نام پژوهشگر: علیرضا ایلدرومی

تعیین همبستگی روی ومس(zn وcu) در رسوبات سطحی و غلظت های آنها در بافت نرم صدف دو کفه ای anodonta cygnea در تالاب انزلی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده محیط زیست 1391
  سعید گنجعلی   علیرضا ایلدرومی

میزان عنصر مس و روی در رسوبات، بافت نرم و پوسته صدف آنادونت در تالاب انزلی که از تالاب های بین المللی مهم ثبت شده در کنوانسیون رامسر می باشد اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد که میانگین روی و مس در رسوبات به ترتیب به میزان 36/53 و 81/21 میکروگرم برگرم وزن خشک، در بافت نرم صدف بترتیب91/110 و 59/7 میکروگرم برگرم وزن خشک و پوسته صدف 38/11و 1/5 میکروگرم برگرم وزن خشک اندازه گیری شد. در همه ایستگاه ها ی نمونه برداری بجز ایستگاه 3 و4 اختلاف معنی داری در غلظت روی در رسوب سایر ایستگاه ها مشاهده گردید. مقایسه غلظت روی در عضله صدف در ایستگاه ها ی نمونه برداری نشان داد بین ایستگاه های 1و2، 1و4، 3 و4 و همچنین3 و2 در غلظت روی عضله اختلاف معناداری وجود دارد. همچنین بین غلظت کل عنصر روی با غلظت آن در رسوبات سلکه، سرخانکل و ماهروزه رابطه مثبت معنی داری وجود داشت. فاکتور تغلیظ بیولوژیکی رسوب و بیوتا (bsaf) برای فلز روی مقدار 16/2 بدست آمد که بازگوکننده تغلیظ بالای بیولوژیک این فلز توسط بافت نرم صدف آنادونت از رسوبات می باشد و bsaf برای فلز مس کمتر از یک محاسبه شد که نشانگر عدم تغلیظ بیولوژیکی این فلز توسط صدف آنادونت می باشد. مقایسه غلظت فلز مس و روی در بافت نرم صدف با استانداردهای جهانی نشان داد غلظت مس در همه ایستگاهها پایین تر از حد مجاز بوده است. غلظت روی از حداکثر حد مجاز توصیه شده توسط (abia) پایین تر ولی از استاندارد های ارائه شده توسط (nhmrc)، (maff)، (tphr)، (fda) و(its) بالاتر بوده است.

بررسی تحلیلی روش های برآورد ردپای اکولوژیکی (مطالعه موردی: شهر اصفهان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده محیط زیست 1391
  کبری مل حسینی دارانی   کامران شایسته

ردپای اکولوژیکی، فن اندازه گیری اثرات اکولوژیکی شهر و راهنمای جوامع به سمت پایداری است. این تکنیک، اندازه می گیرد که چه مقدار زمین برای تأمین نیازهای زندگی به سبک فعلی، برای فاکتورهای مهم زندگی شهری، از جمله، غذا، مسکن، حمل و نقل، کالا و خدمات، مورد نیاز است. طی این پژوهش، به مطالعه در مورد مفاهیم، مبانی و روش های برآورد ردپا در مقیاس ملی و شهری پرداخته و در انتها، اثرات اکولوژیکی زندگی شهروندان اصفهانی با استفاده از ابزار ردپای اکولوژیکی، بررسی شد که سرانه ردپای هر شهروند 9/3 هکتار جهانی بدست آمد. این بدان معنی است، که هر شهروند اصفهانی برای تأمین منابع مورد نیاز خود و سینکی برای جذب زائدات منتج شده از فعالیت های خود، در سال به 9/3 هکتار جهانی زمین، نیاز دارد.

