نام پژوهشگر: محمد مهدی پوستین دوز

جستجوی مفهوم توده- فضا در معماری گوی مسجد تبریز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1390
  صمد شهیدی   محمد مهدی پوستین دوز

معماری به عنوان موضوعی میان علم، هنر و فن، جزء کاربردی ترین هنرها شناخته می شود و انسان ها از بدو تولد تا زمان مرگ در ارتباط نزدیک با آن زندگی می کنند. معماری حاصل تلاش انسان برای ساخت نمادی از فعالیت های بشری است که به صورت نسبت های مختلفی از توده – فضا ظاهر می شود به طوری که صورت معماری نسبت های میان آن دو را نظم می بخشد. از طرفی ویژگی های حاصل از چنین نسبت هایی در معماری از عوامل موجود در بستر شکل گیری اثر که آن را «روح زمانه» می توان نام نهاد، متأثر است. رساله حاضر با بررسی عوامل موثر در وحدت دو مفهوم، رابطه میان روح زمانه با عوامل موجود در بستر یا انسان – محیط را تعریف کرده و تحول معنایی آن را در حوزه معماری بررسی می کند. معماری های مختلفی مانند معماری گوی مسجد، با تأثیرات و ویژگی های ظاهری متفاوت، همواره نشانی از تفاوت در محتوای نهفته در آن معماری ها دارد و انسان برای بیان چنین تفاوتی جز به زبان ماده نمی تواند سخن بگوید؛ و این به معنی وابستگی میان محتوا و فرم معماری است. اندیشه، کارکرد، معنا و حتی وجود انسان، جز از راه توده – فضا در هنرها، قابل فهم، توجه و حفظ و توسعه نمی باشد. در این میان بنای گوی مسجد با توجه به عملکرد خاصش که ظاهری خاص خود نیز دارد اهمیت می یابد و پژوهش حاضر تلاش می کند تا براساس اصطلاح «توده-فضا» رابطه درستی میان موضوعات مادی با فرامادی را در این بنا بشناسد. از این رو فرضیه این پژوهش با این جمله که «توده – فضا، محصول نهایی معماری است» به طرح سوالاتی می پردازد که پاسخ به آن ها، به اثبات فرضیه کمک می کند. اول اینکه 1«. آیا توده – فضای معماری می تواند حامل همه ویژگی های معماری باشد؟» و سپس به سوال « 2. توده – فضای معماری طی چه فرایندی از زمینه اثر تأثیر می پذیرد؟» پاسخ داده می شود تا اطلاعات به دست آمده، سوال « 3. نسبت های میان توده – فضای معماری چگونه بر ویژگی های معماری اثر می گذارد؟» را پاسخ دهد و دست آخر به سوال « تبلور مفهوم توده_فضا در معماری گوی مسجد چگونه است؟» پاسخ داده می شود. روش این پژوهش از نظر روش، تحلیل محتوایی است و اطلاعات تاریخی، فلسفی و هنری مربوطه، تجزیه و تحلیل کیفی شده است و در فصل آخر، بازدید از بنای گوی مسجد و مطالعات میدانی اثر معماری، ذهنیت ها را عینیت می بخشد. در نتیجه، توده، به «امور مادی با ویژگی های کمی»؛ فضا، «امور فرامادی با ویژگی های کیفی»؛ و در نهایت توده – فضا، «پیوند میان کم و کیف معماری تعریف می شوند»، همچنین اصطلاح توده – فضا ضرورت بررسی چگونگی شکل گیری آن و فرایند تأثیرپذیری یا تأثیرگریزی از عوامل بستر را به روشنی بیان می کند.

