نام پژوهشگر: محمدباقر فخرزاد

بررسی و تحلیل ارتباط بین عوامل سازمانی و سطح توانمندی کارکنان(مطالعه موردی: شرکت پتروشیمی اصفهان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1389
  سعید جعفری هرندی   محمدباقر فخرزاد

تحقیق حاضر در راستای تحلیل ارتباط بین عوامل سازمانی و سطح توانمندی کارکنان صورت گرفته است. این تحقیق بر اساس روش توصیفی- پیمایشی و بر مبنای هدف کاربردی است. متغیرهای مستقل تحقیق عوامل سازمانی داشتن اهداف روشن، نظام ارزیابی عملکرد، نظام پاداش دهی، دسترسی کارکنان به منابع، ساختار سازمانی و آموزش کارکنان و متغیر وابسته توانمندسازی می باشد. جامعه آماری این پژوهش 354 نفر از کارکنان رسمی شرکت پتروشیمی اصفهان می باشند که از این تعداد 122 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه 15 سوالی اسپریتزر و 18 سوالی عوامل سازمانی می باشد که به ترتیب با ضرایب پایایی92% و 89% مورد استفاده قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یکطرفه، آزمون t مستقل و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که سطح توانمندی کارکنان در همه ابعاد توانمندسازی یعنی احساس شایستگی، خودمختاری، موثربودن، معنی داری و اعتماد بالاتر از سطح متوسط و در حد مطلوبی قرار دارد. همچنین آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که عوامل سازمانی داشتن اهداف روشن، ارزیابی عملکرد، پاداش، دسترسی کارکنان به منابع و آموزش با توانمند سازی کارکنان ارتباط معنی دار و مثبت و عامل ساختار سازمانی دارای رابطه معنی دار و معکوس است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از آن است که 65% از پراکندگی متغیر وابسته توسط چهار عامل اهداف روشن، ارزیابی عملکرد، ساختار سازمانی و پاداش تبیین می شود.

اولویت بندی اقدامات بهبود فرایند در سازمان های مشتری محور، به کمک چارچوب طبقه بندی فرایند (pcf) و qfd فازی، در یک شرکت سازنده تابلوهای برق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1389
  آزاده محمدطاهری   حسن خادمی زارع

همانطور که می دانیم یکی از نیازهای اصلی بسیاری از سازمان ها در جامعه متغیر و پویای کنونی، انجام صحیح فعالیت ها و فرایندها و بهبود عملکرد سازمان می باشد؛ انجام هرگونه بهبود در سازمان، از طریق شناسایی دقیق سازمان و اطلاع از عملکرد واقعی و وضعیت کنونی سازمان و سپس مقایسه آن با وضع مطلوب و آرمانی و در نهایت کاهش این انحرافات و انجام اقدامات اصلاحی میسر می شود. هدف از این پژوهش، بهبود فرایندهای موثر بر رضایت مشتری است، لذا با اولویت بندی مهمترین اقدامات بهبود فرایندها، ضمن استفاده بهینه از منابع و صرف هزینه کمتر، به جذب و نگهداری مشتریان از طریق ارزش آفرینی برای آنان، دست خواهیم یافت. بدین منظور شرکت الکتروکویر برای مطالعه انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها، روش کتابخانه و پرسشنامه است. برای پاسخ به سوالات تحقیق، ابتدا فرآیندهای مشتری محور سازمان براساس چارچوب طبقه بندی فرآیندها شناسایی گردید. و سپس خواسته های مشتریان شناسایی و اولویت بندی شدند. در مرحله بعد، فرآیندهای قابل بهبود سازمان با استفاده از qfd فازی اولویت بندی شده و در نهایت با تلفیق تکنیک تاپسیس، اولویت بندی نهایی انجام گرفت. اطلاعات نیازهای مشتریان، بوسیله پرسشنامه اهمیت، طبق طیف لیکرت گردآوری گردید که پایایی آن، با ضریب آلفای کرونباخ بیش از 0.7 و روایی آن، از نظر محتوا مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که 10 فرآیند اول برای بهبود به ترتیب ذیل تعیین شدند : شناسایی و برنامه زمانبندی منابع لازم برای تامین الزامات خدمات، تثبیت سطوح خدمت برای مشتریان، رهگیری معیارهای مدیریت مشتری، توسعه گروه بندی و اولویت بندی خدمت به مشتری، تدوین و مدیریت برنامه جامع زمان بندی تولید، تعریف خط مشی ها و رویه های خدمت به مشتری، مدیریت مشتریان و حساب ها، برنامه ریزی و مدیریت نیروی انسانی مرتبط با خدمت به مشتری، ارائه خدمت به مشتریان خاص، مطالعه بازار و تعیین خواسته ها و نیازهای مشتری.

