتری از ترکیبzingiberene و تراکم تریکوم نوع i ،vi و vii در بین ارقام مختلف ذکر شده می باشد. نتایج حاصل از این تحقیق در کنترل موثرتر این آفت در مزارع گوجه فرنگی کشور مفید خواهد بود.
مسعود حاجی سلیمانی عباسعلی زمانی
در این مطالعه به جداسازی یون¬های فلزی کروم، کبالت، مس و نیکل با استفاده از روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا پرداخته شد. این جداسازی با استفاده از ستون فاز معکوس و با به کار بردن لیگاند 8-هیدروکسی¬کینولین به عنوان عامل کمپلکس¬کننده در فازمتحرکمورد بررسی قرار گرفت. جداسازی یون-های فلزی کروم، کبالت، مس و نیکل در ستونods-c18 با ابعاد 100×6/4 میلی متر با قطر ذره¬های 5 میکرومتری و فازمتحرک حاوی بافرفسفات با 7=ph و لیگاند 8-هیدروکسی¬کینولین با غلظت 0075/0 مولار حل شده در متانول(56:44 حجمی/حجمی)با سرعت جریان 8/0 میلی¬لیتر بر دقیقه در دمای 30 درجه سانتی¬گراد به خوبی صورت می¬گرفت. پس از بهینه شدن عوامل موثر بر کارآیی جداسازی، ارقام شایستگی روش مورد بررسی قرار گرفت که داده¬ها نشان دهنده گستره¬ی خطی مناسب برای هر چها یون فلزی بودکه حدتشخیص بر حسب میلی¬گرم بر لیتر 77/0 برای نیکل، 92/0 برای مس، 52/0 برای کبالت و 68/0 برای کروموحداندازه¬گیری بر حسب میلی¬گرم بر لیتر برای نیکل 59/2، مس 07/3. کبالت 75/1 و کروم 26/2 به¬دست آمد که این نتیجه¬ها قابل مقایسه با سایر روش¬های اندازه¬گیری یون¬های فلزی مانند طیف سنجی جذب اتمی شعله¬ای و طیف سنجی نشر اتمی با پلاسمای جفت شده القایی است.اثر یون¬های مزاحم نیز در اندازه¬گیری یون¬ها نشان-دهنده¬ی این موضوع بود که که در حضور یون¬های مزاحم استفاده شده هیچ¬گونه مزاحمت چشم¬گیری در نتیجه¬ها وجود نداشت. در نهایت به منظور بررسی کارآمدی روش اندازه¬گیری یون¬های فلزی با کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا اندازه¬گیری یون¬های فلزی کروم، کبالت، مس و نیکل در بافت نمونه حقیقی صورت گرفت.
رسول سهرابی جلال ولی الهی
درمناطق مختلف جهان، به خصوص در کشورهای در حال توسعه، بحران های مرتبط با آب از قبیل: کمبود آب، کاهش بارندگی، آلودگی آب و خسارت ناشی از سیل گسترش یافته و سبب کمبود مواد غذایی و به دنبال آن گسترش بیماری ها را فراهم نموده است. در کشورهایی مانند ایران که با کمبود منابع آبی مواجه می- باشد، توجه به همه منابع آبی از اهمیت بالایی برخوردار است و در مدیریت یکپارچه منابع آبی قابل اجرا خواهد بود. در این راستا شناسایی و پایش کیفیت منابع آب از جمله آب های سطحی و مخزن سدها به عنوان یکی از گام های اصلی مدیریت کیفیت منابع آب، جایگاه ویژه ای دارد. در این پایان نامه به بررسی وضعیت کیفی آب در سطح حوضه آبریز و مخزن سد تهم پرداخته شده و برخی از پراسنجه های فیزیکی، شیمیایی و میکروبی آب اندازه گیری شد. داده ها نشان می دهد که میزان فلزهای سنگین (کادمیم و سرب) در همه ایستگاه ها بالاتر از حد مجاز بودند. میزان نیترات، نیتروژن آمونیاکی، فسفات، نیتریت، هدایت الکتریکی و اکسیژن مورد نیاز شیمیایی در بیش تر ایستگاه ها در حد مطلوب گزارش می شود. ولی از نظر میکروبی (کلیفرم کل وکلیفرم مدفوعی) رودخانه های ورودی به مخزن سد آلوده هستند که این آلودگی های میکروبی می توانند کیفیت آب را تحت تاثیر قرار دهند. فاضلاب های روستایی و کشاورزی که به رودخانه ها تخلیه می شوند سبب آلودگی این رودخانه ها شده اند. از آن جا که طول رودخانه ها کوتاه و دبی آن ها کم می باشد این رودخانه ها توانایی چندانی برای خودپالایی ندارند و سبب آلودگی آب مخزن می شوند. همچنین تشکیلات زمین شناسی حوضه آبریز منطقه نیز سبب افزایش آلاینده ها ی فلزی در آب های سطحی منتهی به مخزن سد تهم می شوند.
غزال صبا عباسعلی زمانی
گیاه پالایی به عنوان یک فناوری کم هزینه برای پالایش خاک های آلوده به فلزهای سنگین مورد استفاده قرار می گیرد. مطالعه حاضر در شهر زنجان-ایران برای بررسی میزان تجمع فلزهای سنگین در برگ درختان انجام شده است. در این بررسی، شش ایستگاه نمونه برداری در اطراف شرکت ملی سرب و روی، محدوده داخلی شرکت ملی سرب و روی، منطقه کم ترافیک پارک ملت، منطقه ی پرترافیک سبزه میدان، اطراف شهرک تخصصی روی و محدوده داخلی شهرک تخصصی روی انتخاب شد. نمونه برداری به طور کاملا تصادفی از برگ یازده گونه درختی افرا (acer l.)، بید (salix l.)، تبریزی (populus l.)، نارون (ulmus l.)، اقاقیا (robinia l.)، زبان گنجشک (fraxinus l.)، سرو خمره ای (thuja l.)، سرو نقره ای (cupressus arizonica greene)، چنار (platanus l.)، عرعر (ailanthus desf.) و برگ نو (ligustrum l.) در ابتدا و انتهای فصل رشد انجام گردید. پس از عصاره گیری از برگ این درختان به روش هضم اسیدی، مقدار فلزهای سنگین به وسیله ی دستگاه پلاسمای جفت شده القایی (icp) اندازه گیری شد. تجزیه داده ها نشان داد که در ایستگاه های نزدیک به صنعت تولید سرب وروی، مقدار فلزهای سنگین بیش تری در برگ درختان وجود دارد. براساس مطالعه حاضر، گونه های درختی مختلفی برای پالایش خاک های آلوده شناسایی شدند. درخت نارون به¬عنوان انباشت گر کرم (cr)؛ درخت تبریزی به¬عنوان انباشت گر منگنز (mn)، روی (zn) و کادمیوم (cd)؛ درخت زبان گنجشک به-عنوان انباشت گر کبالت (co) و مس (cu)؛ درخت سرو خمره ای به¬عنوان انباشت گر آهن (fe) و درخت سرو نقره ای به¬عنوان انباشت گر فلزهای سنگین سرب (pb) و آرسنیک (as) در محدوده مورد مطالعه معرفی شدند.