سیر تحول عناصر فضایی در خانه های قاجاری اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  محمد احسان محبیان   احمد امین پور

خانه های اصفهان در دوره قاجاریه با روحیه ای واحد به روند شکل گیری خود ادامه داده اند. در طی این روند و با گذشت زمان و تغییر شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه در دوره قاجار، سلیقه ها و نیازهای جامعه و خواسته های انسان ساکن در این خانه ها تغییر کرد. در این راستا، در معماری خانه ها نیز تغییراتی به وجود آمد که با شناخت دقیق کالبد معماری خانه ها می توان این تغییرات را تبیین نمود و با تحلیل و جمع بندی روند این تغییرات و مولفه های آن، سیر تحول خانه های قاجاری اصفهان را از شروع تا انتهای قاجار ترسیم نمود. در واقع خانه های قاجاری اصفهان دارای زنجیره ای به هم پیوسته از ساخت و دگرگونی هستند. اهداف این پژوهش، شناخت تغییرات، ترسیم سیر تحول عناصر فضایی در خانه ها و مشخص شدن علت و چرایی این تغییرات است. منظور از عناصر فضایی، عناصری چون: ایوان، اتاق ها، حوضخانه، ورودی، حیاط، زیرزمین و ... است. نتیجه این تحقیق مشخص کرد عنصری همچون زیرزمین به سطح همکف نزدیک تر شد، ایوان ستون دار به عنوان یک عنصر جدید به جبهه شمالی اضافه شد؛ تالار به دلایل سازه ای از فرم چلیپایی به شکل مستطیل درآمد؛ حوضخانه در اواسط قاجار ظهور پیدا کرد و در اواخر قاجار از یک فضای خصوصی به فضای نیمه عمومی تغییر کرد؛ شاه نشین عمدتاً به لحاظ تزیینات شاهد تغییراتی بود؛ تناسبات اتاق ها و نوع تزیینات به واسطه تغییرات فرهنگی و نیازهای جدید، دچار تغییر و تحول شده است.

معماری تکایای صفوی و قاجار در اصفهان (نمونه موردی: تخت فولاد اصفهان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  الهام مهردوست   محمد مهدی پوستین دوز

در گذشته، تکیه، به محل هایی با کاربری های متفاوت از جمله محل اقامت صوفیان، فقرا و نیز مکان برگزاری مراسم تعزیه گفته می شده است. یکی از مکان هایی که محل ساخته شدن تکایای متعددی بوده، تخت فولاد اصفهان است که به تدریج شکل قبرستان به خود گرفته و یکی از قدیمی ترین قبرستان های جهان اسلام، محسوب می شود. در این قبرستان تکایای متعددی از پیش از دوره صفوی تا دوره معاصر وجود دارد. کاربری عمده تکایای تخت فولاد در گذشته محل اقامت صوفیان، علما و مدرسه علمیه بوده است که بعدها به محل دفن این بزرگان تبدیل، در آن برای آنها مقابری ساخته شده و به تدریج افراد دیگری نیز در آنجا دفن شده اند. هدف از این پژوهش شناخت عملکرد تکایا و معرفی گونه های مختلف آن، بررسی و تحلیل معماری تکایای تخت فولاد اصفهان به عنوان نمونه انتخاب شده و مطالعه تطبیقی معماری تکایای دو دوره صفوی و قاجار در این مکان است. پرسش های این پژوهش عبارتند از این که تکایا چه عملکردهایی داشته اند؟ پیشینه تاریخی آنها چه بوده است؟ همچنین تکایای دوره صفوی و قاجار در تخت فولاد اصفهان چه شباهت ها و تفاوت هایی با هم داشته اند؟ روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از نظر روش، تاریخی-توصیفی، از نظر یافته اندوزی، بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی ابنیه، از بعد تجزیه و تحلیل به صورت کیفی و از جهت فرایند بر اساس مطالعه تطبیقی بناهای دو دوره پس از جمع آوری و دسته بندی اطلاعات بوده است. از جمله نتایج این پژوهش ارائه یک دسته بندی از انواع تکایا و نیز یافتن شباهت ها و تفاوت هایی در تکایای دو دوره صفوی و قاجار در تخت فولاد اصفهان است. از جمله شباهت های موجود می توان به سلسله مراتب، هندسه بقاع تکایا، تقسیم یک و سه تایی نمای بقاع، استفاده از تاق جناغی و پوشش سازه ای تاق و تویزه و گنبد، نوع مصالح مورد استفاده، تزیین مشابه گچبری، آجرکاری، کاشیکاری و نقاشی، مکان تزیینات و نحوه نورگیری در تکایا، اشاره نمود. از جمله تفاوت های آنها، شاخص شدن سردر و استفاده از کتیبه در دوره صفوی، استفاده از پوشش مسطح، قوس های هلالی، کاربرد سنگ، تزیین حجاری و قرار گیری بقاع بر روی سکو در دوره قاجار است.