شناسائی عوامل کلیدی موفقیت در اجرای مدیریت دانش مطالعه موردی: شرکت توزیع نیروی برق تهران بزرگ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1389
  سحر نجفی   محمد باقر فخرزاد

طی دهه های اخیر، تحولات بنیادی در سازمانها بوجود آمده است و این تحولات موجب پیدایش اصول، روش ها و مهارت های مدیریتی نوینی شده که یکی از مهمترین آنها "مدیریت دانش" است. مدیریت دانش به فرایند جمع آوری، سازماندهی، دسته بندی و توزیع اطلاعات در سطح یک سازمان گفته می شود تا برای کسانیکه به آن نیاز دارند کاربردی و هدفمند شود. لذا پیاده سازی اصول نوین مدیریتی از جمله مدیریت دانش در سازمانها همواره با مشکلاتی همراه است، بنابراین برای اطمینان از اینکه پیاده سازی مدیریت دانش با موفقیت انجام شده و ریسک شکست آن هر چه کمتر گردد شناسائی عواملی که بتوانند در پیاده سازی و اجرای موفق مدیریت دانش در سازمان موثر باشند و همچنین ارزیابی برخورداری سازمان از این عوامل بسیار حائز اهمیت است. این تحقیق در نظر دارد این عوامل را در شرکت توزیع نیروی برق تهران بزرگ شناسائی نموده و مورد بررسی قرار دهد. به همین منظور نقطه نظرات و تحقیقات انجام شده توسط محققان در سالهای اخیر مورد بررسی قرار گرفت و پس از جمع بندی چهار عامل مهم ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، حمایت مدیریت ارشد و زیرساخت فن آوری به عنوان مهمترین عوامل کلیدی موفقیت در اجرای مدیریت دانش در شرکت توزیع نیروی برق تهران بزرگ شناسائی گردیدند . در ادامه طی بررسیهای میدانی انجام شده و اخذ نظر کارشناسان شرکت توسط پرسشنامه ، میزان برخورداریشرکت از این عوامل مورد بررسی قرار گرفت و نتایج زیر بدست آمد. شرکت از سه عامل ساختار سازمانی مناسب، فرهنگ سازمانی مناسب و حمایت مدیتی ارشد سازمان به میزان لازم برخوردار نمی باشد و تنها از زیرساخت فن آوری اطلاعات به میزان مطلوبی برخوردار است. لذا شایسته است برنامه ها و تحقیقات لازم برای ارتقاء سطح این سه عامل در شرکت صورت پذیرد تا محیط مناسب برای پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت ایجاد شود که نحوه ارتقاء این عوامل می تواند موضوع تحقیقات آتی محققان علاقمند باشد.

مدلسازی تولید و توزیع در زنجیره تامین سه سطحی بر اساس تفکر ناب و حل آن با استفاده از الگوریتم متاهیورستیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1390
  پگاه مرادیان بروجنی   احمد صادقیه

امروزه سازمانها برای باقی ماندن در عرصه رقابت باید محصولاتی متنوع با توجه به خواست مشتری برای آنها فراهم کنند، بنابراین علاوه بر توجه به منابع داخلی، خود را به مدیریت و نظارت بر منابع و تشکیلات مرتبط خارج از سازمان نیازمند یافته و به سمت مدیریت زنجیره تامین کشیده شده اند. مدیریت زنجیره تامین، هماهنگی استراتژیک و سیستماتیکی است که گردش مواد و اطلاعات بین امکانات از جمله تامین کننده ها کارخانجات، کارخانه های مونتاژ و مراکز توزیع را مدیریت می کند و اساسی ترین حداقل کردن هزینه هااست. از سوی دیگر موفقیت و برتری کامل یک زنجیره و اعضای تشکیل دهنده آن مستلزم تمرکز بر ارزش آفرینی و مشتری گرایی است، بنابراین ناب سازی زنجیره، سازمان ها و فرآیند های آنها امروزه از اهمیت زیادی برخوردار شده است. در تحقیق حاضر به دلیل اهمیت بالای بخش تولید، توزیع و جریان مواد در بین جریان های سه گانه(مالی، اطلاعاتی و مواد) به مدلسازی تولید، انتخاب تسهیلات (مراکز توزیع اعم از عمده فروش و خرده فروش) فعال و طراحی شبکه توزیع جریان مواد در طول زنجیره تامین سه سطحی با تک تولیدکننده، چندین عمده فروش، خرده فروش و مشتری در انتهای زنجیره که در واقع یک مسئله تولید- توزیع و تخصیص-مکانیابی تسهیلات محسوب می شود، پرداخته شده و با توجه به رویکرد مشترک زنجیره تامین و تولید ناب در راستای رضایت مشتری، یک برنامه ریزی مختلط عددصحیح نوشته شده است. حل مدل ارائه شده با الگوریتم متاهیورستیک ga و نرم افزار lingo و مقایسه نتایج آنهابا یکدیگر در ابعاد مختلف نشان دهنده این موضوع است که نرم افزار lingo تنها در ابعاد کوچک قادر به ارائه بهترین جواب می باشد و با بالا رفتن ابعاد مسئله دیگر قادر به حل نبوده و در این مرحله باید از الگوریتم های متاهیورستیک برای رسیدن به یک جواب قابل قبول استفاده کرد. نتایج حاصله از ga نوشته شده در این تحقیق در ابعاد کوچک در مقایسه با جواب بهینه lingo انحراف تقریبی 07/4% را نشان می دهد که با درنظر گرفتن این تفاوت جزئی می توان به مجموعه جواب های ga در ابعاد بالاتر اطمینان پیدا کرد و از آنها بعنوان یک مجموعه جواب قابل قبول و مناسب برای پیاده سازی در دنیای واقعی استفاده کرد.در نهایت با توجه به درنظر گرفتن بسیاری از جوانب تاثیر گذار بر روی زنجیره در این تحقیق، می توان از آن بعنوان یک مسیر مناسب برای تعیین الگوی تولیدی و شبکه توزیع فعال در دنیای صنعتی امروز استفاده کرد.

