نام پژوهشگر: یارعلی کرد فیروزجایی
عیسی مهدوی خو یارعلی کرد فیروزجایی
مسأله شناخت و ارزیابی اعتبار آن، یکی از مباحث اساسی معرفت شناسی است و سرآغاز همه علوم می باشد. شناخت هستی و احوالات آن، فرع بر اعتقاد به امکان شناخت و صحت عملکرد ذهن و واقع نمایی یافته های آن می باشد. در مکتب حکمت متعالیه، علم عبارت است از مطلق ادراک، چه ادراک تصوری و چه ادراک تصدیقی، چه یقینی چه غیر یقینی. فلاسفه اسلامی معتقدند که وقتی انسان به اشیای خارجی علم پیدا می کند، ماهیّتی عین همان ماهیّت خارجی در ذهن موجود می شود و فرق این دو ماهیّت به این است که یکی به وجود ذهنی موجود شده است و دیگری به وجود خارجی موجود بوده است. وجود صورتهای اشیاء خارجی در ذهن را «وجود ذهنی» اشیاء می گویند. فلاسفه حکمت متعالیه نیز درباره حقیقت علم و آگاهی نسبت به اشیاء خارجی، به بحث و گفتگو پرداخته اند. عده ای گفته اند که نسبت علم به موجودات عینی، همان حصول ماهیت شیء خارجی در ذهن است؛ صورت ذهنی ما، ظهور ماهیت و ذات شیء خارجی است. البته در مقابل این دیدگاه، اقوال دیگری مثل قول به شبح و اضافه نیز وجود دارد. ملاصدرا به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت قائل است و طبق این دیدگاه، حقیقت انطباق به این همانی و وحدت تشکیکیِ عینیِ وجود برترِ ماهیت و وجود خاص آن بازمی-گردد. در اصطلاح، سلسله تشکیکی وجود، هر مرتبه کامل تری بر مرتبه ناقص تر، منطبق است؛ یعنی نحوه وجود کامل است که انطباق بر ناقص را ایجاب می کند. این انطباق و این همانی عینی، در ذهن، به صورت وحدت و این همانی ماهوی مراتب مذکور منعکس می-شود؛ به این نحو که هر مرتبه کامل تری، هم وجود خارجی برتر ماهیات مراتب ناقص تر است و هم در مقایسه با وجود خارجی خاصِ محقق یا متصور این ماهیات، وجود ذهنی آنهاست. به نظر حکمای اسلامی مسئله حکایتگری و انکشاف علم نسبت به معلوم و تطابق میان آندو متکی بر اتحاد ذاتی و ماهوی است؛ زیرا بی شک وجود خارجی با وجود ذهنی مغایرت دارد و هیچ کس نمی گوید در هنگام علم موجود خارجی به ذهن منتقل و نزد او حاضر می گردد. بلکه بی گمان وجودی دیگر و مستقل است. حکمای اسلامی از طریق اتحاد ماهوی میان وجود ذهنی و وجود خارجی فاصله میان ذهن و خارج را برداشته و کاشفیت و حکایتگری و انطباق را حلّ کرده اند.