آمایش سرزمین با استفاده از روش mola در حوضه آبخیز طارم استان زنجان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده منابع طبیعی 1392
  سینا رضایی   کامران شایسته

آمایش سرزمین، به معنی تخصیص کاربری ها به واحدهای مشخصی از زمین با توجه به ویژگی های اکولوژیک و شرایط اقتصادی- اجتماعی آن است. در این فرایند نوع فعالیت و مکان آن مشخص می شود. در این مطالعه حوضه آبخیز طارم در استان زنجان بعنوان محدوده مورد مطالعه در نظر گرفته شد. این حوضه در زون 39 شمالی سیستم تصویر utm و محدوده طول جغرافیایی بین "35 10°48 و "40 15°49 شرقی و عرض جغرافیایی بین "27 25°36 و "51 15°37 شمالی با مساحت 285000 هکتار قرار دارد. در این مطالعه جهت نیل به اهداف آمایش سرزمین از ماژول mola در سیستم نرم افزاری idrisi استفاده گردید. برای این منظور در اولین مرحله پایگاه داده شامل عوامل و پارامتر-های اکولوژیک و اقتصادی– اجتماعی دخیل در آمایش سرزمین از منابع مختلف تهیه گردید. در مرحله بعد لایه های اطلاعاتی برای هر یک از کاربری ها به طور جداگانه شناسایی و تهیه شد (فرایند مدل سازی). پس از تهیه مدل مناسب هر کاربری، مجموعه نقشه های مورد نیاز آن در سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) مورد پردازش اولیه قرار گرفت و نقشه ها برای ورود به محیط نرم افزار idrisi آماده شد. سپس ماژول mce (ارزیابی چند معیاره) برای هر کاربری اجرا و نقشه های تناسب برای کاربری های کشاورزی و مرتعداری، آبزی پروری، حفاظت، تفرج متمرکز و گسترده و توسعه شهری، صنعتی و روستایی بدست آمد. در آخرین مرحله جهت تعیین اولویت و حل تضاد بین کاربری ها ماژول mola در چارچوب دو سناریوی اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی برای جانمایی کاربری ها در سطح حوضه آبخیز، در نرم افزار idrisi اجرا گردید و نهایتا آرایش مناسبی از کاربری ها در کنار هم، با در نظر گرفتن پارامترهایی مانند تناسب کاربری های مجاور، تامین مساحت مورد نیاز هر کاربری و ... بدست آمد.

بررسی غلظت فلزات سنگین(سرب، کادمیوم، مس) در آب و رسوبات رودخانه کلیبر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده منابع طبیعی 1392
  رامین مهدی زاده   مهرداد میرسنجری

در دهه های گذشته ورود آلاینده ها با منشاء انسانی مانند فلزات سنگین به داخل محیط های دریایی، به مقدار زیادی افزایش یافته است که به عنوان یک خطر جدی برای حیات محیط های آبی به شمار می آیند. آلاینده هایی که در آب یافت می شوند؛ ناشی از پساب های خانگی، تخلیه محصولات شیمیایی، سموم، حشره کش ها و علف کش ها، تخلیه صنعتی، پساب های رادیو اکتیو، هیدروکربن های نفتی و رنگی می باشند. یکی از مهم ترین رودخانه ها در استان آذربایحان شرقی رودخانه کلیبر می باشد که به رود ارس منتهی می گردد. این رودخانه در مسیر خود آب مورد نیاز ده ها روستا، زمین های کشاورزی و باغات را تامین می کند. کاهش آبدهی مسیر رودخانه از یک سو و نیز تخلیه پساب های شهری، کشاورزی، کارگاه های صنعتی کوچک به داخل آن از سوی دیگر وضعیت کیفی آب رودخانه را به مخاطره انداخته است. یکی از منابع آلوده کننده این رودخانه فلزات سنگین می باشند. از این رو نمونه های آب و رسوبات در 10 ایستگاه واقع در منطقه مطالعاتی در تیرماه 1391 برداشت و عناصر سرب، کادمیوم و مس مورد بررسی و آزمایش قرار گرفتند. برآورد آلودگی رسوبات با روش هضم کلی انجام شد. نتایج بدست آمده از پژوهش نشان داد که غلظت فلزات مذکور از میانگین رسوبات جهانی پایین تر است؛ به طوری که در تمامی ایستگاه ها در رده کاملا غیر آلوده قرار گرفتند. در نمونه های رسوب بین کادمیوم و مس همبستگی مثبت و معنی داری در سطح 01/0p< وجود دارد.