توسعه یک مدل ترکیبی برای تخمین زمان و قیمت تمام شده نرم افزار در شرایط عدم اطمینان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده صنایع 1391
  فاطمه زارع باقی آباد   حسن خادمی زارع

در این تحقیق یک الگوریتم سه مرحله ای دقیق برای تخمین زمان و هزینه تولید نرم افزار در شرایط عدم اطمینان فازی ارائه شده است. این زمان و هزینه شامل مراحل هشت گانه تولید نرم افزار، از مرحله طرح ریزی تا مرحله پشتیبانی می باشد. از آن جایی که در برنامه ریزی پروژه های تولید نرم افزار بایستی منابع مورد نیاز از قبل فراهم شود، لذا تخمین زمان و هزینه تولید نرم افزار هم برای تولید کننده و هم استفاده کننده بسیار حیاتی است. مرحله اول الگوریتم این پایان نامه شامل بررسی مزایا، معایب و موارد کاربرد هر یک از روش های تخمین هزینه و زمان تولید نرم افزار و ارائه یک مدل ترکیبی از روش های کوکومو و تحلیل کارکردها با هدف ترکیب مزایا و کاهش معایب می باشد. مرحله دوم شامل یک مدل تحلیل سلسله مراتبی با هدف تعیین ارتباط بین منابع و مراحل تولید است. هدف این مرحله تعیین میزان مصرف هر یک از منابع تولید در هر یک از مراحل تولید با استفاده از قواعد فرایند تحلیل سلسله مراتبی و نظرات کارشناسان می باشد. مرحله سوم با ترکیب روش ساختار تجزیه کار و مدل های شبکه ای کنترل پروژه و مسئله عدم قطعیت در زمان ها، هزینه هر یک از مراحل و تعداد تکرار فعالیت ها برای تامین نظر مشتریان به ارائه جداول هزینه و زمان برنامه ریزی تولید پرداخته است. با توجه به اینکه محصولات نرم افزاری به صورت سفارشی و در شرایط عدم قطعیت زمان و هزینه ساخته می شود، در همه مراحل برای بیان عدم قطعیت در توالی و تکرار هر یک از مراحل تولید، زمان شروع، انجام و خاتمه هر یک از فعالیت ها و نیز هزینه انجام هر فعالیت به صورت عدد فازی مثلثی نشان داده شده است. برای بررسی صحت و اعتبار الگوریتم توسعه داده شده، نتایج حاصل از تخمین زمان و هزینه تعداد 30 عدد سیستم نرم افزاری ایجاد شده در سازمان اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران با زمان و هزینه واقعی آن مقایسه شد. نتایج مقایسه دقت 93 درصد برای زمان تکمیل و 92 درصد برای هزینه نشان داد.

بهینه سازی و انتخاب تامین کننده در یک زنجیره تامین چندسطحی- چندمحصولی با رویکرد vrp
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده مهندسی صنایع 1392
  مونا میرغنی قمصریان   محمدباقر فخرزاد

در بازار پررقابت امروز، با توجه به اهمیت مدیریت زنجیره تامین، بخش عمده ای از عملکرد یک زنجیره تامین تحت تاثیر عملکرد تامین کنندگان و سیستم حمل ونقل قرار دارد. از اینرو، این مطالعه قصد دارد تا در ابتدا، روشی را برای ارزیابی و انتخاب تامین کننده با بکارگیری آزمایشگاه آزمون و ارزیابی تصمیم گیری (dematel) فازی جهت تعیین وزن هریک از معیار های ارزیابی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) فازی برای رتبه بندی تامین کنندگان ارائه دهد، و سپس سیستم حمل ونقل یک زنجیره تامین چند سطحی را به صورت یک شبکه پروژه (pn) مدل کند. این شبکه با توجه به تمامی هزینه های حمل ونقل، هزینه های عملیاتی، هزینه های تاخیر در تحویل سفارش مشتری و محدودیت ظرفیت وسایل نقلیه به صورت یک برنامه-ریزی ترکیبی غیرخطی (minlp) فرموله شده است. حل بهینه ی این مدل زمان سیکل، تعداد وسایل نقلیه مورد استفاده در هر سطح، مسیر حرکت هر وسیله نقلیه را با کمترین هزینه ارائه می دهد. برای حل ابعاد کوچک مدل از نرم افزار gams استفاده شده است. با توجه به np-hard بودن مسئله، حل ابعاد بزرگ مدل با استفاده از روش های دقیق مستلزم صرف زمان زیادی می باشد، لذا برای حل ابعاد بزرگ مدل از دو الگوریتم فراابتکاری شبیه سازی تبرید و الگوریتم ژنتیک استفاده شده است.

