نام پژوهشگر: محسن جوادی
فاطمه شریف فخر سید محمدرضا حسینی بهشتی
رابطه فلسفه و فیلسوف با شهود (این که نظر فیلسوف در باره شهود چیست؟ در تفکر خود چه استفاده ای از شهود می کند؟ و چه تبیینی از آن دارد؟)، موضوعی جذاب و مسئله برانگیز است. این موضوع عام، در این پژوهش، به "بررسی شهود عقلی در نظریه اتصال به عقل فعال ابن سینا (این که آیا عقل در مرحله اتصال به عقل فعال، به شناخت شهودی (شهود عقلی) می رسد یا نه؟)" تحویل رفته و مقدمات رسیدن به این هدف، مفهوم شناسی شهود و شهود عقلی، تحلیل نظریه اتصال ابن سینا و نیز نظریه اشراق بوده است. این مفهوم شناسی نشان می دهد: شهود عبارت از "شناخت بی واسطه و مشاهده معلوم در اثر رابطه بی واسطه با آن" است؛ رابطه بی واسطه، دارای انواعی چون تماس و اتصال، وحدت، اتحاد و فنا است؛ انواع شهود- از یک سو و دست کم- شهود حسی، عقلی و قلبی است و از سوی دیگر، شهود صوری و وجودی که شناخت بی واسطه محسوسات، مفاهیم و گزاره ها، نیز علم بدیهی، علم حضوری و شهود عرفانی را شامل می شود و شهود عقلی، "شناخت بی واسطه معقولات (صورت عقلی یا همان مفاهیم و گزاره های اشیا) در اثر رابطه بی واسطه صوری با آن ها" است. در تحلیل نظریه اتصال به عقل فعال ابن سینا هم روشن می شود، "اتصال" این است که: عقل با فعالیتِ شناختی- که نتیجه آن، پیدایش صورت عقلی بالقوه و نیز شایستگی نفس برای برقراری اتصال است- به عقل فعال رو می آورد و مرتبط می شود. آن گاه عقل فعال بر آن، اشراق و افاضه می کند تا صورت عقلی بالقوه، بالفعل گردد یا به عبارتی، صورت بالفعل افاضه می نماید. عقل، این اشراق و افاضه را دریافت و مرتسم به صورت عقلی بالفعل می شود و درک عقلی تحقق می یابد. بر اساس این تحلیل، تجرد نفس نیز از عناصر کلیدی اتصال و تعقل است و میزان آن با درجه اتصال و ادراک عقلی رابطه دارد. هم چنین بررسی"اشراق"- دیگر عنصر کلیدی نظریه اتصال- و در قالب "نظریه اشراق"، نکات مهمی دارد از جمله این که: اشراقِ شناختی همانند اشراقِ وجودی، از سوی مبادی است و شناختِ حاصل از این اشراق، شهودی است. درجات مختلف تجرد نفس هم در شناخت اشراقی دخالت دارد. اما دستاورد نهایی این نوشتار این است که بین عناصر شهود و شهود عقلی و اشراق، با نظریه اتصال ابن سینا چنان تناظری وجود دارد که می توان شناخت عقل در مرحله اتصال و در اثر اشراق و افاضه عقل فعال را شهودی دانست. بنابراین، عقل با اتصال (نوعی رابطه بی واسطه صوری) به عقل فعال و صورت عقلی، به شناخت بی واسطه صور افاضه شده از سوی عقل فعال یا صورت عقل فعال و صور موجود در آن می رسد که اولی مربوط به شناخت عادی و دومی شناخت کمالی است. کلید واژه ها: ابن سینا، عقل، عقل فعال، اتصال به عقل فعال، شهود عقلی.
