نام پژوهشگر: آتس سا پاک فطرت

بررسی اثر بره موم (propolis)در کنترل دفعات عود بیماران مبتلا به استوماتیت آفتی راجعه
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مشهد - دانشکده دندانپزشکی 1390
  فرزاد نظری   آتس سا پاک فطرت

آفت راجعه یکی از شایعترین ضایعات مخاط دهان است که شیوع متغیری بین 50-5 % برای آن گزارش شده است. (1،2،3)درد و سوزش و عودهای مکرر آفت دهانی باعث مراجعه بیمار به پزشک و جستجوی راهکار درمانی مناسب برای آن می شود. در این میان افرادی که مکرراً دچار زخمهای عود کننده آفتی می شوند دارای اهمیت بیشتری هستند. چه بسا که گاه درد ناشی از این ضایعات که به علت عودهای مکرر همیشه در دهان حضور دارند با غذا خوردن، صحبت کردن، بلع و زندگی بیمار تداخل می کند. (4،5) علت دقیق بروز زخمهای آفتی ناشناخته است ولی عوامل متعددی را در ایجاد آن دخیل می دانند. در بیشتر بیماران، آفت یک وضعیت ایدیوپاتیک می باشد. اصلی ترین عوامل ایجاد کننده آفت عبارتند از: 1- استعداد ژنتیکی 2- کمبود عناصر خونی 3- داروها 4- آلرژی نسبت به برخی مواد غذایی 5- عفونت با ویروس hiv 6- اختلالات ایمونولوژیک 7- عوامل موضعی مثل تروما و سیگار. در بیشتر تحقیقات اختلالات ایمونولوژیک متعاقب تحریک آنتی ژنیک و تخریب بافتی به واسطه ایمنی سلولی، در زمینه پاتوژنز آفت اثبات شده است. (6) زمانی که تمام عوامل فوق را در ترکیب با یکدیگر در نظر بگیریم می توانیم علت بروز آفت را به 3 دسته کلی تقسیم کنیم: 1- به هم خوردن تنظیم سیستم ایمنی (immune dysregulation) 2- کاهش ضخامت مخاط 3- افزایش اکسپوژر آنتی ژنیک (7) از آنجایی که اتیولوژی آفت کاملاً مشخص نمی باشد لذا درمانهای مختلفی برای آن مطرح شده است. اکثر درمانهای به کار رفته به صورت علامتی و بر مبنای کاهش درد و علائم بیمار می باشد در این بین درمانهایی هم برای کاهش دفعات عود زخمها که از شکایات غالب بیماران مبتلا به آفت می باشند به کار رفته است. از جمله این درمانها می توان به استفاده کورتیکواستروئیدها (8)، کلشی سین (9)، ویتامین c (10) و ویتامین b12 (11)، بره موم(12) اشاره کرد. امروزه اقبال بیماران به سوی درمان با استفاده از مواد طبیعی و کم خطر می باشد که در این بین بره موم حائز اهمیت است. بره موم یا propolis یک ماده رزینی به صورت مخلوطی از صمغ درختان مختلف است که توسط زنبور عسل با موم، گرده گل و ترشحات آمیخته و جهت کنترل عفونت و حفظ کندو با بستن خلل و فرج کندو از عوامل خارجی ترشح می شود . (13) از این ماده در طب سنتی استفاده های فراوانی شده و آنالیز شیمیایی آن نشان از حضور بیش از 300 نوع ماده دارد. بره موم حاوی 50% رزین ،30 % موم،10% روغن های ضروری و 5%پولن و 5% سایر مواد ارگانیک می باشد.مواد ارگانیک شامل ترکیبات فنلیک ،استرها ،فلاونوئیدها ،ترپان ،بتااستروئیدها ،آلدئید آروماتیک ،الکل ،سسکوئیترپان و استیل بن ترپان است. کافئیک اسید فنیل استر(cape) جزفعال بیولوژیک بره موم است که باعث وجود خصوصیات مهمی مثل جلوگیری ازآپوپتوز،متاستاز و حساسیت سلولهای سرطانی به اشعه درمانی می شود.(14) ترکیبات فنلیک در انواع مختلف خود ماده اصلی برای وجود خواصی مثل آنتی اکسیدان،آنتی باکتریال،آنتی ویرال،ضدالتهاب و محافظ قلب هستند.این ترکیبات فنلی نقطه جوش بالاداشته،غیر قابل انحلال،بدون بو،و بدون رنگ هستند ولی امکان تغییر رنگ آن بخصوص بعد از اکسیده شدن وجود دارد. (14) ترکیبات موجود درعسل و سایر محصولات کندو مثل بره موم که باعث وجود خواص آنتی اکسیدانی هستند شامل: قند،آمینواسید و پروتئینها، کاروتن، ترکیبات فنلیک و فلاونوئیدها،اسید اسکوربیک،اسیدهای ارگانیک می باشند،که از این بین مهمترین آنها ترکیبات فنلیک و فلاونوئیدها هستند. مطالعات بسیاری جهت بررسی اثر بره موم بر استرپتوکک موتانس، قارچها و سایر میکروارگانیسمهای دهان انجام شده که در تمام آنها اثر قابل توجهی گزارش شده است.(15) در طی 30 سال اخیر بسیاری تحقیقات حاکی از اثرات ضدالتهابی عسل و بره موم بوده اند که بیشترین اثر مربوط به گالانژین است که از فعالیت cox بخصوص2 coxو لیپواکسیژناز ممانعت می کند.ماده دیگر cape است که مکانیسم آن مربوط به ممانعت از آزادسازی اسید آراشیدونیک از غشای سلول است که خود باعث سرکوب cox1,2 می شود.