برونسپاری در شرایط رقابت همزمان با چندسازنده-چند تامین کننده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده مهندسی صنایع 1392
  علی صدری اصفهانی   محمدباقر فخرزاد

در این رساله، سه مدل از رقابت در حوزه برونسپاری در زنجیره تأمین ارائه می¬گردد که در دنیای واقعی مصادیق فراوانی دارد. در مدل اول، یک سازنده تجهیزات اصلی (خریدار)، ساخت یک قطعه یا محصول فیزیکی خاص را به دو تأمین¬کننده رقیب برونسپاری می¬نماید. در این مدل تأمین¬کنندگان دارای ویژگی های ثابتی از نظر قیمت، سطح کیفیت، سطح خدمت و ... نبوده و آنها می¬توانند این ابعاد را جهت رسیدن به هدف خود یعنی کسب سهم بیشتری از تقاضای خریدار و بیشینه¬سازی سود تعدیل نمایند. به عبارت دیگر تأمین¬کنندگان با یک فضای استراتژی سه بعدی برای رقابت با یکدیگر مواجه می¬باشند. در مدل دوم، رقابت به طور همزمان در دو سطح خریداران و تأمین-کنندگان در نظر گرفته می¬شود. در این مدل نیز تأمین¬کنندگان بر سر کسب سهم بیشتری از تقاضای خریداران برای یک قطعه/مؤلفه خاص و خریداران، برای کسب سهم بیشتر بازار و بیشینه-سازی سود با هم رقابت می¬نمایند. از آنجا که در سال های اخیر رقابت از بین اعضاء زنجیره تأمین فراتر رفته و به رقابت بین زنجیره¬ها بدل شده است، در مدل سوم، به صورت یکپارچه، مسأله رقابت سه بعدی و تصمیم¬گیری در زمینه برونسپاری در دو زنجیره تأمین در نظر گرفته می¬شود. در نهایت برای مدل های پیشنهادی، به منظور یافتن راه حل های تعادلی، با استفاده از مفاهیم نظریه بازی، چارچوب های متناسب ارائه می¬گردد.

مدل داده کاوی جهت بهبود نتایج درمان ناباروری با روش ivf
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده صنایع 1392
  مهناز شتابی   مسعود عابسی

ناباروری یکی از مهمترین مشکلات اجتماعی است که تاثیر ساختاری در جامعه مدرن ایجاد می کند. مطابق با گزارش سازمان بهداشت جهانی، بیش از 80 میلیون نفر در سراسر جهان دچار ناباروری هستند. ivf یک تکنولوژی نسبتا پیچیده جهت کمک به باروری است و از اولین باری که از این روش در سال 1978 استفاده شده تا کنون، این روش در حال تکامل است. اگرچه بخش های خاصی از این روش در طول سالها بهبود یافته است اما نرخ باروری تغییر نکرده و در بهترین حالت حدود 30% است. در هر مرحله از این روش، بسیاری از متغییرهای وابسته و مستقل ممکن است در نتیجه کار تاثیر داشته باشند. با وجود متغییرهای زیاد برای پزشک، تصمیم گیری آگاهانه جهت بهینه سازی میزان موفقیت برای هر زوج نابارور دشوار است. سیستم تصمیم گیری هوشمند ممکن است بتواند پزشکان ivf را جهت مقابله با پیچیدگی حوزه در طول برنامه ریزی درمان کمک کند و به کشف روابط بین متغییرها، که به طور بالقوه برای بهبود نرخ بارداری می تواند مورد استفاده قرار گیرد، بپردازد. در این پایان نامه داده کاوی روی اطلاعات مربوط به زوج های ناباروری که جهت درمان به مرکز ناباروری یزد مراجعه کردند، انجام شده است. تعداد نمونه های موجود در این پایگاه داده جمع آوری شده شامل 1077 رکورد و 37 ویژگی است. بعد از اینکه پایگاه داده ایجاد شد، در مرحله اول پیش پردازش به ایجاد ویژگی پرداخته شد و در مراحل بعد به مقابله با داده های گم شده، حذف ویژگی هایی با وابستگی زیاد و به شناسایی داده های پرت پرداخته شد. سپس با استفاده از انواع الگوریتم های طبقه بندی مبتنی بر قانون به ساخت مدل پرداخته شد. در مرحله بعد با استفاده از الگوریتم های انتخاب ویژگی، به وزن دهی ویژگی ها پرداخته شد و بعد از آن روش های طبقه بندی بکار گرفته شده در مرحله قبل را با استفاده از موثرترین ویژگی ها دوباره بکار گرفته شد. نتایج حاکی از آن است که از بین الگوریتم های طبقه بندی، مدل part rule با 94.7% دارای بیشترین دقت است. برای افزایش دقت مدل های استفاده شده و تنوع سازی جهت ورود نمونه ها از الگوریتم های ایجاد تنوع bagging و adaboost استفاده شده است و در آخر این نتیجه حاصل شد که متغییر قطر آندومتر بیشترین تاثیر را در نتیجه درمان ivf دارد. کلمات کلیدی: داده کاوی، ناباروری، ivf، پیش بینی، الگوریتم های طبقه بندی

توسعه مدلی جهت مسأله مکان یابی- مسیریابی وسایل نقلیه در زنجیره تأمین در حالت پویـا با رویکرد عدم قطعیت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده فنی 1393
  علی نادی زاده اردکانی   حسن حسینی نسب

