نام پژوهشگر: خسرو رشید
فرشته بهرامی سنا مسیب یارمحمدی واصل
همگام بارشد کودک و گذار از دبستان، کمتر شاهد بازی به شیوه ی آموزشی هستیم. استفاده از بازی، ابزار طبیعی برای ارتقاء نگرش مثبت در خصوص یادگیری است. بازی گزینه ای آرمانی برای تعامل بین مدرسه و دنیای کودکان است .هدف این پژوهش تعیین تأثیر آموزش از طریق بازی بر بهبود نگرش وپیشرفت ریاضی دانش آموزان دختر سال پنجم ابتدایی شهرستان همدان است. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل وآزمایش استفاده شده. نمونه آماری شامل 50 دانش آموز پایه پنجم ابتدایی در سال تحصیلی 90-91بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای از میان دانش آموزان مدارس ابتدایی استان همدان انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سنجش نگرش به ریاضی ایکن(1971) و آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون لون، تحلیل کواریانس یک متغیره و تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج تحلیل کوورایانس نشان داد که آموزش ریاضی از طریق بازی در گروه آزمایش به طور معنی داری باعث بهبود نگرش و پیشرفت ریاضی دانش آموزان شده است (05/0p<). یافته های این پژوهش نشان می-دهد آموزش ریاضی به طریق بازی سبب بهبود نگرش وبهبود مولفه های آن و پیشرفت تحصیلی ریاضی می شود.
الهام خیراندیش رسول کردنوقابی
هدف از انجام این پژوهش، تاثیر آموزش مدیریت خشم به روش های بحث گروهی و ایفای نقش در دانش آموزان با سبک های مختلف شناختی پایه دوم راهنمایی شهر اراک بود. پژوهش حاضر، از نوع آزمایشی با طرح عاملی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر، کلیه دانش آموزان دخترپایه دوم راهنمایی مدارس راهنمایی دولتی و روزانه شهر اراک و روش نمونه گیری از نوع خوشه ای چند مرحله ای بود. در چارچوب طرح آزمایشی 80 نفر از دانش آموزان در چهار گروه 20 نفری(دو گروه نابسته به زمینه و دو گروه وابسته به زمینه) قرار گرفتند. در این طرح آزمون گروهی شکل های نهفته ویتکین (1977) برای مشخص شدن سبک شناختی دانش آموزان استفاده شد و پرسشنامه کنترل خشم اشپل برگر(نسخه شماره2) (1999) به عنوان پیش آزمون اجرا شد و سپس طرح آزمایشی برای هر کدام از چهار گروه آزمایشی 5 جلسه اجرا شد و پس از اتمام جلسات آموزشی از هر چهار گروه پس آزمون(پرسشنامه کنترل خشم اشپیل برگر) به عمل آمد و داده ها با استفاده از و تحلیل کواریانس، تحلیل واریانس و آزمون t برای گروه های وابسته تحلیل شد و نتایج نشان داد که میزان تاثیر گذاری روش های بحث گروهی و ایفای نقش در افزایش مدیریت خشم دانش آموزان دختر پایه دوم تفاوت معناداری وجود ندارد و تنها میزان تاثیر گذاری این روش ها در افزایش مدیریت خشم دانش آموزان با سبک های شناختی وابسته و نابسته به زمینه تفاوت وجود دارد به این صورت که روش آموزشی بحث گروهی در افزایش مدیریت خشم دانش آموزان وابسته به زمینه موثرتر از روش ایفای نقش بود و روش ایفای نقش در افزایش مدیریت خشم دانش آموزان نابسته به زمینه نسبت به بحث گروهی موثرتر بود.
سیده ژاله صادقی رسول کرد نوقابی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر انتظارات معلّم بر پیشرفت تحصیلی و نگرش دانش آموزان سال اول متوسطه با سطوح متفاوت عزت نفس انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شهر همدان بود که در سال تحصیلی1392ـ1391 مشغول به تحصیل بودند. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 102 نفراز دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه شهر همدان بود که از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به طور تصادفی در شش گروه(دو گروه کنترل و چهار گروه آزمایشی) 17 نفره جایگزین شدند. طی دو جلسه بخش اول از کتاب ریاضی سال دوم به تمام گروهها تدریس شد. تدریس توسط یک دبیر ریاضی که با دانش آموزان آشنایی نداشت انجام شد. قبل از تدریس به معلم گفته شد دانش آموزان این کلاس ضریب هوشی بالا(گروه انتظار مثبت) یا ضریب هوشی پایین(گروه انتظار منفی( دارند و در پایان از همه گروه ها پس آزمون گرفته شد. ابزار این پژوهش پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت، پرسشنامه نگرش به معلم استرانگ و استراندر و پرسشنامه پیشرفت تحصیلی محقق ساخته بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس دو راهه استفاده شد، یافته ها نشان داد انتظارات مثبت معلم بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثر است اما بر نگرش آنها به معلم تأثیر ندارد. انتظارات منفی معلم بر نگرش دانش آموزان موثر است اما بر پیشرفت تحصیلی آنها تأثیر ندارد. بین تأثیر انتظارات معلم در گروه عزت نفس بالا و پایین تفاوت معناداری یافت نشد. بین عزت نفس دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آنها رابطه مثبت وجود دارد. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت با داشتن انتظارات مثبت می توان پیشرفت دانش آموزان را افزایش داد و با اجتناب از انتظارات منفی از نگرش منفی آنها جلوگیری کرد.
