نام پژوهشگر: محمدعلی افشار کاظمی

مدلسازی مسیریابی ناوگان باری با بازه ی زمانی محدود با استفاده از الگوریتم ژنتیک (مطالعه موردی شرکت موادغذایی پاک گستر)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده مدیریت 1386
  آرشیا حسن یوسفی   محمدعلی افشار کاظمی

مسئله مسیریابی ناوگان باری جزء مسایل بروز و کاربردی در صنعت حمل ونقل می باشد. در این تحقیق به یکی از انواع خاص این مسئله با عنوان" مسیریابی ناوگان باری با بازه زمانی محدود" که از شایع ترین مسائل تحقیق در عملیات در عصر حاضر می باشد،پرداخته خواهد شد. هدف از حل این مسئله سرویس دهی به تعدادی مشتری با موقعیت های مکانی متفاوت و تقاضاهای متفاوت، توسط تعداد ناوگان مکفی از یک دپو می باشد، با در نظر گرفتن این محدودیت که هریک از مشتریان می‎بایست در بازه زمانی خاصی سرویس دهی شوند. در این تحقیق زودتر رسیدن ناوگان به هرکدام از مقصدها تا میزانی معین و تاخیر در سرویس دهی تا میزانی معین با لحاظ کردن جریمه متناسب با میزان زودکرد و یا دیرکرد قابل قبول می باشد، که در اصطلاح به آن "بازه زمانی نرم " اطلاق می شود. با توجه به بررسی های صورت گرفته، جهت نیل به اهداف فوق، از به کارگیری و تلفیق دو روش بهینه سازی الگوریتم ژنتیک و بهینه سازی چندهدفه speaدر این پایان نامه استفاده می گردد. به‎کارگیری الگوریتم ژنتیک در این پژوهش به دلیل ماهیت تکاملی این الگوریتم و به کارگیری بهینه‎سازی چندهدفه به دلیل ایجاد امکان فضای انعطاف پذیر و گسترده تصمیم گیری در انتهای کار میباشد که تأثیر بسزایی در کاهش زمان و هزینه های جابجایی کالا و بهینه سازی فرایند رساندن محموله به متقاضیان خواهد داشت.

ارائه مدل پیش بینی تقاضای پزشکان بخش اورژانس با استفاده از تکنیک داده کاوی- مورد مطالعه: بخش اورژانس مرکز قلب تهران-
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده مدیریت 1390
  ندا بیگدلی   محمدعلی افشار کاظمی

زمینه: بخش اورژانس ، اولین مکان ارائه خدمات تشخیصی و درمانی به بیماران اورژانسی محسوب می شود و با توجه به اهمیت سرعت و دقت در ارائه خدمات، تخصیص صحیح منابع نیز در این بخش اهمیت ویژه ای پیدا می کند. برنامه ریزی منابع بخش اورژانس، بدون توجه به ازدحام و تراکم بیمار در زمان های مختلف صورت می گیرد. بنابراین ممکن است بخش با کمبود منابع روبرو شده و این امر منجر به معطلی و نارضایتی بیماران، تعجیل و بی نظمی در انجام کارها و در نتیجه افت کیفیت خدمات گردد. بنابراین پیش بینی تعداد پزشکان مورد نیاز بر پیامدهای بیماری و کیفیت درمان پزشکی تأثیر گذاشته و بر کیفیت زندگی و رضایت بیمار تاثیر به سزایی دارد. هدف: در این مطالعه به منظور کاهش زمان انتظار بیماران و بهبود کیفیت درمان آنها، مدلی جهت پیش بینی تقاضای پزشکان بخش اورژانس ارائه شده است مواد و روش ها: تعداد بیمار بر مبنای داده های مربوط به ورود بیماران به بخش اورژانس و با استفاده از تکنیک داده کاوی و شبکه عصبی پرسپترون چند لایه(mlp) پیش بینی شده است. تعداد پزشکان مورد نیاز نیز با استفاده از تئوری صف (مدل m/m/c) محاسبه شده است. یافته ها: تعداد بیماران با اولویت1، صفر پیش بینی شده و لذا پیش بینی تعداد پزشک مورد نیاز بر اساس تعداد بیماران ورودی با الویت 2 و3 محاسبه شده است. تعداد پزشکان مورد نیاز برای ساعات مختلف شبانه روز و روزهای مختلف هفته محاسبه شده است. تعداد پزشکان مورد نیاز در روزهای تعطیلی رسمی( مانند اعیاد و...) مساوی با تعداد پزشک مورد نیاز در جمعه می باشد. نتیجه گیری: پیش بینی تعداد بیمار مراجعه کننده به بخش اورژانس می تواند در برآورد منابع مورد نیاز( پزشک، پرستار، تعداد تخت و...) و توزیع مناسب آنها در این بخش مورد استفاده قرار گرفته و شلوغی و متوسط زمان انتظار بیمار در این بخش را به میزان قابل توجهی کاهش دهد.