جستجوی رابطه معماری و زندگی در خانه های قاجاری ساری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1391
  مریم علیزاده گرجی   محمد مسعود

خانه به عنوان یک نیاز اجتماعی و اولیه در هر جامعه بشری مولفه اساسی تلقی شده است که در مراحل مختلف تاریخی و مکان های جغرافیایی متفاوت، اشکال گوناگون داشته است. در کنار عواملی مانند اقلیم، مصالح، تکنولوژی، عامل اجتماعی و فرهنگی نقش تعیین کننده ای در فرم و فضای خانه دارد. در این پژوهش سعی بر این است که با تعمق در داستان زندگی افراد ساکن در خانه های شهر ساری در دوره قاجار به مطالعه و ژرف کاوی فضای زیستی آن ها پرداخته شود تا بدین طریق به شناخت رابطه فرهنگ و شیوه زیستشان با معماری خانه های مورد مطالعه برسد. یافتن این رابطه در معماری خانه های سنتی می تواند با بسط و گسترش به الگوهای ساختاری مناسبی برای طراحی خانه های مسکونی معاصر دست یابد. از دیگر اهداف این پژوهش، ثبت و تحلیل علمی بخشی از تاریخ معماری این سرزمین است. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و انجام تحقیقات کتابخانه ای در عرصه معماری خانه ها و شیوه زندگی و تحقیقات میدانی به ارزیابی و تطبیق خانه های ساری در دوره قاجار با زندگی ساکنان آن بپردازد. این تلاش به دنبال پاسخی برای این سوال است که تاثیر زندگی و ویژگی های فرهنگی- اجتماعی در ساری در دوره قاجار بر سازماندهی فضایی خانه های آن ها چگونه بوده است؟ با بررسی های انجام شده، در نهایت این نتیجه حاصل شد که سازماندهی فضایی معماری خانه های ساری در دوران قاجار پاسخگوی زندگی و فرهنگ ساکنان آن بوده است، به گونه ای که در برخی از موارد، برای رسیدن به ایده آل های فرهنگی و اجتماعی آن زمان، عامل اقلیم و آسایش نادیده گرفته شده است. معماری خانه در دوره قاجار دچار تحولات متعددی می شود؛ خانه های قاجاری ساری نیز از این تحولات مستثنی نبودند و همانطور که بر اساس باورها و اعتقادات ساکنان آن ها و شیوه زندگیشان شکل گرفته بودند به تدریج دچار تغییر شدند. ولی از آنجا که شیوه زندگی و اعتقادات ساکنان آن ها بسیار کم تغییر کرده بود، تغییرات در خانه های آن ها نیز اندک بوده است. با دقت در خانه های بررسی شده، آنچه جلب توجه می کند استفاده از مصالح و تکنولوژی یکسان در همه خانه است. انتخاب مصالح بر اساس ایده آل ها و ارزش های ساکنان خانه ها بوده که این انتخاب مشترک نشان دهنده معیار ها و قوانین مشترک بین مردم آن زمان بود. ولی همین معیار های مشترک و انتخاب مصالح یکسان باز هم فرم های متفاوتی را بوجود آورده که به دلیل تغییر در سایر ارزش ها و ایده آل ها در یک بازه زمانی است. آنچه که فرم یک خانه را شکل می دهد مجموعه انتخاب هایی است که جامعه انسانی، آن را دارای ارزش بیشتری می داند و آن ها را بر می گزیند. این انتخاب ها، در بازه های زمانی مختلف تغییر می کنند. بنابر این می توان گفت که برای ساخت مسکنی که برای یک جامعه در یک زمان مشخص، مناسب باشد، شناخت ایده آل ها و ارزش های اصلی آن جامعه دارای اهمیت است. در ادامه پژوهش، به برخی از الگوهایی که بر اساس ارزش های کهن مردم سرزمینمان شکل گرفته، اشاره می شود تا با استفاده از آن الگوها در معماری مسکن، بتوان شرایط سازگارتری با منش و معیار های ساکنان آن ها ایجاد کرد.