مصطفی شوقی عباسعلی زمانی
شناسایی و تهیه نقشه پهنه بندی منطقه های آسیب پذیر آبخوان امری ضروری می¬باشد و به عنوان یک ابزار مدیریتی بسیار کارآمد برای جلوگیری از آلودگی¬های آبخوان¬ محسوب می شود. یکی از کاربردی ترین روش¬های تهیه نقشه پهنه بندی منطقه¬های آسیب پذیر استفاده از روش دراستیک در محیط نرم افزارarcgis 10.2 می¬باشد. در کار حاضر نقشه آسیب پذیری آبخوان آب شرب زنجان تهیه شده است. آبخوان شهر زنجان در استان زنجان و بین دو شهرستان زنجان و ابهر واقع گردیده است. در این مدل با همپوشانی رستری 7 لایه¬ی عمق آب زیرزمینی، تغذیه خالص، محیط آبخوان، نوع خاک، توپوگرافی، اثر منطقه غیراشباع و هدایت هیدرولیکی در محیط gis، یک نقشه شاخص دراستیک بدست می آید. این شاخص برای آبخوان زنجان بین 59 تا 136 بود و نقشه آسیب پذیری منطقه با استفاده از رتبه بندی بالوشا در رتبه های 1-4 قرار گرفت. منطقه¬های واقع در رتبه 1 (حدود 70/75 درصد) بدون خطر آلودگی و منطقه¬های واقع در رتبه 2 (حدود72/22 درصد) دارای خطر آلودگی خیلی کم می¬باشند. منطقه¬های واقع در رتبه 3 (حدود 25/1 درصد) دارای خطر آلودگی کم و منطقه¬های واقع در رتبه 4 (حدود 33/0 درصد) دارای خطر آلودگی به میزان کم تا متوسط می¬باشند. همچنین نقشه آسیب پذیری منطقه با استفاده از رتبه بندی آلر در رتبه های 2-3 قرار گرفت. منطقه¬های واقع در رتبه 2 دارای خطر آسیب¬پذیری کم (حدود 82/93 درصد) و رتبه 3 دارای خطر آلودگی به میزان کم تا متوسط (حدود 18/6 درصد) می¬باشند. از نظر کاربری اراضی، حدود 40 درصد منطقه دارای زراعت دیم، حدود 50/23 درصد منطقه دارای مخلوط دیم و مرتع و حدود 55/14 درصد منطقه دارای زراعت آبی بوده که عمده این منطقه¬ها دارای خطر آسیب¬پذیری خیلی کم می¬باشند. پهنه بندی آبخوان زنجان نشان داد که بیش¬تر مساحت این آبخوان، در خطر آلودگی کم قرار داشته و فقط قسمت کوچکی در شمال غرب منطقه مورد مطالعه دارای خطر آلودگی کم تا متوسط می¬باشد.
علی نجاری عبدالحسین پری زنگنه
در این مطالعه مقدار فلزهای سنگین روی، کادمیوم، سرب، کبالت، نیکل، مس، منگنز و آنتیموان در آب های جاری حوضه آبریز سد تهم به روش پلاروگرافی تپی تفاضلی در دو فصل پر آبی و کم آبی اندازه گیری شد. داده های به دست آمده با استاندارهای ایران (isiri) و سازمان بهداشت جهانی (who) مقایسه شدند. در فصل پر آبی فلزهای روی، کادمیوم، سرب، مس، کبالت در 0/100 درصد و منگنز در 9/92 درصد نمونه¬ها وجود داشت که با این حال مقدار هیچ کدام بیش تر از مقدار استاندارد نبود. آنتیموان در 9/92 درصد نمونه¬ها وجود داشت که در 1/23 درصد از نمونه¬ها بیشتر از مقدار مجاز بود. همچنین مقدار نیکل نیز ناچیز و غیرقابل سنجش بود. در فصل پر¬آبی کادمیوم، سرب، نیکل در 0/100 درصد؛ روی، منگنز و آنتیموان در 9/92 درصد؛ کبالت در 7/85 درصد و مس در 3/14 درصد نمونه¬ها وجود داشت که مقدار هیچ کدام از آن ها بیشتر از مقدار سفارش شده نبوده و فقط کادمیوم که در 0/100 درصد نمونه¬ها وجود داشت و مقدار 1/7 درصد از نمونه¬ها بیشتر از مقدار استاندارد بود. همچنین ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی آب شامل: دما، کدورت،ph ، ec، do، نیترات، نیتریت، فسفات، کلر، فلوئور، سولفات، سختی، کلسیم، منیزیم، کل میکروب¬ها، کلی¬فرم، اشرشیا¬کلی در کلیه نمونه¬ها اندازه¬گیری و در 0/100 درصد نمونه¬ها کلی-فرم وجود داشت و تعداد تمامی آن¬ها بیش از مقدار تعیین شده بود و در فصل پر آبی و کم آبی به ترتیب 3/14 و43 درصد از نمونه ها آلوده به میکروب اشرشیا¬کلی بودند و در اکثر ایستگاه¬هایی که بعد از روستاها واقع شده اند غلظت نیترات و نیتریت، در مقایسه با ایستگاه¬های قبل از روستاها افزایش نسبی داشته¬اند.
حمیده احمدی محمدرضا یافتیان
مطالعه حاضر دربردارنده ی بررسی انتقال یون های لانتانیم، ساماریم، اروپیم، اربیم و توریم از محیط سدیم نیترات از درون غشای مایع توده ای حاوی حامل اسیدی بیس(2-اتیل-هگزیل)فسفریک اسید (dehpa) به درون فاز پذیرنده ی اسیدی است. عاری سازی انتخابی یون-های مورد مطالعه با به کارگیری نوع اسید و غلظت مناسب از آن در فاز پذیرنده امکان جداسازی آن ها را مهیا می سازد. مطالعه انتقال یون های توریم و اروپیم در شرایط بهینه هر یک از آن ها از درون نمونه های دوتایی با برخی فلزات عناصر واسطه بیان کننده یون گزینی قابل توجه و مناسب فرآیندهای ارایه شده است. بررسی تاثیر اتر تاجی 6c18 در فاز آبی دهنده نشان داد که به هنگام استفاده از حلال های کربن تتراکلرید و سیکلوهگزان این لیگاند اثر استتار قابل توجه بر انتقال یون لانتانیم دارد در حالی که این اثر برای یون اروپیم کوچک تر است. چنین تاثیری به هیچ عنوان برای یون توریم دیده نشد. به هر حال این اثرها موجب شد تا به توان از آن در جداسازی بهتر یون های مورد اشاره بهره گرفت. اثر حلال 6c18 تابع حلال مورد استفاده بود، به طوری که به هنگام استفاده از حلال دی-کلرومتان اثر استتار بر یون لانتانیم کوچک تر شده و در عین حال اثر تعاونی را شاهد بودیم. این پدیده به امکان توزیع 6c18 بین دو فاز آبی و آلی دی کلرومتان نسبت داده شد. تایید این موضوع با بررسی حضور لیگاند 6c18dc و اثر تعاونی آن بر یون لانتانیم نشان داده شده است.