کریسین ماده ای از خانواده فلاونوئیدهاست که با سرکوب اثرات پیش التهابی cox 2 باعث بروز خواص ضدالتهابی می شود. (14)از طرف دیگر فلاونوئیدهایی مثل کمفرول،کوئرستین،هرسپتین و نارنجین که دو ماده اخیر بیشتر در عسل شکوفه درخت پرتقال دیده شده اند، با افزایش محتوای پروستاگلاندین مخاط و ممانعت از پراکسیداسیون چربی که باعث افزایش فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز است باعث القا خواص ضد زخم می شود.(16) با توجه به مکانیسم مطرح شده جهت ایجاد زخمهای آفتی راجعه به نظر می رسد بره موم با داشتن ترکیبات ارگانیک خاص می تواند در کاهش عود و سرعت بهبودی زخمهای آفتی موثر باشد. بره موم حاوی فلاونوئیدهاست که با دارا بودن خاصیت ضد میکروبی سبب ضد عفونی شدن زخم آفتی و افزایش سرعت بهبود آن می شود همچنین وجود خاصیت آنتی اکسیدانی ترکیبات فنلیک عامل مهم دیگری در پیشگیری از زخم های آفتی راجعه است. (15) کریسین که خود از دسته فلاونوئیدهاست با خاصیت ضد التهابی خود می تواند در روند بهبودی زخمهای آفتی موثر باشد و سرانجام کوئرسیتین، هرپستین و نارنجین با القاء خاصیت ضد زخمی می توانند در پیشگیری از زخمهای آفتی نقش مفیدی داشته باشند. (16) با در نظر گرفتن تمام این خواص و طبیعی بودن بره موم و همچنین وجود تحقیقات بسیار اندک در مورد این ماده مفید برآن شدیم تا تحقیقی جهت بررسی اثر بره موم در کاهش دفعات عود زخمهای آفتی انجام دهیم با این هدف که استفاده از این داروهای کم عارضه بتواند در افزایش کیفیت زندگی افرادی که دارای عودهای مکرر هستند مثمر ثمر واقع شود. روش اجرای طرح: نوع مطالعه: این مطالعه از نوع کار آزمایی بالینی تصادفی شده سه سوکور (randomized clinical trial triple blind) بود که به مقایسه اثر قرصهای 500 میلی گرمی بره موم (propolis) تولید شرکت سورن تک توس- خراسان-ایران متشکل از بره موم ، ساکاروز ، لاکتوز و ماده چسبنده به نسبت 1 به 6 (1 قسمت بره موم و 6 قسمت مواد دیگر طبق فرمول سازنده) و دارونما تولید شرکت سورن تک توس- خراسان-ایران متشکل از ساکاروز ، لاکتوز و ماده چسبنده بدون بره موم با همان شکل و ابعاد پرداخت. جامعه آماری: در این مطالعه، بیماران مبتلا به استوماتیت آفتی راجعه از نوع مینور مراجعه کننده به بخش بیماریهای دهان دانشکده دندانپزشکی مشهد از تاریخ 90.6.15 تا تاریخ 90.10.15 شرکت داشتند.(با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج) حجم نمونه و نحوه تعیین جامعه آماری : روش نمونه برداری دو مرحله ای بود. مرحله اول- مبتنی بر هدف. مرحله دوم- که تخصیص افراد به دو گروه مورد و شاهد بود به صورت تصادفی انجام شد. که در روش اجرا به آن اشاره شده است.با استفاده از نتایج مقاله nachun samet (12) حجم نمونه شامل 22 نفر شرکت کننده بود. معیارهای ورود به مطالعه و خروج از آن: معیارهای ورود: 1- تائید تشخیص بالینی آفت دهانی از نوع مینور 2-حداقل عود زخم آفتی ماهی یکبار بیشتر از 2 عدد در هر بار 3-حداقل فاصله زمانی 2 هفته از انجام درمانهای قبلی 4-مدت التیام خودبخودی زخمهای بیمار 2-1 هفته باشد. معیارهای خروج 1- بیماران مبتلا به آنمی (بر اساس نتیجه آزمایش cbc (h1) و نظر هماتولوژیست)، دیسکرازی های خونی، اختلالات سایکوز 2- عدم رضایت بیمار 3- بیماران باردار، شیرده، زیر 8 سال، سالمند و ناتوان 4- بیماران آفتی مبتلا به سندرم های وابسته: بهجت، سوئیت، و pfap 5- مصرف داروهای موثر بر روی سیستم ایمنی 6- آلرژی نسبت به بره موم روش اجرا : روش اجرا بدین صورت بود که پس از تائید تشخیص آفت دهانی بر اساس تاریخچه و نمای بالینی توسط متخصص بیماریهای دهان(مجریان طرح) و کسب رضایت نامه(ضمیمه) از بیماران اطلاعات فردی آنها اخذ گردید و بررسی سلامت عمومی آنها ( (review of system انجام شد. در جلسه اول محل، اندازه، تعداد و شدت درد زخم آفتی بر اساس معیار vas در فرم معاینه ثبت گردید. سپس برای همه بیماران در ویزیت اول آزمایش خون شامل ,tibc, si, cbc فریتین (جهت رد سایر علل زخم های آفتوز لایک و به خصوص آنمی) درخواست شد. پس از بررسی نتایج آزمایشات بیماران با شرایط زیر وارد مطالعه شدند. به جهت کاهش احتمال ریزش بیماران از همان ابتدا تصمیم بر آن شد که بیمارانی که همکاری ضعیفی در مراجعات منظم و پیگیری درمان دارند، از طرح حذف شده و سایر تدابیر درمانی که متناسب با شرایط آنها بود برای آنان انجام شود . پس از تعیین جامعه آماری، افراد به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و درمانی قرار گرفتند .