بررسی رابطه کالبد و فضا در معماری دوره قاجاریه مطالعه موردی : خانه های کاشان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1390
  محمد لشگری   محمد مهدی پوستین دوز

زمانی که سخن از معماری به میان می آید، این پرسش مطرح می گردد که معماری چیست؟ ساده ترین جواب این است که معماری حاصل فرم دادن به مصالح و شکل گیری کالبد و ایجاد فضاست. اما این کالبد و فضا، که محورهای اصلی تشکیل دهنده معماری هستند، چگونه و بر اساس چه روابط اصولی با هم عجین می شوند و معماری را حاصل می نمایند؟ ارتقای کیفی معماری هدفی غایی است که رسیدن به آن از راه شناخت بهتر محورهای اصلی تشکیل دهنده آن (کالبد و فضا) و روابط میان آن ها میسر است. در میان گستره وسیع بناهای تاریخی، خانه های قاجاری به لحاظ کیفی، نمونه های مناسبی جهت پژوهش این رابطه می باشند. بر این اساس و به جهت محدود نمودن دایره پژوهش جهت تحقق آن، خانه های قاجاری کاشان به منظور مطالعه موردی انتخاب شدند و مسئله تحقیق به صورت "بررسی رابطه میان کالبد و فضا در خانه های قاجاری کاشان" تعریف گردید. در پرداختن به مسئله طرح شده، اتخاذ فرآیندی مبتنی بر شناخت، تحلیل و نتیجه گیری، فرآیندی منطقی و ضروری می باشد. بدین منظور ابتدا کالبد و فضا به عنوان محورهای اصلی تشکیل دهنده معماری مورد شناخت قرار گرفت. در جست و جوی عوامل موثر در کنار هم قرار گیری این محور ها و شکل گیری معماری، با استفاده از تجربیات گذشته محققان و صاحب نظران و نیز استدلال های منطقی، انسان و محیط طبیعی به عنوان عوامل اصلی شکل دهنده رابطه مذکور معرفی شدند و تصمیمات کالبدی به عنوان عامل نسبی کننده مفاهیم مطلق ناشی از انسان و محیط طبیعی شناخته شد. سپس خانه های قاجاری کاشان به جهت مطالعه موردی، مورد شناخت قرار گرفتند و حدود ?? خانه به طور مختصر معرفی و از نظر ساخت و ساز در سه گونه طبقه بندی گردیدند. از این میان، سه خانه ی بروجردی ها، آل یاسین و صالح با الویت های شهرت، ساخته شدن کامل در زمان قاجاریه و ماندگاری تا امروز انتخاب شدند و تاثیرات محیط طبیعی (اقلیم) و انسان (شیوه زندگی او) در شکل گیری رابطه میان کالبد و فضا در کلیت خانه های منتخب بررسی گردید و در نهایت تاثیر تصمیمات کالبدی در سه بخش از این خانه ها (سردرب ورودی، تالار و اتاق سه دری) مورد بررسی قرار گرفت. در بررسی رابطه میان کالبد و فضا در خانه های منتخب، میزان سطح اشغال کالبد و فضا محاسبه گردید و نتیجه گیری شد که بیشتر زیر بنای خانه ها به فضا اختصاص داده شده و می توان گفت که شفافیت یکی از اصول مهم رعایت شده در این خانه ها بوده است. از محاسبه میزان سطح اشغال سه نوع فضای بسته، پوشیده و باز در خانه های منتخب نتیجه گیری شد که هر سه خانه از نظر متراژ دارای فضای بسته و باز مشابهی هستند، ولی خانه بروجردی ها دارای فضای پوشیده بیشتری می باشد. این مورد سبب می شود که این خانه نسبت به دو خانه دیگر دارای امکانات بیشتری جهت ترکیب و بسط فضاها باشد و نیز تنوع فضایی بیشتری نسبت به دو خانه دیگر داشته باشد. در نهایت، پژوهش به این نتیجه رسیده است که مبانی رابطه کالبد و فضا در معماری خانه های قاجاری کاشان، بر اساس دو عامل اصلی انسان و محیط طبیعی که مشترکا به وجود آورنده محیط اند شکل می گیرد و این رابطه به وسیله تصمیمات کالبدی، متناسب کننده ویژگی های محیط طبیعی با نیازها و توانایی های انسان ایرانی ساکن در کاشان در جهت ایجاد فضای زیست مناسب اوست.