عظیم ربیعی مصباح عبدالحسین پری زنگنه
در کار حاضر ویژگی های فیزیکی آب و غلظت 9 فلز سنگین در 16 ایستگاه از رودخانه تلوار و انشعابات آن طی دو فصل پرآبی و کم آبی اندازه گیری شدند. داده های به دست آمده با استاندارهای ایران (isiri) و سازمان بهداشت جهانی (who) مقایسه شدند. اندازه گیری ویژگی هایی هم چون ph، ec،do و کدورت در نمونه های آب نشان داد که این متغیرها در مقدار مناسبی قرار دارند و کیفیت آب منطقه ی موردمطالعه ازنظر این ویژگی های فیزیکی برای مصرف شرب در مقدار مطلوبی قرار دارد. فلزهای روی، سرب، کبالت و نیکل در 100 درصد نمونه ها و فلزهای کادمیم، مس، منگنز، آنتیموان و آرسنیک به ترتیب در 30/73، 25، 75/93، 87/96 و 90 درصد از نمونه ها وجود داشت. فلزهای روی، مس، کادمیم و کبالت در هیچ کدام از نمونه ها بیش تر از مقدار مجاز نبود. فلز سرب در 25/6 درصد و نیکل در 50/12 درصد از نمونه ها بیش تر از مقدار مجاز بود. هم چنین منگنز و آنتیموان در 25/31 درصد و آرسنیک در 90 درصد از نمونه ها بیش تر از مقدار مجاز بود. میانگین غلظت یون های آرسنیک، منگنز و روی در فصل پرآبی بیش تر از فصل کم آبی می باشند و میانگین غلظت یون های آنتیموان، نیکل، کبالت، مس، کادمیم و سرب در فصل کم آبی بیش تر است. روش های آماری و تحلیل چند متغیره در بررسی داده ها نشان داد که شیمی منطقه و فعالیت های ولکانیکی و ژئوترمال در منطقه سبب آلودگی آب های رودخانه به یون های فلزی سنگین شده است.
زهرا علیخانی زنجانی فریده پیری
در این پژوهش دو جاذب کامپوزیتی کو¬پلی¬مر آنیلین متاتولوئیدین با آلومینا (an-mt/alo) و رس فعال¬شده با اسید- پلی¬آنیلین (ac-pan) برای حذف یون¬های فلزی سرب و کادمیم از محلول¬های آبی استفاده شد. کامپوزیت کو¬پلی¬مر آنیلین متاتولوئیدین با آلومینا به روش الکترو¬سنتز و نانو¬کامپوزیت رس فعال¬شده با اسید- پلی¬آنیلین به روش شیمیایی اینترکالیشن محلولی در حمام اولتراسونیک تهیه گردید. ویژگی¬های سطحی و ساختاری آن¬ها به روش طیف¬سنجی مادون قرمز، میکروسکوپ الکترونی روبشی و پراش اشعه ایکس شناسایی شد. کارایی کامپوزیت¬ها در حذف یون¬های سرب و کادمیم به روش ناپیوسته بررسی گردید. بیشینه ظرفیت جذب کامپوزیت (an-mt/alo) برای یون¬های سرب و کادمیم به ترتیب 2/15 و 89/0 میلی¬گرم بر گرم جاذب و برای نانو¬کامپوزیت (ac-pan) برای یون¬های سرب و کادمیم به ترتیب 42/70 و 12/0 میلی¬گرم بر گرم جاذب به روش هم¬دمای لانگ¬مویر بر اساس تغیر مقدار جاذب تعیین گردید. پراسنجه¬های تاثیرگذار بر جذب مانند ph، مقدار جاذب، زمان تماس و غلظت اولیه یون¬های فلزی مطالعه و بررسی گردید. برای جاذب (an-mt/alo)، یون سرب با هم¬دمای لانگ¬مویر و فروندلیش و یون کادمیم با هم¬دمای لانگ¬مویر مطابقت بیش¬تری نشان داد. در مورد جاذب (ac-pan) یون سرب با هم¬دمای تمکین و یون کادمیم با هم¬دمای لانگ¬مویر مطابقت بیش¬تری دارد. در بررسی مدل¬های سینتیکی هر دو جاذب، فرآیند جذب از سینتیک مرتبه دوم تبعیت می¬کنند. هر دو جاذب توانایی خوبی در حذف یون فلزی سرب از آب نشان دادند و در مورد یون کادمیم کامپوزیت (an-mt/alo) توانایی بیش¬تری در حذف این یون نشان داد. کلمات کلیدی: فلزات سنگین، کامپوزیت، جذب
روناک پاک طینت بابک سوری
در کار حاضر ویژگی های فیزیکی شامل ph، ec، دما، رطوبت و رنگ کمپوست تولیدی کارخانه سنندج ارزیابی شد. هم چنین مواد مغذی شامل کربن، ازت، پتاسیم و فسفر نیز اندازه گیری شد. از آن-جا که ممکن است کمپوست راه ورود فلزهای سنگین به محیط زیست باشد، فلزهای سنگین در این کمپوست سنجش شد. داده های به دست آمده با نرم افزار excel و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. کمینه و بیشینه مواد مغذی موجود در کمپوست تولیدی کارخانه سنندج برای عنصرهای کربن، ازت، فسفر و پتاسیم به ترتیب (98/22-57/52)، (84/0-33/0)، (76/26-24/12) و (غیر قابل تشخیص-67/14276) mg/kg می باشد. میانگین برای عنصرهای مغذی کربن، ازت، فسفر و پتاسیم و همچنین نسبت کربن به ازت به ترتیب 7329/32، 5156/0، 1293/20، 47/10653 و 6974/62 mg/kg بود. میانگین فلزهای سنگین کمپوست تولیدی کارخانه سنندج بر حسب mg/kgبرای مس (67/621-غیر قابل تشخیص)، روی (67/3531-67/56)، سرب (655-غیر قابل تشخیص) و نیکل (265-غیر قابل تشخیص) بود. روی بیش-ترین مقدار فلز سنگین موجود در کمپوست تولیدی سنندج می باشد. بیش ترین در صد رطوبت72/66 و کم ترین مقدار آن57/15 و هم چنین بیشینه و کمینه برای دما (c°)،ph و هدایت الکتریکی(ms/cm) این مقدارها به ترتیب) 73 و80/9(، )70/7 و11/5(، )60/6 و 58/2( بود. مقایسه داده ها با مقادیر استاندارد نشان داد مقدار فلزها، ph، ec در محدوده استاندارد قرار دارند. با این حال نسبتc/n در مقدار بیش تری نسبت به استانداردها داشت و میزان کمینه رطوبت بسیار از حد مطلوب استاندارد رطوبت کم تر بود.