نحوه تخصیص تصادفی بودن بیماران بدین نحو بود که بیماران به ترتیب ورود به یکی از دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند که انتخاب اول با استفاده از سکه (شیر یا خط) صورت گرفت . بررسی علائم بیمار و تجویز دارو و تحلیل آماری به صورت blind انجام گردید بدین نحو که توسط همکار متخصصی غیر از معاینه کنندگان، نوع دارو به صورت تصادفی انتخاب و تجویز شد. آمارگر نیز از گروه های مورد مطالعه مصرف کننده دو دارو اطلاعی نداشت . این دو گروه به مدت حداقل 6 ماه تحت درمان قرار گرفتند . یک گروه از بیماران روزانه یک عدد قرص بره موم (propolis) را به صورت ناشتا و گروه دیگر نیز یک عدد قرص placebo به صورت ناشتا(از آن جهت که آنزیمهای معده سبب تخریب ریز مغذی های موجود در بره موم می شوند) دریافت نمودند. طی این 6 ماه معیارهای مورد نظر شامل: مدت زمان التیام هر زخم، تعداد دفعات عود ماهانه زخم ها، تعداد زخم آفتی در هنگام معاینه و در عرض یک ماه، اندازه زخم ها و میزان درد و سوزش مورد ارزیابی قرار گرفتند. اندازه زخمها با کولیس و شدت درد و سوزش بر اساس معیار vas ارزیابی شد . بیماران هر 2 هفته یکبار مورد معاینه قرار گرفتند . لازم به ذکر است که به جهت بهبود زخم آفتی در طول زمان و دوره متغیر بهبودی هر زخم آفت و گاهاً همکاری ضعیف بیماران جهت مراجعات با فاصله 2 هفته، ناچاراً به بیمار در جلسه اول آموزش لازم بدین نحو داده شد که: در طول 2 هفته، تعداد زخم های آفتی، محلشان و زمان شروع و بهبودی کامل آنها را یادداشت نماید تا در جلسه بعدی اطلاعاتی را که در این زمینه لازم است از دست نرود. از بیماران خواسته شد که: در طی این بررسی 6 ماهه، مصرف هر داروی دیگری را به اطلاع متخصص برسانند و از هر گونه تغییر در دوز داروی تجویز شده (کاهش، افزایش، قطع) خودداری کنند. روش تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی آماری: ابتدا بیماران در دو گروه به لحاظ مشخصات دموگرافیکی با استفاده از روشهای معمول در آمار توصیفی شامل جداول، نمودارها و شاخص های آماری معرفی شدند سپس دو گروه را به لحاظ متغیرهای زمینه ای و مداخله گر مورد آزمون قرار دادیم. برای تجزیه و تحلیل از آزمون های آماری test, chi square, man withney, t-test wilcoxon استفاده کردیم. ملاحظات اخلاقی: این مطالعه به ثبت کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی مشهد رسید. به بیماران آگاهی کامل از روند اجرای طرح داده شد و فرم رضایتنامه توسط همه بیماران شرکت کننده تکمیل گردید. یافته ها: از میان کلیه مراجعه کنندگان به بخش بیماریهای دهان دانشکده دندانپزشکی مشهد در طی 4 ماه از شهریور ماه 1390 تا دی ماه 1390 تعداد 35 بیمار مبتلا به آفت دهانی مینور برای شرکت در این طرح تحقیقاتی انتخاب شدند.در نهایت با توجه به معیارهای ورود و خروج مطالعه و همکاری بیماران، 22 بیمار مشتمل بر 11 زن و 11 مرد با میانگین سنی 5.75±28.36 سال وارد پژوهش گردیدند و در کلیه جلسات کنترل تا انتها حضور یافتند. این بیماران در دو گروه تحت درمان با بره موم (تجربی) شامل 12 نفر و دارونما(کنترل) شامل 10 نفر مورد بررسی قرار گرفتند.(الگوریتم) نتایج حاصل از آنالیز آماری متغیر های مورد بررسی به شرح زیر ارائه می گردد: هر دو گروه تجربی و کنترل از نظر سن و جنس قبل از شروع درمان ،همگن بودند. همچنین در ابتدای مطالعه با توجه به نرمال بودن توزیع نمونه ها از نظر تعداد دفعات عود،تعداد زخمهای آفتی،میانه شدت درد و سوزش، مدت زمان بهبودی و اندازه زخمها(آزمون کولموگروف اسمیرنوف)آزمون t مستقل نشان دهنده عدم وجود اختلاف معنی دار بین دو گروه بود.(p>0.05) درگروه تجربی کاهش میانگین تعداد دفعات عود را از جلسه دوم بررسی داشتیم که به کمتر از میانگین 2.00 در یک ماه رسید و این کاهش میانگین تا انتهای درمان و در تمام جلسات بررسی حفظ شد. در گروه کنترل کاهش دفعات عود دیده نشد و میانگین دفعات عود در طی جلسات درمان به جز جلسه ششم بالای میانگین 2.00 در یک ماه بود. (جلسات بررسی برای تعداد دفعات عود ماهانه بود.)