نقد معماری مسجد و مدرس? آقابزرگ کاشان (نقد اثر از طریق صورت اثر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1392
  عرفان رحیمی ملکشان   محمد مهدی پوستین دوز

آنچه از ابتدای شکل گیری بنای آقابزرگ می توان گفت این است که این بنا بر بستری شکل گرفته که از دوران قبل از آن نیز محلی با بناهای مذهبی چون مسجد و مدرسه و در واقع مرکزی برای تجمع بناهای عمومی بوده است. بدین ترتیب مکان یابی ساخت این بنا بر اساس یک منطق شهری صورت گرفته است. با وجود مکان مناسب انتخاب شده، زمین موجود زمینی کشیده و نسبتا کم عرض بوده است. همچنین وجود آثار شبستانی قدیمی تر در بخش شمالی و نیت طراح برای نگهداری آن، حکایت از بستری دارای محدودیت دارد که طراح با آن مواجه بوده است. دسترسی و موقعیت بنا در حال حاضر نسبت به طرح اولیه تغییری اساسی کرده است. در حال حاضر کوچه ای همراستا با محور طولی اثر و در مقابل بخش شمالی قرار دارد که بنا به سمت آن رو کرده است در حالی که در گذشته این معبر وجود نداشته است و دسترسی اصلی یک معبر شرقی غربی بوده است. در حالت کنونی دسترسی مستقیم جلو ورودی محوری هدایت گر به سمت بنا ایجاد کرده است و دسترسی شفاف و واضح است اما در طرح اولیه بنا در بافت ادغام شده و علیرغم شاخص بودن اثر در بافت، دسترسی بنا مانند حالت کنونی نیست. طراح، شبستانی جدید را به شبستان موجود قبلی الحاق کرده است. همچنین کل مجموع? بنا را به سه بخش اصلی شمالی، میانی و جنوبی تقسیم کرده است. بخش های شمالی و جنوبی توده هایی هستند که یک فضای باز میانی را در میان خود دارند. بدین ترتیب یک حیاط میانی بوجود آمده است که مرکز توجهات توده ها و نقط? عطف بنا است. قرارگیری یکی در میان توده ها و فضاها در راستای طولی اثر باعث ایجاد یک ریتم پرو خالی در انتظام کلی پیکر طرح شده است. این نوع انتظام را می توان با مجموع? شاه نعمت الله ولی در کرمان مقایسه کرد. تصمیم گیری طراح برای ایجاد یک گودال باغچه در داخل حیاط (بعد از اید? حیاط میانی) که توانسته در جای گیری فضاهای مهم مدرسه و تفکیک محیط مدرسه از مسجد کارساز باشد، از تصمیمات اساسی بوده است. همچنین تمایل گودال باغچه به سمت بخش شمالی و ادغام با نمای شمالی از کارهایی است که باعث ایجاد نوعی تعادل در نسبت ارتفاعات دو سمت حیاط شده است. نمای شمالی حیاط با دو بادگیر در طرفین و شکست ها متعدد و عقب نشینی در بخش مهتابی، نمایی صمیمی و خانگی و البته انعطاف پذیر شده است در حالیکه در سمت مقابل نمای جنوبی با گنبد عظیم آجری و دو مناره در طرفین آن بر روی یک بدن? مستحکم و نسبتا مسطح قرار گرفته اند، نمایی رسمی و ایستا است. نماهای شرقی و غربی حیاط شامل تاق نماهایی با عمق نسبتا زیاد هستند. عمق تاق نماها فقر فضایی این دو جداره را تا حدی پنهان کرده است. گنبدخان? بنا، دیوار قبله و به طور کلی محراب ندارد و این در نوع خود خاص و تازه است. گنبدخانه را می توان یک گنبدخان? کوشکی نامید که از اطراف به سمت بیرون گشودگی دارد. وجود دو حیاط شرقی و جنوبی امکان گردش مخاطب حول بخش جنوبی و مشاهد? حجم گنبدخانه و نماهای آن را به مخاطب را می دهد. به طور کلی در مسجد و مدرس? آقابزرگ شفافیت و سیالیت دید و حرکت در همه جا احساس می شود. در این اثر فضاهای باز و نیمه باز به صورت قابل توجهی بکار گرفته شده و بطور کلی دارای تنوع فضایی است. فضاهای بنا بر اساس سلسله مراتب خطی و روی دو دو محور قابل تصور هستند . ابتدا سلسله مراتب محور طولی که از سردر آغاز می شود و تا حیاط جنوبی ادامه می یابد. سلسله مراتب دیگر را می توان روی محور عمودی در مرکز حیاط متصور شد که مرتب? فضاها بر اساس فاصل? آن ها از سطح حیاط است.