توران عبدالملکی خسرو رشید
توجه به پرورش حس زیبایی شناسی به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر سلامت روان افراد جزو نیازهای امروز جامعه و مدارس است. با این وجود آزمونی که بتواند این مهم را بسنجد هنوز به صورت جامع معرفی نشده است. هدف از پژوهش حاضر ساخت و هنجاریابی آزمون حساسیت زیبایی شناسی و بررسی رابطه ی آن با سلامت روانی است. روش پژوهش توصیفی می-باشد. جامعه¬ی آماری پژوهش شامل کلیه¬ی دانش¬آموزان دختر پایه سوم مقطع متوسطه سال تحصیلی92-91 شهر همدان بود. نمونه¬ی آماری پژوهش، 500 نفر از دانش¬آموزان شهر همدان می¬باشند که با روش نمونه¬گیری خوشه¬ای انتخاب شدند. برای تحلیل داده های پژوهش از روش¬های آماری شامل: تحلیل عاملی با چرخش واریماکس، ضریب آلفای کرونباخ ، بازآزمایی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج تحلیل عاملی، وجود سه عامل تأثیرپذیری حسی-عاطفی، حساسیت به زیبایی¬های طبیعی، حساسیت به زیبایی¬های هنری را نشان داد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل آزمون (0/87) و برای خرده مقیاس¬های تأثیرپذیری حسی-عاطفی (0/91)، حساسیت به زیبایی¬های طبیعی (0/77)، حساسیت به زیبایی¬های هنری (0/80) به دست آمد. همچنین بررسی رابطه بین حساسیت زیبایی¬شناسی و سلامت روان، رابطه معنادار مثبت (0/58)را نشان داد. براساس نتایج این پژوهش می¬توان گفت که برای آزمون حساسیت ¬زیبایی¬شناسی باید سه مؤلفه¬ی حساسیت به زیبایی¬های طبیعی، حساسیت به زیبایی¬های هنری و تأثیر پذیری حسی-عاطفی را در نظر گرفت.
فرشته فتحی خسرو رشید
هدف: هدف پژوهش حاضر هنجاریابی آزمون نگرش به زمان و رابطه ی آن با پیشرفت تحصیلی و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان بوده است. روش: روش تحقیق حاضر توصیفی و از نوع زمینه یابی است. در این پژوهش جامعه آماری عبارت از کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه شهرهمدان که در سال 92-1391 مشغول به تحصیل بودند و تعداد نمونه ی آن 1200 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه شهر همدان، که 600 نفر ایشان دختر و 600 نفر ایشان پسر بودند و از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله به منظور انتخاب نمونه استفاده شده است. به منظور بررسی این موضوع ازپرسشنامه نگرش به زمان میللو و وورل، همچنین پرسشنامه بهزیستی روانشناختی فرم 42 سوالی ریف و همکاران، استفاده شده است. به منظور تحلیل داده های پژوهش جهت بررسی روایی آزمون نگرش به زمان از روش تحلیل عاملی و برای بررسی پایایی آزمون از روش دو نیم کردن و روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. سپس برای بررسی رابطه پیشرفت تحصیلی با نگرش به زمان، همچنین رابطه ابعاد نگرش به زمان با ابعاد بهزیستی از همبستگی و برای بررسی معناداری تفاوت نگرش به زمان و ابعاد آن در دختران و پسران از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد که پایایی به دست آمده آزمون نگرش به زمان برابر 0/77است که حاکی از پایایی همسانی درونی خوب برای این مقیاس با این نمونه است. همچنین نتایج نشان داد که دانش آموزان آینده نگر مثبت هستند که البته میزان گرایش دختران به این نگرش بیشتر از پسران است. همچنین مشخص شد بین بهزیستی روانشناختی و نگرش به زمان ارتباط معناداری وجود داشت. همچنین بین پیشرفت تحصیلی با نگرش به زمان ارتباط معناداری وجود داشت اما بین پیشرفت تحصیلی با بهزیستی روانشناختی ارتباط معناداری وجود نداشت.