(جدول 1و نمودار1) با استفاده از آزمونt مستقل بین دو گروه تجربی و درمان در هر ماه بررسی، این اختلاف معنی دار نبود (p>0.05) به غیر از ماه چهارم بررسی که اختلاف بین دو گروه معنی دار بود. (p=0.006) مقایسه میانگین تعداد دفعات عود آفت دهانی طی دوره 6 ماهه مطالعه، در بین دو گروه درمانی بره موم و دارونما با آزمون t مستقل1.02±1.62 و 1.15±2.31 بود که از لحاظ آماری تفاوت معناداری را نشان دادند.(42p=0.0) بنابراین در مجموع ، در بین دو گروه، میانگین دفعات عود تا 54% کاهش یافت. در گروه تجربی کاهش معنا دار میانگین تعداد زخمها(2 p=0.0)، میانه شدت درد و سوزش(0.008z=)، میانگین مدت زمان بهبودی(0.004p=) و میانگین اندازه زخمها(001p=0.) را از جلسه دوم بررسی داشتیم. در گروه کنترل هیچکدام از شاخصه های فوق کاهش معنا داری را نشان ندادند.(p>0.05).آزمون t test نشان دهنده اختلاف معنی دار شاخصه های فوق در بین دو گروه طی تمام جلسات بررسی می باشد. 18 نفر از 22 نفر شرکت کننده در این مطالعه دوره هایی از عدم وجود زخم را تجربه کردند.تمام بیمارانی که بیش از یک ماه یا بیشتر بدون زخم بودند، در گروه تجربی قرار داشتند.به نحوی که بیشتر بیماران گروه تحت درمان با بره موم در مجموع، به مدت 2 الی 3 ماه در مجموع بدون زخم بودند. مقایسه میانگین تعداد دفعات عود آفت دهانی(p=0.001)، میانگین تعداد زخمها( 0.029p=)، میانه شدت درد و سوزش(z=0.003)، میانگین مدت زمان بهبودی(0.001p=) و میانگین اندازه زخم ها(0.00p=) طی دوره 6 ماهه مطالعه قبل و بعد از درمان در گروه درمانی بره موم با استفاده از آزمون t زوج از لحاظ آماری کاهش معناداری را نشان دادند. بررسی شاخصه های فوق در گروه کنترل از ابتدا تا انتهای 6 ماه مطالعه،هیچگونه تغییری را نشان ندادند. از ابتدا تا انتهای مطالعه در هیچ کدام از بیماران، عوارض جانبی و واکنش های آلرژیک ناشی از بره موم مشاهده نشد.

گزارش عملکرد دندانپزشکان عمومی شاغل در استان خراسان رضوی در زمینه تشخیص زودرس و پیشگیری از سرطان دهان در سال تحصیلی90-89
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مشهد - دانشکده دندانپزشکی 1391
  حمیدرضا متضرع   آتس سا پاک فطرت

چکیده هدف : سرطان دهان یکی از شایع ترین موارد سرطان بوده و جزو ده علل مرگ و میر در دنیامحسوب می گردد.3% سرطان های کل بدن در اور فارنکس است و اکثر سرطان های دهان، نواحی زبان، اورفارنکس و کف دهان را مبتلا می کند. به دلیل تنوع در تظاهرات و شباهت بسیار زیاد ضایعات مختلف به یکدیگر است که افتراق این ضایعات از یکدیگر نیازمند داشتن مهارت تشخیص در مورد خصوصیات ضایعات و گرفتن تاریخچه صحیح، مشاهده دقیق و گاهی انجام آزمایشات پاراکلینیکی است و تغییراتی که در تشخیص های اولیه تا نهایی صورت می گیرد و همچنین فقدان اطلاعات و مهارتهای تشخیصی کافی در زمینه های عوامل مستعد کننده، معاینات دقیق و تاریخچه بیماری ما را بر آن داشت تا به بررسی در زمینه عملکرد دندانپزشکان در زمینه ی سرطان دهان بپردازیم تا شاید بتوان با بررسی راهکارهایی مناسب به الگوی جدیدی در تشخیص ضایعات دست پیدا کرده و زمینه مناسبی برای برنامه ریزی در مورد پیشگیری و آموزش آنها ارائه نمائیم. روش وموادبررسی: در این مطالعه134 دندانپزشک عمومی شاغل دراستان خراسان رضوی که در سمینارهای بازآموزی مختلف شرکت کرده بودند موردارزیابی قرارگرفتند. پرسشنامه هایی براساس مطالعه ی horowitz (5) در سال 2000وهم چنین مطالعه ی lehew(16) در سال 2007 برگرفته شدکه مبتنی براطلاعات دموگرافیک دندانپزشکان ونحوه ارزیابی بیماران توسط دندانپزشکان(شرح حال ومعاینه فیزیکی)و میزان مهارت آنان درتشخیص ودرمان سرطان دهان ونحوه آموزش مهارت های تشخیص سرطان دهان دردوران دانشجویی تهیه شده و توسط دندانپزشکان تکمیل گردید. سپس نتایج بااستفاده از نرم افزار آماری spss version11.5 و آزمون های آماری مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. نتایج: از134دندانپزشک عمومی موردمطالعه 95 نفر(71%) مرد و 36 نفر(27%) زن بودند و بیش از60%آنهادرمطب مشغول به کاربوده واکثر آنها بیش از5سال ازاتمام تحصیلاتشان می گذرد.4/27%دندانپزشکان درطی شرح حال گیری ازبیماران به تمام ریسک فاکتورهای کانسر دهان توجه نموده اندو9/70% برای بیماران پرخطرمعاینه کامل دهان انجام می دادند.1/55%دندانپزشکان براین عقیده بودند که مهارت لازم جهت تشخیص ضایعات کانسر و پره کانسر راداشته ،ازاین میان، تنها7/33%ازعلائم مرتبط باسرطان دهان آگاهی کامل داشتند.1/68%مهارت لازم جهت معاینه گره های لنفاوی گردن رادربیماران دارابودند.