آزاده دارابی مصطفی حقانی
جدول زندگی و جدول تولید مثلی کنه نیشکر oligonychus sacchari روی سه رقم تجاری cp 48-103، cp 57-614 و cp 69-1062 در شرایط آزمایشگاهی و در شرایط دمایی ثابت 1±30 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5±55 درصد و دوره روشنایی 16:8 انجام گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که متوسط طول دوره رشد بیش از بلوغ کنه ماده روی سه رقم تجاری نیشکر cp 48-103، cp 57-614 و cp 69-1062 به ترتیب برابر با 88/14، 75/12 و 19/15، متوسط طول عمر کنه بالغ ماده 74/10، 94/10 و 06/11، متوسط طول عمر کنه بالغ نر 71/8، 75/8 و 84/8، هر کنه نیشکر ماده به طور متوسط 49/37، 53/20 و 77/17 عدد تخم به ترتیب روی ارقام مذکور قرار می دهد. بر اساس نتایج بدست آمده مشاهده شد کمترین میزان تخم گذاری روی رقم cp 69-1062 می باشد که نشان می دهد این رقم نسبت به خسارت کنه نیشکر مقاوم ترین بوده و رقم cp 48-103 با بیشترین میزان تخم حساس ترین رقم نسبت به خسارت کنه نیشکر می باشد. اطلاعات حاصل از طول دوره رشدی مراحل نابالغ کنه نیشکر، متوسط تخم گذاری کنه نیشکر و طول دوره رشدی کنه نر و ماده بالغ روی سه رقم تجاری نیز محاسبه گردید. با مشاهده اطلاعات مربوط به طول دوره رشدی مراحل نابالغ و بالغ کنه نیشکر روی سه رقم نیشکر مشاهده می نماییم که بین مراحل لارو، پروتونمف، استراحت ??، دئوتونمف، استراحت ???، نر و ماده بالغ بین ارقام مختلف هیچ گونه اختلاف معنی داری مشاهده نمی شود. حال آن که بین مراحل تخم و استراحت ?، در بین ارقام مختلف نیشکر اختلاف معنی داری وجود دارد. واکنش تابعی کفشدوزک شکارگرstethorus gilvifrons به عنوان مهم ترین شکارگر آن روی تراکم های مختلف تخم و کنه ماده بالغ نیشکر o. sacchari روی سه رقم تجاری نیشکر cp 48-103، cp 57-614 و cp 69-1062روی یک قطعه برگ گیاه نیشکر در درون پتری دیش ارزیابی گردید. این آزمایش-ها در آزمایشگاه و در شرایط دمایی ثابت 1±30 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5±55 درصد و دوره روشنایی 16:8 انجام گرفت. آزمایشات روی 7 تراکم 2، 4، 8، 16، 32، 64 و 100 روی سه رقم تجاری و در طول 24 ساعت در معرض تغذیه یک کفشدوزک ماده جفت گیری نکرده انجام شد. تعداد طعمه های تغذیه شده برای هر رقم نیشکر پس از 24 ساعت ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که کفشدوزک s. gilvifrons واکنش تابعی نوع سوم را نسبت به مرحله تخم و کنه ماده بالغ نیشکر روی هر سه رقم تجاری نیشکر نشان داده است. پارامترهای قدرت جستجو کفشدوزک s. gilvifrons نسبت به مرحله تخم کنه نیشکر روی سه رقم تجاری نیشکر به ترتیب 00114/0، 00160/0 و 00456/0 و پارامترهای زمان دستیابی روی ارقام تجاری نیشکر به ترتیب 2311/0، 0887/0 و 2335/0 ساعت برآورد شد. همچنین قدرت جستجوی کفشدوزک روی مرحله کنه ماده بالغ روی ارقام تجاری cp 48- 103، cp 57- 614 وcp 69- 1062 ، به-ترتیب 00640/0، 00732/0 و 00686/0 برآورد شد و زمان دستیابی به طعمه برای کفشدوزک s. gilvifronsبه ترتیب 3658/0، 3067/0 و 3497/0 ساعت برآورد شد.
پروین اسدی فرد فریده پیری
سلولز حاصل از کاغذ های باطله ونانو کامپوزیت سلولز-نانو پلی استایرن به عنوان یک زیست جاذب مشتق از سلولز، برای حذف یون های فلز های سنگین pb2+، و cd2+از محلول های آبی بکار برده-شدند. تاثیر پارامترهای مختلفی نظیر ph، زمان تماس، و مقدار جاذب بر روی فرآیندها بررسی شدند. مشاهده شد که کارایی جذب وابسته به ph است و با بالا رفتن ph افزایش می یابد. بالاترین میزان حذف یون ها در6-4 ph =رخ داد.. زمان تعادل پس از 60 دقیقه حاصل شد و بیشترین درصد حذف یون ها برای 45 میلی لیتر از محلول (غلظت اولیه یون 20 میلی گرم بر لیتر) در حضور0/1گرم از جاذب به دست آمد. میزان حذف یون ها برای سرب 96/81%، برای کادمیم 50/06% توسط جاذب سلولز و مقدار حذف یون ها برای سرب85/90%، برای کادمیم60/41% توسط جاذب سلولز- نانو پلی استایرن بود. بیشینه ظرفیت جذب یون های سرب، کادمیم به ترتیب 7/2، 5/48میلی گرم بر گرم برای جاذب سلولز و 97/5،53/4 میلی گرم بر گرم برای جاذب سلولز-نانو-پلی استایرن می باشد. مطالعه ی واجذب درحضور محلول های رقیق hno3و hcl (0/5 و 1 مولار) بر روی یون های فلزی جذب شده انجام شد. نتایج نشان داد که یون های فلزی جذب شده تحت شرایط اسیدی می توانند بازیافت شوند. بررسی مدل های سنتیکی مطابقت خوبی را با معادله ی شبه مرتبه دو نشان داد. این مدل مکانیسم جذب فیزیکی را برای فرایند جذب سطحی پیش بینی می کند. برای مطالعات تعادل، مدل های لانگ مویر، فروندلیش، تمکین ودابین بررسی شدند و نتایج نشان داد که مدل های لانگ مویر و فروندلیش با داده های تجربی در جذب یون های سرب و کادمیم توسط جاذب سلولز-نانو پلی استایرن مطابقت دارند و فرآیند جذب سطحی توسط سلولز برای یون های سرب و کادمیم به ترتیب از هم دمای دابین و تمکین پیروی می کند.