یکی از مسائلی که در سیستم های لجستیک زنجیره تأمین مطرح است مسأله مکان یابی- مسیریابی وسیله نقلیه (lrp) است. این مسأله متشکل از دو مسأله مکان یابی دپو(ها) در سطح استراتژیک و مسیریابی وسایل نقلیه در سطح تاکتیکی یا عملیاتی است. مطالعات صورت گرفته در حوزه سیستم های لجستیک زنجیره تأمین نشان داده که هنگام مکان یابی دپوها، اگر مسیرهای حمل و نقل وسایل نقلیه نادیده گرفته شوند هزینه های سیستم لجستیک ممکن است بیش از حد افزایش یابد. به همین علت، در مدل مسأله lrp، دو هدف مکان یابی دپوها و مسیریابی وسایل نقلیه به صورت همزمان مد نظر قرار گرفته است. معمولاً در مدل مسأله lrp پارامترهایی وجود دارد که قطعی و معین نیستند و اکثر محققین برای ساده شدن مسأله، آن ها را قطعی فرض نموده اند که ممکن است عدم تطابق جواب های به دست آمده با حالت واقعی را داشته باشد. در این تحقیق مدلی جدید برای سیستم لجستیک زنجیره تأمین ارائه شده و در آن مسأله مکان یابی- مسیریابی وسیله نقلیه با شرایط نسبتاً واقعی از جمله: فازی بودن تقاضای مشتریان، پویا بودن دوره های برنامه ریزی، مشابه نبودن وسایل حمل و نقل، ضریب دسترسی و محدودیت طول سفر برای وسایل نقلیه درنظر گرفته شده است. در این مسأله هدف، اتخاذ تصمیمات استراتژیکی و بلندمدت جهت استقرار دپوها در ابتدای افق برنامه ریزی و همچنین تشکیل سفرهای وسایل نقلیه در سطح عملیاتی برای پوشش تقاضاهای مشتریان در دوره های کوتاه زمانی (مثلاً روزانه) است. معیار ارزیابی نیز، حداقل نمودن هزینه استقرار دپوها، هزینه ثابت و حمل و نقل وسایل نقلیه و هزینه ی فرصت از دست رفته به دلیل عدم سرویس رسانی به برخی از مشتریان می باشد. این مسأله با استفاده از برنامه ریزی فازی محدودیت های شانس مدل شده و یک راه حل ابتکاری مبتنی بر چهار فاز برای آن ارائه گردیده است. جهت به دست آوردن مقدار مناسب پارامترهای اساسی مدل از جمله شاخص اولویت اعزام وسیله نقلیه (dpi)، شاخص اولویت تخصیص مشتری توسط دپو (api) و ضریب دسترس پذیری وسایل نقلیه و همچنین جهت بررسی کارایی و اعتبارسنجی مدل مربوطه و ارزیابی روش حل پیشنهادی، آزمایشات محاسباتی متنوع برروی نمونه مسائل مختلف صورت گرفته است. نهایتاً با آزمایشات عددی انجام شده و همچنین مطالعه موردی صورت گرفته، کارائی مدل و روش حل مربوطه جهت حل مسائل مشابه در دنیای واقعی، نشان داده شده است.

حل مسئله زمانبندی جریان کارگاهی با فرض وجود کارهای رو به زوال
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده فنی 1393
  محمد سلیمیان ندوشن   محمدباقر فخرزاد

در سال های اخیر با پیشرفت و توسعه سیستم های تولیدی و خدماتی و نیاز مبرم شرکت-ها به استفاده بهینه از منابع در اختیار، به منظور پاسخگویی بهتر و شایسته به نیازهای مشتریان و باقی ماندن در میدان رقابت، موضوع زمانبندی مورد توجه بسیاری از شرکت ها و سازمان ها قرار گرفته است. در این ارتباط مسائل زمانبندی در بسیاری از سیستم های تولیدی و خدماتی کاربرد وسیعی پیدا کرده است. در اکثر مسائل پایه زمان بندی، مدت زمان پردازش کارها ثابت فرض شده است. هر چند این فرض در بیشتر محیط های تولیدی غیر واقعی به نظر می رسد، زیرا ماشین با گذشت زمان به خصوص زمانی که فعالیت می کند، مستهلک شده و کارآیی آن کاهش می یابد. و به این ترتیب کاهش کارآیی ماشین می تواند روی زمان انجام کار موثر واقع شود. از طرف دیگر در بعضی از صنایع مثل تولید فولاد، انتظار کارها جهت پردازش، بر روی زمان پردازش تاثیرگذار خواهد بود. بنابراین زمان پردازش یک کار ثابت نبوده و به موقعیتی که کار قرار گرفته و یا زمانی که پردازش آن شروع می شود، بستگی دارد. این دسته از فعالیت ها، فعالیت های رو به زوال نامیده می شوند. در این تحقیق به بررسی مسائل زمانبندی با فرض فعالیت های رو به زوال پرداخته شده است. ابتدا یک طبقه بندی کلی برای مسائل رو به زوال ارائه و در چارچوب این طبقه بندی، ادبیات موضوع مطرح گردیده است. سپس در ادامه مسئله زمانبندی فلوشاپ با کارهای رو به زوال با هدف کمینه کردن تعداد کارهای دیرکرددار و با فرض ورود غیر همزمان کارها معرفی، و مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که در ادبیات موضوع مطالعه ای پیرامون این مسئله مشاهده نشده است، ابتدا پیچیدگی مسئله بررسی، و ثابت شده است که مسئله np-hard است. از این رو برای حل دقیق آن یک الگوریتم شاخه و کران، و برای بدست آوردن جوابی نزدیک به بهینه در زمانی کوتاه، یک روش ابتکاری ارائه گردیده است. همچنین از روش ابتکاری برای محاسبه حد بالا در الگوریتم شاخه و کران استفاده شده است. نتایج محاسباتی برای 960 مسئله نمونه نشان می دهد که الگوریتم شاخه و کران قادر است تمام مسائل را تا اندازه 24 کار در دستهhigh و 22 کار در دستهlow در زمان منطقی حل نماید. همچنین نتایج نشان می دهد که متوسط نسبت جواب بهینه به جواب الگوریتم ابتکاری حداکثر برابر 1/15 می باشد. با توجه به عملکرد مناسب الگوریتم ابتکاری در مسائل کوچک، 600 مسئله با ابعاد بزرگ نیز تولید و حل شده و نتایج آن ارائه شده است.