درزمینه پیشگیری ازکانسردهان8/89%دندانپزشکان بیمارانشان رابه ترک ریسک فاکتورهاترغیب نمودند.33% افرادمهارت لازم جهت کمک به قطع استعمال دخانیات و3/21% کمک به ترک الکل رادربیماران داشتند.7/96%دندانپزشکان تمایل به یادگیری وبه روزشدن اطلاعاتشان درزمینه کانسردهان بیشتربه صورت برگزاری سمیناروبعدسخنرانی وکنگره بودند.و بین نتایج به دست آمده با متغیرهایی مانند سن،جنس،محل فارغ التحصیلی،مدت زمان گذشته از فارغ التحصیلی،محل اشتغال و تعداد بیمار ویزیت شده در هفته با استفاده از آزمونهای آماری ارتباط معناداری یافت نشد. نتیجه گیری :باتوجه به نتایج بدست آمده دراین مطالعه عملکرد دندانپزشکان درزمینه تشخیص زودرس سرطان دهان وپیشگیری بررسی شده و نیازبه ارتقاءسطح اطلاعات دندانپزشکان درزمینه ی علائم وتغییرات حاصله ازسرطان دهان وجوددارد.باتوجه به این مهم که دندانپزشکان نقش کلیدی درپیشگیری وتشخیص کانسردهان دارند نیازمبرم به برگزاری دوره های بازآموزی دراین زمینه احساس می گردد. واژگان کلیدی : سرطان دهان- گزارش عملکرد-دندانپزشکان عمومی

ارزیابی ریسک پزشکی دربیماران مراجعه کننده به مراکز درمانی دندانپزشکی شهر مشهد در طی سال های 1391-1390
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مشهد - دانشکده دندانپزشکی 1391
  زهرا شفیعی   آتس سا پاک فطرت

مقدمه و هدف: با پیشرفت علم پزشکی و امکانات پزشکی، میانگین سنی جامعه بالا رفته و با توجه به اینکه امروزه این طیف سنی به بهداشت و سلامت دهان و دندان خود اهمیت می دهند، تعداد مراجعه کنندگان با سن بالا به کلینیک های دندانپزشکی افزایش یافته است و متناسب با آن تعداد بیمارانی که مشکل پزشکی یا اختلال سیستمیک دارند نیز افزایش می یابد. از آنجایی که گاهی بیماری ها و مشکلات سیستمیک و درمان های دارویی مرتبط با آنها در تداخل با کارهای دندانی و طرح درمان ما هستند باید از شیوع این بیماری ها مطلع بوده تا بتوانیم طرح درمان مناسب در مواجهه با این موارد داشته باشیم. این مطالعه با هدف تعیین فراوانی و ارزیابی ریسک ابتلاء به بیماریهای سیستمیک در مراجعه کنندگان به مراکز درمانی مشهد طرح ریزی شده است. از نتایج این طرح می توان در جهت تعیین برنامه های آموزشی دانشجویان و نیز در برگزاری بازآموزی جهت دندانپزشکان بهره گرفت. روش کار و مواد: برای تمام بیماران مراجعه کننده به بخش پذیرش دانشکده دندانپزشکی مشهد، درمانگاه ها و مطب های سطح شهر که وارد این مطالعه می شوند، پرسشنامه مربوط به فراوانی بیماریهای سیستمیک تکمیل خواهد شد در این پرسشنامه ،علاوه بر اخذ اطلاعات دموگرافی ، از پرسشنامه استاندارد (emrrh) یا european medical risk related history استفاده می گردد که برای مراکز دندانپزشکی طراحی شده است. از پاسخ های سوالات پزشکی برای تکمیل فرم دیگری تحت عنوان چک لیست (american society of anesthesia) استفاده می شود. این چک لیست ریسک پزشکی بیماران دندانپزشکی را طبقه بندی می کند.داده های حاصله با نرم افزار spssو با استفاده از آزمون کای دو و آزمون نسبت آنالیز می شوند. یافته ها: از میان1188 بیمار مراجعه کننده با میانگین سنی 37/38 سال،3/62 % زن و1/34% مرد بودند. که 3 %آنها ساکن روستا و 97% ساکن شهر بودند.3/73 % جمعیت حداقل یک مشکل پزشکی داشتند.شایع ترین مشکل مصرف دارو وکم شیوع ترین آنها هموفیلی بود. بیشترین داروی مصرفی ضد درد ها بودند.2/29% افرادی که مشکل پزشکی داشتند در دهه سنی 2و3 قرار داشتند.7/26 درصد افراد در گروه asai ،3/37در asaii، 9/16 درصد asaiii و 1/19 درصد در asaiv قرارداشتند. نتیجه گیری: بدلیل شیوع بالای مشکلات سیستمیک و مصرف دارو و به این دلیل که بسیاری از این بیماری هابا کار دندانپزشکی تداخل دارند یا اینکه انجام کار دندانی برای بعضی از این موارد کنتراندیکاسیون دارد گرفتن تاریخچه پزشکی وانجام معاینات دقیق و کامل برای بیماران مراجعه کننده به دندانپزشکی لازم و ضروری است. واژه های کلیدی به فارسی: ارزیابی ریسک – سطح سلامتی – طبقه بندی بیماران-بیماریهای سیستمیک