فریده رضایی عباسعلی زمانی
از زمان کشف مزوپورهای منظم سیلیکا مثل mcm-41 توسط بک وار تولی در شیمی شاخه های مهمی ایجاد و توسعه یافتند. این مواد عمدتا ازطریق قالب دهی سورفاکتانت به دست می آیند و بر اساس شکل اندازه و مواد دیواره ی منافذشان طبقه بندی می شوند. بنابراین ساختن نانوپورهای اکسیدهای مختلف مواد به عنوان یکی از اهداف شیمیدانان در نظر گرفته شده است .در این راستا استفاده از مولکولهایی که باعث نظم دهی مواد در حالت ژل گردند می تواند باعث تولید انواع ترکیبات متخلخل منظم یا غیر منظم گردد .استفاده از بعضی از مواد مانند سیکلودکسترین و... به عنوان تمپلیت یکی از شیوه های تولید نانوپورها می باشد.همچنین می توان از ترکیبات دارویی جهت ساخت نانوپورها استفاده کرد.این گونه ساختارهای متخلخل به دلیل سازگاری حفره های آنها با داروها می توانند به عنوان یک جاذب دارو ویا رها کننده ی آن و یا به صورت گزینشی مورد استفاده قرار گیرند.هدف از انجام این پروژه ساخت اکسیدهای فلز آهن به صورت متخلخل با استفاده از سیکلودکسترین و دارو می باشد
مریم امینی عباسعلی زمانی
در این تحقیق پلیمرهای فنیل استیلن و 4-برومو فنول به صورت نانو وغیر نانو با روش الکتروشیمیایی تهیه شده است. همچنین کامپوزیت این ترکیبات، با نانو ذرات al تهیه شده است. در بخش دیگر این پژوهش، سطح الکترود توسط نانوذرات کبالت-آلومینیوم پوشش داده می¬شود؛ که یکی از کاربردهای این محصول در الکتروسنتز می¬باشد و نیز نانو ذرات آهن پوشش دار شده توسط پلیمر پلی وینیل پیرولیدون با روش الکتروشیمیایی تهیه شده است.
یاسمن حیدری ابهری محمدرضا یافتیان
استخراج یون هایلانتانیم(iii)، اروپیم(iii) و اربیم(iii)توسط لیگاند اسیدی بیس(2-اتیل هگزیل) فسفریک اسید در حلال های دی کلرومتان، کربن تتراکلرید و اتیل استات مطالعه شد. نتایج نشان داد که گزینش پذیری فرآیند استخراج متأثر از حلال بکار گرفته شده است، به گونه ای که این گزینش پذیری در حلال دی کلرومتان از ترتیب eu>er>la،در حلال اتیل استات er?eu>laو در حلال کربن تتراکلرید از روند er>eu>la تبعیت می کند. حضور پلی اتیلن گلیکول های مختلف در فاز آبی بر فرآیند استخراج مورد بررسی قرار گرفت، این بررسی امکان برآورد ثابت پایداری کمپلکس یون های فلزی مورد مطالعه و پلی اتیلن گلیکول ها را در فاز آبی امکان پذیر نمود. پلی اتیلن گلیکول های با جرم مولکولی 200(200peg)، 400(400peg) و 2000(2000peg) در این مطالعه بکار گرفته شدند. حضور پلی اتیلن گلیکول های مذکور در فاز آبی در استخراج یون های لانتانیدی توسط dehpa حل شده در حلال آلی حاکی از برهم کنش بین یون های فلزی و پلی اتیلن گلیکول ها به ترتیب زیر است: ccl4 la: peg2000> peg400 >peg200 eu: peg400> peg2000 >peg200 er: peg200> peg2000>peg400 c4h8o2 la: peg200> peg400 >peg2000 eu: peg200> peg400 >peg2000 er: peg400> peg200 >peg2000 ch2cl2 la: peg200> peg400 >peg2000 eu:peg200> peg2000 >peg400 er: peg2000> peg200 >peg400 نتایج نشان داد که ترکیب ویژگی های شلاته کنندهdehpa با پلی اتیلن گلیکول های مختلف سبب بهبود جداسازی یون های مورد مطالعه خواهد شد.
علی اکبر حسینی کاجی عباسعلی زمانی
با توجه به تاثیر مستقیم کیفیت آب در منابع طبیعی بر فعالیت¬های بشر و هم¬چنین شرایط برداشت، ذخیره و انتقال آن به محل تصفیه¬خانه بر فرایند¬های مورد استفاده و کیفیت آب خروجی تصفیه شده امروزه بررسی روش¬هایی که بر حفظ و بهبود کیفیت آب در منبع تاکید دارند از اهمیت بالایی برخوردار گردیده است. سد شهید رجایی واقع در بخش جنوب غربی شهرستان ساری معروف به تنگه سلیمان می¬باشد که کاربری اصلی این سد تامین آب کشاورزی زمین¬های اطراف و تامین آب آشامیدنی است. در این مطالعه با استفاده از داده-های جمع¬آوری شده از ایستگاه¬ها و هم¬چنین با استفاده از نتایج آزمایش نمونه¬های برداشته شده از 9 ایستگاه مخزن سد شهید رجایی در فصل¬های پاییز و زمستان سال1391 و بهار و تابستان سال1392 روند تغییر ویژگی¬های کیفی آب مخزن سد شهید رجایی مورد مطالعه قرار گرفت. ویژگی¬های ph، اکسیژن محلول، هدایت الکتریکی، نیترات، نیتروژن آمونیاکی، دما و فلزها در این دوره مورد بررسی قرار گرفت. در گام نخست از تحلیل¬های آماری چند متغیره برای ارزیابی کیفیت آب مخزن استفاده شد و در گام دوم از نرم افزار مدل دو بعدی ce-qual-w2 جهت پیش بینی برخی ویژگی¬های کیفی آب از جمله دما، اکسیژن محلول (do) و کل مواد جامد (tds) به کار برده شد. پس از بررسی¬های انجام شده در این مطالعه شاهد آن هستیم که بیش¬تر مقدار ویژگی¬های کیفی آب در محدوده¬ی استانداردهای ملی و بین المللی قرار دارد به جزء مقدار دو فلز کادمیم، سرب و پراسنجه کل مواد جامد محلول که از حد استانداردهای جهانی و ملی بیش¬تر است. هم¬چنین در این مطالعه راهکارهایی جهت کنترل و بهبود کیفیت آب منطقه مورد نظر بیان شده¬است.
