نام پژوهشگر: پرویندخت اوحدی حایری
سعیده السادات میرجلیلی صالح پرگاری
بررسی تغییراتی که در وضعیت مذهبی یک شهر روی می دهد می تواند بخشی از سیر تحولات مذهبی گسترده تر که در ایران رخ داده است، باشد. بنابراین بررسی تحولات مذهبی یزد به خصوص بررسی تاریخی ورود اسلام به یزد، گسترش تشیع و علل و عوامل آن در این شهر، از اهمیت بسیاری برخوردار است. یزد، سال ها پیش از ظهور اسلام نزد زرتشتیان باستان، شهر مقدسی بوده است و زیارتگاه زرتشتیان سایر نقاط بوده است. باورود اسلام به یزد، این شهر به عنوان یکی از شهرهای مذهبی کشور شناخته شد و در طول سالیان دراز همزیستی مسالمت آمیزی میان اقلیت های زرتشتی و مسلمانان در این شهر به وجود آمد. پذیرش مذاهب در این شهر فراز و نشیب های زیادی گذرانیده است. خاندان های معروف حاکم بر یزد هرکدام مذهب خاص خود را داشتند. گرچه به طور صریح نمی توان درباره ی مذهب آن ها نظر داد اما شواهد و دلایلی دالّ بر گرایش مذهبی آن ها وجود دارد. بیش از همه تشیع در یزد به آرامی رشد کرد. همزمان با حکومت آل بویه، یکی از سادات عریضی به نام ابوجعفر محمد، از اعقاب امام جعفر صادق (ع)، به دلایلی وارد یزد شد و مورد لطف حاکم بویهی یزد قرار گرفت و در یزد ساکن گردید و بعد از فوت در همین شهر به خاک سپرده شد و خانواده هایی از سادات از نسل او به وجود آمدند. مهاجرت او زمینه ساز گرایش به تشیع و علاقه به سادات را فراهم کرد. از قرن هفتم هجری در کنار گرایش های دیگر در یزد تصوف آمیخته به تشیع نیز به چشم می خورد. تصوف، گرچه در ابتدا، تشیع را از فعالیت های چشمگیر بازداشت اما زمانی که میان تشیع و تصوف همبستگی ایجاد شد، زمینه ساز رشد تشیع فراهم شد. آثار به جای مانده از تشیع مانند: کتیبه های شیعی مسجد جامع یزد، کتیبه امیرچقماق، قدمگاههای منسوب به عبور امام رضا(ع) از یزد و ... وجوه تشیع و علاقه به این مذهب و به دنبال آن احترام به شیعیان و سادات را تا قبل زا قرن دهم هجری نشان می دهد. در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، تحولات دین و مذهب در یزد، به ویژه شعبه ی مهم آن یعنی تشیع مورد بررسی قرار گرفته است. کلید واژه ها: یزد، تحولات مذهبی، زرتشتیان، تشیع و سادات.
مرتضی مبارکی زاده جاز صالح پرگاری
درعصر امام صادق(ع) چهار قیام مهم علوی در چهار منطقه کوفه، خراسان، مدینه و بصره رخ داد. اولین قیام علوی قیام زید بن علی(ع در سال 122 هجری در واکنش به ظلم و تعدی دستگاه خلافت اموی و خونخواهی جدش امام حسین(ع) در کوفه رخ داد، و شمار زیادی از مردم آن شهر با زید بیعت کردند. اما در نتیجه ایجاد ارعاب و تهدید حاکم اموی آن شهر بیعت خود را شکستند و زید را تنها گذاشتند که این امر به کشته شدن وی انجامید. دومین قیام توسط یحیی بن زید در منطقه خراسان شکل گرفت. یحیی که از قیام پدرش جان سالم به در برده بود از کوفه به سمت خراسان فرار کرد. و در آنجا تعداد زیادی از مردم آن شهر با وی بیعت کردند. وی برای گرفتن انتقام خون پدر و مقابله با ظلم و جور دستگاه خلافت به سال 125 در خراسان قیام کرد، و توانست در چندین جنگ بر نیروهای اموی غلبه کند، اما سرانجام در نبرد ارغونه از نیروهای اموی شکست خورد و به شهادت رسید. سومین قیام علوی توسط محمد بن عبدالله(نفس زکیه) از شاخه حسنی در مدینه به سال 145شکل گرفت. محمد نفس زکیه پیش از دست یابی عباسیان به حکومت، به خلافت چشم دوخته بود، و به همین دلیل زمانی که عباسان به قدرت رسیدند وی از بیعت امتناع و علیه آنان دست به قیام زد و پیروانش در حجاز، عراق و خراسان برای وی دعوت می کردند. قیام وی مشکلات فراوانی را برای منصور خلیفه عباسی به وجود آورد، اما در نهایت در نبرد با سپاه عباسی به فرماندهی عیسی بن موسی به قتل رسید. آخرین قیام علوی عصر امام صادق(ع) قیام ابراهیم بن عبدالله(قتیل باخمری) به سال 145در بصره رخ داد. ابراهیم که از طرف برادرش نفس زکیه برای دعوت و قیام به بصره فرستاده شده بود پس از کشته شدن نفس زکیه قیام کرد. در این قیام گروههای مختلفی از جمله شیعیان، زیدیه و معتزله شرکت داشتند و این قیام نیز پس از وارد نمودن خسارات و تلفات سنگین به دستگاه خلافت سرانجام درهم کوبیده شد. امام صادق(ع) به طورغیر مستقیم قیام های زید بن علی(ع) و یحیی بن زید، را تأیید کردند، و در مورد قیام های محمد بن عبدالله(نفس زکیه) و ابراهیم بن عبدالله، باید این چنین بیان داشت که: اگرچه امام آنها را تأیید نکرد ولی هیچ تکذیبی هم از سوی ایشان مشاهده نشده است.