نام پژوهشگر: محمد هادی امینی

ایمان از دیدگاه عرفانی امام خمینی (س) با رویکردی تطبیقی
thesis سایر - پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی 1390
  صدیقه کرحسنلو   محمد هادی امینی

ایمان در سخنان امام محمد غزالی و امام خمینی(س) به یک مفهوم به کار نرفته امام محمد غزالی ایمان را تصدیق صرف می داند کل بحث غزالی در معنای تصدیق،اعتقاد ثابت جازم است. محور مباحث ایمانی غزالی فضایل و رذایل است . از دیدگاه امام خمینی (س) ایمان باور و تسلیم قلبی به اضافه احوال و اوصاف دیگری همچون خوف و رجا، توکل و رضا می باشد که اگر این اوصاف نباشد ایمان حاصل نمی شود وی مفاهیمی همچون ولایت ، فطرت را وارد مفهوم ایمان دینی کرده که تفاوت دیدگاه وی را با غزالی نشان می دهد.

بررسی تحلیلی جنبش های نوظهور معنوی مورد شبه قاره ی هند در قرن بیستم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1392
  مرضیه کریمیان محمدآبادی   احسان قدرت اللهی

چکیده جنبش (nrms) که قدمت آن ها در جوامع ابتدایی به قرن شانزدهم و در مغرب زمین به قرن نوزدهم می رسد، تعبیر نسبتا جدیدی در حوزه ی مطالعات ادیان به شمار می رود که در نیم قرن اخیر به طور چشمگیری مورد توجه دین پژوهان قرار گرفته و حتی به مثابه ی رشته ی جدیدی از فروع جامعه شناسی دین محسوب می شود. در مواجهه با این پدیده ی نوظهور جمعی به طرفداری از این جنبش ها پرداخته و با عضویت در آن ها در صدد دست یافتن به گونه ای از معنویت بودند که ادیان تاریخی از اعطای آن به انسان مسخ شده ی دوره ی مدرن ناتوان مانده بودند. در مقابل گروهی نیز آموزه های این جنبش ها را کفر آمیز دانسته، آن ها را تهدیدی برابر درست کیشی دینی می دیدند و به شدت با آن به مبارزه برخاستند. سوای زمینه هایی که به پیدایش این جنبش ها انجامیده و تعاملات مثبت و منفی ای که با ادیان بومی داشته اند، که خود پژوهش های مفصل و مستقلی در حوزه ی جامعه شناسی دین را می طلبد، تبار شناسی جغرافیایی این جنبش ها و استخراج آموزه های بنیادین مشترک که عمدتا از ادیان بومی همان سرزمین ها نیز الهام گرفته شده اند، حایز اهمیت فراوان است. پژوهش حاضر کوشیده است تا در قالب چهار فصل ابتدا به بررسی اجمالی علل اصلی پیدایش این جنبش ها، یعنی مدرنیته، انقلاب صنعتی و جنگ های جهانی پرداخته، سپس مهم ترین باورها و آموزه های بنیان گذاران سه جنبش نوین با تبار شرقی و خاستگاه هندی یعنی اشو، کریشنا مورتی، و یوگاناندا را مرور نموده و در نهایت تاثیر پذیری آن ها از ادیان شبه قاره ی هند و مکاتب عرفانی وابسته به آن ها را تبیین نماید. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که همه ی این جنبش ها نه با کارکردهای یک دین تمام عیار و ذو جوانب بلکه بیشتر با رویکردی عرفانی الهام گرفته از هندوییزم، بودیزم و مکاتب اوپانیشاد، یوگا و ذن، درصدد ارایه ی دستورالعمل هایی جهت ایصال انسان به کمال آرمانی اش و نجات بشر از شر آلام و مصایبی است که او را فرا گرفته اند. در این راستا آموزه هایی چون عشق، مراقبه، آزادی ذهن از شرطیت ها، خودشناسی، درون نگری و معرفت شهودی محوریت داشته و باورهایی چون حقیقت مطلق، بهشت، دوزخ، تناسخ و ... نه به مثابه ی تعلیمی کلامی بلکه با تفسیری باطنی منظومه ی تفکر عرفانی بنیان گذاران این جنبش ها را تکمیل کرده است. واژگان کلیدی:جنبش های دینی نوین،راجنیش اشو، جیدو کریشنا مورتی، پاراهامسا یوگاناندا، شبه قاره ی هند، مدرنیته.