هادی جلالی آقچه محمد امیر دلاور
خاک نقشی حیاتی در محیط زیست دارد؛ به طوری که تغذیه گیاهان، جانوران، انسان و سلامت همه آن ها به کیفیت آن بستگی دارد. هدف از این تحقیق پهنه¬بندی توزیع مکانی غلظت فلزات سنگین (سرب، روی، مس و نیکل) در اعماق صفر تا 10 سانتی¬متری و 10 تا 30 سانتی¬متری، خاک¬های دو منطقه واقع در منطقه شهری و شهرک صنعتی غرب شهر زنجان است. برای این منظور از 500 نقطه خاک در فواصل 500 در 500 متر منطقه شهری و در فاصله 600 در 600 متر در منطقه شهرک صنعتی غرب شهرستان زنجان براساس یک الگوی شبکه¬بندی منظم جمع¬آوری گردید. در نمونه¬های خاک جمع-آوری شده غلظت کل و قابل جذب عناصر سنگین با روش استاندارد تعیین گردید. الگوی مکانی متغیر-ها با استفاده از محاسبه تغییرنما¬های تجربی و مدل¬های برازش داده شده زمین¬آماری مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس مدل کروی بهترین مدل برای توصیف متغیر¬های غلظت عناصر سنگین انتخاب شد. پهنه¬بندی و ارزیابی آلودگی در خاک و با استفاده از تخمین¬گرهای زمین آماری (کریجینگ معمولی) و تخمین¬گر وزن¬دهی معکوس فاصله انجام گرفت. نتایج حاکی از آن است که میانگین غلظت عنصر سرب در هر دو منطقه بالاتر از حد بحرانی است. ولی عناصر روی، مس و نیکل پایین¬تر از حد بحرانی است. در تمام نمونه¬های خاک غلظت کادمیوم در هر دو منطقه پایین¬تر از حد خطر قرار داشت. براساس نتایج این تحقیق استفاده از تخمین¬گر کریجینگ معمولی نسبت به تخمین¬گر وزن¬دهی معکوس فاصله دقت بیش¬تری در تخمین مقادیر غلظت عناصر سنگین در مناطق نمونه برداری نشان داد. براساس اطلاعات این نقشه¬ها بیش¬ترین غلظت کل فلزات سنگین در اطراف شهرک صنعتی غرب شهر زنجان و قسمت جنوب و مرکز منطقه شهری بود.
سحر سلطانی ناصر معینی نقده
چکیده ندارد.
فردین نوری عباسعلی زمانی
در کار حاضر آلودگی خاک به فلزهای سنگین در هرسین- کرمانشاه مطالعه شده است. 37 نمونه خاک از دوعمق 0تا 20 سانتی متری و 20 تا 40 سانتی متری از خاک های سطحی جنوب شهر هرسین جمع آوری شدند. 15 ایستگاه آن در زمین های آبیاری شده با فاضلاب و 22 ایستگاه در زمین های آبیاری نشده با فاضلاب انتخاب گردید. میزان کل و قابل جذب فلز های سنگین کروم، منگنز، آهن، کبالت، مس، روی، کادمیم، سرب و آرسنیک با استفاده از دستگاه پلاسمای جفت شده القایی اندازه گیری شد. هم چنین میزان فسفر قابل جذب، کربن آلی، نیتروژن کل و پتاسیم قابل جذب، ph و ec در نمونه های خاک اندازه گیری شد. نوع بافت خاک، درصد اجزای شن، سیلت و رس به روش هیدرومتری تعیین گردید. داده های به دست آمده نشان داد که مقدار کل فلزهای سنگین مورد مطالعه در خاک در دو عمق نمونه برداری اختلاف معنی داری دارد. آبیاری با فاضلاب بر ویژگی های خاک و مقدار کل و قابل جذب فلزهای سنگین تاثیر داشته است. شاخص زمین انباشتگی و فاکتور غنی شدگی نشان دادکه خاک نسبت به فلزهای سنگین آلوده می باشد. تحلیل های آماری تایید کرد که هر دو عامل آبیاری با فاضلاب و زمین شیمی منطقه می توانند به عنوان عامل های موثر بر افزایش مقدار فلزهای سنگین معرفی شوند.
بهرام حسنی عباسعلی زمانی
استفاده از بازهای شیف برای تهیه الکترودهای مس گزین و پیدا کردن ناحیه خطی غلظت که الکترود شیب نرنستی بدهد.
جبار ولی پور حسنعلی واحدی
درختچه قره قاج anagyris foetida l. (leguminosae)یکی از گونه های جنگلی منحصر به فرد و زیبا با خواص دارویی است که در سطحی در حدود 930 هکتار در منطقه تق وتوق تا کاسه کران از شهرستان گیلانغرب رویش دارد. ارتفاع این درختچه اغلب 3-1 متر بوده که رشد آن از اوایل آبان ماه شروع شده، طی پاییز و زمستان سبز بوده و در اواخر خرداد خزان می کند. در اکوسیستم قره قاج شهرستان گیلانغرب لارو دو گونه شب پره،آفت مهم این درختچه بوده و به آن خسارت می رسانند؛ که طی این تحقیق، آفات مذکور شناسایی و بیواکولوژی آنها بررسی گردید.
محمد حسین فغفوری عباسعلی زمانی
در این پژوهش از پلی استایرن و پلی استایرن اصلاح شده با dehpa برای حذف یون های فلزی سرب و کادمیم از محلول های آبی استفاده شد. هر دو نوع از پلی استایرن عنوان شده در محلول های حاوی سرب و کادمیم ریخته شده و میزان حذف عناصر سنگین توسط آن ها مورد بررسی قرار گرفت. میزان باز جذب دوباره، اثر سایر الکترولیت ها،دوز جاذب، زمان تماس،میزان واجذب، هم دماهای جذب و سینتیک جذب نیز مورد مطالعه قرار گرفتند.
