نام پژوهشگر: ماشاا... سالارپور
سامان ضیایی ناصر شاهنوشی فروشانی
با توجه به اثرات خشکسالی و سیاست هدفمندسازی یارانهها ، بررسی پیآمدهای این پدیدهها بر بخش کشاورزی ایران امری ضروری است. هدف از پژوهش حاضر، ساخت مدل تعادل عمومی قابل محاسبه چندمنطقهای ایران موسوم به مدل iran orani-g و کاربرد آن در شبیهسازی و تحلیل شوکها و سیاستهای اقتصادی بود. برای این منظور، پایگاه دادهای مدل به زبان tablo در نرمافزار gempack ساخته شد. مدل ساخته شده تحت تأثیر شوک خشکسالی سال 87-1386 در بخش کشاورزی، افزایش قیمت آب آبیاری و هزینه کل نهادهها به میزان صد درصد در بخش کشاورزی (زیربخش زراعت) بهدلیل هدفمندسازی یارانهها و کاهش تعرفه واردات در بخش کشاورزی به میزان ده درصد در کوتاهمدت قرار گرفت. اثر هر کدام از این شوکها بر متغیرهای ستانده، اشتغال، صادرات و واردات، از چهار جنبه کلان، منطقهای، بخشی و گروههای تجمیعشده مورد ارزیابی قرار گرفت. در مورد پدیده خشکسالی، نتایج نشان داد که این پدیده باعث کاهش تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص منطقهای در تمام استانها، اشتغال کل، اشتغال در اکثر استانها، صادرات، و افزایش واردات و شاخص قیمت مصرفکننده میشود. در سطح بخشهای تجمیعی، نتایج نشان داد که ارزش افزوده (ستانده) تمام بخشها کاهش مییافت. اشتغال در تمام بخشهای تجمیعی کاهش نشان میداد. بهدلیل خشکسالی، صادرات کلیه بخشها با رشد منفی همراه بود و واردات اکثر بخشها، از جمله بخش کشاورزی، دارای رشد مثبت بود. نتایج حاصل از سناریوهای افزایش قیمت آب آبیاری و افزایش هزینه کل نهادهها به میزان صد درصد در بخش کشاورزی (زیربخش زراعت) نشان داد که این سیاست باعث کاهش تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص منطقهای در تمام استانها بهغیر از تهران، اشتغال کل و اشتغال تمام استانها، کاهش صادرات، افزایش واردات و افزایش شاخص قیمت مصرفکننده میشود. نتایج حاصل از سناریوهای مذکور در بخشهای تجمیعی نشان داد که ارزش افزوده، اشتغال و صادرات در تمام بخشها دارای رشد منفی است. افزون بر آن، واردات در اکثر بخشها، با رشد مثبت همراه بود. شبیهسازی پیآمدهای کاهش تعرفه واردات در کوتاهمدت در بخش کشاورزی نشان داد که این سیاست موجب کاهش تولید ناخالص داخلی و افزایش اشتغال کل، صادرات، واردات و شاخص قیمت مصرفکننده، تولید ناخالص منطقهای و اشتغال اکثر استانها میشد. نتایج حاصل از شبیهسازی سناریوی مذکور بر بخشهای تجمیعی، بیانگر آن بود که ارزش افزوده و اشتغال اکثر بخشها کاهش یافته است. صادرات بخش کشاورزی و بخش فرآوری مواد غذایی افزایش و صادرات سایر بخشها با کاهش همراه بود. با توجه به اینکه بارزترین اثر کاهش تعرفه واردات بر روی میزان واردات بود، نتایج نشان داد که این متغیر در اکثر بخشهای تجمیعی دارای رشد مثبت است. در پایان، با توجه به نتایج، پیشنهاداتی ارائه گردید.
