نام پژوهشگر: علا الدین آذری
فاطمه حقانی صرمی محمد سپهری
چکیده عمروبن العاص از زیرکان مشهور عرب و از قبیله قریش بود. پدرش عاص بن وائل و مادرش نابغه نام داشت. اوایل از مخالفین اسلام و از دشمنان سرسخت محمد در مکه بود. زمانی که مسلمانان به حبشه هجرت کردند ، بزرگان قریش عمروعاص را به سرپرستی گروهی به حبشه فرستادند تا از پادشاه حبشه بخواهند که مسلمانان را تسلیم کند ولی نجاشی نپذیرفت. او قبل از فتح مکه و به شرط این که بدی های گذشته اش بخشیده شود مسلمان شد. پیامبر بعد از مسلمان شدنش فرماندهی سریه «ذات السلاسل» را به او داد. در دوران خلافت ابوبکر در نبردهای اجنادین و یرموک و فتح شام (دمشق) شرکت داشت .در دوران خلافت عمر مدتی والی فلسطین شد و آنگاه مأمور فتح مصر شد و پس از فتح مصر حاکم آنجا شد . زمانی که عثمان به خلافت رسید ، عبدالله بن سعد را به جای عمروعاص حاکم مصر کرد. به همین سبب او یکی از تحریک کنندگان قتل عثمان بود و بعد از قتل عثمان به معاویه پیوست. او با نیرنگ های سیاسی به ویژه در جنگ صفین که با قران به نیزه کردن کار را به حکمیت و خلافت معاویه رساند ، موجبات تحکیم خلافت معاویه و تزلزل موقعیت علی بن ابیطالب را فراهم کرد . یک سال بعد ، معاویه عمروعاص را به مصر فرستاد. او محمد بن ابی بکر را که والی مصر بود کشت و خود حاکم آنجا شد. عمروعاص تا زمان مرگش حاکم مصر باقی ماند و سرانجام در اول شوال سال 43 قمری و در 91 سالگی درگذشت.
ساغر اکبری دزدارانی علا الدین آذری
شاهنشاهی هخامنشی بزرگترین امپراتوری زمان خودش بود که در راس دستگاه حکومتی آن، شاه قرار داشت که مقامش موروثی بود. جانشینی هم چنان یکی از پیچیده ترین مسائل تاریخ هخامنشیان بود که این واقعیت را، شمار قابل توجهی قتل های سلطنتی آن زمان ثابت می کند. سلطنت هخامنشی نظام سلطنتی مشروطه به معنای عام نبوده است. زیرا مبارزه بر سر جانشینی را در هنگام جانشینی های تدارک دیده شده هم به وضوع می توان دید. حکومت هخامنشیان، فردی و استبدادی بوده است و این نظام حکومتی متکی به مقام شاهنشاه بوده است و نیز پادشاه خود ، ولیعهد را از میان دیگر پسرانش انتخاب می کرد. اما با توجه به موروثی بودن مقام شاهنشاه، اگر پادشاهی از خود فرزندی به جای نمی گذاشت، نزدیک ترین فرد به پادشاه از طریق نسبی به عنوان شاه جدید بر گزیده می شد. که به نوعی مشروعیت از طریق نژاد و خون شاهنشاهی است که دیگر مردم این حق را ندارند. البته با توجه به روایات و شواهد ما به این مسئله پی می بریم که هیچ فردی را بدون رعایت ضوابط اصول کشور داری برای انجام مسئولیت شاه مملکت انتخاب نمی کردند و داشتن شرایط اولیه و اصولی قابلیت و تجربیات و کفایت امری ناگزیر و قطعی بوده است.