مریم زارعی حسین مددی
شکارگری درون رسته ای زمانی رخ می دهد که دو گونه ی شکارگر برای شکار مشترک رقابت می کنند و یکی از آن-ها از رقیب خود تغذیه می کند. وقوع پدیده ی شکارگری درون رسته ای در میان گونه های شته خوار می تواند به طور جدی کارایی کنترل بیولوژیک را کاهش دهد. عوامل مختلفی از جمله تراکم شکار خارج رسته (آفت هدف) بر شدت وقوع این پدیده اثر می گذارند. در این تحقیق اثر تراکم های مختلف (50، 150 و 400) شته ی سیاه باقلاscopoli aphis fabae به عنوان شکار خارج رسته بر شدت وقوع شکارگری درون رسته ای ارزیابی شد. مراحل زندگی انتخاب شده شکارگرها، لاروهای سنین دوم و سوم بالتوری سبز stephen chrysoperla carnea و لاروهای سنین سوم، چهارم و حشره کامل ماده کفشدوزکgoeze hippodamia variegata بودند. آزمایشات در مقیاس های دو بعدی (ظروف ساده) و میکروکاسم (نیمه طبیعی) انجام شد. نگه-داری کلنی ها و انجام آزمایشات تحت شرایط آزمایشگاهی (دمای 0c1±25، رطوبت نسبی 10±60 درصد و دوره ی نوری 16:8 تاریکی و روشنایی) صورت گرفت. هر یک از تیمارها دارای ده تکرار بود. پس از گذشت 24، 48 و 72 ساعت تعداد شته های کشته شده در هر ترکیب از مراحل مختلف زندگی شکارگرها ثبت شد. نتایج نشان داد که تراکم شکار خارج رسته، واحد آزمایشی و مرحله ی زندگی شکارگرها اثر معنی داری در میزان مصرف شته ی سیاه باقلا دارند. در هر دو محیط آزمایش، اثر افزایشی شکارگری در تراکم های بالای شته سیاه باقلا مشاهده گردید. بالاترین شدت شکارگری درون رسته ای در هر دو محیط ساده و میکروکاسم در غیاب شکار خارج رسته و در ترکیب لارو سن سوم c. carnea با سن سوم h. variegata (به ترتیب %80 و %50) مشاهده شد. تراکم بالای شکار خارج رسته شدت شکارگری درون رسته ای را کاهش داد و پایین ترین شدت روی داده، در تراکم 400 عدد شته سیاه باقلا در هر دو محیط بود. نتایج نشان داد که در غیاب شکار خارج رسته ، شکارگری درون رسته ای نامتقارن و به جز در ترکیب های لارو سن دوم c. carnea با لارو سن چهارم و حشره کامل h. variegata به نفع لارو بالتوری c. carnea بود. عدم تقارن برهمکنش ها نیز در حضور شته کاهش یافت. تفاوت در نتایج بدست آمده به اثر حضور شته، تفاوت در اندازه و گونه و نسبت شکارگری هر شکارگر نسبت داده شد. تراکم های بالای شته همچنین بقای شکار درون رسته را افزایش داد. نتایج پژوهش حاضر اثر تراکم شکارخارج رسته (شته سیاه باقلا) در کاهش شدت شکارگری درون رسته ای را بین c. carnea و h. variegata تایید کرد.
حسین سلطانی محمدرضا یافتیان
توجه ویژه جوامع امروزی به حفاظت از محیط زیست، کنترل و جداسازی گونه های سمی و مضر موجود در پساب ها و پسماندهای صنعتی وارد شده به محیط زیست، که اغلب دارای ارزش اقتصادی نیز می باشند، موجب شده است تا مطالعات مرتبط با موضوع جداسازی و بازیابی این گونه ها از محورهای پژوهشی روز دنیا در بسیاری از مراکز علمی و صنعتی باشد. بدون شک روش های استخراج مایع- مایع (استخراج حلالی) از پرکاربردترین روش های مورد توجه در راستای این اهداف هستند. کارآیی این روش ها به طور مستقیم به نوع استخراج کننده مورد استفاده بستگی دارد. در مطالعه ی حاضر ضمن سنتز لیگاندهای جدید کربوکسیلیک اسیدی 2-(دی بوتیل کربامویل) بنزوئیک اسید (1hl) و 4-دی بوتیل آمینو-4-اکسوبوت-2-انوئیک اسید(2hl)، توانایی آن ها برای استخراج یون های کبالت(ii)، نیکل(ii)، کادمیم(ii)، روی(ii) و سرب(ii) که عمده فلزهای موجود درپسماندهای تولید شده کارخانجات تولیدی روی واقع در شهرک صنعتی تخصصی روی می باشد مورد بررسی قرار گرفت.
کامل صداقت زاده عباسعلی زمانی
در مطالعه حاضر کیفیت آب رودخانه کارون در ایستگاه اهواز مطالعه شده است. در این کار داده های مختلف مربوط به پراسنجه های کیفیت آب رودخانه کارون از سال 1345 تا 1392 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. دراین پژوهش از روش های آماری مختلف شامل تحلیل مولفه اصلی و تحلیل خوشه ای استفاده شده است همچنین از شاخص کیفیت آب موسسه ملی بهداشت برای تعیین کیفیت آب رودخانه کارون استفاده شده است برای انجام آنالیزهای مختلف استفاده شده است.
اکبر نادی شورابی عبدالحسین پری زنگنه
هدف از این پژوهش، اندازه گیری میزان نیترات در منابع تأمین آب بخش مرکزی شهرستان خدابنده و بررسی تغییرات مکانی در این بخش است. برای این منظور از روش کریجینگ و کوکریجینگ با متغیرهای کمکی ec، tds و سختی استفاده شد. باتوجه به mae، mbe و r2، مدل خطی برای روش کوکریجینگ با متغیر کمکی ec بهترین مدل در پهنه بندی نیترات انتخاب شد. سپس نقشه پهنه بندی نیترات ترسیم گردید. باتوجه به نقشه های dem، زمین شناسی و کاربری اراضی و مقایسه آن با نقشه پهنه بندی نیترات، مشخص شد که آلودگی منابع تأمین آب منطقه مورد مطالعه، در بخش های جنوب غربی به دلیل محتوای زمین شناسی و فعالیت های کشاورزی و فاضلاب انسانی می باشد. زمین های با کاربری کشاورزی نسبت به کاربری های دیگر از میزان نیترات بیشتری برخوردار است که یکی از مهمترین دلایل آن را میتوان به استفاده از کودهای شیمیایی نیتراته نسبت داد.
الهام احمدپورمبارکه عباسعلی زمانی
هدف از این مطالعه بررسی و تعیین منبع احتمالی برخی از فلزهای سنگین شامل کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیکل، روی، مس، کادمیوم و آرسنیک در خاک های سطحی اطراف کارخانه های سیمان کردستان و شهرکرد به کمک زمین آمار چند متغیره می باشد. بدین منظور 45 نمونه خاک پیرامون کارخانه سیمان کردستان و 39 نمونه خاک در اطراف کارخانه سیمان شهرکرد، در شعاع های 500، 1000، 2000 و 3000 متری، از دو عمق صفر تا 15 سانتی متری و 15 تا 30 سانتی متری خاک انتخاب شد. تحلیل آماری سه مولفه اصلی را با بیش از 90 درصد واریانس کل در بین فلزهای سنگین مورد مطالعه آشکار کرد. مدل های مختلف دایره ای، کروی، نمایی، گوسین بر روش های کریجینگ ساده، کوکریجینگ معمولی، کوکریجینگ عام و کوکریجینک ساده با استفاده از روش های میانگین انحراف خطا، خطای قدر مطلق میانگین و ضریب همبستگی برای پهنه بندی فلزها در دو منطقه یاد شده مورد ارزیابی قرار گرفت. براساس نتایج حاصل برای هر عنصر یک مدل بهینه انتخاب و با استفاده از آن در محیط نرم افزار arcgis برای رسم نقشه توزیع مکانی غلظت کل فلزهای سنگین در خاک استفاده گردید. نتایج پهنه بندی کارخانه سیمان کردستان نشان می دهد، میانگین غلظت فلزهای سنگین کادمیوم، آرسنیک، سرب و مس در نمونه های خاک اطراف کارخانه بیشتر از میانگین استاندارد جهانی آن ها بوده است که ساختار زمین شناسی منطقه بیش ترین نقش را در آلودگی خاک داشته و فعالیت های انسانی و به خصوص کارخانه سیمان کردستان نیز در افزایش غلظت فلزهای مذکور در خاک سهیم بوده است. هم چنین میانگین غلظت فلزهای سنگین آرسنیک، سرب و کادمیوم بیشتر از میانگین استاندارد جهانی آن ها بوده است که ساختار زمین شناسی منطقه بیش ترین نقش را در آلودگی خاک داشته و فعالیت های انسانی و به خصوص کارخانه سیمان شهرکرد نیز در افزایش غلظت فلزهای مذکور در خاک سهیم سهم ناچیزی داشته است.