بررسی اثر درمانی جراحی با لیزر co2 بر لیکن پلان اروزیو-آتروفیک مقاوم به درمان
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مشهد - دانشکده دندانپزشکی 1391
  سلما بیداد   آتس سا پاک فطرت

چکیده فارسی: لیکن پلان دهانی یکی از بیماری های نسبتاً شایع می باشد که علت شناخته شده ای ندارد. بیشترین مکانهای درگیر در دهان، مخاط باکال و بوردر طرفی زبان هستند، اگرچه در ناحیه ای از مخاط دهان می تواند گرفتار شود. لیکن پلان انواع مختلفی دارد از جمله اروزیو-آتروفیک که بیشترین میزان درد و سوزش در بین سایر انواع دیگر لیکن پلان را ایجاد می کند. درمانهای گوناگونی برای لیکن پلان دهانی وجود دارد. کورتیکواستروئیدهای موضعی در بین بقیه درمانها هنوز به عنوان درمان اصلی و رایج باقی مانده اند، ولی گاهی اوقات، بعضی از ضایعات لیکن پلان به این درمان ها مقاوم هستند و ضایعات، پس از درمان، همچنان پایدار باقی می مانند. از میان انواع لیزرهای در دسترس، لیزر دی اکسیدکربن (co2) به عنوان یک راه درمانی برای حذف و برداشتن ضایعات مخاطی پیشنهاد شده است که عوارض جانبی خاصی را به هماره ندارند. هدف از این مطالعه، ارزیابی اثر درمانی جراحی با لیزر co2بر لیکن پلان اروزیو-آتروفیک مقاوم به درمان می باشد. مواد و روش ها: در این مطالعه case series ، 10 بیمار که ضایعات ارویو-آتروفیک مقاوم به درمان لیکن پلان داشتند شرکت داده شدند. تشخیص این ضایعات به طور بالینی و سپس به صورت هیستوپاتولوژیک تائید شده بود. مقاوم به درمان در این مطالعه به ضایعه ای گفته شده که حداقل به مدت 1 ماه درمان با کورتیکواستروئیدهای موضعی را دریافت کرده ولی بیماری کاملاً معالجه نشده بود و یا پس از مدت کوتاهی بازگشت داشت. درمان به وسیله لیزر co2به صورت حرکت ملایم پروب لیزر بر روی ضایعات و انجام تبخیر آنها تا حد تحت اپی تلیوم انجام گرفت. لیزر co2از نوع موج پیوسته و با حداکثر توان 4 وات استفاده شد. لیزرتراپی برای همه بیماران در 1 جلسه شد و بعد از جلسه لیزرتراپی، بیماران در 3 جلسه به صورت 2 هفته 1 ماه و 3 ماه پس از عمل پیگیری دوره ای شدند. در هر جلسه پیگیری تمام علائم ضایعات لیکن پلان ثبت شد این علام شامل: شدت ضایعه (با توجه به معیار thong prosam)، اندازه ضایعه، درجه درد و سوزش (با استفاده از معیار vas) و در نهایت وجود عود ضایعه پس از درمان بود. تمام اطلاعات جمع آوری شده به کمک آزمون های آماری chi-square و wilcoxon با استفاده از نرم افزار آماری spss ver11.5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: متوسط سنی بیماران 49.6 و نسبت مردت به زن 30-70 بود. سایر ضایعات پس از دو هفته از لیرترای نسبت به جلسه اول ویزیت کاهش معنی داری نداشت، ولی کاهش معنی داری در اندازه ضایعات پس از 1 ماه و 3 ماه بعد از لیزرتراپی مشاهده شد. (001/0=p) و (005/0=p). بر اساس معیار vas درجه درد و سوزش در همه بیماران پس از درمان کاهش معنی داری در هر سه دوره پیگیری داشت. در یکی از بیماران این میزان تغییری نداشت. این تغییرات به ترتیب در 2 هفته، 1 ماه و 3 ماه پس از درمان به صورت زیر است: (039/0=p) و (010=p) و (007/0=p) با توجه به معیار thong prosom که به بررسی میزان بهبودی ضایعات می پردازد، در تمام بیماران شدت ضایعات در هر 3 جلسه پیگیری کاهش معنی داری نشان داد. (016/0=p) و 011/0=p) و در نهایت با توجه به تعریف عدد در این مطالعه، فقط یکی از بیماران پس از اتمام 3 ماه از لیزرتراپی عود نشان داد ، بقیه بیماران عود ضایعه را نداشتند. نتایج: مطالعه حاضر نشان داد،که جراحی ضایعات لیکن پلان اروزیو-اتروفیک با لیزر دی کسید کربن بسیارموثر است و هیچ گونه عارضه جانبی برای بیمار به همراه ندارد ولذا میتواند به عنوان یک درمان جایگزین برای لیکن پلان اروزیو-اتروفیک مقاوم به درمان در نظر گرفته شود.