ارائه مدل مناسب پیش بینی تقاضا با استفاده از الگوریتم های فرامکاشفه ای
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده مدیریت و حسابداری 1392
  محمدرضا جوادی نوده   محمود مدیری

پیش بینی به عنوان امری غیرقابل اجتناب بخش مهمی از تصمیم گیری می باشد، و بسیاری از تصمیمات ما بر اساس پیش بینی های وقایع ناشناخته آینده هستند.توانایی برای انجام پیش بینی های خوب در سرتاسر تاریخ بسیار با ارزش بوده است و این روند همچنان ادامه دارد. پیش بینی تقاضا یکی ازمهمترین مسائل درکاهش هزینه است.هدف ازاین مطالعه ارائه مدل مناسب برای پیش بینی تقاضا درصنعت تهویه مطبوع می باشد.در این مدل از شبکه های عصبی مصنوعی برای پیش بینی استفاده کردیم.دراین مطالعه خبرگان 5متغیر موثر برتقاضا راانتخاب کردند.ازاین 5متغیر،3متغیرکمی و2متغیرکیفی می باشد.در این مطالعه از الگوریتم ژنتیک برای آموزش شبکه عصبی استفاده شده است،که نتایج آن با شبکه عصبی که با الگوریتم پس انتشار خطا آموزش داده شده مقایسه شده است. که این مطلب بااستفاده از شاخص میانگین مجذور خطا در بسته نرم افزاری matlab انجام شده است.

امکان سنجی پیاده سازی رویکرد کارت امتیازی متوازن (bsc) در ذیحسابی و اداره کل امور مالی وزارت امور اقتصادی و دارایی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده مدیریت 1392
  طاهر مومنی سرخکلایی   علیرضا امیرکبیری

هدف این پژوهش بررسی امکان سنجی کاربرد تکنیک ارزیابی متوازن در سنجش عملکرد ذیحسابی واداره کل امور مالی وزارت امور اقتصادی ودارایی می باشد. درحقیقت امکان سنجی بکارگیری این مدل در ذیحسابی واداره کل امور مالی وزارت امور اقتصادی ودارایی هدف محوری این پژوهش قلمداد می شود. ارزیابی متوازن یکی از تکنیک های حسابداری مدیریت است که برای اولین باردرسال 1992میلادی توسط رابرت کاپلان ودیوید نورتون ارائه گردید. ارزیابی متوازن بر چهار منظریا دیدگاه مختلف سازماندهی شد که عبارتند از : منظر مالی ، مشتری ، فرآیند های داخلی و فضای رشد ویادگیری . در این پژوهش چهار دیدگاه مربوط به ارزیابی متوازن درقالب یک فرضیه اصلی و چهار فرضیه فرعی مورد بررسی قرار گرفت . نوع تحقیق حاضر کاربردی و روش تحقیق توصیفی – پیمایشی وازنوع مقطعی است. ابزار اصلی اندازه گیری این پژوهش پرسشنامه است . جامعه آماری شامل روءسا ، معاونین و کارکنان ذیحسابی واداره کل امور مالی وزارت امور اقتصادی ودارایی می باشند. با توجه به حجم اندک جامعه آماری از روش نمونه گیری استفاده نشده و محقق اقدام به توزیع پرسشنامه مابین کلیه افراد جامعه آماری نموده است. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل آماری پژوهش نشان داد شاخص سازی در هر چهار منظر یا دیدگاه ارزیابی متوازن در درذیحسابی واداره کل امور مالی وزارت امور اقتصادی ودارایی امکان پذیر می باشد ولی تاکنون در زمینه اطلاع رسانی و آگاه نمودن این ذیحسابی واداره کل از این رویکرد گام های اساسی برداشته نشده است . با بررسی های بیشتر مشخص گردید که دیدگاه مالی مهم ترین عامل و دید گاه های مشتری(ارباب رجوع) ، فرآیند های داخلی و رشد و یادگیری کارکنان به ترتیب در اولویت های بعدی قرار گرفتند.