توسعه یک سیستم خبره برای تشخیص عیوب نخ استرچ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده فنی 1387
  مهدی همایونی   محمدباقر فخرزاد

در این پایان نامه یک سیستم خبره برای رفع عیب نخ استرچ ارائه می گردد بطوریکه جوابگوی نیاز صنایع استرچ فعال در کشور باشد. در این تحقیق ابتدا عیوب موجود در فرایند تولید نخ استرچ مشخص شده و پس از تشریح نحوه رفع عیب، عیوب طبقه بندی گردیده اند.

رویکرد تلفیقی تئوری فازی و الگوریتم های فراابتکاری در بهینه سازی سیستم کنترل موجودی زنجیره تامین چند سطحی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده فنی 1393
  فریده زندی آتشبار   محمدباقر فخرزاد

یکی از مهمترین موضوعات قابل توجه در زنجیره ی تامین، مباحث مربوط به کنترل موجودی است که از چالش برانگیزترین بخش های زنجیره نیز می باشد و یک موضوع بسیار مهم جهت مدیریت بهتر و استفاده از منابع است. هدف هر زنجیره تامین حداکثر کردن کل ارزش تولیدی است و هدف کنترل موجودی نیز متعاقبا در راستای این هدف کلی، کاهش هزینه های کل سیستم و افزایش کارایی و اثر بخشی آن در جهت پاسخگویی به موقع به تقاضای توزیع کنندگان و خرده فروشان می باشد. پژوهش های بسیاری در زمینه کنترل موجودی در زنجیره تامین صورت گرفته که هدف تمامی این تحقیقات ارائه مدل های کارآمدی در جهت کاهش هزینه های کل موجودی و افزایش قدرت پاسخگویی سیستم به تقاضای مشتریان می باشد. موضوع قابل ذکر این است که هنوز هم در بسیاری از پژوهش ها از مدل ها و روابط سنتی جهت تعیین استراتژی های مناسب و تعیین نقاط بهینه سفارش مجدد و مقدار بهینه سفارش برای سیستم موجودی استفاده شده که در آن تقاضا و دیگر متغیرهای تصمیم را قطعی و معین فرض کرده اند. اما با توجه محیط پر تلاطم امروزی که با سرعت زیادی در حال تغییر و تحول می باشد ، دیگر نمی توان پیش بینی دقیق و مطمئنی از متغیرهای تصمیم گیری به عمل آورد. مسئله ی اصلی این تحقیق برطرف کردن این نقیصه از مدل های کنترل موجودی و استفاده از تئوری فازی در پارامترهای موثر در مدل می باشد. همچنین به دلیل پیچیدگی زیاد مسئله از الگوریتم ژنتیک برای حل مسئله استفاده شده است تا در عمل بتوان هزینه کل موجودی در زنجیره را تا حد ممکن کاهش داد و باعث بهبود نگرش مدیران صنایع نسبت به بکارگیری این مدل ها شد. روش حل مسئله سیستم موجودی در این تحقیق به دلیل فازی بودن دو متغیر مسئله تا حدودی متفاوت می باشد. بدین صورت برای حل این مسئله دو بار الگوریتم ژنتیک به کار برده شده است. کاربرد الگوریتم ژنتیک در مرحله ی اول به منظور تخمین اعداد فازی به صورت یک عدد قطعی می باشد که سپس این اعداد جایگزین اعداد فازی در صورت مسئله گردیده و مسئله به یک مسئله استاندارد با اعداد قطعی تبدیل می گردد و سپس در مرحله ی دوم این مسئله که خود در دسته ی مسائل np-hard قرار می گیرد، نیز به کمک الگوریتم ژنتیک حل گردیده است. در پایان نتایج حاصل از حل مثال عددی با الگوریتم ارائه شده در این پایان نامه و دو روش برنامه ریزی خطی فازی با هم مقایسه می گردند تا کارایی مدل ارائه شده نسبت به روش های حل مسئله در حالت قطعیت و یا نیمه قطعیت مشخص گردد.