عاطفه السادات زرآبادی محمدرضا یافتیان
چکیده ندارد.
ندا خورشیدی محمد رضا یافتیان
تشخیص و تعیین مقدارهای بسیار کم یون ها توسط یک روش سریع و آسان همواره دارای اهمیت فراوانی در آنالیزهای محیطی و روزمره بوده است. استفاده از حس گرهای یون-گزین پتانسیومتری به دلیل سادگی، قیمت ارزان، قابل دسترس بودن تجهیزات مورد نیاز و در عین حال حساسیت و دقت بالا در میان سایر روش ها و ابزارهای اندازه گیری به کار رفته در شیمی تجزیه بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در سال های اخیر، نظر به اهمیت کنترل آلودگی های فلزات سنگین در خاک و هوا و ... حس گر های پیشرفته ای برای شناسایی این یون ها به وجود آمده است. حس گرهای سرب گزین از اهمیت ویژه ای برخوردارند. اترهای تاجی به عنوان عامل کمپلکس دهنده بسیار گزینش پذیر برای یون های فلزی شناخته شده اند. در این تحقیق کاربرد و مقایسه دو اترتاجی 6c18dc و 6c18 به عنوان یون دوست برای ساخت الکترود یون گزین سرب گزارش شده است. اثر ترکیب های مختلف اجزای غشا بر پاسخ الکترود سرب گزین با یون دوست 6c18dc بررسی شده و الکترودی که شامل 30 درصد پلی وینیل کلراید (pvc)، 9 درصد یونوفور6c18dc ، 5/1 درصد سدیم تترافنیل بورات (natpb) و 5/59 درصد دی بوتیل-فتالات (dbp) می باشد، پاسخ نرنستی خوبی (5/0±7/29 میلی ولت بر دهگان) برای در محدوده غلظتی 2-10-5-10 مولار با حد تشخیص 6-10×3/6 مولار نشان می دهد. زمان پاسخ دهی این الکترود 12 ثانیه است. تغییرات ph در محدوده 6/4 تا 2/5 هیچ اثری بر کارکرد الکترود ندارد و در این ناحیه الکترود مستقل از phعمل می کند. ضریب گزینش-پذیری به روش پتانسیل همتاشده نشان می دهد که الکترود گزینش پذیری خوبی برای در گستره متنوعی از یون های فلزهای واسطه، سنگین، قلیایی و قلیایی خاکی نشان می دهد. این الکترود به عنوان الکترود شناساگر در تیتراسیون های پتانسیومتری یون سرب در محلول-های آبی و هم چنین محیط های مخلوط آب-متانول و آب-اتانول با نسبت 10:90 درصد به کار گرفته شد. در ادامه تحقیق حس گر غشایی دیگری بر پایه 6c18 طراحی شد. غشای با ترکیب درصد 2 درصد اولئیک اسید (oa)، 9 درصد یون دوست، 59 درصد دی بوتیل فتالات (dbp)، 30 درصد پلی وینیل کلراید (pvc)، پاسخ نرنستی (0/1±0/30 میلی ولت بر دهگان) را برای یون در محدوده غلظتی 3-10-6-10 مولار با حد تشخیص 7-10×6/5 مولار نشان می-دهد. پاسخ الکترود در گستره 3/4 تا 3/5 مستقل از ph می باشد. زمان پاسخ دهی سریع در حدود 6 ثانیه و انتخاب گری بسیار عالی نسبت به در مقابل کاتیون های دیگر از مزایای این الکترود می باشد. این حس گر به عنوان الکترود شناساگر در تیتراسیون پتانسیومتری با و برای تعیین مستقیم سرب در نمونه های سنتزی مورد استفاده قرار گرفت.
عباسعلی زمانی علی اصغر طالبی
مهمتین دوبالان زیان آورقارچ خوراکی دکمه ای agaricus bisporos(lange)در طول ماه های تیر تا آذر سال 1379 در منطقه کرج و از مراکز تولید پدم ، ملارد و سینا جمع آوری و شناسایی شدند..برخی از خصوصیات بیولوژیک گونه های شناسایی شده در آزمایشگاه و تحت شرایط کنترل شده (دمای 1+- 20 درجه سانتیگراد 7 رطوبت نسبی بالای 80 در صد و دوره نوری 17 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی ) مورد بررسی قرار گرفت.گونه های شناسایی شده عبارت بودند از coboldia fuscipes(meigen) از خانواده scatopsidae ، lycoriella auripila (winnertz) از خانواده sciaridae ، megaselia halterata(wood) و m.scalaris (loew) از خانواده phoridae گونه های l.auripila ,m.halterata , m.sclaris برای اولین بار از ایران گزارش می شوند.میانگین مرگ و میر دوره پیش از بلوغ در c.fuscipes 5/32 +- 77/15 درصد در l>auripila 2/76 +- 61/9 درصد در m.halterata 44/3 +- 55/56 و در m.scalaris 5/14+-25/71 درصد تعیین گردید . نسبت جنسی حشرات نر به ماده در محیط غذایی مصنوعی (مالت، مخمر ، آگار) و محیط طبیعی پرورش قارچ خوراکی در c.fuscipes به ترتیب 26/1به 1 و 11/1 به 1 در l.auripila 1/15 به 1 و 09/1 به 1 ، در m.halterata 1/19 به 1 و 1.11 به 1 و در m.scalaris 1 به 38/1 و 1 یه 44/1 بدست آمد.نرخ تولید مثل خالص و نرخ ذاتی اقزایش جمعیت در c.fuscipes به ترتیب 04/28 و 107/0 ، در l.auripila 9/3 و 072/0 ، در m.halterata ، 8/395 و 074/0 در m.scalaris 29/4 و132/0 محاسبه شد.