ویژگی های معماری مسجد حکیم اصفهان با نظر به تعامل استفاده کنندگان با آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1392
  رسول بخشی   مجید صالحی نیا

در این پژوهش، شناخت ویژگی های کالبدی-فضایی مسجد حکیم و نحوه تعامل کالبدی-فضایی آن با رفتار استفاده کنندگان به عنوان هدف اصلی پژوهش در نظر گرفته شده است. همچنین شناسایی کارکردهای این بنا و عوامل کالبدی-فضایی که امکان وجود این کارکردها را فراهم می کنند هدف فرعی این پژوهش می باشد. بنابراین سوال اصلی پژوهش بدین گونه تدوین می شود که: ویژگی های کالبدی-فضایی مسجد حکیم اصفهان و نیز ویژگی هایی که بر تعامل هرچه بیشتر استفاده کنندگان و بنا تاثیرگذار هستند کدام اند؟ همچنین سوالات فرعی این پژوهش عبارت اند از : مسجد حکیم اصفهان چه کارکردهایی دارد و چه عواملی موجب ایجاد این کارکردها شده اند. نتایج به دست آمده در این پژوهش شامل معرفی ویژگی های کالبدی-فضایی و آن دسته از ویژگی های مسجد حکیم هستند که با استفاده از روش های فوق و با تحلیل داده ها به دست آمده اند. این نتایج شامل ویژگی های کالبدی و غیر کالبدی موثر بر تعامل هرچه بیشتر میان استفاده کنندگان و بنای مسجدی حکیم می باشد. بر همین اساس دسته بندی نتایج به دست آمده به چند دسته کلی قابل تقسیم بندی است. نتایجی که بر اساس مطالعه کالبدی مسجد حکیم به دست آمده اند و عبارت اند از :تنوع فضایی و بصری، سهولت در دسترسی به فضاها، ویژگی های نوری، نمادها نشانه ها و نقوش، ویژگی های فرمی و هندسی موجود در مسجد حکیم. همچنین نتایجی که بر اساس بررسی مفاهیم و تصورات مراجعین به مسجد حکیم به دست آمده اند که برخی از آن ها عبارت اند از: احساس امنیت، احساس آرامش، تنوع. ویژگی هایی که بر اساس مطالعه رفتار مراجعین و ثبت رفتار آنان به دست آمده است که از مهم ترین آن ها عبارت اند از آزادی حرکتی ، سهولت در دسترسی به فضاها، ارتباط قوی فضاها.