بررسی سطح سرمی اتوآنتی بادی های ضد دسموگلین یک و سه به روش الایزا در مبتلایان به پمفیگوس ولگاریس و ارتباط آن با شدت بیماری
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مشهد - دانشکده دندانپزشکی 1392
  محبوبه خراشادی زاده   پوران لایق

هدف: پمفیگوس ولگاریس یک بیماری اتوایمیون تاولی مزمن پوست ومخاط است که توسط اتو آنتی بادی های ضد گلیکوپروتئین های دسموزومال دسموگلین 1 (dsg1) و دسموگلین 3 (3dsg) مشخص میگردد. هدف از این مطالعه تعیین اتوآنتی بادی های سرمی ضد دسموگلین یک و سه به روش الایزا در بیماران مبتلا به پمفیگوس ولگاریس و تعیین ارتباط آن با فنوتیپ بالینی و شدت بیماری میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی-استنباطی، 10 بیمار جدید مبتلا به پمفیگوس ولگاریس(مخاطی، پوستی-مخاطی) که در فاصله زمانی تیر ماه 1391 تا فروردین ماه 1392 در بخش های پوست بستری یا به درمانگاهها یاکلینیک های پمفیگوس بیمارستان قائم، بیمارستان امام رضا (ع) و بخش بیماریهای دهان دانشکده دندانپزشکی مشهد مراجعه کرده بودند، شرکت داشتند. تشخیص بالینی پمفیگوس ولگاریس توسط بررسی هیستوپاتولوژی و ایمونوفلورسنت مستقیم تأیید شد.اطلاعات دموگرافیک، فنوتیپ و شدت بیماری برای هر یک از بیماران ثبت گردید. نمونه های سرمی بیماران در زمان تشخیص و در هفته های 4 و 8 پس از درمان جمع آوری شد ومقادیر الایزا دسموگلین 1 و دسموگلین 3 ارزیابی گردید.سپس داده ها با استفاده از spss (11.5) و آنالیزهای آماری اسپیرمن، کایدو، فریدمن، ویل کاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در تمامی جلسات مقادیر الایزا اتو آنتی بادی های ضدdsg1 با شدت ضایعات پوستی(p=0.001, 0.006, 0.00 به ترتیب جلسات) ارتباط آماری معناداری داشتند. هیچ ارتباطی بین مقادیر الایزااتوآنتی بادی های ضدdsg1 با شدت ضایعات مخاطی و بین اتو آنتی بادی های ضد dsg3 با شدت ضایعات پوستی و مخاطی مشاهده نشد. تیتراسیون اتوآنتی بادی های ضدdsg1 با فنوتیپ بیماری(مخاطی،پوستی مخاطی) ارتباط معنی داری داشت .(p= 0.011) نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که کاربرد پروتئین های نوترکیب ضد دسموگلین یک و سه به روش الایزا باید با احتیاط جهت نظارت بر شدت بیماری و پاسخ به درمان صورت گیرد، با این وجود به عنوان یک روش در تشخیص پمفیگوس ولگاریس و تعیین تغییر فنوتییپ بالینی این بیماری ارزشمند می باشد.

بررسی مقایسه ای میزان پروتئین های matrix metallo proteinas 2 , 9 (mmp-2,9) بزاق و سرم مبتلایان به کارسینوم سلول های سنگفرشی سر و گردن با افراد سالم در یک مطالعه مورد-شاهدی
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مشهد - دانشکده دندانپزشکی 1392
  مرضیه عبدالله نژاد   آتس سا پاک فطرت

مقدمه و هدف بیش از 90% سرطان های سر و گردن کارسینوم سلول های سنگفرشی هستند. سرطان سر و گردن ششمین سرطان شایع در جهان است و چون اکثر بیماران در مراحل پیشرفته بیماری شناسایی می شوند ، میزان بقا این بیماران علیرغم پیشرفتهای درمانی بهبود چندانی نداشته است. لذا تشخیص زود هنگام در بهبود پیش اگهی آن تاثیر بسزایی دارد. در سالهای اخیر شناسایی مارکرهای مولکولار در مایعات بدنی به ویژه در نمونه‏های بزاقی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.ماتریکس متالو پروتئینازها مارکرهایی هستند که در مطالعات مختلفی نقش آنها در تهاجم ومتاستاز سرطان ها نشان داده شده است. هدف از اجرای این مطالعه مقایسه سطح سرمی و بزاقی mmp -2,9 دربیماران با افراد سالم ،بررسی ارتباط سطح سرمی با سطح بزاقی هر مارکر و همچنین بررسی ارتباط این مارکرها با پارامترهای بالینی و هیستوپاتولوژیکی بود مواد و روشکار 20 نفر مبتلا به scc سر و گردن مراجعه کننده به بیمارستان امید و قائم مشهد که بیماری آنها از طریق هیستوپاتولوژی ثابت شده و هنوز هیچ درمانی دریافت نکرده بودند و 20 نفر سالم داوطلب در معاینات سلامت رانندگان و داوطلبین اهدای خون پس از کسب رضایت آگاهانه وارد مطالعه شدند. نمونه های بزاقی و خونی جمع اوری گردید، سرم جداسازی شده و نمونه ها در دمای منفی 80 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. سپس غلظت سرمی و بزاقی mmp-2,9 در نمونه ها با تکنیک ساندویچ الایزا اندازه گیری شد. اطلاعات وارد نرم افزار spss( نسخه 16) شده و آنالیز با استفاده از آزمون t_test یا من ویتنی انجام گرفت که سطح معنی داری در تمام آزمون ها 05/ 0 بود. یافته ها طبق نتایج این مطالعه سطح سرمی mmp-9 در گروه بیماران به صورت معنی داری بالاتر از افراد سالم بود. (001/0>p ) غلظت بزاقی mmp-9 علی رغم بالاتر بودن در گروه بیماران تفاوت معنی داری در دو گروه مطالعه نداشت (736/0p=) اما مرتبط با درجه هیستوپاتولوژیکی تومور بود (045/0=p). غلظت سرمی وبزاقی mmp-2 درگروه بیماران و افراد سالم تفاوت معنی داری نداشت. (به ترتیب (283/0(p=.(764/0(p= سطح سرمی و بزاقی هر دو پروتئین ارتباط مستقیمی در گروه بیماران داشت (به ترتیب برای mmp-2 و mmp-9 (011/0=p)، (046/0=(p. اما این ارتباط در گروه کنترل مشاهده نشد. (به ترتیب برای mmp-2 و ) mmp-9064/0=p)، (628/0=p) نتیجه گیری: باتوجه به اینکه غلظت سرمی mmp-9 به میزان قابل توجهی در گروه بیماران بالاتر از افراد سالم بود، در صورتیکه در مطالعات دیگر نیز این نتیجه تایید شود غلظت mmp-9 سرمی می تواند مارکر مناسبی جهت تشخیص در بیماران سرطانی باشد. باتوجه به کمبود مطالعات در مورد غلظت بزاقی و سرمی mmp-9 و mmp-2 در بیماران سرطانی نیاز به مطالعات گسترده تر در این زمینه وجود دارد.