داده کاوی در کنترل کیفیت: مطالعه موردی کارخانه گچ
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده مدیریت 1392
  محدثه کاظمی   محمدعلی افشار کاظمی

از آنجاییکه در سیستم های صنعتی شناخت عوامل تاثیرگذار بر کیفیت و بهینه سازی آنان همواره مورد توجه بوده است در این تحقیق محقق به تجزیه تحلیل داده های جمع آوری شده در یک کارخانه تولید گچ با هدف تعیین تعداد خوشه مناسب برای خوشه بندی محصولات معیوب و کشف قوانین ارتباطی در هر خوشه پرداخت. هدف محقق استفاده از کاربردهای داده کاوی در راستای کاهش محصولات معیوب می باشد. داده هایی که در این کارخانه بلااستفاده واقع شده بودند و هر یک در انبار داده جداگانه ای نگهداری می شدندمورد کاوش قرار گرفته و محقق با تلفیق پایگاه داده های موجود و تجزیه تحلیل آنان به خوشه بندی محصولات معیوب پرداخت. یکی از دشواری های خوشه بندی پایگاه داده تعیین تعداد بهینه خوشه ها می باشد. به بیان دیگر لازم است تعداد بهینه خوشه ها توسط کاربر تعیین شود و به عنوان ورودی الگوریتم k-میانگین وارد شود. لذا ابتدا تعداد بهینه خوشه ها با استفاده از روش دیویس بولدین مشخص گردید سپس برای اطمینان از انتخاب تعداد خوشه مناسبمدلی شامل تلفیق الگوریتم های پیش گویانه داده کاوی با الگوریتم خوشه بندی تهیه شده و با استفاده از الگوریتم های درخت تصمیم و شبکه عصبی صحت خوشه بندی انجام گرفته آزمون شد. پس از بررسی های صورت پذیرفته 3 خوشه از محصولات معیوب در این کارخانه شناسایی گردید. این خوشه ها به دقت مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند تا در صورت امکان نظمی میان آنان مشخص شود در نتیجه قوانین ارتباطی خالصی با درصد اطمینان 100 درصد برای هر خوشه بدست آمد. این قوانین می توانند بر روند کنترل محصولات تاثیر بسیار دقیقی بگذارند که این امر تاثیر گسترده ای بر روند بهبود کیفیت محصولات و جلوگیری از تولید محصولات معیوب می نماید.

بررسی علل موفقیت یا عدم آن در ساخت سکو های حفاری (جک آپ) در دریا
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده مدیریت 1392
  محمد علی ارمی   امیر بیات ترک

انتقال تکنولوژی (فناوری) عبارت است از بکارگیری و استفاده از تکنولوژی در مکانی بجز مکان اولیه ایجاد و خلق آن. به عبارتی دیگر فرآیندی که باعث جریان یافتن تکنولوژی از منبع به دریافت کننده آن می شود، انتقال تکنولوژی نامیده می شود.با طی مراحلی که یک فناوری وارداتی طی می کند (انتخاب، کسب، تولید محصول، انطباق با بازار داخلی، اعمال تغییرات جزئی و بهبود کاربری و سرانجام صدور به بازار کشورهای در حال توسعه) و میزان تسلط بر این فناوری، یک کشور می تواند ادعای بومی شدن آن فناوری را داشته باشد. شدت تلاشهای بومی و فرایند یادگیری تکنولوژیک در سرعت بخشیدن به روند تسلط و احاطه یافتن بر فناوری وارداتی و بومی نمودن آن نقش دارند. تجارب کشورهای در حال توسعه بیانگر آن است که یادگیری تکنولوژیک عموماً از تکنولوژی های بالغ و جا افتاده شروع می شود. مراحل تاریخی یادگیری تکنولوژیک در کشورهایی که با تأخیر صنعتی مواجه می شوند، از سه مرحله مهندسی (e)، توسعه (d) و تحقیق (r) می گذرد. (e&d&r) این روال برعکس روال کشورهای صاحب فناوری است که به صورت r&d&e می باشد