زهرا ابراهیمی شاهرودی زهرا خزاعی
چکیده نظریه ی امر الهی یکی از گزینه های مطرح در تفکر دینی است که یک انسان موحد و دیندار ممکن است از میان بدیل های مختلف رابطه ی دین و اخلاق ، اتخاذ نماید. این نظریه یک نظریه معرفت شناسانه در خصوص منبع و سرچشمه ی درستی و نادرستی اخلاقی است. البته در مقابل آن تفکر شیعی قرار دارد که منبع و سرچشمه ی خوبی وبدی و الزام اخلاقی را عقل انسان می داند. در این پایان نامه سعی شده است نظریه ی امر الهی و انتقادات اصلی وارد بر آن را بر اساس بخش دوم کتاب دین و اخلاق وین رایت گزارش کرده و در مبحثی جداگانه به بررسی و شرح نظر او در خصوص این نظریه بپردازیم. در فصل پنجم کتاب دین و اخلاق ، وین رایت از مسئله ی اثیفرون شروع کرده و پاره ای از بیاناتی را که در مورد نظریه ی امر الهی سنتی وجود دارد ، عرضه کرده است وسپس به انتقاد های کود ورث از فلسفه ی اراده گرایی الهیاتی پرداخته است. فصل ششم به بررسی دو نظریه ی امر الهی جدید یعنی نظریه ی امر الهی اصلاح شده ی روبرت آدامز و نظریه ی علی فیلیپ کویین اختصاص یافته است. در این فصل وین رایت تلاش می کند خلاصه ای از این نظریات را مطرح کرده و نکات مثبت و منفی موجود در آنها را برای خوانندگان ارائه کند. اما در فصل هفتم او در واقع به بیان انتقاد های معنا شناختی ، معرفتی و منطقی نظریه ی امر الهی پرداخته و در صدد است که این ایراد ها را به جهات مختلف مورد بررسی قرار دهد او تلاش می کند اعتراضات مختلفی را که از جانب بعضی منتقدان بر این نظریه وارد شده است به طور جدی ودقیق پاسخ دهد. اما در فصل هشتم وین رایت به هیچکدام از دلالیلی که برای توجیه نظریه ی فرمان الهی ارائه شده رضایت نمی دهد و در نهایت می خواهد موردی را برای نظریه ی امر الهی معرفی کند به نظر او موردی از دلایل انباشته می تواند گره از تمامی مشکلات بگشاید زیرا اگر هر کدام از استدلال هایی که در حمایت از نظریه ارائه شده است به تنهایی لحاظ شود ، ممکن است برای دفاع از نظریه سودمند نباشد . در قسمت بررسی سعی شده است برخی از نکات مبهم گزارش ،روشن شود و تا جاییکه ممکن است شبهات مربوطه رفع شوند. کلمات کلیدی:نظریه امر الهی ،وین رایت ، اراده گرایی، الزام، دین، اخلاق.
سید محمد حسن علم الهدی سید محمود طباطبایی
چکیده : انسان جسم مادی و روح ملکوتی دارد و برای سلامتی جسم مادی نیازمند دانش پزشکی وبرای سلامتی روح ملکوتی، نیازمند دانش اخلاق است و با توجه به اولویت تزکیه نفس نسبت به رفتار بیرونی ، اگر رابطه پزشک و بیمار در چارچوب ارزش های اخلاقی و معنویت باشد ، می توان به سعادت جسم و جان در فرد و جامعه امیدوار بود ، در غیر این صورت فرد و جامعه دچار آسیب می گردد . در مکتب اخلاقی اسلام ، که مبتنی بر عقل و وحی می باشد و با فطرت و طبیعت آدمی همآهنگ است ، رابطه پزشک و بیمار بر پایه آیات قرآن و روایات پیشوایان دینی استوار است و اندیشمندان مسلمان در تمدن اسلامی ، بر همین پایه و اساس عمل کرده اند . رابطه پزشک و بیمار ، رابطه میان دو انسان مکلف است و باید تابع قانون الهی یعنی در چارچوب فقه و حقوق اسلامی تعیین شود و رابطه اخلاقی میان آن دو ، از مباحث مهم اخلاق پزشکی و مورد توجه پژوهشگران است و منابع ارزشمند آیات قرآن و روایات پیشوایان و نظر اندیشمندان مسلمان هم چون رازی و رهاوی در این موضوع می تواند راهگشا باشد . بر همین اساس اخلاق فردی پزشک در تعامل با بیمار باید با نگاه متعالی و نوعدوستی همراه باشد ، از حُسن خُلق برخوردار باشد ، مسئولیت پذیر بوده و از صلاحیت علمی و عملی برخوردار باشد و در زمینه اخلاق حرفه ای نسبت به بیمار باید حقیقت گو باشد ، رازدار باشد ، به مسائل روحی و اعتقادات بیمار احترام گذارد ، در اقدامات خود کسب رضایت نماید و عدالت را در هر حال رعایت کند تا شایسته این حرفه مقدس گردد . و در موادی که در اجرای اخلاق حرفه ای دچار تزاحم می گردد ، باید با روش تحلیل مبتنی بر عقل، تزاحم های عملی را با تشخیص اهم و مهم ، حل کند ، یعنی اهم را انجام دهد و به ناچار دست از مهم بشوید ، اما آن چه باید پزشک همواره مورد توجه داشته باشد ، این است که خود را به اخلاق الهی زیور دهد تا هم چون حکیمان دوران تمدن اسلامی ، الگو باشد و حرفه خود را راهی برای کمال و تعالی معنوی قرار دهد . کلمات کلیدی : اخلاق - پزشک - اخلاق فردی - اخلاق حرفه ای - اخلاق پزشکی