نام پژوهشگر: دیبا داراب
محسن کاظم زاده دیبا داراب
کمبود مکانی جهت معرفی میراث گذشته و ایجاد مکانی برای گردشگران و زائرین درجوارحرم حضرت معصومه(س)در قم, زمینه پیدایش چنین موضوعی است. ولی پیام "موزه هنر های اسلامی" در قم به عنوان مرکز دنیای تشیع و فقه شیعی چه می تواند باشد؟ در موزه هنرهای اسلامی به واسطه فضای معماری و اثر هنری دو نوع شناخت حاصل می شود: 1- سیر انفسی وشناخت خویشتن که در نهایت به شناخت حقیقت رهنمون است؛2- شناخت هویت ملی که در آثار هنری و کاربردی نمود یافته و بازیابی "خویشتن خویش" ، با آگاهی از تمدن غنی گذشته وتقویت اعتماد بنفس ملی. ...و اما هنر اسلامی و به تبع آن مشخصه های معماری اسلامی چیست؟ "هنرو معماری اسلامی" یک"سبک فرا عصری" است؛ که"حقیقت" را در مرکز طراحی قرار می دهد ودر سیر به سوی این حقیقت، مطابق جهان صدرایی، تکامل می یابد و از حرکت باز نمی ایستد ومانند سبکهای دیگر،تاریخ آن به پایان نمی رسد؛ باز نگاه داشتن "باب اجتهاد"در فقه شیعی که راه تحقیق واستنباط وخلق جدید را برای همه نسل ها وعصرها باز میگذارد، می تواند بسترامتدادو بهبود گسستگی هنرو معماری امروز ما باشد. در جهانبینی اسلامی, هنر حرکتی عاشقانه است برای رسیدن به حقیقت که از طریق سیر انفسی در ذات انسانی حاصل آمده است؛ مترادف هنر قدسی است؛ پیام الهی را منتقل می سازد؛ ریشه های خود را از عالم روحانی می گیرد و خود را در عالم جسمانی متجلی می سازد. دراین هنر،"قالب" ارتباطی ذاتی با "محتوا" داشته و هرگز منفک و مجزای آن قابل بحث نیست وعمدتاً هویت خود را از مفهوم "توحید" اخذ می کند. "معماری اسلامی" زمانی میتواند دارای "هویت اسلامی" باشد که ماخوذ از شریعت(آموزه ها)وطریقت دراسلام باشد.این هویت زمانی دارای معنی خواهد بود که "معماری" را به عنوان "ساختاری" در نظر بگیریم که در درون خود, مبانی, اصول و مولفه های اسلامی را دارا بوده وکالبدآن با محتوا و مبانی نظری اسلام همنوا و به عبارتی"روایتگر جهانبینی اسلامی" باشد؛ ؛ کالبدی که درفضای آن "حس جریان زندگی بر مبنای جهانبینی اسلامی" حضور دارد؛ فضایی از جنس"رویداد قدسی" . از طرفی، چالش رساله حاضر، عمدتاٌ نحوه مداخله کالبدی در زمینه تاریخی- مذهبی و چگونگی و کیفیت وقوع ساختاری جدید و نحوه سازگاری یک بنای میان افزا با وضعیت موجود ساختار محیط تاریخی- مذهبی , فرهنگ زمینه و البته در ارتباط با ساختار زنده شهر بوده است.رساله رویکردی میانه که نه در تقابل کامل با گذشته(نوگرا) و نه تکراری از گذشته باشد را، برگزیده است. با توجه به بستر طراحی(قم) و جهت دستیابی به متد طراحی بر اساس مبانی نظری معماری اسلامی،رساله حاضر تلاشی بوده است در جهت رسیدن از محتوا به قالب؛ مبتنی بر"روایتی از جنس سیر به سوی حقیقت" معماری روایتی.