اجرای عامل تاثیر گذار برکیفیت براساس رویکرد مدیریت دانش مطالعه موردی : کشف دانش در کیفیت کلینکر شرکت سیمان داراب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده فنی 1393
  حسن دهقان   مسعود عابسی

کیفیت نقش اساسی در فعالیت های شغلی رقابتی دارد. امروزه در اکثر سازمانها، دادهها به سرعت در حال جمع آوری و ذخیره شدن می باشند. اما می توان ادعا کرد که علیرغم این حجم انبوه دادهها، امروزه سازمانها با فقر دانش در تصمیم گیری روبرو هستند بنابراین نیاز به سیستم مدیریت دانش که شامل دستیابی، ذخیره وبازیافت وبه روزآوری دانش است می باشد. امروزه اغلب صاحب نظران براین باورند که سازمان ها باید به دنبال روشهایی موثر برای انتشار دانش سازمانی در میان سطوح مختلف نیروی انسانی در سراسر سازمان باشند. موضوع این پایان نامه کشف قوانین برای تصمیم گیری کیفیت کلینکر از طریق مدل کشف دانش و داده کاوی می باشد. یک مطالعه موردی نیز درکارخانه سیمان داراب صورت پذیرفته است. داده های تحقیق شامل دو قسمت می باشد. داده های قسمت اول شامل داده های سالن خاک تا دپارتمان آسیاب مواد و داده های قسمت دوم شامل داده های سیلوهای مواد تا دپارتمان پخت می باشد. سپس اثر بخشی این مدل کشف دانش و داده کاوی را بر تصمیم گیری کیفیت بررسی می نماییم. هر دوقسمت داده ها شامل متغیرهایی می باشند که از واحد تولید و ازمایشگاه کارخانه سیمان داراب ، داده های مربوط به آنها در بانک اطلاعاتی ثبت گردیده است. بعد از استفاده از مدل خوشه بندی ، نهایتاجهت تعیین متغیرهای اثر گذار و کشف قوانین در داده های موجود از یک مدل درخت تصمیم و کشف قوانین انجمنی و شبکه عصبی استفاده شده است.

توسعه مسئله وسایل نقلیه ظرفیت دار در انبارهای متقاطع چند محصولی-چند هدفه با پارامتر فازی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و هنر - دانشکده فنی 1394
  زهرا رجبی فخرآباد   محمدباقر فخرزاد

انبارداری متقاطع یکی از مهم ترین استراتژی های انبارداری در زنجیره تأمین می باشد که می تواند زمان پاسخ گویی به مشتریان را به طور قابل ملاحظه ای کاهش دهد. با توجه به اینکه یکی از مهم ترین مسائل در مدیریت زنجیره تأمین، کنترل جریان فیزیکی محصولات است، یکپارچه سازی این راهبرد و مسیریابی وسایل نقلیه، در کاهش هزینه های توزیع تأثیر به سزایی دارد. در این پایان نامه مسئله مسیریابی وسایل نقلیه ناهمگن در انبار متقاطع چند محصولی با زمان سرویس فازی و امکان انشعاب گره ها در نقاط دریافت و تحویل با هدف تعیین مسیر بهینه خودروها به منظور کمینه کردن کل هزینه طی مسیر و زمان انتفال محصولات به صورت برنامه ریزی عدد صحیح مختلط فازی (fmip) مدل سازی شده است که از روش رتبه بندی خیمنز با سه سطح مختلف آلفا، برای تبدیل مدل فازی به حالت قطعی استفاده شده است. برای حل مدل الگوریتم فرا ابتکاری شبیه سازی تبرید چند هدفه نامغلوب (mo-nssa) که ترکیبی از الگوریتم sa و محاسبات تکاملی است، ارائه شده است و به منظور تعیین مقدار بهینه پارامترها از روش تاگوچی استفاده شده است. برای ارزیابی کارایی الگوریتم پیشنهادی سه نمونه مسئله با اندازه های 10، 30 و 50 گره به طور تصادفی تولید و حل شد که مقایسه جواب های به دست آمده از آن با جواب های به دست آمده از الگوریتم paes حاکی از برتری الگوریتم پیشنهادی می باشد.

نگهداری و تعمیرات در ماشین های موازی با احتساب اثر زوال و زمان آماده سازی وابسته به توالی و ماشین با رویکرد عدم قطعیت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده مهندسی صنایع 1394
  بهنام رجائی   محمدباقر فخرزاد

