نام پژوهشگر: حسین بارانی
کبری سازنوروز غلامعلی حشمتی
دانش بومی بخشی از سرمایه ملی هر قوم است که باورها، ارزش ها، روش ها، ابزار و آگاهی های محلی آنان را در برمی گیرد. بنابراین بخش اصلی و اساسی نظام دانش هر کشور، را باید دانش بومی آن کشور دانست. یکی از مهم ترین فرآیندها در اکوسیستم های مرتعی فرآیند چرا است که دارای دو وجه "چریدن" و "چراندن" است. در نظام های بهره برداری از مرتع در ایران "چراندن" اهمیت ویژه ای برای پژوهش پیدا می کند. بر این اساس مدلی ارائه کرده اند که مبتنی بر نقش انسان در تنظیم الگوهای زمانی و مکانی چرای دام بوده و به جای "چرنده" بر "چراننده" تمرکز یافته است. این مدل دارای چهار سطح زمانی و مکانی است: سطح اول چراگاه، سطح دوم روگاه، سطح سوم توگاه و سطح چهارم کَلَف گاه. در این تحقیق به بررسی الگوهای زمانی و مکانی چرای دام در مراتع ییلاقی منطقه حفاظت شده قرخود از نگاه بهره برداران، با هدف شناخت الگوهای زمانی و مکانی چرای دام بویژه در درون سامان های عرفی مورد مطالعه و تعیین واحدهای خردتر درون چراگاه پرداخته می شود. ییلاق های مورد مطالعه جزء مراتع منطقه حفاظت شده قرخود می باشند که این منطقه با مساحت 43216 هکتار در 40 کیلومتری شهرستان آشخانه واقع شده است. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی استفاده شده است. جمع آوری اطلاعات مورد نیاز با استفاده از مصاحبه و مشاهده (مشارکتی) انجام گرفت. اطلاعات جمع آوری شده که ابتدا در فیش ها درج شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند و سپس با استفاده از کدگذاری باز، تعداد 60 مفهوم کلیدی از بین آنها استخراج گردیدند. در نهایت با بررسی مفاهیم به دست آمده و ارتباط بین آنها، فرایند و چگونگی تاثیر عوامل موثر بر الگوهای زمانی و مکانی چرای دام مورد تبیین قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که از نگاه بهره برداران عوامل محیطی از جمله عوامل اقلیمی، پوشش گیاهی، عوامل توپوگرافی، عوامل ژئومورفولوژیکی و نقاط کانونی منطقه و از عوامل انسانی نظام سنتی، امور شغلی و نگهداری دام و نظام مالکیت مراتع (بهره برداری مشاعی و نسق بندی عرفی) بر الگوهای زمانی و مکانی چرای دام تاثیرگذار بوده اند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که اغلب بهره برداران با توجه به مشاعی بودن مراتع و محدودیت استفاده از آب چشمه ها از نسق بندی عرفی مراتع استقبال می کردند. همچنین نتایج بیان کننده این است که می توان سطح کوچکتری حد واسط دو سطح چراگاه و روگاه در نظر گرفت که یک دوره چرایی دام را به خود اختصاص می دهد. در نتیجه، کل دوره ییلاقی را می توان به پنج سطح چراگاه، گَره گاه، روگاه، توگاه و کَلَف گاه تقسیم نمود.
احمد نجاری محمد رضا سعید افخم اشعرا
در ابتدا به کمک پایش صحرایی محدوده مورد چرای دامها مشخص شد. جهت مطالعه پوشش گیاهی از روش پلات اندازی با پلاتهای یک مترمربعی به صورت تصادفی 30 پلات در هرتیپ استفاده شد. در هر پلات اقدام به بر داشت خصوصیات پوشش گیاهی ا ز قبیل اطلاعات مربوط به تولید و درصد تاج پوشش محاسبه شد. در این مطالعه ابتدا گونه های مهم و کلیدی مراتع منطقه و همچنین گونه های همراه شناسایی شد و ارزش رجحانی گونه های منتخب بررسی گردید. برای بررسی رژیم غذایی از روش شمارش لقمه و زمان سنجی با بکارگیری گوسفند در درون گله استفاده می شود. در طی فصل چرای منطقه، ماهی چهار روز و در طول هر روز در سه زمان (چرای صبحگاهی، ظهر و عصر) سه تکرار 10 دقیقه ای به طور متوالی در هر وعده، کار زمان سنجی انجام شد.روش شمارش لقمه هم همانند روش ثبت زمان است بدین گونه که لقمه خورده شده توسط دام شمارش شده و سپس تعداد لقمه خورده شده توسط دام اندازه گیری و بعدا میانگین گرفته می شود. در این دو روش چرای طبیعی دام در داخل گله مورد توجه است. پس از ثبت اطلاعات فوق و انتقال به کامپیوتر، اقدام به استخراج داده های مورد نیاز از قبیل نوع گونه مورد چرا، مدت زمان توقف هر دام بر روی هر گونه، مدت زمان حرکت واستراحت دام و تعداد دفعات چرای دام از هریک از گونه ها محاسبه گردیده و میزان بهره برداری از هر یک از گونه ها از رابطه زیر تعیین شد: درصد بهره برداری )ترکیب جیره ( برابراست با زمان چرا از یک گونه به ثانیه به زمان چرای تمام گونه به ثانیه ضربدر100 .در نهایت با استفاده از فرمول زیر(1) شاخص رجحان هر یک از گونه های گیاهی برای گوسفند محاسبه گردید: برای بررسی های آماری، از قبیل مقایسه میانگین ها، آنالیز های همبستگی، رسم منحنی های مربوطه و ... از نرم افزارهای excle و spss استفاده شد. در این تحقیق به این نتیجه رسیده شد که چرای دام در وعده ها و روزها و ماهها مختلف متفاوت می باشد.