بررسی تاثیر درمانی لیزر کم توان در بیماران مبتلا به سندرم سوزش دهان
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مشهد - دانشکده دندانپزشکی 1393
  جاوید راسخی   زهرا دلاوریان

مقدمه: سندرم سوزش دهان(bms) سوزش مزمن در زبان یا سایر نواحی مخاط دهان است که از مسیرهای آناتومیک تبعیت نکرده و هیچگونه ضایع? مخاطی یا بیماری سیستمیکی که توجیه کنند? این وضعیت باشد در فرد وجود ندارد.اتیوپاتولوژی این سندرم تاکنون به درستی شناخته نشده اما اختلالات سیستم عصبی مرکزی ، نوروپاتی های محیطی و همچنین اختلالات روانپزشکی در آن موثر شناخته شده اند. در حالی که طیف وسیعی از درمانها جهت کاهش علائم سوزش دهان در بیماران پیشنهاد شده اند ، هنوز شواهد کافی برای یک درمان استاندارد وجود ندارد. اخیراً لیزرهای کم توان تأثیر مثبتی در درمان انواع اختلالات عصبی و القاء بی دردی در بیماری های مختلف نشان داده اند. بر این اساس ، هدف از این مطالعه بررسی تأثیر درمانی استفاده از لیزر کم توان در بیماران مبتلا به سندرم سوزش دهان بود. مواد و روش ها : تعداد 20 بیمار مبتلا به bms به تأیید متخصص بیماری های دهان ، به روانپزشک ارجاع شده و در صورت وجود یکی از اختلالات افسردگی و اضطراب ، پس از دریافت درمان روانپزشکی ، وارد مطالعه شدند. ابتدا پرسشنامه ای شامل مشخصات فردی ، تاریخچ? بروز سوزش دهان ، بیماری های سیستمیک زمینه ای ، نوع اختلال روانپزشکی ، رژیم دارویی تجویز شده و نواحی مبتلا به سوزش در دهان ، برای کلی? بیماران تکمیل شده و سپس افراد به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و شاهد تقسیم بندی شدند. برای گروه تجربی لیزردرمانی با لیزر کم توان ga-as با طول موج nm660 ، توان mw200 و دوز j/cm2 3 به صورت هفته ای سه بار تا 12 جلسه انجام شد. برای گروه شاهد ، برنام? مشابه اما توسط دستگاه خاموش و بدون اعمال تابش لیزر ، انجام گردید. در هر جلس? درمانی ، شدت و مدت زمان سوزش بیماران در طول شبانه روز در هر دو گروه سنجیده و ثبت شد. پس از اتمام دور? درمان ، بیماران به شکل ماهیانه تا سه ماه مورد پیگیری قرار گرفته و میزان پاسخ به درمان ، بر اساس کاهش شدت و مدت زمان سوزش تعریف شد. پس از جمع آوری داده ها ، تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از نرم افزار spss ویرایش 11.5 انجام شد. یافته ها: بیماران تحت مطالعه ، شامل 17 زن و 3 مرد با میانگین سنی 81/12±53 سال بودند. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که در پایان دور? پیگیری نسبت به بدو شروع مطالعه ، در هر دو گروه تجربی و شاهد کاهش معنی دار شدت و مدت زمان سوزش مشاهده شد. میزان کاهش در معیار vas به طور میانگین ، در گروه تجربی در طول دور? فوق ، 23/2±3/7 واحد و در گروه شاهد ،1/3±4/5 واحد گزارش شد. با این وجود از لحاظ آماری بین دو گروه در مقادیر فوق تفاوت معنی داری وجود نداشت. میزان کاهش در ساعات سوزش نیز به طور میانگین ، در گروه تجربی در طول دور? فوق ، 35/4 ± 3/9 ساعت و در گروه شاهد ، 18/4 ± 8 ساعت گزارش شد. با این وجود بین مقادیر فوق در دو گروه تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. همچنین درصد بهبودی افراد در گروه تجربی در پایان دور? درمان نسبت به قبل از درمان 80% و در گروه شاهد 77% محاسبه شد که بین این مقادیر نیز از نظر آماری تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت. بین میزان بهبود افراد و میزان سوزش اولیه رابط? مثبت و معنی داری در هر دو گروه تجربی و شاهد مشاهده شد. در هیچ کدام از جلسات دوازده گان? درمان و سه گان? پیگیری نیز از نظر میانگین شدت سوزش دهان و مدت زمان سوزش در شبانه روز ، تفاوت معنی داری بین دو گروه نشان داده نشد. در بررسی ماندگاری تغییرات پس از دور? درمان تا انتهای دور? پیگیری هم بین دو گروه تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. نتیجه گیری: استفاده از لیزردرمانی در مطالع? ما ، در بهبود شدت و مدت زمان سوزش بیماران مبتلا به bms و همچنین در ماندگاری آثار درمانی ، نتایج آماری بهتر از پلاسبو در بر نداشت. از جمله علل احتمالی این مسئله می توان به حجم کم نمونه در این مطالعه ، انجام درمان روانپزشکی در هر دو گروه و بروز اثر پلاسبو در گروه شاهد اشاره کرد. در آینده ، تکرار چنین پژوهشی اما با حجم نمون? زیاد ، دور? پیگیری طولانی تر و احتمالاً تغییر پارامترهای لیزر ممکن است نتایج متفاوت و بهتری به دست دهد.