بررسی اثر شدت های مختلف بارندگی در شبیه سازی رواناب با استفاده از مدل swat (مطالعه موردی، حوضه آبخیز سد گرین)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده منابع طبیعی 1393
  صباح صالحی   علیرضا ایلدرومی

فرآیند بارش _ رواناب هر حوزه آبریز، به طور عمده تحت تأثیر شرایط هیدرولوژیکی،ژئومورفولوژی و اقلیم منطقه است. میزان توزیع و نوع بارش، پوشش گیاهی، خصوصیات فرایند تجمع و ذوب برف، خصوصیات لایه خاک و سازندهای زمین شناسی از عمده عواملی هستندکه میزان رواناب و مولفه های بیلان آب حوزه را تحت تأثیر قرار می دهند. در تحقیق حاضر شبیه سازی رواناب با استفاده از مدل ابزار ارزیابی آب و خاک، (swat) بر اساس داده های جمع آوری شده از حوضه آبخیز سد گرین که سطحی برابر با 22 کیلومتر مربع را شامل می شود به صورت روزانه انجام گرفت. هدف اصلی در این تحقیق آزمون کارایی مدل swat و قابلیت استفاده از آن در شبیه سازی رواناب حوضه آبخیز سد گرین،در شدت¬های مختلف بارندگی می¬باشد. واسنجی مدل برای دوره آماری 2002 تا 2007، و اعتبار سنجی نیز برای سال¬های 2008 تا 2010 انجام شد،شاخص های ارزیابی مختلفی برای بررسی دقت شبیه سازی مورد استفاده قرار گرفت که در این بین دقت شبیه سازی روزانه با استفاده از شاخص نش_ساتکلیف در دوره واسنجی 59/0 و با شاخص r2 61/0 و دوره اعتبار سنجی به ترتیب 0/63 و 0/64 بدست آمد. شاخص rmse برای بارش¬های سبک و سنگین نیز به ترتیب برابر 27/0 و 57/0 می¬باشد.

ارزیابی تاثیر سازه های کنترل فرسایش و رسوب (گابیون، خشکه چین) در حوضه آبخیز لعل آباد ماهیدشت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  پرستو قوچی   علیرضا ایلدرومی

امروزه ارزیابی پروژه¬های آبخیزداری، به¬ منظور برنامه¬ریزی مناسب و اجرای بهینه طرحهای اجرایی و مدیریت منابع طبیعی انجام می¬گیرد. این تحقیق درحوضه آبخیز لعل آباد ماهیدشت با مساحت3870 هکتار در دامنه شمالی مشرف به ماهیدشت از توابع استان کرمانشاه قرار دارد که حوضه ای نسبتا شیبدار با کاربری مرتع، کشاورزی و آثار جنگل تنک و تخریب یافته است. طرح آبخیزداری برای این حوضه در سال 1380 توسط شرکت مهندسی بوم ورزان همدان تهیه و به مرحله اجرا درآمده¬است. هدف از این مطالعه بررسی نقش عملیات سازه¬ای اجرا شده شامل بندهای گابیونی و خشکه چین این حوضه در کنترل فرسایش، رسوب وسیل از طریق بررسی کتابچه طرح، بررسی و اندازه گیری¬های میدانی، پرسش از ساکنان محلی و مقایسه محل اجرای سازه¬ها با نقاط همجوار با استفاده از مدلmpsiac درحوضه قبل و بعد از عملیات آبخیزداری می¬باشد. نتایج این بررسی نشان داد که شدت فرسایش و رسوب در حوضه لعل آباد به ترتیب 686 و 398 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال می¬¬باشد که نسبت به قبل از عملیات اجرایی آبخیزداری به ترتیب 117 و 68 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال افزایش یافته است. از مهمترین عوامل افزایش فرسایش در منطقه می¬توان به ارتفاع نامناسب سازه¬ها (خشکه چین)، تخریب کناره¬ها، عدم مرمت سالانه، پرشدن از رسوبات، تفاوت حجم کار انجام شده با حجم کار پیش¬بینی شده در کتابچه طرح، بهره برداریهای غیر اصولی و تبدیل مراتع به دیمزارهای کم بازده اشاره نمود. با توجه به خصوصیات فیزیوگرافی، هوا و اقلیم شناسی، پوشش گیاهی، زمین شناسی و هیدرولوژیکی حوضه¬ی مذکور و حجم اقدامات آبخیزداری انجام گرفته در حوضه (سدهای گابیونی، خشکه چین) اجرای پروژه های مکانیکی نقش موثری در کاهش مقادیر فرسایش و رسوب این حوضه نداشته است.