جعفر نجاری ماشاا... سالارپور
در این مطالعه، اثرات کاهش تعرفه های وارداتی بر شاخص های فقر در چارچوب مدل تعادل عمومی قابل محاسبه (cge) که به عنوان روشی برتر جهت بررسی اثر سیاست ها بر کل اقتصاد شناخته شده است، صورت گرفته است. مطالعه بر پایه دو نوع داده بنا شده است. نخست ماتریس حساب های اقتصادی سال 1385 که پارامترهای مدل تعادل عمومی بر اساس آن واسنجی شده است و دوم داده های مربوط به مخارج 2000 خانوار است که به دو گروه روستایی و شهری تقسیم شده است. اثرات کاهش تعرفه بر قیمت های کالاهای مرکب به صورت درون زا در مدل تعادل عمومی تعیین شد. سپس قیمت های کالاهای مرکب در سطوح مختلف کاهش نرخ تعرفه های وارداتی جهت محاسبه شاخصهای فقر به کار گرفته شد. چندین شاخص جهت بررسی فقر، ارائه شده اند که در این تحقیق از fgt که متداولتر است، استفاده گردید. نتایج مطالعه نشان داد که در سال پایه، 43/25 درصد خانوارهای روستایی و 7/36 درصد از خانوارهای شهری زیر خط فقر قرار دارند. همچنین نتایج مشخص کرد که دو شاخص شکاف و شدت فقر برای هر دو گروه مورد مطالعه (خانوارهای روستایی و شهری) با کاهش تعرفه های وارداتی بطور پیوسته کاهش می یابد. اما میزان بهبود در هر دو شاخص یاد شده در مورد خانوارهای روستایی بیش از خانوارهای شهری است. سرانجام اینکه با کاهش میزان تعرفه های وارداتی به میزان 100 درصد، شاخص شکاف فقر در خانوارهای روستایی و شهری به ترتیب به میزان 05/4 و 33/3 درصد کاهش می یابد. در صورتی که در همین سطح کاهش تعرفه، شاخص شدت فقر در جوامع روستایی و شهری به ترتیب به میزان 5/4 و 4 درصد کاهش می یابد. اثر تمامی سطوح کاهش تعرفه (10، 20، 30 ، 50 و 100 درصد) بر شاخص نسبت سرشمار فقر در خانوارهای روستایی یکسان و به میزان کمتر از 1 درصد است. حال آنکه در خانوارهای شهری نسبت سرشمار با کاهش تعرفه به میزان 10 درصد تغییر نمی کند و با افزایش میزان کاهش تعرفه وارداتی به میزان 50 درصد نیز نسبت سرشمار فقر تنها به میزان 14/0 درصد کاهش می یابد اما با کاهش تعرفه به میزان 100 درصد، این شاخص به میزان 32/2 درصد کاهش می یابد.
ماشاا... سالارپور علیرضا کرباسی
واقع شدن ایران در منطقه خشک جهان سبب بروز خشکسالی های متعدد در کشور گردیده است. متوسط بارندگی در کشور ما حدود یک سوم متوسط بارندگی جهان و نزدیک به 250 میلیمتر در سال است. وقوع خشکسالی در بخش کشاورزی؛ همواره خسارت های جبران ناپذیری را بر تولید و سود آوری فعالیت های این بخش تحمیل می نماید. از دیر باز روش و ابزارهای مختلفی پیش روی کشاورزان و سیاستگذاران جهت مدیریت خسارات ناشی از این بلای طبیعی وجود داشته است، که یکی از موثرترین آنها استفاده از برنامه بیمه محصولات در مقابل خشکسالی می باشد. در این میان امروزه به منظور افزایش کارایی سیاست بیمه خشکسالی، الگوی جدیدی تحت عنوان بیمه آب و هوا محور مورد استفاده قرار می گیرد. بیمه آب و هوا محور با اتکا بر شاخص های آب و هوایی از جمله بارش، ابزار مناسبی را جهت کاهش خسارات ناشی از خشکسالی فراهم می آورد. لذا در این تحقیق سعی شده است ضمن بررسی وضعیت فعلی سیاست های حمایتی دولت پیرامون خشکسالی؛ بیمه خشکسالی برای محصول گندم دیم با توجه به مبانی نظریه بیمه آب و هوا محور تدوین گردد. بدین منظور شاخص بارندگی تجمعی در طول فصل رشد گندم دیم به عنوان عامل ایجاد کننده ریسک در نظر گرفته شده و پارامترهای حداکثرتعهد بیمه گر، نرخ حق بیمه و غرامت با 1378 در شهرستان های بیرجند، مشهد و بجنورد محاسبه شده است. - توجه به آن در فاصله زمانی 1383 همچنین مقایسه ای نیز میان الگوی بیمه خشکسالی ارائه شده در این پژوهش و برنامه بیمه خشکسالی در حال اجرا توسط صندوق بیمه محصولات کشاورزی صورت گرفته است. نتایج حاصل موید کاهش میزان حداکثر تعهد بیمه گر تخمینی با استفاده از الگوی ارائه شده در این تحقیق و متعاقبا کاهش پدیده مخاطرات اخلاقی، می باشد. در پایان نیز جهت فراهم آوردن زمینه مناسب در مدیریت ریسک خشکسالی از طریق تنظیم بیمه خشکسالی بر مبنای بارش، جمع آوری اطلاعات و داده های آماری مورد نیاز به صورت دقیق و بر اساس پهنه بندی اقلیمی و نیز انجام تحقیقات تکمیلی در مورد تدوین قوانین اجرایی این نوع از خدمات بیمه گری پیشنهاد شده است