در صنایع و سیستم های تولیدی، زمان در دسترس بودن ماشین ها به دلیل عواملی چون انجام فعالیت های نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه و اضطراری، تعویض ابزار، خرابی های نامعین، همپوشانی افق های برنامه ریزی و غیره محدود می شود. خرابی های نامعین باعث کاهش میزان قطعیت در برنامه ریزی کارگاه شده و بدین ترتیب از کارایی و اثربخشی سیستم تولید می کاهند. نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه، تعویض به موقع ابزار و بازرسی های دوره ای میزان این خرابی ها را کاهش داده و بدین ترتیب اتلاف زمان در سیستم تولید را کاهش می دهد.در این پایان نامه مسأله زمانبندی همزمان کارها و فعالیت های نگهداری و تعمیرات در ماشین های موازی نامرتبط با رویکرد عدم قطعیت و با در نظر گرفتن اثر زوال و زمان آماده سازی وابسته به توالی و ماشین مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به فرسودگی ابزار و یا اثر زوال رویماشین ها، ممکن است هر ماشین به چندین فعالیت نگهداری و تعمیرات در افق زمانبندی نیاز پیدا کند. پس از هر نگهداری و تعمیرات، ماشین به شرایط اولیه باز می گردد و اثر زوال از سر گرفته می شود. فعالیت های نگهداری می توانند بلافاصله پس از پایان زمان پردازش هر کار انجام شوند و قطع فرآیند کار مجاز نیست. در اینجا دو حالت جداگانه تابع اثر زوال وابسته به موقعیت کار در توالی و تابع اثر زوال وابسته به زمان بررسی شده است. همچنین مدت زمان انجام هر فعالیت نگهداری و تعمیرات نیز تابعی صعودی نسبت به زمان شروع آن می باشد و به دلیل نزدیکتر شدن مدل به شرایط واقعی در این تحقیق به توسعه مدل در شرایط عدم قطعیتمدت نگهداری و تعمیرات نیزپرداخته شده است و بر مبنای آن همتای استوار مدل ارائه گردیده است. با توجه به پیچیدگی بالای زمان حل مسأله،پس از ارائه نحوه نمایش جواب برای مسألهیک الگوریتم فراابتکاری بر پایه شبیه سازی تبرید پیشنهاد ودر نهایت با ارائه مثال عددی و انجام تحلیل حساسیت بر روی پارامترهای مختلف به ارزیابی مدل و عملکرد روش حل پیشنهادی پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که در چنین شرایطی که زمانبندی همزمان کارها با نگهداری و تعمیرات انجام می شود با کنترل و متعادل کردن تعداد نگهداری و تعمیرات بهینه می توان از افزایش بیش از حد تابع هدف در شرایطغیر قطعی و نیز در شرایط افزایش اثر زوال روی زمان پردازش کارها، جلوگیری کرد.

ارائه یک مدل با رویکرد پویایی های سیستم در راستای تجزیه و تحلیل تامین کنندگان ساخت در حوزه نفت و گاز با هدف ارزیابی و انتخاب، مطالعه موردی: شرکت ساخت تجهیزات سپاهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و هنر - دانشکده فنی 1394
  راضیه صالحی   یحیی زارع مهرجردی

در چند دهه اخیر چگونگی تعیین مناسب ترین تأمینکننده به عنوان یک عامل مهم در زنجیره تأمین بسیار مورد توجه قرار گرفته است. ماهیت این نوع تصمیم ها معمولاً پیچیده و فاقد ساختار مشخصی است. مدیریت ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان ساخت، یک بخش اساسی از فرآیند ساخت و ساز در صنعت نفت و گاز می باشد. زیرا این تأمین کنندگان عامل اصلی تبدیل منابع به محصول نهایی به حساب میآیند. لذا اجرای هر پروژه نیازمند وجود تأمین کنندگانی می باشد که توانائی های ?زم را برای انجام پروژه در محدوده زمان و منابع پیشبینی شده و با کیفیت مورد نظر داشته باشند. تا از افزایش بی مورد هزینه های اجرائی جلوگیری کرده و پروژه را در محدوده زمان و منابع پیش بینی شده به انجام برسانند. بنابراین سازمان ها نیازمنـد تصمیمات آینـده نگـر در ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان خود می باشند. یکـی از ابزارهای مـدیریتی براساس این نگـرش، علـم پویـایی سیـستم است که ابزاری توانمند برای شبیه سازی سیستم های پیچیده می باشد. به کمک این شبیه سـازی پیامـدهای نامـشخص تـصمیم گیـری هـا آشکار می شود. هدف عمده این روش، تسریع و تسهیل درک رفتار سیستم ها در شرایط فعلی و آینده است.

مسأله زمان بندی جریان کارگاهی با تخصیص اپراتورهای ناهمگن و اثر یادگیری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده مهندسی صنایع 1394
  سید محمد مهدی روانان   محمدباقر فخرزاد

در این پایان نامه مسأله ی زمان بندی جریان کارگاهی غیرجایگشتی، با تخصیص اپراتورهای ناهمگن و اثر یادگیری بررسی شده است، همچنین علاوه بر زمان بندی بهینه کارها روی ماشین ها در محیط جریان کارگاهی، به تخصیص بهینه اپراتورها به ماشین ها با توجه به توانایی ها و مهارت های آن ها پرداخته شده است. لذا هدف از این تحقیق، یافتن همزمان تخصیص بهینه ی اپراتورها و زمان بندی بهینه ی کارها در محیط جریان کارگاهی در جهت کمینه کردن مجموع وزنی زمان اتمام کارها است. در ادامه یک مدل ریاضی برای حل این مسأله معرفی شده است. با توجه به پیچیدگی بالای زمان حل مسأله، استفاده از روش های ابتکاری و فراابتکاری برای حل مسأله می تواند مفید باشد. لذا در این تحقیق از روش فراابتکاری بر پایه ی الگوریتم شبیه سازی تبرید استفاده شده است. نتایج حل مسأله نشان از کارایی مناسب الگوریتم با توابع مختلف اثر یادگیری در مقیاس بزرگ می دهد و بر اساس آنچه که از تحلیل حساسیت پارامترهای اثر یادگیری برداشت می شود، تخصیص بهینه ی اپراتورها به ماشین ها با توجه به مهارت، تجربه و یادگیری آن ها در انجام کارهای مختلف، می تواند تأثیر بسزایی در مقدار بهینه ی تابع هدف داشته باشد.